آیتالله سید ابوالحسن گِلیَردی طالقانی (م1310ش) مجتهد و مبارز سیاسی دوره های قاجار و پهلوی و پدر آیتالله سید محمود طالقانی است. در سال 1278ق در روستای گلیرد از توابع شهرستان طالقان زاده شد. پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی در منطقه طالقان و شهرهای قزوین و تهران، راهی اصفهان شد و از شاگردی شیخ محمدحسین نجفی اصفهانی (برادرِ آقا نجفی) بهره مند گردید. او در ادامه علمآموزی راهی عراق شد و ده سال در سامرا نزد میرزا محمدحسن شیرازی (م1312ق) صاحب حکم تحریم تنباکو و هفت سال هم در کربلا در محضر آقا سید اسماعیل صدر (م1338ق) شاگردی کرد. شیخ آقا بزرگ تهرانی (م1348ش) او را در شمار سرآمدان بشریت آورده و در وصفش نوشته است: «من العلما الاجلّاء الاتقیاء».
آیت الله گلیردی طالقانی ازروحانیون طرفدارجنبش مشروطه خواهی ایرانیان بود. او پس ازبه توپ بستن مجلس شورای ملّی به وسیله محمّدعلی شاه قاجار (م1304ش)ششمین پادشاه ازسلسله قاجار وسرکوب مشروطه خواهان دردوره استبدادصغیر (1287- 1288ش) به جهت حفظ جان،همراه خانواده اش، قصد طالقان کرد. چون زمستان سختی بود و راهها ناامن، از طریق مناطق شهریار و ساوجبلاغ به روستای نظرآباد آمد. پس از مدتی به کوهستان های طالقان پناه برد و از آنجا با مشروطه خواهان ارتباط برقرار کرد.
سید ابوالحسن که در دوران تحصیل در عراق، ساعتسازی را آموخته بود، پس از بازگشت به تهران ضمن تدریس علوم اسلامی در مدرسه مروی، این شغل را پیشه خود ساخت و درآمد اصلیاش از این طریق به دست میآمد. در اوایل سلطنت رضا شاه پهلوی (م1323ش) مسیونرها و مبلغان فرقه بهاییت به تکاپو افتاده بودند و در گسترش عقیده خویش و متزلزل ساختن مسلمانان میکوشیدند. این وضع بر سید ابوالحسن گران آمد و به یاری حاج عباسقلی بازرگان تبریزی (پدر مهندس مهدی بازرگان)، حسن اسفندیاری (محتشم السلطنه) و میرزا ابوالحسن خان فروغی (م1338ش) و پشتیبانی آیتالله سیّد ابوالحسن موسوی اصفهانی (م1325ش) و آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی (م1315ش)، «موسسه بحث و مناظره دینی» را حوالی سال 1302ش برای تبلیغ اسلام و گفتگوهای انتقادی با مخالفان اسلام و تشیع سامان داد. در این موسسه شمار فراوانی از مسیحیان و یهودیان و پیروان دیگر آیینها شرکت میکردند و در حضور مردم به مناظره میپرداختند. برآیند این جلسات، گرایش جمعی از پیروان دیگر ادیان و فِرق به اسلام و تشیّع بود. فعالیت اثرگذار این محفل دینی با مخالفتهای عبدالحسین تیمورتاش (م1312ش) وزیر دربار رضاشاه، تعطیل و پنهانی شد و انتشار مجله «بلاغ» ارگان آن موسسه در همان شماره نخست (اردیبهشت 1307ش) متوقف گردید. به نظر میرسد آیتالله سید محمود طالقانی (م1358ش) با تاثیرپذیری از جلسات این موسسه، به فکر مقدمهنویسی بر انجیل برنابا افتاد.
سید ابوالحسن، دستی هم در سیاست داشت و در منزل او جلسات سیاسی با شرکت آیتالله سید حسن مدرس (شهادت 1316ش) برقرار بود. او بارها شهید مدرس را در خانه و باغ خود مخفی کرد. باغ او در طالقان و یا منزلش در تهران، پذیرای مدرس بود که با مراجعه ماموران حکومتی، او آنها را سرگرم میکرد تا مدرس فرصت فرار پیدا کند. پس از تبعید مدرس به وسیله رضا شاه، او به همراه فرزندش سید محمود، مدتی را مخفیانه در روستاهای ونک و طرشت تهران گذراند. البته در آن ایام، تماس او با مدرس قطع نشد؛ به طوری که پیام هایش را بر روی کاغذ سیگار نوشته و از طریق برخی ژاندارمها به دست مدرس میرساند.
او همچنین از معترضان جدّی اجرای سیاست کشف حجاب اجباری زنان به وسیله رضا شاه بود. مرحوم گلیردی طالقانی پس از عمری مجاهده در 6 دی 1310ش و در 72 سالگی درگذشت. در روز مرگ او بازار تهران تعطیل شد. با آن که به دستور رضا شاه، آیین تشییع در آن زمان ممنوع اعلام شده بود اما جمع فراوانی از مردم در تشییع پیکر او شرکت کردند و در نهایت، پیکرش به آرامستان وادی السلام نجف اشرف منتقل گردید. از او چهار اثر مکتوب برجای مانده است: السیاسه الحسینیه؛ کیمیای هستی؛ محاکمه حجاب (چاپ شده در کتاب رسایل حجابیه تألیف دکتر رسول جعفریان)؛ مقاله اثنی عشریه.
یکی از دختران سید ابوالحسن با شیخ مهدی حَکمی معروف به پایینشهری قمی (م1320ش) ازدواج کرد. حاصل این ازدواج، علیاکبر حکمیزاده نویسنده کتاب «اسرار هزار ساله» است که در دوره پهلوی بحثهای دامنهداری را برانگیخت. امام خمینی در 19 شهریور 1358 در پیام تسلیت خود به مناسبت درگذشت آیتالله طالقانی، درباره پدر او نوشته است: «رحمت خداوند بر پدر بزرگوار او که در رأس پرهیزگاران بود.» آیتالله طالقانی درباره مبارزات پدرش میگوید: «پدرم از علمای سرشناس و مجاهد بود، هر روز صبح که از خانه بیرون میرفت ما اطفال خردسال و مادر بیچارهمان تا مراجعتش در هراس و اضطراب به سر میبردیم. آن روزهای خردسالی را با این مناظر و خوف و هراس و فشار و ناراحتی به سر بردم.»
منابع: آقابزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 12، ص 271؛ج 18، ص 202؛ ج20، ص 137؛ ج 21، ص 394؛ همان نویسنده، طبقات اعلام الشیعه: نقباءالبشر فی القرن الرابع عشر، طبقات اعلام الشیعه، ج 1، ص 33؛ همان نویسنده، هدیه الرّازی الی الامام المجدّد الشیرازی، ص 100؛ سید محمدتقی میرابوالقاسمی، تاریخ و جغرافیای طالقان، ص 102؛ محمّد اسفندیاری، پیک آفتاب، ص 27، 29؛ سیّد محمّدحسین میرابوالقاسمی، طالقانی فریادی در سکوت، ج 1، ص 56؛ همان نویسنده، طالقانی و دگرگونی تاریخ، ص30 ، 44؛ دایرهالمعارف تشیّع، ج 14، ص 363؛ رسول جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی - سیاسی ایران، ص 46، 278، 411، 897؛ فصلنامه پیام بهارستان، ش 4، ص 17؛ حمید بصیرتمنش، علما و رژیم رضا شاه، ص 349؛ سیّد روحالله خمینی، صحیفه امام، ج 9، ص 486؛ سید جواد میرسلیمی، آیه رحمت، ص 17؛ حشمتالله عزیزی، زندگی و مبارزات آیتالله طالقانی، ص 20.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
- منبع نخستین این مقاله: حسین عسکری، «مجتهد ساعت ساز»، روزنامه اطلاعات، سال 92، ش 27016، ضمیمه فرهنگی، ش 357، چهارشنبه 9 خرداد 1397، ص 6.
مقاله فوق در وب سایت روزنامه اطلاعات
با موضوع: طبیعت در میزان دین
پنج شنبه 10 خرداد 1397 (15 ماه مبارک رمضان)، ساعت 17
استان البرز، شهر نظرآباد، بلوار سیدجمال الدین، فرهنگسرای هنر
با تلالو دانایی:
استاد دکتر منوچهر صدوقی سها (تفسیر سینوی آیاتی از سوره اعلی)
استاد دکتر انشاالله رحمتی (حکمت طبیعت)
استاد دکتر حسین قدمی (نور در قرآن)
استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی (قرآن و محیط زیست)
با تقدیر از:
استاد علیرضا تک دهقان کاتب قرآن کریم به خط نسخ هندی
استاد امیر اصغری کاتب قرآن کریم به خط نستعلیق
برگزار کنندگان:
موسسه رخسار قرآن
اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان نظرآباد
حسین عسکری: ظهر روز یک شنبه 16 اردیبهشت 1397 فرزند ارشد استاد محمّدحسن حجّتی متخلّص به پریشان (1320 - 1397ش) نویسنده و شاعر البرزی تلفنی تماس گرفت و خبر داد که استاد پریشان به مقام آرامش ابدی نایل شده است. قرار است آیین تشییع و خاکسپاری پیکر آن مرحوم پیش از ظهر دوشنبه 17 اردیبهشت در آرامستان شهر نظرآباد برگزار شود. وقتی خبر را به اطلاع آقای اسماعیل آل احمد (ویراستار کتاب «تا جمکران اشک» آخرین اثر استاد) رساندم، سوگمندانه سرودند:
در کوچه باغ وصل تو آن روح بی قرار
هفتاد و هفت سال پر از انتظار زیست
او سر زپای عشق تو تا مرگ برنداشت
پاداش این درخت پریشان، بهار نیست؟!
مدیریت سیزده ساله کتابخانه موسسه اسلامی مسجد جامع نارمک تهران، مسئولیت کتابخانه مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، عضو شورای نویسندگان مجله های پیام انقلاب و امید انقلاب، همکاری با نشریات دینی چاپ قم، عضو هئیت موسس انجمن ادبی فرّخی یزدی شهرستان کرج در سال 1361، فعالیّت در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و شورای شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و حضور در جبهه های جنگ تحمیلی عراق علیه ایران از مهّم ترین فعالیّت های فرهنگی و اجتماعی شادروان حجتی به شمار می رود. از نوجوانی سرودن شعر را آغاز کرد. اشعارش بیشتر در مناقب امامان شیعه به ویژه امام مهدی (عج) است. مرحوم پریشان در سال 1363 به دیدار استاد سیّد محمّد حسین شهریار می رود. شهریار در آن دیدار، از وی با عنوان «دوست عزیز و شاعر آزاده» نام می برد و سه بیت از غزل مشهور «تجلیل» را به وی تقدیم می کند.
نه عنوان کتاب از استاد پریشان منتشر شده است: حکایت سرخ (زندگانی شهید محمّد ابراهیم همّت)؛ یار غایب از نظر (مجموعه شعر چاپ شده به وسیله مسجد جمکران)؛ ساعتی در جنوب شهر (مجموعه داستان)؛ سیم های خاردار (مجموعه داستان)؛ قصه یک بز شجاع (شعر کودک)؛ قصه آقاجمال (مجموعه شعر کودک و نوجوان)؛ عاشورای شیعه (مجموعه متن ادبی)؛ گوهر خاندان امامت یا زندگانی سیّده نفیسه با همکاری آیت الله شیخ عزیزالله عطاردی قوچانی؛ تا جمکران اشک (مجموعه اشعار انتظار).
خبر درگذشت استاد پریشان در خبرگزاری ایرنا
اشعار شادروان حجتی پریشان در دانشنامهی شعر عاشورایی
دیدار با استاد پریشان در شهر نظرآباد، پنج شنبه 7 امرداد 1395
سرشناسه: عسکری، حسین، 1353 -
عنوان و نام پدیدآور: انقلاب اسلامی در ساوجبلاغ و نظرآباد/ حسین عسکری.
مشخصات نشر: تهران: شرکت انتشارات سوره مهر، 1397.
مشخصات ظاهری: 424 ص.
شابک: 978-600-03-2241-0
وضعیت فهرست نویسی: فیپا
موضوع: ساوجبلاغ -- تاریخ
موضوع: Savojbolagh (Iran) -- History
موضوع: نظرآباد
موضوع: Nazarabad (Iran)
موضوع: ایران -- تاریخ -- انقلاب اسلامی، 1357 -- ساوجبلاغ
موضوع: Iran -- History -- Islamic Revolution, 1979 -- Savojbolagh
موضوع: ایران -- تاریخ -- انقلاب اسلامی، 1357 -- نظرآباد
موضوع: Iran -- History -- Islamic Revolution, 1979 -- Nazarabad
شناسه افزوده: شرکت انتشارات سوره مهر
رده بندی کنگره: DSR2095 /الف6ع51397
رده بندی دیویی: 955/1253043
شماره کتابشناسی ملی: 5148427
فیپای کتاب در وب سایت سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران
در غروب دیرینه و دیرپا و تاثیرگذار و جهانی ترین سنت های دینی و فروپاشی ستون های سُتُرگ و استوار نظام های اعتقادی و غیبت آسمانیان و حیات معنوی انسان عابد معبد عالم غیب و قدس و زمانه سروری و سالاری بشر دنیوی و زمینی و مسافر بی قرار موزه های عالم مدرن آیا هنوز فرصتی، روزنه امیدی، شعله ایمانی گرم و زنده در زیرلایه های نهان و آشیانه های درون روح پوشیده از خاکستر های ضخیم و زمخت و سنگین و نفسگیر جنگل های مقدس ارزش ها و باورهای به آتش کشیده شده و سوخته به جای مانده است که بتوان اصیل و گوهرین و راستین، زنده و گرم و مومنانه بعثت را به حضور فراخواند و در ضمیر خویش تداعی کرد و در روشنگاه حضوری زنده و ذکر و تذکاری گرم چونان یک ذاکر و زائر عاشق آن را جشن گرفت و زیست؟ چه کسی می داند؟
زیر سقف مدرسه های فراخ تجربه و تقدیر تاریخ آدمی در ارض هبوط آموخته ایم؛ وقتی بسیاران، آسمان و آسمانیان را از یاد برده اند، وقتی دوره ها سر و تن به خواب عمیق و سنگین سپرده و فرو برده اند، وقتی بسیاران، پیمان شکسته اند و سلسله عهد گسسته اند؛ آن اندک ها که بر پیمان خویش وفادار و بیدار و هشیار مانده اند و پرچم آن روح، ایمان و حقیقت از یاد رفته و ارزش های بر باد رفته را چونان صلیب بر شانه کشیده اند؛ فردای تاریخ، فردای آنها بوده است و پرچم ایمان و ارزش های اینان بر فراز تاریخ در اهتزاز درآمده است.
سهم آب و گل کوزه تن هر یک از ما در ارض هبوط در این عالم یک تولد و یک مرگ بیش نیست لیکن ولادت هایی هست از جنس دیگر و رستاخیزهایی از نوع دیگر، ولادت و رستاخیز از آشیانه های بکر روح، از ذات سرمدی، از رحم مریم باکره چونان کلمه الله موید به روح القدس یا طلوع و تابیدن خورشید وحی در سینه امی نبوی. این رستاخیزها و ولادت های روحانی و نورانی هرجا و هرگاه که اتفاق افتاده است و چونان خورشید از افق اعلا سر بر کشیده است، طرح عصر و عهدی نو در تاریخ درانداخته شده است و در روشنگاه آن عالم و آدمی نو بر صحنه آمده است.
بعثت، یک رویداد متعارف و معمولی تاریخی در میان سیلابی از اتفاقات و تحولات دیگر تاریخی نیست. بعثت، قیامت یا رستاخیز حضور و ظهور انسان روحانی و نورانی انسان از ذات سرمدی و کلمه الله موید به روح القدس در جان اوست. ولادت ثانوی انسان روحانی و نورانی و رحمانیست که در گوهر آن، مرگ و زوال راه ندارد.
تعابیر نغز و مغز و دلنشین عارف و شاعر روشن ضمیر خراسانی ما را در مثنوی ببینید:
پس محمد صد قیامت بود نقد
زانکه حل شد در فنای حل و عقد
زاده ثانیست احمد در جهان
صد قیامت بود او اندر عیان
پس قیامت شو قیامت را ببین
دیدن هر چیز را شرط است این
(مثنوی دفتر اول، ص 947).
سهراب مقدمی شهیدانی پژوهشگر بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی، در اواخر سال 1396 نسخه اینترنتی کتاب «نقدی بر مدخل امام خمینی در دایرة المعارف تشیع» را در پنج قسمت pdf منتشر کرد. مدخل مورد اشاره در سال 1380 در صفحات 265 تا 280 جلد هفتم دایرة المعارف تشیع منتشر شده است. مقدمی شهیدانی در بخش دوم کتابش (صفحات 51 تا 58) ضمن معرفی و نقد دایرة المعارف تشیع، به طور تفصیلی به گفت و گوی انتقادی نویسنده وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی با سید احمد سجادی درباره «فراترنالیسم» پرداخته است.
بخش اول کتاب اینجا
بخش دوم کتاب اینجا
بخش سوم کتاب اینجا
بخش چهارم کتاب اینجا
بخش پنجم کتاب اینجا
_____________________
گفت وگوی انتقادی با مروجان فراترنالیسم در ایران
آیت الله ملاعلی قارپوزآبادی زنجانی و فراترنالیسم
اطلاعاتی تازه درباره مروّجان فراترنالیسم در ایران
شعبان طاووسی (کابوک) و فراترنالیسم
وبلاگی فراترنالیستی، منبع بهایی ستیزی هویدا
پاسخ سیّداحمد سجّادی به یادداشت حسین عسکری
پاسخ به شبهه فراترنالیسم درباره ازدواج
تازه ترین یادداشت استاد رسول جعفریان درباره جریان فراترنالیسم
مثنوی نوستالوژیک نظرباغ
آقای فرامرز قدسی (فراق) متولّد سال 1345 خورشیدی، از شاعران و نویسندگان خوش ذوق شهرستان های ساوجبلاغ، نظرآباد و طالقان است. این آثار خواندنی و شنیدنی، به قلم ایشان است: 1. کندن سسی (مثنوی بلندی که به اشخاص و پیشه های اهالی شهرک هیو از توابع شهرستان ساوجبلاغ در دهه های پنجاه و شصت اشاره دارد)؛ 2. لوح فشرده مستند با عنوان «یادمان شهرک هیو»؛ 3. ستارگان آسمانی (زندگی نامه مختصر شهدای شهرک هیو)؛ 4. مثنوی «نظرباغ» (درباره افراد و اوضاع دهه های پنجاه و شصت شهرستان نظرآباد که به زودی چاپ خواهد شد)؛ 5. لحن خوش صبح (توضیح منظوم تاریخ، فرهنگ و مشاهیر شهرستان طالقان)؛ 6. مثنوی «واژه های سرخ» (حدود دویست و ده بیت در وزن شاهنامه درباره شهدای شهرک هیو که به زودی منتشر خواهد شد). به درخواست نویسنده «وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی»، آقای قدسی در دوم فروردین 1397 یکی از اشعارش را جهت انتشار در اختیار این وبلاگ قرار دادند. اول توضیح ایشان را بخوانید سپس بخشی از مثنوی «نظرباغ» را.
ویژه نامه «کهن دشت: گلگشتی بهاری در شهرستان نظرآباد» به همت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و ستاد هماهنگی خدمات سفر شهرستان نظرآباد از توابع استان البرز در هشت صفحه منتشر شد. نام تولیدکنندگان این ویژه نامه که به مناسبت نوروز 1397 و با هدف توزیع در بین مسافران و گردشگران تدارک دیده شده به این شرح است: مدیرمسئول: رضا رنجبرکهن، سردبیر: دکتر حسین عسکری، دبیر تحریریه: دکتر آرزو حسینی اقبال، ویراستار: سعید صفری، عکس: علی عسکری، میثم راضی، علی اکبر رشوند آوه، وحید شعبانی، صفحه آرا: نگار احمدزاده.
در ویژه نامه «کهن دشت» این مطالب به چاپ رسیده است: نخستین واژه های آشنایی (دکتر محمدرضا فلاح نژاد)، این جا نظرآباد است نظرآباد (اسماعیل آل احمد)، ویژگی های طبیعی کهن دشت نظرآباد (علیرضا عزیزی)، توسعه شهرستان نظرآباد حول محور گردشگری (مهندس علیرضا گروسی)، زبان و گویش مردم شهرستان نظرآباد (ابراهیم رضازاده)، ویژگی های باستان شناختی محوطه ازبکی (زهره حسینی)، سند همکاری تجاری ازبکی و شوش در هزاره چهارم پیش از میلاد مسیح (دکتر حسین عسکری)، The ancient land An Excursion In Nazarabad Township (دکتر احسان امتی)، آثار فرهنگی و تاریخی شهرستان نظرآباد، نظرآباد به روایت دانشمندان ایرانی و خارجی، مهد روستازادگان دانشمند، نوروز در نظرآباد، نام آوران کهن دشت نظرآباد.
دانلود فایل فشرده ویژه نامه کهن دشت
نظرآباد، شهر نامدار بی نام و نشان
اسماعیل آل احمد
نویسنده و پژوهشگر
1. چشمت که به تابلوی شهر گره می خورد به یاد گندم و پارچه می افتی
به یاد رتبه اول در استان
به یاد میرزا عبدالله مقدم
مشامت پر از مستی بوی نان لواشی مش اژدر می شود
برای میرزا فاتحه ای می خوانی
2. در دالان خیابان تهران
شهر چنار
شعر چنار
بلندقامتان تنفس این شهر
ریه های کهن سال مُمِدِّ حیات و مُفَرِّحِ ذات
حیات و اکسیژن
3. از دل همین دالان درخت که به راست بپیچی
در مدنیتی نُه هزار ساله گم می شوی
در سند و تجارت
در لوح گلین آغاز عیلامی
از این حا تا شوش
ازبکی
اولین خشت دست ساز بشر
سنگ بنای گفت وگو در جهان
4. زنده باد استاد دکتر یوسف مجیدزاده
مردی که به رغم کشف مدنیت جیرفت
هنوز و همچنان
خویش را وامدار استقبال مردم نظرآباد می داند
مردمی که برای نخستین بار در ایران
برای گروه کاوش باستان شناسی
آیین استقبال
برگزار کرده بودند
5. این راه بی پایان تو را به روستایی میهمان نواز می کشاند
گازرسنگ
دانشمندان بی نام و بی نشان
6. برگردیم
به روستایی دیگر
روستایی که آسیاب دارد
مهدی آباد
آسیای قدیمی
نان
اَللّهُمَّ بارِکْ لَنا فِی الْخُبْز
خداوندا در نان ما فرخندگی بنه (1)
7. باید از کوچه نان به بزرگ راه جان برویم
همه از خداییم به سوی خدا برویم
با رباعی سیدحسن حسینی
کس چون تو طریق پاک بازی نگرفت
با زخم، نشان سرفرازی نگرفت
زین پیش دلاورا کسی چون تو شِگِفت
حیثیت مرگ را به بازی نگرفت
بر مراز شهیدان ایستاده ام
شهر شهیدان
از نوجوانان تا بزرگ سالان
در برابر این اسطوره های مرگ آکاهی
شرمندگی می کشم
در این شهر
بیش از 320 شهید و 817 جانباز و 41 آزاده
ترس از مرگ را
خود مرگ را
به زانو درآورده اند
به بازی گرفته اند
8. مهربان و صادق
مصداق و منادی ایمان
پدر دو شهید
شیخ جواد مهربانی
از جنس خودمان
خاکی خاکی
9. تنفس مردانه جنگ افزار شیمیایی در حنجره شاعرانگی
استاد محمدحسن حجتی پریشان
10. با این حال خوب
از دیدار شهیدان
اجازه پابوسی امامزادگان
روزی ما است
امام زادکان احمد و محمود علیهماالسلام
نماد ایمان در نظرآباد
نه هزار سال ایران
یک هزاره و نیم اسلام
با هم یکی شده اند
باغواری پهن این دو را به هم رسانده است
باغوار ایران اسلامی
از امامزاده تا ازبکی
نظرآبادی، ایرانی مسلمان و مسلمان ایرانی است
دیرین و باایمان
11. دوباره سر از روستا درآوردیم
روستایی افتخاردارِ مسجدی پانصدساله
مسجد عتیق حضرت اباالفضل علیه السلام
روستایی میزبان اولین حوزه علمیه
ـ چه خرسندیم ما مردم
که در تداوم آن مسیر
امروز در ابتدای باغوار معلم
مدرسه علمیه ای دیگر
با نام حضرت شکافنده علوم علیه السلام
به همت خیّری یک سیرت
به قدقامت ایستاده است ـ
روستایی لبالب از مجتهد و طبیب و منجم و ادیب
زنان و مردان
تک سواران و خاندانان
خاندان نجم آبادی؛ خاندان سیاست مداران و نویسندگان و پزشکان
خاندان دبیران؛ خاندان ادیبان و شاعران و مترجمان و خوش نویسان
استاد مصطفی نجمی؛ بوم و ساز
قلم مو و زخمه
آخرین یادگار استاد کمال الملک
دکتر محمود نجم آبادی؛ پدر تاریخ علم پزشکی ایران
قهرمان نشان شوالیه
12. روستایی دیگر
میزبان تفسیر مجمع البیان
از صد و اند سال پیش
ملاآقامحمد تنکمانی
مفصل البیان فی علوم القرآن
اولین ترجمه تفسیر شریف مجمع البیان علامه طبرسی
تنکمان
13. قلعه آرامش مرد ملیت و تفت
احمدآباد
دکتر محمد مصدق
14. شهر صنعت
کارخانه ای از تار کارگر و پود سهامی عام
هرچه داشت برای کارگرانش
لذت بردن از شنیدن صدای به هم خوردن قاشق و چنگال کارگران هنگام ناهار
15. نماد ماندگاری خاطرات روزگار آفتابی کودکی
استاد کریم توسلیان
مرد شاتر و دیافراگم
آگراندیسمان
16. شهر نانوایی بربری مش رستم
مخفیگاه اعلامیه های ضد شاهی جوانان مبارز
17. شهر مسجد غدیریه
کودکانی که تا به خودشان می آمدند
دهانشان از سکر بهشتی توت های سفید و درشت مسجد
شراب طهور می نوشید
شرابی که ناخودآگاه آنان را تا سقاخانه کوچک
اما لبالب از کتاب می برد
در خلسه ای وحیانی از مداد و واژه و دریا
18. سرزمینی که از کشتارگاه به فرهنگسرا رسیده است
سرای فرهنگ مهر
فرهنگسرای مهر
19. زادبوم مردمانی که در رفتاری کم سابقه
نام فرهیخته ای زنده را بر مدرسه فرزندان خویش نهاده اند
در زمان حیات آیت الله مشکینی
مدرسه آیت الله مشکینی در میدان ورودی شهرک سید جمال الدین
20. این جا
نطرآباد است
نظرآباد
______________________
1. سخن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم. الکافی، کلینی، ج 5، س 73 (تهران: اسلامیه، 1367).
جشن ها، رسم ها، سنت ها و آئین ها بهانه اند. بهانه در خدمت جامعه، فرهنگ، زندگی و نحوه بودنی معنوی، اصیل، گرم، گوهرین، صمیمانه، همدلانه و شیرین و دلنشین. هر جشن و رسم و سنت و آئین و میراثی سرچشمه ای تر و رشته اتصالش به سرچشمه زندگی و انسان بودن ما مستحکم تر و استوارتر، ماناتر و پایاتر و تعلق خاطر و دلبستگی ما به آن گرم تر و زنده تر و شورمندانه تر. نوروز یک چنین سنت و آئین و میراث معنویست. سنتی اصیل، رسمی گوهرین و آئینی ارجمند و برآمده از سرچشمه های زلال یک فرهنگ و زندگی و سنت و میراث مشترک و رابطه ای همدلانه و صمیمانه و مقدس و گرم و زنده و عمیقاً معنوی و روحانی میان انسان و طبیعت، میان جغرافیای طبیعی و جغرافیای تاریخی، میان آسمانیان و زمینیان و در یک کلام میان انسان و اصل الوهیت. رابطه ای که در دوره و دنیای مدرن به طرز بی سابقه دستخوش اختلال و اغتشاش و آشوب شده است. آئین های نوروزی نیز چنانکه بسیاری از سنت ها و آئین ها و رسم ها و جشن ها از چنین آشوب ها و آسیب ها و آفت ها و تخریب ها و تحریف ها مصون نبوده و ایمن نمانده اند. آن ها تهی از محتوای واقعی شان چونان اسکلت های تهی از زندگی برای سرگرمی و فرار از فشار سنگین مشغله های روزینه و ملال روزینگی به اجرا درمی آیند. ادامه مطلب...