آقای دکتر یوسف پاکدامن (دانش آموخته رشته جامعه شناسی دانشگاه تبریز) رساله دکتری اش را اختصاص داده به مواجهه مردم تبریز با جهان مدرن. در زمستان 1401 مقاله ای با عنوان «مردم تبریز چگونه با جهان مدرن مواجه می شوند؟» را از این رساله استخراج کرده و در شماره 69 فصلنامه مطالعات فرهنگی و ارتباطات منتشر کرده است. نویسنده در این مقاله علمی - پژوهشی با استناد به کتاب «روستای ایستا» بنده و پایان نامه کارشناسی ارشد خانم رقیه قاسمی درباره «زندگی و اندیشه های سیاسی و اجتماعی میرزا صادق مجتهد تبریزی» به شرح زندگی اهالی روستای ایستای طالقان هم پرداخته است. مطالعه این مقاله خواندنی را به مخاطبان گرامی کانال تلگرامی البرزپژوهی توصیه می کنم.
حسین عسکری
26 خرداد 1402
____________________________
مردم تبریز چگونه با جهان مدرن مواجه شدند؟
دکتر فاروق امین مظفری
دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشکده حقوق و علوم اجتماعی دانشگاه تبریز
دکتر محمد عباس زاده
استاد گروه علوم اجتماعی دانشکده حقوق و علوم اجتماعی دانشگاه تبریز
دکتر ناصر صدقی
دانشیار گروه تاریخ دانشکده حقوق و علوم اجتماعی دانشگاه تبریز
دکتر یوسف پاکدامن
دکتری جامعه شناسی دانشگاه تبریز (نویسنده مسئول)
چکیده
جامعه ایران از حدود 150 سال پیش به این سو وارد مرحلهای جدید از ساختار اجتماعی شد که به طور طبیعی باعث خلق کنشهای موافق و مخالف در مواجهه با پدیدههای نوظهور آن گشت. در این مقاله تلاش شده است به میانجی روایات مردمی، به فهمی از چیستی و چگونگی مواجهه مردمی با این پدیدهها دست بیابیم. برای این مطالعه، شهر تبریز به عنوان یکی از مهمترین شهرهای درگیر با جهان مدرن، انتخاب شد. ما در این مقاله، مبنای تجدد را پرسش عباس میرزا تعیین کردیم. این پرسش ما را به نیمه اول قرن نوزدهم برده و تا فراگیر شدن جهان مدرن، تا نیمه دوم قرن بیستم روایتهای مختلف را دنبال کردیم. شیوه تحلیل دادههای این مقاله، تحلیل تماتیک می باشد. تمهای استخراجی در پنج موضوع «مقاومت در برابر جهان مدرن»، «ترس از دست دادن ایمان»، «ناسازگاری پدیدههای نوین با ارگانیسم فرهنگی جامعه»، «استقبال از جهان مدرن» و «بیاعتمادی به دولت» دستهبندی شدند. این تحقیق نشان میدهد تا برآمدن نظم جدید در شهر تبریز، منازعه بالایی بین جهانبینی قدیم و جدید و الگوهای قدیم و جدید رخ داده است. یافتههای این رساله حاکی از آن است که وضعیت جدید به آسانی حاصل نشده است و ابرگفتمان جهان سنتی که بر تمام لایههای زبانی و لایههای تفکری و لایههای وجودی زندگی جمعی و شخصی و اعتقادی افراد سایه افکنده است، تا تثبیت هر پدیده و نهاد مدرنی، از هیچ کوششی فروگذار نبوده و شکلگیری جهان جدید، با مقاومت، ستیز و کشمکش فراوانی همراه بوده است.
کلیدواژهها: جهان مدرن، تجربه زیسته،تبریز، مردم، روایت.
از ایستای طالقان تا آمیش های آمریکا
بیش از سه دهه با حسرت از کنار روستایی اسرارآمیز تردد کنی و همیشه در انتظار تشرّف به آن باشی... گرچه چند بار سعی در ارتباطگیری با اهالی روستای افسانهای ایستای طالقان داشتم و تا پشت دروازههای آن یورتمه رفته بودم ولی نشد که نشد. انگار منِ کال و کنجکاو اهل رسانه باید به مرحلهای از بلوغ اجتماعی و پختگی فرهنگی میرسیدم تا در کنار بزرگ ترها مجوزی برای دخول مییافتم. بالاخره خواستن توانستن است. به قول مهندسین «راهی خواهیم یافت یا راهی خواهیم ساخت.»
پیش به سوی طالقان
ظهر یک شنبه 7خرداد 1402در رکاب مهندس مهدیلو، دکتر مهراب رجبی (دیپلمات سابق، معلم اسبق و پیرِ البرزشناسی) را مشایعت کرده و راهی دانشگاه آزاد نظرآباد میشویم تا دکتر حسین عسکری (البرزپژوه و نویسنده کتاب روستای ایستا) را به جمع خود ملحق نماییم. حسین آقا نماز اول وقت را خوانده و دم درب دانشگاه منتظر ماست. سوارش میکنیم یاد یک بایاتی طنز ترکی افتاده برایش میخوانم:
چاتدا اورگیم چاتدا
غوصهدهن غمدن پارتدا
اوغلان قبول اولوبدو
دانشگاه... آزاتدا
ایلوند؛ فروشگاهی از جنس فرهنگ
در جاده زیاران - طالقان توقفی نیمساعته در فروشگاه بزرگ و چند منظوره «ایلوند» که بخشی از آن به ارائه کتا بهای منتشره در خصوص شهرستان طالقان و زیاران اختصاص داده شده داریم. آقای علی بابایی (از شاگردان استاد امیرخانی و رفقای فرهنگی دکتر عسکری) مدیر فروشگاه استقبال گرمی از تیم ما دارند. پس از گپ و گفت کوتاهی، کتب موجود را تورق کرده و ضمن تشویق به گسترش ارائه محصولات فرهنگی در فروشگاههای زنجیرهای ایلوند، پس از فراز و فرود گردنههای پیچدرپیچ راهی شهرستان توریستی - تاریخی طالقان میشویم. حوالی پلیس راه زیدشت مشرف بر سد، شهر و بیش از هشتاد پارچه روستای مخملین شهرستان تازه تأسیس طالقان است.
شهرداری از جنس بلور
با دکتر «هادی لطفی» شهردار جوان، انرژیک و فرهنگدوست شهر طالقان تماس گرفته اعلام حضور مینمائیم. پس از توقف کوتاهی در میدان زیبای جلالآل احمد در رستوران صدف مورد استقبال گرم آقای شهردار و معاونین پایکارش قرار میگیریم. حین صرف ناهار، دوستان همراه را به شهردار معرفی کرده و پس از خوش و بش و تعارفات متداول و بیان هدف سفر نیمروزی به طالقان، جمیعاً با گذر از کوچه چالان و معبر جزن راهی روستای اسرارآمیز ایستا (ترک آباد، فانوس آباد، کوی منتظران و...) میشویم. دم دروازه اصلی قلعه، آقا محمد (به اصطلاح وزیر امور خارجه روستای ایستا) با چشمانی سبز و پوستی گندمگون از اهالی به استقبالمان آمده و با راهنمایی ایشان، اجازه تشرف به محضر استاد حسینقلی ضیائی (پیر و مرشد اعظم اهالی روستای ایستا) را کسب میکنیم.
مرشدی از جنس شمس تبریز
در ورودی قلعه محلی برای پذیرایی از میهمانان، خدمت استاد ضیائی با سیمایی نورانی، بیتکلّف و مبادی آداب شرفیاب میشویم. تا جایی که چشم کار میکند هیچ خبر و اثری از حضور سنگین و ملالآور دولت مدرن و همچنین تکنولوژی و آثار تمدنی عصر حاضر همانند (برق، آب، گاز، تلفن، تلویزیون، موبایل، مدرسه، درمانگاه، کارت ملی، شناسنامه، یارانه، دود و دم ماشین آلات و...) در روستا نیست که نیست. صفا، صمیمیت، سادگی انسانهای معطوف به پیشامدرنیته (مشابه عهد قجر) و همچنین معماری ایرانی اسلامی ملیح و رقیقی از در و دیوار مجموعه هویداست. استاد ضیائی به حد نیاز و در قالب جملات قصار و سنجیده به برخی از سوالات حاضرین جواب میدهد و برخی را نیز با لبخندی ملیح و معنادار کمانه میکند. انگار با حضور سنگینمان آرامش و ایستایی ایستا را بهم زدهایم هیچ علاقهای به دیده شدن ندارند به خاطر همان قول دادهایم چیزی ضبظ و ثبت نگردد.
از علامه جعفری تا آیت الله جنتی...
تردد مقامات ملی و مذهبی از مرحوم علامه محمدتقی جعفری، آیتالله احمد جنتی گرفته تا سید حسن خمینی، مسعود ده نمکی، مهدی نصیری، آیت الله سید جواد شهرستانی، دکتر محمدباقر قالیباف، دکتر محسن رضایی و... به روستای ایستا معمول بوده و بعضاً نیز احتمالاً همچون حضور ما خوشایند اهالی در خود تنیده ایستا نیست. دکتر حسین عسکری مولف «کتاب روستای ایستا» برای آشنایی حاضران، توضیحاتی درباره چند و چون و کم و کیف سبک زندگی موجود در روستای ایستا و دیگر جریان های تجددگریز در ایران معاصر و انگیزه و دلایل نگارش کتاب (علیرغم میل باطنی اهالی روستا) ارائه کرده و میافزاید (نقل به مضمون): «چون حدود 15سال پیش، اطلاعات نادرستی از این روستا در جامعه پیرامونی و برخی منابع مکتوب نویسندگان طالقانی منتشر شده بود و بیم آن میرفت که با تثبیت ذهنیت نادرست منتشره، دولت و مردم نسبت به اهالی روستای ایستا بدبین شوند به ناچار بدون هماهنگی با استاد ضیائی برای زدودن اخبار ناروا و نادرست منتشره در خصوص باورها، آئین و چیستی و کیستی اهالی، کتاب روستای ایستا را منتشر کردم تا جلوی این ذهنیت های کاذبِ منفی را سد کرده و ایستائیان را از گزند تحلیل های ناروا و ناراست و مزاحمین احتمالی در امان نگهدارم.»
از آمیشهای امریکا تا ایستائیان طالقان
در ادامه دکتر مهراب رجبی (دیپلمات و البرزپژوه) نیز ضمن بیان خاطرات خود از دیدار با مرشد «فرقه آمیشها» (تجددگریزان مسیحی) در نیویورک به بیان وجوه اشتراک و افتراق آنها با اهالی روستای ایستای طالقان میپردازد وی در ادامه خاطرات خود از سیر و سلوک عارفانه و مکاشفات شخصی از چهارگوشه دنیا در دوره خدمت در وزارت خارجه و یادداشتهای خود در این خصوص میپردازد. به زعم راقم «گسترش و تاثیر علم و فناوری در زندگی انسان، رشد چشمگیر روند شهرنشینی، بوروکراتیکشدن حکومتها و همچنین تاکید بر فرد و بسط مفهوم آزادی معطوف به اندیشمندانی چون هابرماس از مقتضیات مدرنیسم و جهانی شدن در یکسان سازی فرهنگی میباشند.» و اهالی روستایی مانند ایستا نقیضی بر فرآیند مدرنیسم و آخرین مقاومتها در برابر سیل بنیانکن پدیده گلوبالیزیشن (جهانی شدن) است.
شهردار طالقان: آماده ارائه تسهیلاتیم
دکتر لطفی شهردار طالقان نیز ضمن بیان حقوق شهروندی سکنه روستای ایستا و اظهار خوشحالی از دیدار با استاد ضیائی، آمادگی شورا و شهرداری را برای ارائه تسهیلات لازم و رفع موانع آلاینده احتمالی در زندگی ارگانیک و طبیعی اهالی روستای ایستا اعلام مینماید. لازم به ذکر است که اهالی روستا اصالتاً آذربایجانی و از پیروان آیتالله میرزا صادق مجتهد تبریزی (از فقیهان ضد تجدد در دوران مشروطیت و آغاز حکومت پهلوی) بوده و حدود پنجاه نفر در قالب چند خانوار با دامداری کشاورزی و پرورش اسبانی بسیار نادر امرار معاش مینمایند و به دلیل فقدان ارتباط با جهان خارج (عدم استفاده از حاملهای انرژی و امکانات دولتی و...) حالت کاملاً ایزوله دارند. کلید واژه های سکنه روستای اسرارآمیز ایستا، «توقف»، «احتیاط» و «اضطرار» میباشد.
اوستاد بیزه بیر بشارت وئر
رضا قاسمپور (معلم خبرنگار) نیز برای جلب توجه و صمیمیت استاد؛ به زبان ترکی سوالاتی از پیشینه، چرایی انتخاب ایستا برای زندگی، نوع آموزش کودکان و اهالی روستا و... مینماید استاد ضیائی میگوید: «ابتدا ساکن سه هزار مازندران بودیم ولی به دلیل ناسازگاری آب و هوای شمال با طبع آذربایجانیها، پس از تحقیق و تفحص و همچنین روایات موجود در خصوص فراوانی یاران امام عصر (عج) در طالقان، سال 1367چهارده هکتار زمینهای مجاور شاهرود و جاده متصل به شهرک را خریداری کردیم و البته بعداً مجبور شدیم دوباره و سهباره همین ملک را به دلایلی مجددا خریداری نماییم. سال 1368روستا را ساخته و از سال 1369ساکن دائم ایستا هستیم و... قاسمپور در پایان خطاب به استاد ضیائی میگوید: «اوستاد بیزه بیر بشارت وئر» که با لبخند معنادار و ملیح استاد مواجه میشود. سایر حاضرین نیز گوش به دهان استاد ضیائی دارند تا بلکه با فرمایشات ایشان اندکی پی به اسرار و فلسفه (چگونگی و چرایی) این نوع زندگی بیتکلف و بهدور از تکنولوژی در هزاره سوم تمدنی ببرند.
به دور از هیاهوی کاذب تمدن
پس از دو ساعت گپ و گفت دوستانه، بازدیدی از چهار گوشه روستای روستا میکنیم اسبهای اصیل و چشمنواز، اصطبلهای شکیل و بهداشتی، گاوهای سرزنده و ارگانیک، دامداری و کشاورزی سنّتی عهد قجر، معماری اصیل و سازگار با محیط و... هریک به سهم خویش چشمها را نواخته و انرژی مثبتی به ما پمپاژ میکنند. در کلیت روستا اثری از آثار تمدنی روز نبوده و روستای ایستا تقریباً خودکفاست و نیازی به مراوده و معاشرت با دنیای بیرون ندارد. راستش گذشت زمان را حس نمیکنیم و البته از استاد ضیائی و روستای ایستا نمیشود به سادگی دل کند به ناچار به دیدار از روستا خاتمه داده و از ایستا، اوستا، شهردار و معاونین خونگرمش خداحافظی میکنیم.
طالقان بهشت کوهنوردان کشور
در ورودی شهر طالقان استاد فریبرز صادقیان (طالقان پژوه، کوهنورد و از رفقای دکتر عسکری) منتظر ماست. با استقبال گرم صادقیان در منزل دلانگیز، دیدنی و روحنواز (با معماری ترکیبی سنت و مدرنیته) پذیرایی میشویم پس از گپ و گفت دوستانه بازدیدی از کتابخانه و آثار پژوهشی استاد صادقیان داریم. صادقیان با بیان خاطرات و صعبوتهای کارِ پژوهش در ایران، آثار خود را توضیح میدهد. وی به اسناد و نقشههای جغرافیایی ارتش بسنده نکرده و خود شخصاً وجب به وجب کوه های طالقان را درنوردیده و نقشههای دقیقتری را تهیه نموده است. صادقیان میافزاید: «با انتشار یادداشت ها و مقالاتم در خصوص بیش از سی کوه قابل صعود بالای 4000متر در طالقان، عملاً طالقان به بهشت کوهنوردان مبدل شده است.» حوالی غروب از صادقیان، بانوی نجیب و عمارت چشمنوازش خداحافظی کرده و با چشمانی خیره در آفتاب مغروق در سد طالقان با غزلخوانی استاد رجبی به سمت کلانشهر کرج ساری و جاری میشویم.
اوفقلاردا شرر قالخار
عزیزلر آیریلان واختا
این گزارش در شبکه خبری کرج رسا
شهر طالقان، 7 خرداد 1402
از راست: حسین عسکری، مهراب رجبی، رضا قاسم پور
برنامه های روز البرز در سی و ششمین دوره نمایشگاه بین المللی کتاب تهران
مصلی تهران
24 اردیبهشت 1404
ساعت 10 تا 20
- نشست تخصصی چالش های حوزه نشر و کتاب در استان البرز.
- رونمایی از کتاب های انتشارات حامیان.
- نشست تخصصی البرزشناسی با حضور دکتر مهراب رجبی، دکتر حسین عسکری، دکتر احسان الله شکراللهی و استاد محمدحسین شاه بیگ و رونمایی از تازه ترین اثر استاد شاه بیگ.
- برنامه های تخصصی نهاد کتابخانه ها (نقالی شاهنامه خوانی و گروه سرود).
- اجرای موسیقی سنتی توسط دانش آموزان هنرستان پسرانه کرج.
- رونمایی از پوستر مهرواره جوانه های قلم و همایش پاسداشت زبان فارسی.
- مراسم عصری با شعر همراه با موسیقی عاشق لر.
- رونمایی از کتاب انجمن نویسندگان با حضور امام جمعه شهرستان چهارباغ.
- میز نمایش از آثار نویسندگان البرزی.
- حضور فعالان صنایع خلاق فرهنگی استان در بخش سرای فرهنگی استان ها در روز البرز.
- حضور خوشنویسان البرزی در روز البرز در نمایشگاه و در بخش سرای فرهنگی استان ها.
- حضور هنرمندان و نقاشان البرزی در روز البرز در نمایشگاه و در بخش سرای فرهنگی استان ها.
اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان البرز
https://t.me/s/taleghaniha
درباره نام روستای ایستا در طالقان
سلام آقای آهنگری عزیز. بی تردید این سخنان و نابردباری های ذیل آن، برخلاف اخلاق مدارا و روشن بینی های شادروان آیت الله طالقانی و طالقانی های آزاده و میهمان نواز است. نام گذاری «روستای ایستا» پس از انتشار «کتاب روستای ایستا» در بهار 1389، حاصل سلیقه و انتخاب ویکی پدیا، گوگل ارت، گوگل مپ و رسانه های دیداری و شنیداری است و ربطی به نویسنده بی عِده و عُده «کتاب روستای ایستا» ندارد. پاینده باشید و سلامت
حسین عسکری
10 اردیبهشت 1404
________________________________
اطلاعات هوش مصنوعی از چگونگی نام گذاری روستای ایستا
12 اردیبهشت 1404
________________________________
به گمانم ایستا - در ماده و معنا - نامی زیبا و بامسما است
واکنش دکتر مهراب رجبی (رئیس بنیاد ایران شناسی شعبه استان البرز)
به مطالب منتشر شده در «کانال تلگرامی طالقانی ها» درباره نام روستای ایستا
سرو ایستاده به، چو تو رفتار می کنی
طوطی خموش به، چو تو گفتار می کنی.
تا حدود چهار دهه قبل، روستایی با نام «ایستا» در سرزمین - و حتی فلات - ایران و از جمله در اقلیم زیبا و متنوع طالقان، وجود نداشت. اکنون اما فقط یک ایستا در ایران داریم، که در طالقان زیبای کهن جای گرفته است. چگونگی شکل گیری سکونتگاههای انسانی و داستان پر رمز و راز جاینام شناسی در ایران و جهان را ان شاء الله در نوشته ای جداگانه مورد بررسی قرار خواهیم داد. واژه لات - به معنای انسان بی چیز و غالبا محروم که در جاینام شناسی کنایه از زمین غیر دائم واقع در حاشیه رودخانه ها. زمین هایی که به دلیل احتمال تغییر بستر رودخانه بر اثر جاری شدن سیلاب غیر قابل کشت - خصوصاً کشت باغی - می باشد، در تمامی نقاط کشور که رودی در آن جاری می باشد، به صورت پر شمار و با فراوانی بسیار، وجود دارد. در همین طالقان. دهها و اغراق نیست اگر گفته شود صدها، جاینام برخوردار از واژه لات وجود دارد. در البرز، و در دو ساحل رود کرج نیز وضع به همین منوال است. علاوه بر لات و لاتک، لوت و لوتک نیز از چنین قاعده ای بر خوردار است. بنا بر این اطلاق جاینام «لات پرده سر» بیانی کلی و عام بوده و در قالب علم جاینام شناسی از اعتبار برخوردار نبوده و معمولاً اطلاق خاص، ندارد. روستای پرده سر، روبروی روستای ورکش و قله قلادوش، در جنوب روستای خسبان و در دو کرانه خسبان رود، موجب شده که نام عمومی ایستا، لات پرده سر باشد. این یک قاعده جغرافیایی بوده، چنانچه در خصوص جاینام های واقع در ارتفاعات، به جای لات، از واژه های همچون؛ تیره، پشته و چال، استفاده می شود. شمار جاینام های برخوردار از این پسوندها و پیشوندها نیز بسیار فراوان - پر شمارتر از لات - می باشد. پرده سر را موقتاً، سر پل - مکان واقع در حاشیه رودخانه و برخوردار از پل ارتباطی - معنا می کنیم. معانی دیگری برای این جاینام و جاینام های مشابه در سرزمین عزیز و بس ارجمند ایران وجود دارد که می بایست در نوشته ای مستقل مورد بررسی و معرفی قرار بگیرد. برخی از این جاینام ها عبارتند از: پرک، پردان، پردمه، پراچان، پردمه، پردین و گیل پرده سر...
اتفاقاً هموندان ارجمند ایستایی ما - که این حقیر و برادرم جناب آقای دکتر حسین عسکری، نویسنده «کتاب روستای ایستا»، بارها مورد لطف و میهمان نوازی ویژه، سراسر لطف و بس ساده و صادقانه آنها قرار گرفته ایم. قبل از ورود به ایستا و ابتیاع این سرزمینها جهت اسکان، مدتی در حوالی تنکابن و در نزدیکی روستایی به نام «تیل پرده سر» اسکان گزیدند که متأسفانه مورد بی مهری - و تا حدودی غضب اهالی قرار گرفته، ناچار به ترک آنجا و نزول اجلال در ایستا شدند. نه تنها ایستا، که بخش هایی از ضلع شمال شرقی شهرک و همچنین حد شمال غربی اوانک در ساحل شمالی طالقان رود و شاید حتی ساحل جنوبی این رود پر خروش در جنوب روستاهای گزن و ورکش نیز در محدوده لات پرده سر واقع شده اند. خدا را چه دیدی شاید در آینده ایستا یا ایستا گونه های دیگری در همین محدوه شکل بگیرد!؟ اگر چه بر اساس همان منطق سرزمینی که بیان شد، زمینهای واقع در پایین دست گزن، در ساحل طالقان رود، منطقاً «گزن لات« نامیده می شود. در چند دهه اخیر به دلیل آنکه ایستا، به مانند دیگر لاتکها، غیر مسکونی بوده، نامی - خاص - نداشته هر از گاهی - باز هم بر اساس یک منطق نانوشته جغرافیایی و اقلیمی، نامی موقت و نزدیک به نام خاص قبل از ظهور و کشف ایستا - به این مکان داده شده است. ترک آباد، فانوس آباد و توفقیه، از جمله نامهایی بوده که به ایستای سابق گفته شده است. اتفاقاً به گمانم ایستا - در ماده و معنا - نامی زیبا و بامسما می باشد. لازم است یادآور شوم که در انتخاب این نام زیبا یکی از روحانیون زاهد، عابد و عالی مقام طالقان - که جنابشان که این بنده سال ها افتخار دوستی و موأنست با وی را دارم، راضی به ذکر اسمشان نمی باشند - نقش مشورتی موثر داشتند!؟ ایستا. با جاینام هایی همچون؛ ایسبی (ایسبی چال) اسبو کلا و باغ اسبان (همین منطقه پر تراکم در شمال غرب شهر کرج، که به اشتباه باغستان خوانده می شود) تشابه و تجانس دارد. قدری طولانی شد، این یادداشت را به مردم شریف و فرهنگ مدار طالقان و آن روحانی جلیل القدر سابق الاشاره و همچنین اهالی و ساکنان ایستا به ویژه حضرت آقای ضیایی، راهنما، راهبر و پیر روشن رای ایستاییان تقدیم می دارم.
گیسوت، عنبرینه گردن، تمام بود
معشوق خوبروی، چه محتاج زیور است.
11 اردیبهشت 1404
تصویر بالا متعلق به دیدار از روستای ایستا در 7 خرداد 1402 است.
________________________________
نکاتی درباره شکل گیری سکونتگاه در مزرعه چالان روستای پرده سر طالقان مشهور به ایستا
فرشاد اجلالی
با درود به اعضای کانال که خواهان روشنگری در زمینه مالکیت اراضی سکونتگاه ایستا شده اند، عرض می شود که دلیل من برای پاسخ گویی، شناخت از سابقه زمینهای روستای ایستا و مالکان آن بوده است. روانشان شاد. این زمینها بخشی از املاک قابل توجه اهالی پردسر بود که در کنار شاهرود واقع است. زمین هایی که به آنها «لات» گفته می شود و از زمین های کم بها و ریسک پذیر است. همینجا بگویم در طالقان قدیم در سه امر سرمایه گذاری را توصیه نمی کردند. باور داشتند که نهایتاً چیزی دستشان را نمی گیرد: بز و دختر و لات. برایش زبانزد هم ساخته بودند؛ «بزِ دارِو قُز دارِو لات دار». بزها هر چند سال یکبار دچار اپیدمی بیماری تنفسی بنام شُش می شدند و همه از دم تلف می شدند. دخترها بنابر تقسیم بندی های اجتماعی گذشته، شوهر میکردند و به نیروی کار خانواده ی همسرشان می پیوستند. لات هم تکلیفش معلوم بود. پس از چند سال زحمت و آبادانی، یکباره سیلی می آمد و همه را ویران میکرد و می برد. آن زمینهای نیمه ویران لات پردسر که به چالان معروف بود، در قسمت شرقی و زیر جاده چندصد متر زمین چمن طبیعی داشت که حدود یک دهه از سال 1344مورد استفاده بچه های شهرک [طالقان] بود برای فوتبال. تابستان ها بسیار پر طرفدار بود. مسابقات روستاها هم هر از گاهی انجام میشد. حتا چند بار از محلات تهران تیم دعوت می کردند برای مسابقه با شهرکی ها. اما مالکیت این بخش از زمینها مربوط بود به خانواده پدری مرحوم حاج محمدعلی شاملو، کدخدای پردسر و برادر و خواهرانشان. کدخدای پردسر یکی از مقتدرترین کدخداهای طالقان بود. مال مفت به کسی نمی داد. زمینها را به اهالی فعلی روستا فروختند و تا دینار آخرش را هم گرفتند. نکته ای که از دید دوربین بدستان مغفول مانده است اینکه زمینهایی را که سیل در سالیان دراز ویران کرده و به دشت سنگ و شن تبدیل شده است مالک می تواند با اجازه سازمان امور آب تصرف کرده و احیا نماید. کاری که این مردم جان سخت و زحمتکش از عهده اش بر آمدند و ویرانه را به بهشتی چشم نواز تبدیل کردند. هم به اقتصاد طالقان یاری رساندند و هم به طبیعت و محیط زیست آن خدمت کردند. این کار در چند جای دیگر هم رخ داده است. که در جای خود در خور تحسین و قدردانی است. همچنین این بندگان زحمتکش در آن مزرعه زیبا، یک واحد آسیاب آبی نیز راه اندازی کرده اند. طالقانی که در گذشته ها، بیش از نیمی از روستاهایش آسیاب داشتند. شهرک دو آسیاب و یک آبدنگ داشت برای بلغور و دان. امروزه خبری هم از آن آسیاب ها نیست. این بزرگواران غلات خود را همانجا آسیاب می کنند. (اگر دوستان تمایل به بازدید از آسیاب دارند، اعلام بفرمایند تا از کانال همان آقای علی اصغر عباسی با آنها هماهنگ کنیم تا در فصل کار که احتمالا اواخر خرداد باشد دیداری داشته باشیم).
اما اهالی روستای ایستا چرا طالقان را انتخاب کردند!؟ اینها از مسلمانان مومن تبریز بوده اند که بسیار پایبند به شرع و وفادار به مرجع تقلیدشان مانده اند. در دوره قاجار که رفته رفته بوی مدرنیسم و آزادی و تحول به مشام ایرانی ها هم میرسید، مرجع تقلیدشان استفاده از مظاهر تمدن غرب را حرام اعلام کرد و دستور داد در هیچ زمینه ای هم با دولت همکاری نکنید. خب با تحولات مدرن عرصه ی زندگی بر آنها هم تنگ می شد. تصمیم بر کوچ داشتند. کجا بروند؟ در سرزمینی که به داشتن مردم مومن مشهورند وانگهی سیزده تن از یاران امام زمان هم از طالقان هستند. گفتند میرویم آنجا شاید نسلهای سپسین ما هم که طالقانی میشوند از یاران ایشان باشند. مطلب آخر اینکه برخلاف بخل و حسد تهیه کنندگان آن ویدیوی کذایی، مسئولان و مردم محترم طالقان بسیار برخورد انسانی و ایمانی با آنها داشتند. به آنها مراجعه کرده و پیشنهاد کمک و همکاری در زمینه های مختلف دادند اما آنها ضمن تشکر گفتند در فلسفه زیستی ما کمک گرفتن از دولت جایی ندارد. در کلاس چهارم دبستان دهه چهل کتاب فارسی ما حکایت زیبایی داشت: عیسای مسیح (ع) از محلی گذر میکرد، دید جایی چند نفر جمع شده اند و گفتگویی دارند. نزدیک شد و دید سگی در راه مرده و مردم اظهار نظر میکنند. یکی می گفت آه آه چه بوی گندی می دهد دیگری آه آه آب دهانش زمین را نجس کرده سومی موهایش همه جا ریخته چهارمی... و الی آخر. حضرت عیسی گفت اما ببینید که چه دندانهای سفید و براق و تمیزی دارد!؟
تو صد حدیث مفصل بخوان از این مجمل
درود بر دوستان با فرهنگ طالقان.
________________________________
روستای ایستا به روایت دو شاعر طالقانی
در کنار شاهرود جانِ، جان
تکیه ای از خاک پاک طالقان
مردمانی ساده و بی دردسر
چند صباحی گشته بر ما میهمان
دور از چون و چرای زندگی
کوچ کردن این دیار عاشقان
زرق و برق روزگاران پس زدن
سادگی سر لوحه افکارشان
هرچه دارند حاصل دست رنج خود
نیستند محتاج نان دیگران
خانه های کاه گلی نزدیک هم
ساختند زیبا و کردن آشیان
خوش نشستن در جوار پردسر
اهل تبریزند و ترکی زبان
گوییا چند خانوار قوم و خویش
عهد و پیمان بستن و هم داستان
با غریبه ها ندارند خوش و بش
درب هاشان بسته اند بر این و آن
پرورانند اسب های قیمتی
راه وار و تیز پا و بس گران
مردها مشغول کارند و تلاش
کس ندیده تا کنون زن هایشان
گندم و صیفی کارند با برنج
خود کفا هستند از پیر و جوان
نیست روستا مزرعه باشد یقین
بس تماشاییست هر فصل و زمان
بیشتر از پنجاه نباشد قدمتش
نه که ایستا باشد و نه بی نشان
اشرف حکیم الهی
(شاعر اهل روستای هرنج طالقان)
ایستای دَه
ایستا جدید دَهی در طالقانه
مُردُمُش عاشُقِ صاحب زمانه
حرام وارد نمی گردَه به ایستا
کُجا چُنین دَهی در این جهانه؟
مهندس محب الله گل بابایی
(صاحب دیوان تات طالقانی)
این دو شعر نخستین بار در «کانال تلگرامی طالقانی ها» منتشر شده است.
دیروز تسطیح تپه قمی آباد ری و اینک تعرض و تجاوز به تپه و محوطه باستانی شرف الدین تنکمان
یادداشت استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی پس از مشاهده فیلم موتور و ماشین سواری در محوطه باستانی شرف الدین شهر تنکمان استان البرز
نزدیکی تپه ای که اینک جولانگاه جماعتی بی ریشه و بی شرم و بی میهن شده است؛ کاروانسرای بزرگ و نیمه ویران و رها شده روزگار صفوی در شهرک ینگی امام شهرستان ساوجبلاغ قرار دارد. محوطه باستانی شرف الدین شهر تنکمان [1] حلقه ای است از سلسله محوطه های به هم متصل و مرتبط و پیوسته که در روزگار خود تپه و محوطه باستانی نبوده اند. بدیهی است که هر کدامشان پیش از آن که نهشت و لایه و تپه و محوطه باستانی بشوند و به شکل محوطه و تپه باستانی درآیند؛ منظرگاه و زیست بوم و محیط های زیست و زندگی مردمان روزگاران پیش از ما بوده اند. محوطه باستانی شرف الدین در گذشته مورد بررسی و مطالعه باستان شناس هوشمند و شریف میهن ما آقای ابوالقاسم حاتمی قرار گرفته و حاصل کار و نتیجه بررسی ها و مطالعاتشان نیز مهم و قابل استناد و درخور تقدیر است و گواه بر رشته های اتصال به هم مرتبط محوطه باستانی شرف الدین با محوطه های دیگر است.
مجموعه ها و بافت های به هم مرتبط و متصلی که برگ برگ طومار تاریخ و فرهنگ ملت ما، لایه به لایه در آن ها رقم خورده است. این محوطه ها از جمله محوطه باستانی شرف الدین و دیگر مآثر تاریخی استان، بارها و بارها مورد تعرض و تجاوز قرار گرفته اند. دوست گرانقدر و مورخ هوشمند و دانای استان و میهن ما آقای دکتر حسین عسکری از دهه ها پیش، طی یادداشت های روشنگرانه شان به وضع فاجعه بار و تعرض و تجاوز و تخریب و تاراج محوطه های باستانی و مآثر تاریخی استان البرز با قلم توانایشان هشدار داده بودند. این قلم نیز ذیل هشدار هوشمندانه و دلسوزانه و مورخانه ایشان به رشته تحریر درآمده است. محوطه باستانی شرف الدین شهر تنکمان که نزدیک کاروانسرای روزگار صفوی ینگی امام قرار دارد چندین هزاره، کهن تر از کاروانسرای رها شده است. هر اثر و بنای تاریخی در هر مقیاسی و متعلق به هر دوره ای، یک بافت است. بافت و بستر متصل به زنجیره ای از رخدادهای تاریخی و فرهنگی و فکری و مدنی و معنوی و اقتصادی و معیشتی و مانند این ها همه. تخریب هر محوطه باستانی، هر بنای تاریخی، تخریب یک جهان تاریخ و نابودی رخدادهای تاریخی و فرهنگی و مدنی و معنوی است که برای همیشه امکان و احتمال بازخوانی و بازسازی شان به طرز جبران ناپذبر از کف ما رفته است.
آن چه در فیلم می بینیم، تنها دهن کجی به تاریخ و فرهنگ و میراث یک ملت نیست. هشدار به وضع فاجعه بار و خطرناک و غم انگیز میراث یک ملت است. میراث ملتی که به دلیل بی خبری و بی کفایتی و تاریخ ناشناسی و میراث ناشناسی صدرنشینان برآمده از ته نشینان و فرودستان جامعه بعد انقلاب میهن ما در معرض نابودیست. این مجموعه عظیم اگر در کشور دیگری بود گمان نمی برم این چنین نیمه ویران و رها شده جولانگاه جماعتی بی شرم و متجاوز و بی میهن می شد. این جماعت بی ریشه و بی حیا وبی خبر کارگزاران نادان عوامل پشت صحنه ای هستند که ریشه های ملت ما، وحدت و انسجام مدنی و معنوی ما همدلی و همبستگی ملی ما را نشانه گرفته اند. آن چه در فیلم می بینید گواه بر راستی سخن ما است. تصویری که صورت بیرونی فاجعه ای است که لایه های نهان تر و سویه های پنهان تر و مخفی ترشان بس فاجعه بارتر و بس و بسیار نگران کننده تر است! فاجعه بارتر و خطرخیزتر و خطرناک تر و نگران کننده تر به این دلیل و به علت ها و دلیل های ریز و درشت بسیار دیگر از آن حیث و جهت که ردیابی و رصدشان دشوار است. ردیابی و رصد متجاوزان و افزون خواهان و دشمنانی که مکارانه و حیله ورانه و موذیانه و مرموز، ریشه های ملت ما انسجام و اقتدار ملی ما را نشانه گرفته اند و سوار بر شانه کارگزاران جزم و جهل و جور و جمود، به دست خود ما میراث مُلک و ملت ما را تخریب می کنند تا راه برای متجاوزان و افزون خواهانی که ریشه در سرزمینی هایی را که تسخیر و اشغال کرده اند ندارند و در سرزمین دیگران برای خود ریشه سازی کنند!
مدیرکل میراث فرهنگی استان البرز به مسئولیت خطیر و حساسی که بر شانه گرفته است، عمل کند و یا آنکه از جایگاه رفیعی که بر آن تکیه زده، کناره بگیرد تا شهروندان البرزی و تنکمانی خود ابتکار عمل را در دست گیرند و نگذارند میراث شهرشان جولانگاه جماعتی بی ریشه و بی حیا و میراث ناشناس بشود.
14 فروردین 1404
[1] محوطه باستانی شرف الدین در نزدیکی شهر تنکمان استان البرز، میزبان سفال های خاکستری متعلق به هزاره اول پیش از میلاد مسیح است. با نظر کارشناسان میراث فرهنگی، این تپه 16متری به شماره 16970 در 8 بهمن 1385 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
ویرانی میراث اشکانی و ساسانی در کهن دشت البرز
_____________________________________________
من خود به چشم خویشتن، دیدم که جانم می رود
یادداشت دکتر مهراب رجبی پس از مشاهده فیلم موتور و ماشین سواری در محوطه باستانی شرف الدین شهر تنکمان استان البرز
حقیقتا فاجعه بار و ویرانگر است. این مجموعه یک بافت است. ایران خود یک بافت است. هر کشور دیگری که با تمدن سر و کاری دارد، یک بافت می باشد. بافت یعنی مجموعه ای منظم. دقیق و به هم پیوسته. متشکل از؛ تار و پود... تار و پود یعنی هزاران گره لطیف و گیره شریف، که در درازای تاریخ توسط مشاطه گران هنرمند، بافته و آنگاه شانه شده است.
اگر یک ذره را بر گیری از جای
فرو ریزد همه عالم، سر و پای.
بافت. یعنی استمرار، یعنی اتصال، یعنی پیوستگی... تجاوز به بافت، یعنی تاراندن. یعنی قطع کردن، یعنی بریدن تارها و پودها... هیچ دشمن تجاوز گری. همه این جتایت ها را یکجا. انجام نمی دهد. اندکی دورتر از این مکان، در زنجان همچون جان، متجاوزی همچون مِغول، با اندکی تامل در بافت خوش بافت ایران. سلطانیه را بنا کرد...!؟ بافت که پاره شود، بندها که بگسلد، بافت درون کشور - آنچه با نام بافت فرهنگی، تاریخی و اجتماعی معروف است - آری بافت فرهنگی و ریشه تمدنی و انسجام اجتماعی از بین می رود. این تجاوز بی شرمانه، خود بیانگر آن گسیختگی و پاشیدگی می باشد!؟ دژ مادها / تپه ازبکی، محوطه شرف الدین و کاروانسرای منحصر به فرد - مادر کاروانسراها- کاروانسرای صفوی ینگی امام، همه یک بافت هستند... والله که آن جوان جویای نام پر انرژی که با موتور اینگونه جولان می دهد. هرگز مقصر نیست. او شادی می خواهد او استادیوم می خواهد، او انواع پیست ها، می خواهد و برتر از اینها که ماده هستند، او معلم و راهنما می خواهد که یکپارچه معنی باشد...
یک دهان خواهم به پهنای فلک
تا بگویم، شرح آن رشک ملک.
ما مثلا بزرگترها، پیشتر - قبل از سیزده به در روز گذشته - نمادها و اسطوره ها، تاریخ، تمدن. فرهنگ، هویت، حمیت. حمایت و انسجام فرهنگی و اجتماعی او را - فرزندانمان را - گرفته ایم. شاهنامه و مثنوی را از او گرفته ایم. حرکت بعثت گونه زرتشت و سرازیر شدن او از دامنه های سبلان را به او ننمانده ایم، هویتش را خدشه دار کرده ایم، لاجرم او. بافت و بافته خود را فراموش کرده و از دست داده، بنا بر این بر هر چه هست می تازد، می شورد و ویران می کند...!؟
ای وای ی ی ی ی!
با لب دمساز خود، گر جفتمی
همچو نی، من گفتنی ها، گفتمی.
با اشک و اندوه
14 فروردین 1404
نیم نگاهی به کتاب و مقاله ای تازه درباره روستای ایستای طالقان
حسین عسکری
روستای ایستای طالقان و پدیده تجدد گریزی سنّتی، همچنان موضوعی جذاب و تازه در جریان شناسی فکری و فرهنگی ایران معاصر است. بنده بر اساس علاقه و کنجکاوی، تولیدات مکتوب و شفاهی مربوط به این جریان را دنبال می کنم. در ماه های پایانی سال 1403 دو اثر مکتوب فارسی در این باره منتشر شده که از جهاتی قابل توجه اند.
1. کتاب جعفر مرادحاصلی
کتاب 152 صفحه ای «میرزا صادق مجتهد تبریزی» در قطع رقعی توسط انتشارات سوره مهر در شمارگان 500 نسخه منتشر شده است. نویسنده 35 ساله این کتاب با مطالعه و بررسی روشمند زندگی نامه های منتشر شده از آیت الله میرزا صادق مجتهد تبریزی (1236 – 1311ش) فقیه شناخته شده و تأثیرگذار دوره مشروطه و اوایل حکومت پهلوی و مرجع اهل توقف طالقان، تلاش کرده زندگی نامه ای بی غلط و متفاوت از این مجتهد ضد مشروطه ارایه کند. نویسنده این کتاب، روایت خودش را «پژوهشی تاریخی» دانسته و درباره پیشوای اهل توقف طالقان نوشته است: «میرزا صادق مجتهد در مرحله لزوم انتقال حکومت به جانشینان امام معصوم در عصر غیبت، متوقف می ماند و به مرحله ضرورت تشکیل حکومت به دست فقها یا ولایت فقیه نمی رسد. در واقع، او بیش از آنکه نظریه یا نظام سیاسی جدیدی ارایه دهد، با تکیه بر سنّت فقه سیاسی تشیّع به نقد اندیشه و نظام مشروطه خواهی و دولت مدرن و لزوم تشکیل حکومت دینی اکتفا می کند.»
آقای مرادحاصلی در صفحه 35 کتابش درباره کتاب «روستای ایستا» نوشته است: «در سال های اخیر حضور تعداد محدودی از پیروان میرزا صادق مجتهد در منطقه طالقان از حیث سبک زندگی منحصر به فردشان مورد توجه مردم و رسانه ها قرار گرفته اند. گزارش ها، فیلم ها و تصاویری از شگفتی های زندگی این مردم تهیه شده است که در آن گروه محدودی از افراد در آن سوی دیوارهای بلند به نمایش گذاشته می شوند که در عصر سلطه فناوری ها و ابزارهای مدرن از آنها استفاده نمی کنند و به شیوه انسان های ماقبل جوامع صنعتی به سر می برند. سبک زندگی متفاوت این مردم مایه نگارش کتابی با عنوان «روستای ایستا: پژوهشی درباره اهل توقف در طالقان» شده است. حسین عسکری این کتاب را در سه بخش نگاشته است. بخش اول آن زندگی، زمانه و آرمان های پیشوای اهل توقف، بخش دوم طالقانِ عصر ظهور و بخش سوم، واکاری زیستِ جمعی و فردی اهل توقف نام دارد. مؤلف در این کتاب می کوشد تا رویکردی مردم شناختی به پیروان میرزا صادق مجتهد در عصر حاضر داشته باشد. بخش اعظم کتاب به اطلاعاتی درباره زندگی میرزا صادق مجتهد، روایت ها و احادیث مربوط به جای نمایی طالقان و نسبت این منطقه و ساکنان آن با آخرالزمان اختصاص دارد.»
به نظرم کتاب آقای مرادحاصلی - که شماره پیوسته 38 مجموعه کتاب های «شخصیت های مانا» را داراست - اثری خواندنی و جامع درباره زندگی، زمانه و آرای مرجع اهل توقف طالقان است. عدم تعلق تصویر روی جلد به میرزا صادق مجتهد تبریزی، عمده اشکال وارده به این کتاب است.
2. مقاله محمدعلی عزت زاده و دکتر جلال الدین رفیع فر
آقای عزت زاده (نویسنده مسئول) مقاله 24 صفحه ای «بازنمایی و واکاوی فرهنگ مردم روستای ایستا» در شماره 38 «مجله نامه انسان شناسی»، تلاش کرده اطلاعاتی مستقیم و مستند از طریق گفت و گو با شش تن از ساکنان روستای ایستا ارایه کند. نویسنده - که دانشجوی دکتری رشته ایران شناسی دانشگاه شهید بهشتی است - در صفحه 226 نوشته است: «تاکنون هیچ پژوهش مدوّن علمی درباره آن (روستای ایستا) صورت نپذیرفته و اطلاعات ثبت شده درباره آن، در حد یک گزارش تلویزیونی از بیرون روستا و بر پایه شنیده های غیر مستقیم سازنده گزارش و البته چندین رونوشت از آن در وبگاه ها و شبکه های اجتماعی محدود مانده است.»
آقای عزت زاده، اطلاعات مقاله اش را از دو سفر به روستای ایستا در سال های 1397 و 1400 به دست آورده است. این در حالی است که کتاب 144 صفحه ای «روستای ایستا» نوشته بنده، در بهار 1389 منتشر شده و عنوان «ایستا» هم برای نخستین بار در این کتاب آمده است. به خاطر دارم در پاییز 1390 نسخه ای از کتاب را از طریق پست به آقای دکتر جلال الدین رفیع فر (استاد مردم شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و مدیرمسئول مجله نامه انسان شناسی) فرستادم. نامه اعلام وصول «دبیرخانه انجمن انسان شناسی» را همچنان به یادگار دارم. ضرورت «مطالعه اکتشافی» و ارایه «پیشینه تحقیق» در مقالات علمی، اقتضاء می کرد که آقای عزت زاده به اندازه، زحمت جست و جو در منابع مکتوب اهل توقف طالقان را به جان می خرید تا مقاله خواندنی اش، این نقص پژوهشی را نداشته باشد. در سال 1390 چکیده ای سه صفحه ای از کتاب «روستای ایستا» را به دایره المعارف تشیّع فرستادم که ذیل مدخل «کوی منتظران» در صفحه 275 جلد چهاردهم به چاپ رسید.
آقای عزت زاده در پایان مقاله اش نتیجه گرفته است: «نکته مهم دیگر این است که او (حسین قلی ضیایی سرپرست ساکنان روستای ایستا) و دیگر اهالی ایستا، باورمندانی پرهیزگاراند با دامنه پرهیزی بسیار گسترده تر از آنچه در نظر اغلب شیعیان، حرام و گناه شمرده می شوند. این پرهیز در فرهنگ ایرانی، نیروی روحی مضاعف و درک شهودی به انسان می بخشد. الگوی ایستادگی ایستا در برابر تهاجم به فرهنگ اصیل، الگویی نسبتاً موفق است که در سال های اخیر اندکی از سخت گیری بیش از اندازه خود کاسته است. چنانچه سبک زندگی در ایستا از چند جنبه مهم نظیر زادآوری، نرم تر شود و به تعادل، توازن و تطابق بیشتر با واقعیات برسد، این روستا می تواند ماندگار شود و فرهنگش استمرار یابد.»
26 اسفند 1403
قاب تصویری گفت و گویم با رادیو البرز
شامگاه دوشنبه 3 دی 1403 حوالی ساعت 22:30 از طریق تلفن در حال گفت و گو با برنامه «شب نشینی با تاریخ» «شب نشینی با تاریخ» بودم که شکار سلیقه مهرآمیز برادرم علی آقا عسکری شدم. آمده بود شام و شب نشینی و از قبل خبر نداشت که قرار این گفتوگو را دارم. در این گفتوگوی زنده 7 دقیقه ای درباره مناسبت 6 دی 1378 «سالروز کشف دیوارهای دو رنگ در دژ مادی محوطه باستانی ازبکی» صحبت کردم. علی آقا تصویر را مستقیم با گوشی همراهش گرفت و بر روی آن صدای پخش شده از رادیو و تصاویر و فیلم های کمتر دیده شده از کاوش های محوطه باستانی ازبکی را قرار داد. خیلی هم زحمت کشید و سلیقه به خرج داد تا آن را تدوین کند. صمیمانه از مهر زلالش سپاسگزارم.
برنامه زنده «شب نشینی با تاریخ»، دوشنبه ها ساعت 22 تا 23 به تهیه کنندگی آقای رضا غیور و اجرای آقای محمدی از رادیو البرز پخش می شود. بنده هم توفیق دارم در هر برنامه، «برگی از تاریخ فرهنگ و هنر البرز» را مشتاقانه ورق بزنم. امیدوارم مقبول افتد.
حسین عسکری
4 دی 1403
____________________
گرگ ها در کمین ایران
چند روز پیش در گفت و گو با رادیو البرز، مشتاقانه «برگی از تاریخ فرهنگ و هنر البرز» را ورق زدم. در این برنامه زنده، به مناسبت 6 دی 1378 سالروز «کشف دیوارهای دو رنگ در دژ مادی محوطه باستانی ازبکی»، از قول جناب استاد دکتر یوسف مجیدزاده گفتم: «هخامنشیان این نوع تزئین در معماری های خود را از مادها فراگرفته اند نه اورارتوها...» با بازنشر این گفت و گو در فضای مجازی، چند تن از پان گرگ های ضد ایران (= پان ترکیست ها) بنده را مورد هجمه قرار داده و منکر فرهنگ و تاریخ دیرپا برای ایران عزیز شدند! تصویر نمونه ای از آن اظهارنظرهای جاهلانه به پیوست می باشد. بنده باستان شناس نیستم یعنی در ارایه های البرزپژوهانه که سویه های باستان شناختی دارد به گزارش های باستان شناسان عزیز رجوع می کنم و به دقت نتایج کاوش های آنان را بازگو می کنم.
مهم ترین ویژگی گونه های مختلف پان های ضد وطن، «تعصب و خشونت» است. آنان بی ادبانه بر مجموعه ای از اوهام و گزاره های شبه علمی تکیه می کنند و به جای ارائه دلیل و سند، ادعای غلط خود را تکرار می کنند. آنان قومیت را مقدم بر ملیت می دانند و همگام با دشمنان این آب و خاک، رویای تجزیه ایران را در خیال خام خود می پرورانند. خاکسارانه دست و بازوی سربازان گمنام وطن را می بوسم که سر این بدخواهان ایران را بر سنگ «حب الوطن» می کوبند. اما در این میان، وظیفه راهبردی رسانه ملی و نهادهای فرهنگی و آموزشی است که با تقویت وحدت ملی و توجه ویژه به هویت ملی، حس وطن دوستی را در کودکان، نوجوانان و جوانان زنده و تقویت کنند. به بچه ها یاد دهند که به مهر و کین می توان از هویت معنوی و استقلال ایران عزیز دفاع کرد ولو به قیمت جان (= شهادت).
جان به قربان وطن باد که در مذهب عشق
به جز از عشق وطن یاد نداد استادم
حسین عسکری
7 دی 1403
____________________
از وجود 35 مرکز تحقیقاتی و پژوهشی تا فعالیت 3 هزار و 500 واحد صنعتی در استان البرز
|خبرگزاری آنا|
3 دی 1403
به گزارش خبرنگار آنا، آیین اختتامیه هفته پژوهش و فناوری سال 1403 و تجلیل از پژوهشگران و فناوران برتر همزمان با میلاد یگانه دخت نبی مکرم اسلام حضرت فاطمه الزهرا (س) در صبح یک شنبه 2 دی 1403 با حضور حسین کلانتری خلیلآباد رئیس دانشگاه آزاد اسلامی استان البرز و واحد کرج، حسین عسکری نویسنده و البرز پژوه، حجتالاسلام امیر ابراهیمزاده مسئول دفتر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه آزاد اسلامی استان البرز، معاونان دانشگاه، استادان، کارکنان و جمع کثیری از دانشجویان در سالن اجتماعات شهید چمران دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج برگزار شد. عسکری در این آیین گفت: استان البرز بهعنوان قطب علم و فناوری در کشور شناخته میشود و شواهد و مستندات باستانشناختی از دیرینگی علم و فناوری در استان البرز حکایت دارد.
عسکری بیان کرد: تحصیل 130 هزار دانشجو در مراکز آموزش عالی استان البرز، حضور 2 هزار و 500 عضو هیئت علمی، وجود 35 مرکز تحقیقاتی و پژوهشی، وجود 3 هزار و 500 واحد صنعتی و 150 نشان صنعتی و تجاری ملی، داشتن 25 شهرک، منطقه و ناحیه صنعتی، حضور دو پارک علم و فناوری در استان البرز به همراه 10 مرکز رشد مشترک، همکار و مستقل، قطب تولید محصولات پروتئینی و محصولات باغی و صنایع دارویی، خودرویی، انرژی و صنایع غذایی، همسایگی با سه استان صنعتی و قرارگیری در مجاورت راهآهن سراسری، دیرپایی دانشگاه و آموزش عالی در استان و داشتن 55 مرکز آموزش عالی، وجود شواهد باستانشناختی و سند 9 هزار ساله علم زیستشناسی، وجود سرآمدان علمی در حوزههای ریاضی، پزشکی، هوانوردی، فیزیک هستهای، فلسفه، ژنتیک، وجود نخستین کتاپ چاپ سربی مصور ایران در البرز و مراکز پژوهشی و دانشبنیان متعدد این استان را به قطب علم و فناوری کشور تبدیل کرده است.
به نقل از کانال تلگرامی البرزپژوهی https://t.me/alborzology
____________________
کوتاه نوشته های حسین عسکری در کانال تلگرامی البرزپژوهی - 1
کوتاه نوشته های حسین عسکری در کانال تلگرامی البرزپژوهی - 2
کوتاه نوشته های حسین عسکری در کانال تلگرامی البرزپژوهی - 3
در کانال تلگرامی «البرز پژوهی»، آخرین یافته ها و پژوهش های مربوط به فرهنگ و تاریخ استان البرز و نوشته های البرز پژوهان به ویژه حسین عسکری منتشر می شود.
___________________________
صفحه البرز پژوهی در اینستاگرام
28 اردیبهشت 1399
نشانی صفحه:
https://www.instagram.com/alborzology
نام کاربری:
@alborzology
___________________________
صفحه البرز پژوهی در آپارات:
https://www.aparat.com/alborzology
___________________________
وبلاگ روستای ایستای طالقان
http://www.savojbolaghi.blogfa.com
این وبلاگ بر آن است که در فضایی منصفانه و علمی به معرفی این طایفه و جریان تجددگریزی سنتی در ایران بپردازد.