«ایستا»، روستایی نشسته در سنت!
قریب چهل کیلومتر از جاده پرپیچ و خم طالقان را که طی میکنی به روستایی برمیخوری که بدور از هیاهوی مدرنیسم هنوز در سپهر سنت توان میآزماید. چندان که ارابه این آبادی را توگویی بسته اند به تخته بند سنت. الگوی شیوه های سنتی، عجیب بر تمام ابعاد زندگی روستانشینان سایه انداخته است. کسی چنین احساسی ندارد که از عقربه شتابناک زمان عقب افتاده و از کاروان زمان جا مانده است. مردم روستا مثل مردم شهر مجبور نیستند از صبح تا شب بِدو بِدو کنند و چند کار را با هم انجام دهند تا از پس سرعت زمان برآیند و مدیون سرعت برق آسای زمان قرار نگیرند. در اینجا از ساعت مچی و دیواری خبری نیست. سبک زندگی دوره قاجار یعنی پیشاتکنولوژی را تجربه میکنند. اگر در همه جا سخن از «سرعت» است در اینجا سخن از «زندگی» است؛ زندگی آرام، عاری از دغدغه های شهرنشینی؛ دغدغه در آمدن اتوبوس و رسیدن به ته خط، در آمد و رفت، در خرید و فروش، در کسب و کار، در پیشرفت، حتی در پیامگیری و پیامرسانی در شبکه های اجتماعی!
نامی که دیگران به این تافته جدا بافته داده اند چیزی است در این حال و هوا؛ «ایستا». گویی عقربه های ساعت از عصر مشروطه تاکنون در این روستا از حرکت ایستاده است. دوگانه های «پیشرفت» و «پسرفت»، «ترقی» و «جاماندگی» در فرهنگ این روستا جایی ندارد. همه چیز همان است که هست؛ نه کمتر و نه بیشتر. قرار هم نیست جز این باشد. خیلی بخت یاری میخواهد که حتی از چند متری سایه ات روزی در گوشه ای از این روستا بیفتد. باید ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم دهند تا چنین توفیقی ترا دست دهد. مرا این بخت اما یار شد؛ به لطف دوست وکیلمان آقای حسین صالحی. نگارنده به اتفاق ایشان و دو تن از دوستان آقایان: محمود یزدانی و مهدی آیتی صبح پنجشنبه بیستم مرداد 1401 چشممان به این روستا باز شد.
اگر بخواهم مختصری از این روستا بگویم، باید خاطرنشان کنم: مردم این روستا از اهالی تبریزند و از پیروان مرحوم آیت الله میرزا صادق آقا تبریزی که پس از گذشت حدود صد سال همچنان از او تقلید میکنند. اینان برای گریز از موج تکنولوژی به اینجا پناه آوردهاند؛ آنهم تنها به این دلیل که برخی از یاران امام زمان در اینجا به امام میپیوندند. روستا در زمینی به وسعت حدود چهارده هکتار در کنار رودخانه شاهرود قرار گرفته است؛ محصور در ردیف منظمی از درختان تبریزی که با قد و قامت بلند خودنمایی میکنند. «سرسبزی» و «نظم» اولین مشخصه این روستاست. نظمی که به دیوار ساده و معماری خانه ها داده اند حیرت آور است. هر قدر هم چشم خطابین داشته باشی ذره ای انحراف از خط مستقیم در آن نمی بینی. جمعیت این روستا با آن همه آوازه ای که بهم زده فقط چهل و دو نفر میباشد؛ در هشت باب خانه مسکونی با درهای چوبی متحدالشکل. این درهای چوبی متحدالشکل خبر از اقتصاد سوسیالیستی و اشتراکی روستا میدهد. در سقف خانهها تماما تیرهای چوب به کار رفته است. همه روستاییان مانند اعضای یک خانواده تولید و مصرف میکنند.
اهالی روستا به معنای دقیق کلمه یک زندگی ساده و معمولی را دنبال میکنند. برای پخت و پز و ایجاد گرما از هیزم و کود حیوانات اهلی مثل گاو و گوسفند استفاده میکنند. پای تلویزیون نمینشینند؛ گوش به رادیو نمیدهند؛ فاقد شناسنامه و کارت ملیاند. بدون استفاده از خدمات دولتی و امکانات رفاهی جدید از قبیل: آموزش و پرورش، درمانگاه، ماشینآلات، آب لولهکشی، برق، تلفن، گاز، و نیز مطبوعات و وسایل ارتباطی مدرن از قبیل: موبایل و کامپیوتر و اینترنت و... روزگار میگذرانند. با استفاده از وسایل ابتدایی روشنایی، از قبیل: فانوس و چراغ گردسوز ساعاتی از شب را سپری میکنند. با این اوصاف شبهای روستا دیدنی تر است. نور کمرنگ مهتاب با نور فانوس و چراغهای گردسوز اتاقها آمیخته میشود. سایه ساکنین است که در حال راه رفتن بر تن دیوار اتاقها می افتد. همه چیز به صورت صحنه تئاتر درمیآید. مردم روستا از طریق کشاورزی و دامپروری امرار معاش میکنند. پرورش اسب و فروش آن از جمله سرگرمیها و منابع اقتصادی اهالی روستا را تشکیل میدهد. داروهای مصرفی آنها صرفا گیاهی است که خود به کشت و تولید آن میپردازند. ساکنان روستای ایستا در حفظ حریم خود بسیار میکوشند. از مردم فاصله میگیرند و کمتر کسی را به حریم خصوصی خود راه میدهند.
اینها همه، تصویری است از روستای ایستا که سالهاست نظر گردشگران وطنی را به خود جلب کرده و هرازگاه در قالب گروههایی برای بازدید راهی آنجا میشوند؛ امری که چندان هم به ذائقه اهالی روستا خوش نمیآید؛ تا جایی که در پارهای، با مخالفت برخی از اهالی روستا روبرو میشود؛ خاصه گردشگران زن که به هیچوجه اجازه ورود به روستا را ندارند، همانطور که زنان روستا نیز به راحتی مجاز به خروج از خانههای خود نمیباشند. کمی هم از اصطبل های روستا بگویم که دیدنی ترین بخش روستاست. نایاب ترین اسبهای عربی را در آنجا میشود دید؛ همه تربیت شده و گرانقیمت؛ به تقریب دو میلیارد تومان، و بیشتر صادراتی. هر اسبی را با کره اش در اصطبلی جا داده اند، و کنار آن طویله گاوها و بزهاست؛ همه اصیل و برگزیده. در حال حاضر رهبری روستا با آقای حسینقلی ضیایی است. در دقایق پایانی بازدید ما، وی از راه میرسد. ما را برای دیدار با ایشان به خانه ضیافت هدایت میکنند. خانه ای است با دو اتاق ساده و حیاطی تمیز و جویی که آبی زلال در آن جریان دارد. در خانه ضیافت از مبلمان و وسایل امروزی خبری نیست. یک بخاری هیزمی و یک زیلو و چند مخده تمام وسایل اتاق را تشکیل میدهد.
ضیایی پیرمردی است نسبتا فربه و سفیدرو و بسیار مودب و خوش استقبال. در دَم یکایکِ ما را با ته لهجه آذری نواخت. پیرمرد مریضاحوال است. نای نشستن نداشت. از باب احترام و به رغم اصرارهای ما پا دراز نکرد. به سختی در کنار درگاهی اتاق چهارزانو نشست. با زبان گرم و آهسته خود ضمن خوشامدگویی بنای بر گفتگو گذاشت. در لابلای گفتار خود به این امر اشاره داشت که دوره آخرالزمان است. ظهور نزدیک است. چندان برایش مهم نبود که جمعیت روستا اندک است. میگفت باکی نیست! از پاره ای مزاحمتها گلایه میکرد. میگفت خیلیها اینجا میآیند تا از ما با خبر شوند. در حالی که مزاحم آرامش ما میشوند. گاه درباره ما عده ای هم به زعم خود چیزهایی در اینجا و آنجا مینویسند که بیشتر پرت و پلاست! مثل این پرت و پلاها که من مینگارم!
بر گفته های خود همچنین افزود: ما کاری با دیگران نداریم. دیگران هم نباید با ما کار داشته باشند. چندین بار فرماندهان نیروی انتظامی اینجا آمدند تا از ما تشکر کنند، برای اینکه هیچکدام از اهالی این روستا از کسی شکایت نکرده و کسی هم از ما شاکی نبوده. اختلافات درون خودمان را هم خودمان حل و فصل میکنیم. سرمان هم در کار خودمان است. گاهی مسئولین دولتی هم اینجا میآیند و از روستا دیدار میکنند. ما هم از ایشان پذیرایی میکنیم.
میگفت ما خواهان زندگی ساده هستیم. زندگی ای که اسیر مدرنیسم و نظام ماشینی نباشد. زندگی ای که رنگ طبیعت را به خود گرفته باشد. این سخنان مرا به یاد رمان معروف «والدن»؛ یا «زندگی در جنگل»، اثر «هنرى دیوید ثورو» میاندازد که در آن زندگى جنگل نشینى و اندیشه هاى یک انسان آزاده و وارسته از قید و بندهاى تمدن امروزى روایت میشود. وی که عاشقانه طبیعت را میجست با الهامگیری از طبیعت، مدام هشدار میدهد: «سادگی، سادگی، سادگی!». توصیه به «ساده کنید، ساده کنید» در جای جای نوشتار او موج میزند. چنانکه در «ایستا» نیز موج میزند. پایانبخش این دیدار یک درخواست از رهبر ایستا بود؛ خواستم این دیدار را در قاب دوربین بیاورم تا یادمانی از این دیدار تاریخی باشد که حسینقلی ضیایی اجازه چنین کاری را نداد و اصرارهای من هم راه به جایی نبرد. چراکه، اقتضای سنت ایستا همین است که از مظاهر مدرن دور باشد و از هر چه پیرایه است دوری گزیند.
روستای ایستا
شهرستان طالقان
استان البرز
عکس از: امیرحسین ابن الرضا
1401/09/3010:28:35
کد خبر: 1413677
یلدا یک آیین کهن روستایی و خانوادگی در سرزمین ایران
به گزارش خبرگزاری برنا از استان البرز، یلدا آخرین شب پاییزی و نخستین شب زمستان به عنوان طولانی ترین، پرخاطره ترین و البته زیباترین شب سال برای ما ایرانیان، مناسبت ویژه ای به شمار می رود. شبی که در آن ایرانیان و اقوام مختلف، این سنت قدیمی را از نیاکان خود به ارث بردند و ضمن دید و بازدید از بزرگترها، با خوراکی های خاص مانند انار، هندوانه، آجیل و باسلوق و غیره کام خود را شیرین می کنند. در قدیم سادگی و صمیمیت رکن اصلی این دید و بازدید یا همان صله ی رحم بود که بزرگترها به آن تاکید فراوان داشتند و همه دور کرسی کنار هم جمع می شدند و با شاهنامه خوانی و تفال به حافظ، کودکان و جوانان فامیل را سرگرم و شاد می کردند و البته بزرگترها هم از این دورهمی بی ریا حظ می بردند.
به مناسبت این سنت قدیم و دیرینه حسین عسکری البرزپژوه و تاریخ نگار، در گفتوگوی اختصاصی با خبرنگار برنا درباره یلدا نزد ایرانیان می گوید؛ آیین با شکوه و کهن ایرانی با عنوان «شب یلدا» یا «شب چله» یا به عبارت دقیق تر، «چله بزرگ»، مناسبت مهم و ویژه ای برای ما ایرانیان به شمار می آید. البته نیاکان ما در ماه دی، چهار جشن در روزهای اول، هشتم، پانزدهم و بیست و سوم داشتند و شب روز اول را یلدا می نامیدند. یلدا از غروب آفتاب سی آذر آغاز و تا طلوع آفتاب، اول دی ماه ادامه داشت. روز پس از یلدا را «خُرم روز» می نامیدند و شب یلدا آیینی بود که بیشتر توسط مردم برپا می شد اما جشن خرم روز که روز اول دی بود بیشتر توسط پادشاهان و حاکمان در مراکز حکومتی برگزار می شد و اکنون جشن روزهای هشتم و پانزدهم و بیست و سوم فراموش شده است.
اما یلدا به عنوان بلندترین شب یا طولانی ترین تاریکی سال، واژه ای سُریانی به معنای میلاد و یا ولادت است. ولادت خورشید کهدر آیین های ایرانی، نام دیگرش «مهر» و «میترا» است. ایرانیان تاریکی و سرما را نامبارک می دانستند و به گرما و روشنایی علاقه مند بودند و آن را مبارک می دانستند. یلدا شبی است که روشنایی و گرما، در رزمی نفس گیر و با شکوه، تاریکی و سرما را شکست می دهد و از این جهت، شب یلدا، مهم و شادی آفرین است. بعد از شکستی که شب از روز می خورد، شب ها کوتاه می شوند. به همین جهت در یلدا، ایرانیان بیدار می مانند و شب زنده داری می کنند تا این رزم روز و شب را که منجر به پیروزی خورشید (مهر) می شود را نظاره کنند.
به همین خاطر جناب سعدی در این باره مصرعی دارند که می گوید؛ «صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود.» باز هم در اشعار فارسی اشاره به این مبارزه روز و شب را داریم؛
همه شب های غم آبستن روز طرب است
یوسف روز زِ چاه شب یلدا آید
و این اشعار نشان دهنده این مطلب است که یلدا برای ایرانیان بسیار مهم بوده است.
حال این سوال پیش می آید که چرا این آیین پس از گذشت چند هزاره، همچنان ماندگار است. نخست اینکه یلدا شب زایش خورشید یا مهر از باورهای کهن و آیینی ایرانیان و مربوط به آیین مهرپرستی یا میترائیسم بوده و چون جنبه آئینی و مذهبی داشته ماندگار شده است. دومین دلیل اینست که به لحاظ طبیعی، طولانی ترین شب سال (بلندترین تاریکی) برای ایرانیان مهم و قابل توجه بوده، و سومین دلیل اینکه یلدا یک آیین روستایی بوده که کشاورزان و روستاییان محصولات خود را برداشت می کردند و با آمدن سرما، فصل استراحت آنان شروع می شد. ناگفته نماند در پیش از اسلام و قرون اولیه اسلامی، در ایران غلبه با زیست روستایی بوده و چهارمین دلیل اینست که یلدا یک جشن خانوادگی بوده که عنصر خانواده در آن پررنگ است. به گمانم همین چهار دلیل، یلدا را ماندگار کرده است.
هشتگرد میراثدار مدنیت 2200 ساله اشکانی و 1000 ساله تشیع دوازده امامی است
19 آذر 1401
کد خبر: 1409066
به گزارش خبرگزاری برنا از استان البرز، هر گوشه ای از ایران، فرهنگ و تاریخ غنی دارد که به دلیل تفاوت های مختلف آداب و رسوم، بخشی از فرهنگ، هویت و حتی آثار باستانی آن شهر پدیدار شده و برای گردشگران ایرانی و خارجی جاذبه دارد. فرهنگ یک مفهوم گسترده است که شامل رفتارهای اجتماعی، اعتقادات، هنرها، قوانین، آداب و رسوم، قابلیتها، دانشها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و... می شود که هر منطقه از هر کشوری میتواند فرهنگ متفاوتی با دیگر مناطق آن کشور داشته باشد.
هشتگرد نخستین شهر استان البرز به شمار میرود که به طور رسمی و با تصویب شورای فرهنگی عمومی، دارای روز فرهنگی است و به دلیل قدمت دیرینه از سوی متولیان با ذوق و البته خلاق، 17آذر ماه روز فرهنگی هشتگرد نامگذاری شده است. با گریزی به قدمت این شهرستان دریافتیم که بر اساس یافته های باستان شناسی، شهر هشتگرد دست کم قدمت 2هزار و 200ساله دارد و مربوط به دوره اشکانیان است.
به همین بهانه سراغ حسین عسکری، تاریخ نگار، البرز پژوه و نویسنده کتابهایی چون «کتابشناسی ساوجبلاغ»، «نقد دل»، «بیداری دشت کهن»، «علمای مجاهد استان البرز»، «دشتی به وسعت تاریخ»، «کهن دشت»، «روستای ایستا» و «روستازادگان دانشمند» رفتیم و با وی درباره چگونگی به ثبت رسیدن روز فرهنگی هشتگرد گفتوگوی ویژه ای ترتیب دادیم. قطعاً این گفتوگو برای فرهنگ دوستان با اهمیت و جذاب می باشد.
علت نامگذاری روز فرهنگی هشتگرد را توضیح دهید؟
در سال 1399شهرداری و شورای اسلامی شهر هشتگرد پیشنهادی به شورای فرهنگ عمومی شهرستان ساوجبلاغ ارائه داد برای اینکه شهر هشتگرد دارای یک روز فرهنگی شود. بر این اساس پیشنهادهای مختلفی در این زمینه مطرح شد و در نهایت شورای فرهنگ عمومی شهرستان ساوجبلاغ، مناسبت 17آذر سال 1377که سالروز ثبت کاروانسرای صفوی ینگی امام در فهرست آثار ملی ایران است به عنوان روز فرهنگی هشتگرد انتخاب کرد. آثار ملی ایران به مجموعه آثاری گفته می شود که واجد ارزش های ملی و فرهنگی برای تمام ایرانیان محسوب می شود و این کاروانسرا از این جهت اهمیت دارد که در مسیر جاده ابریشم است و جاده ابریشم جاده ای بوده که به طول 8هزار کیلومتر از چین آغاز و تا قسطنطنیه (دروازه غرب) امتداد داشته است.
یکی از جاده های مهم مسیر جاده ابریشم، جاده رِی به قزوین است که در این مسیر، دو کاروانسرا یعنی کاروانسرای شاه عباسی کرج و کاروانسرای صفوی ینگی امام واقع است. کاروانسرای ینگی امام از آن جهت با اهمیت است که بر اساس پژوهش های انجام شده، حدود 70نفر از چهره های ایرانی و خارجی شامل فرستادگان دولت ها در عرصه های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، شاهان قاجار و شاهزادگان یا از این کاروانسرا عبور و یا در آن توقف کرده اند. به همین منظور این کاروانسرا را می توان یکی از مهمانخانه های تاریخ دیپلماسی ایران به شمار آورد که در بیشتر سفرنامه ها و خاطرات رجال دوره قاجار به آن اشاره شده است.
قدمت شهر هشتگرد به چه دوره تاریخی برمی گردد؟
وقتی می خواهیم درباره پیشینه یک مکان جغرافیایی سخن بگوییم؛ بیشتر از روی یافته های باستان شناسی یا با استناد به منابع کهن مکتوب برجای مانده ابراز نظر می کنیم. بر اساس سفال های باستانی به دست آمده، شهر هشتگرد دست کم قدمت 2هزار و 200ساله دارد. یعنی مربوط به دوره اشکانیان است و این آثار ارزشمند از تپه ای 13 متری در جنوب شهر هشتگرد به نام چال تپه به دست آمده که محل اولیه استقرار هشتگرد بوده. به همین دلیل پژوهشگران نامدار عرصه ایران شناسی همانند دکتر حکمت اله ملاصالحی (استاد شناخته شده دانشگاه تهران و عضو هیأت امنای بنیاد ایران شناسی) بر این نظرند که نام هشتگرد برگرفته از «اشک کَرد» است. یعنی جایی که به وسیله اشکانیان بنا شده است.
بر اساس منابع مکتوب، کهن ترین منبعی که در آن به نام هشتگرد اشاره شده، کتابی به نام «نقض» نوشته عبدالجلیل رازی قزوینی است که 900سال پیش به زبان فارسی نوشته شده است. در آن کتاب به زندگی گروهی از شیعیان دوازدهامامی در محلی به نام هشتجرد در قرن های پنجم و ششم هجری قمری اشاره شده است. این هشتجرد مورد اشاره در اطراف قزوین را می توان به شهر هشتگرد تطبیق داد که معرّب واژه هشتگرد است. چهره های علمی و فرهنگی معاصر مثل میرجلال الدین محدث اُرموی، دکتر عبدالحسین زرین کوب، استاد علی اکبر دهخدا، آیت الله شیخ عزیزالله عطاردی و استاد دکتر رسول جعفریان بر این نظرند که منظور از هشتجرد همین هشتگرد مرکز شهرستان ساوجبلاغ است.
شواهد موجود در کتاب نقض نشان می دهد که مذهب تَشیُع در شهر هشتگرد، قدمت 1000ساله دارد پس با یک سیر تاریخی می توان گفت این شهر در دوره اشکانیان بنا شده و نام اولیه آن اشک کرد بوده و پس از مدتی به هشتگرد تبدیل شده است. در این سیر تاریخی، برخی مواقع، خالی از سکنه بوده و مکان آن از جنوب به شمال شهر منتقل شده است. آثار دیگری از تپه 16 متری ینگی امام در شهر هشتگرد طی سه فصل کاوش باستان شناسی به دست آمده که متعلق به دوره ایلخانیان یعنی قرن های 7و 8هجری قمری است. این تپه هم در سال 1379 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. امامزاده جعفر در جنوب شهر و امامزادگان هادی و علی النقی در محله ینگی امام شهر هشتگرد قرار دارند که براساس نسب شناسی، از نوادگان امام موسی کاظم (ع) به شمار می روند. بقعه این امامزادگان هم در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
آیا متولیان امر به آثار تاریخی این شهر اهمیت داده اند؟
خوشبختانه به کاروانسرای ینگی امام که یکی از آثار مربوط به دوره صفوی و منسوب به شاه عباس اول است، توجه شده به طوری که با طرح وزارت میراث فرهنگی و کمک یونسکو (سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد)، بخشی های زیادی از ویرانی های آن تعمیر شده است. اخیراً وقتی که وزارت میراث فرهنگی پرونده کاروانسرای ایرانی را برای ثبت به یونسکو فرستاد برای تکمیل ثبت این پرونده مهم باید مصادیقی بیان می شد. یکی از مصادیق کاروانسرای ایرانی، همین کاروانسرای صفوی ینگی امام در استان البرز است. البته این مهم، زمانی به ثمر می رسد که این کاروانسرا دارای کاربریهای متناسب با ساخت و فضای فرهنگی و تاریخی اش باشد. کاروانسرا به همراه تپه ایلخانی ینگی امام و بقعه امامزادگان هادی و علی النقی می تواند به یک مجتمع فرهنگی - تاریخی ارزشمند تبدیل شود. در واقع مجموعه ینگی امام قابلیت تبدیل به یکی از قطب های تاریخی، فرهنگی و گردشگری استان البرز را داراست. در مجموع، وقتی که این کاروانسرا به کاربری اصلی و متناسب به خودش برسد می توان گفت حفاظت از این اثر نفیس به سرانجام خود رسیده است.
حرف پایانی ...
اما آثاری که از تپه اشکانی شهر هشتگرد به دست آمده با بررسی سفال های سطح تپه توسط یک دانشجوی کارشناسی ارشد باستان شناسی به نام سید محمد خامسی در سال 1388 انجام شده و هنوز در آنجا کاوش باستان شناسی منسجم انجام نشده است. به همین جهت با کاوش علمی و روشمند شاید بشود در لایه های پایین تر به آثار فرهنگی دیگری دست یافت. متاسفانه به دلیل محصور نبودن و نداشتن حفاظ، خواسته و یا ناخواسته به این اثر نفیس فرهنگی که در فهرست اثر ملی ایران به ثبت رسیده، آسیب هایی وارد شده است. به نظر می رسد با یک حصار و مراقبت مضاعف می توان از تخریب بیشتر آن جلوگیری کرد. کاروانسرای ینگی امام با توجه به اینکه در رویدادهای مربوط به تاریخ معاصر ایران مثل جنبش مشروطیت، استبداد صغیر (فتح تهران)، نهضت جنگل و کودتای سوم اسفند 1299، جنگ های جهانی اول و دوم و حتی انقلاب اسلامی مورد استفاده و توجه بوده و نامش در اسناد و منابع مکتوب آمده، قابلیت دارد که تبدیل به موزه تاریخ معاصر ایران یا البرز شود به طوری که آثار و اسناد مربوط به این رویدادها به آنجا منتقل و با شیوه های هنری و خلاقانه در معرض دید علاقه مندان به ویژه جوانان قرار گیرد.
گفت و گوی فوق در خبرگزاری برنا
یادداشتم درباره هشتگرد در روزنامه پیام آشنا
نوشته ام درباره هشتگرد در خبرگزاری مهر
گزارشی وب سایت تیتر یک از آیین روز فرهنگی هشتگرد
فرهنگ، مضرب مشترک انسان بودن و نحوه حضور انسان در جهان
دکتر حکمت الله ملاصالحی
استاد دانشگاه تهران و عضو هیأت امنای بنیاد ایران شناسی
هفدهم آذر ماه، فرخنده سالروز «فرهنگ هشتگرد شهر» بر همه هشتگردیان و هشتگرد نشینان شهرستان ساوجبلاغ فرخنده و گرامی باد!
فرهنگ فصل مشترک، ممیزه و شاخصه انسان بودن و نحوه حضور انسان در جهان است. اخلاق مندی و دین ورزی، عرفان و اشراق و سلوک ورزی های عرفانی، اندیشوری و خردورزی های کنه جویانه، کشش ها و کنش ها و چشش ها و خیزش های خلاق ذوقی و زیباشناختی و هنرمندانه، معرفت ورزی های علمی و عملی و فناورانه همه یکسر از مصادیق فرهنگی بودن و حضور فرهنگی انسان در جهان بوده اند و هستند و تا هستیم خواهند بود. هر وصف و تعریفی که از هستی و چیستی انسان و انسان بودن و نحوه حضور آدمی در جهان داده شود اعم از هستنده ای ابزارساز، جانوری اعتبارساز؛ باشنده ای خردمند و خردورز، نشانه پرداز و نمادورز، چندزبانی (polyglot) و بهره مند از انواع و اطوار و اقسام زبان های مفهومی و غیر مفهومی و وصف ها و تعریف های پرشمار دیگر از این دست، همه مسبوق به سابقه فرهنگ و نحوه بودن و حضور فرهنگی انسان در جهان هستند. نگاه حکیمانه فردوسی حکیم و خردمند را به فرهنگ و تعابیر ژرف و مغز و نغز او را در وصف فرهنگ ببینید:
ز دانا بپرسید پس دادگر
که «فرهنگ» بهتر بود یا گهر؟
چنین داد پاسخ بدو رهنمون
که «فرهنگ» باشد ز گوهر فزون
که فرهنگ آرایش جان بود
ز گوهر سخن گفتن آسان بود
گهر بی هنر زار و خوار است و سست
به فرهنگ باشد روان تندرست
متأسفانه میان ما و این نوع نگاه و این نوع فهم فاخر و ژرف و اخلاقی از فرهنگ و این نحوه زندگی که فردوسی حکیم و خردمند در وصفش سخن گفته است فاصله و فراق بسیار افتاده است. فاصله و فراقی غم انگیر! غم انگیز تا آنجا روزهایی را که به مناسبت پاس و گرامیداشت فرهنگ و به نام فرهنگ در شهرها و زادگاه هایمان برگزار می کنیم نه گرم و صمیمی احساسشان می کنیم نه گرمی و صمیمی با مشارکت و حضور شورمندانه و پر سور و سرور و نشاط شهروندان پاس و گرامیشان می داریم.
سالروز فرهنگی هشتگرد شهر بر همه هشتگردیان و ساوجبلاغیان گرامی و فرخنده باد! باغستان ها و تاکستان ها و چنارستان های رنگارنگ و مزرعه های پربار و برکت شهرستان ساوجبلاغ که در روزگاران باستان به چشمه سارها و جویبارهای پر آب و سرد و زلال و و رودخانه های فصلی اش شهره بوده است و نام ساوجبلاغ هم معرف همین اوصاف است؛ چونان گهواره ای در میان دشت های فراخ و حاصل خیز از استان زنجان و قزوین گرفته تا آن سوی استان البرز، دشت های ری و ورامین دامن گسترده است. کاروانسرای صفوی ینگی امام هشتگرد شهر چونان دیگر کاروانسراهای ایران زمین شریان ها و شاهرگ های ارتباط و داد و ستد و تجارت کثیرالاضلاع و کثیرالافعال و اهداف در تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان ما ایرانیان بوده است.
این تنها شناسنامه هویت ساوجبلاغیان و هشتگردیان نیست. در غرب شهر هشتگرد و شهرستان ساوجبلاغ یکی از غنی و کهن ترین محوطه های باستانی میهن ما قرار گرفته که از هزاره های نوسنگی تا روزگاران متأخر دوره به دوره آثار تاریخ و فرهنگ ملت و میهن ما را در لایه ها و نهشت های باستانی خود همچنان نهفته و نهان دارد و همچنان با کلنگ باستان شناسی می توان یک جهان تاریخ و فرهنگ از درونشان برکشید. استاد بنام و باستان شناس توانا و آزموده میهن آقای دکتر یوسف مجیدزاده هر کجا که هستند جانشان در صحت و عمرشان دراز باد! با هیأتی متشکل از باستان شناسان کارآزموده میهن، دو دهه و نیم پیش طومار قطور کاوش های عظیمی را در محوطه ازبکی گشودند و افتتاح کردند که خرمن دستاوردهایشان بس عظیم و بی بدیل بود. محوطه اُزبکی شناسامه هویت شهر و شهرستان و استانی است که دست و دامنش پر از فرهنگ و تاریخ است و مآثر و مستندات تاریخی و مدارک و شواهد باستان شناختی.
البته و صد البته همه روز ما روز فرهنگیست. نوزاد انسان پیشاپیش با یک جهان استعداد و امکانات عظیم و بی نظیر فرهنگی چشم در جهان می گشاید. ما آدمیان هستندگان و باشندگانی فرهنگی و فرهنگ پذیر و فرهنگ ساز هستیم. فراخوانده شده ایم تا جامعه و جهان بشریمان را با کنش های سازنده و خلاق خویش بنیاد نهیم و بسازیم و بپا کنیم. همه ما فرهنگی زاده می شویم و فرهنگی زندگی می کنیم و فرهنگی چشم از جهان فرومی بندیم. دین هم مصداقی از زیست اقلیم و عالم فرهنگی ما در نسبت با امر قدسی و رازِ کنه و سرچشمه هستی و حکمت و خرد و معنا و معرفت و راستی و فرجام بودن و نبودن ما در جهان است. نوع اقتصاد و نحوه معیشت ما ذوق و ذائقه زیباشناختی و زیباپسندی ما. کشش ها و کنش ها و چشش ها و خیزش های معرفت ورزانه ما از هر جنس و نوع و طور و قسم و در هر سطح و عمق همه در ذیل مفهوم فرهنگ و حضور فرهنگی انسان در جهان تعریف می پذیرند و تعریف می شوند.
آسیب به فرهنگ، تحقیر و تضعیف و تخفیف فرهنگ، تحقیر و تحریف و تخفیف انسان را به دنبال داشته است. متقابلاً شکوفان شدن فرهنگ، شکوفان و درخشان شدن سپهرهای دیگر زندگی را در پی داشته است. پاکیزگی، زیبایی، نظم، اخلاق و ادب و رسم درست زیستن، احساس مسئولیت به سرنوشت خویش و دیگری، مراعات قانون، نشاط سازندگی و آفرینندگی و اراده و عزم و کنش و کوشش به سوی و برای یک زندگی عزتمندانه و آبرومندانه، دادورانه و دادگرانه زیستن و داورانه و دادگرانه داوری و مجاهدت کردن. آزادی را در ذیل مسئولیت و قانون را در ذیل عدالت تعریف کردن همه مصادیق فرهنگ و زیست فرهنگی و حضور با نشاط و شور و شوق و ذوق و سور و سرور آفرینندگی و فرهنگ مندی آدمیست.
روزهای فرهنگی را زیر سقف و ساختمان این نهاد و آن تشکیلات اداری و دولتی محصور و محبوس نکنیم. کلیشه ای و تشریفاتیشان نکنیم. به درون مردم ببریمشان. در میان نشاط و هلهله شهروندان برگزارشان کنیم. آنگاه شیرینی ثمرات و برکاتشان را در همبستگی اجتماعی و وفاق ملی ببینیم و بچشیم. زیر آسمان شهرهایمان ماه روزها و سالروزهای فرهنگ را در میان دست افشاندن ها و پای کوفتن های پرشور و سور و سرور شهروندان شهرهایمان جشن بگیریم و پاس و گرامی بداریم. آنکه خانه خویش را دوست و پاس می دارد خانه همسایه را هم دوست و پاس و گرامی می دارد. سورها و سرورهای خوش و نجیب و اصیل چونان عطر و رایحه خوش آزاد و رها بر بال نرم نسیم و باد به سرزمین های پیرامون دامن می گسترند و بر شامه های تندرست خوش می نشینند. حسن ختام سخن آنکه «فرهنگ»، مضرب مشترک همه مصادیق و جلوه های انسان بودن ما در جهان است.
خیابانی به نام استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی
شهر هشتگرد
شهرستان ساوجبلاغ
استان البرز
_____________________________________
حب الوطن من الایمان
دکتر علی اکبر صالحی
معاون پژوهشی و قائم مقام فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران
روزهای فرهنگی شهرها و استان ها در تقویم پرافتخار ایران عزیز، روزهایی فرخنده، مبارک و وحدت آفرین است. در این مناسبت های مهم، مردم با برگزاری جشن ها و آیین های فرهنگی، افتخارات و ریشه های تاریخی و فرهنگی زادگاه و خاستگاه خود را معرفی و مرور می کنند. با حسن سلیقه شورای فرهنگ عمومی شهرستان ساوجبلاغ، 17آذر 1377 (سالروز ثبت کاروانسرای صفوی ینگی امام در فهرست آثار ملی ایران) «روز فرهنگی شهر هشتگرد» نامیده شده است. هشتگرد مرکز شهرستان تاریخی ساوجبلاغ در استان البرز است. پیشینه یافتههای باستانشناختی در آن، به هزاره هفتم پیش از میلاد مسیح می رسد. این شهرستان خاستگاه بسیاری از خاندانهای عریق علمی از جمله «خاندان علمی و فرهنگی برغانی» است که از دوره صفویه تا کنون در سپهر دین و دانش این سرزمین قدسی نقشآفرین بوده اند. با توجه به موقعیت جغرافیایی و راهبردی این شهرستان، ردپای رویدادهای تاریخ معاصر همانند جنگ های اول و دوم ایران و روس، جنبش مشروطیت، نهضت جنگل، جنگ های جهانی اول و دوم، جنبش ملی شدن صنعت نفت، انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را هم می توان در آن پی گرفت. از دیگر سو، عبور و توقف حدود هفتاد چهره سیاسی و فرهنگی ایرانی و خارجی در کاروانسرای صفوی ینگی امام شهر هشتگرد، موجب شده از این کاروانسرا به عنوان یکی از میهمانخانه های تاریخ دیپلماسی ایران در مسیر جاده ابریشم یاد شود. همه این افتخارات فرهنگی و تاریخی و همچنین پیوند اینجانب با روستای تاریخی برغان و خاندان برغانی ایجاب می کند که روز فرهنگی شهر هشتگرد را صمیمانه به همه البرزیان و اهالی نجیب و میهماننواز شهرستان ساوجبلاغ به ویژه هشتگردی های عزیز شادباش عرض کنم.
جان به قربان وطن باد که در مذهب عشق
به جز از عشق وطن یاد نداد استادم
پیام دکتر علی اکبر صالحی در خبرگزاری مهر
_____________________________________
هشت دژ، هشت آبادی و هشت باغ
دکتر مهراب رجبی
البرزپژوه و مشاور البرزشناسی استاندار البرز
بسم الرحمن الرحیم
«هشت» را در سلسله اعداد، عددی پر خیر و خوش یُمن و نماد برکت معرفی کردهاند. تقریباً در تمامی ادیان این عدد را - که به عدد خدایان مشهور است. رمزی از بهشت و نشانی از عالم ملکوت دانسته، تعداد دوزخ را هفت و شمار بهشت را هشت برشمرده و آن را نشانه سبقت رحمت خداوند بر غضبش معرفی کردهاند. در بیانی عجیب حتی بهشت را «بههشت» به سوی هشت معنی کردهاند. این عدد بخصوص در معماری ایران و اسلام گرامی داشته شده و در ساخت بناهای سترگ با گنبدهای بزرگ - از جمله گنبد باشکوه سلطانیه - پلانهای هشت ضلعی مورد توجه ویژه قرار گرفته است. و اما «گِرد» که تعریب شده آن «جِرد» میباشد، به معنای دژ، جا، مکان، قلعه و آبادی به عنوان پسوند اسم و صفت - در جاینامشناسی ایران و جهان به صورت گِراد و گارت - فراوان به کار گرفته شده و معنی «سرزمین کهن» از آن مستفاد میشود. هشتگرد این مکان باستانی واقع در مسیر جاده ابریشم به معنای هشت دژ، هشت آبادی و هشت باغ میباشد. وهرگرد (سرزمین آفتاب) و هلگرد (سرزمین ماه) از دیگر اماکن واقع در نزدیکی هشتگرد - در مشرق آن - میباشند. بروجرد / بروگرد/ وروگرد به معنی مکان پر خیر و آبادی سر سبز از جمله این آبادیهاست. همچنین دارابگرد، خسروگرد، سوسنگرد، دستگرد، هرمزگرد و فرهادگرد. هفدهم آذر ماه «روز فرهنگی هشتگرد» را به اهالی محترم این شهر باستانی و تأثیرگذار در تاریخ و جغرافیا تبریک میگویم.
تا قیامت فیض روحانگیز جان
از فراز عرش بر هشتگردیان
پیام دکتر رجبی در پایگاه خبری پیام مدیریت
_____________________________________
یه صبح دیگه در هشتگرد
17 آذر «روز فرهنگی شهر هشتگرد» است که سه سال پیش در شورای فرهنگ عمومی شهرستان ساوجبلاغ به تصویب رسید. در این مناسبت، کاروانسرای صفوی ینگی امام در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است. قرار است به دعوت برنامه زنده تلویزیونی «یه صبح دیگه»، چهارشنبه 16 آذر 1401ساعت 8 صبح، بنده و آقای محمدرضا کاشف (رییس کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر هشتگرد) دقایقی در شبکه البرز از هشتگرد و ویژگی های فرهنگی و تاریخی اش بگوییم.
حسین عسکری
_____________________________________
مجموعه مطالبی به مناسبت روز فرهنگی هشتگرد - 2
هشتگرد فقط یک نام نیست...
به نقل از کتاب «تاریخ هشتگرد» نوشته دکتر حسین عسکری که با حمایت شهرداری و شورای اسلامی شهر هشتگرد منتشر خواهد شد.
آثار اشکانی در هشتگرد
نام «هشتگرد»، گرانبار از معنا و دلالت های فرهنگی و تاریخی است. از تپه جنوبی آن به نام «چال تپه» (محل استقرار اولیه و کهن شهر هشتگرد)، سفال های دوره اشکانی (حدود 250 پیش از میلاد تا حدود 226 پس از میلاد مسیح)به دست آمده است. بر همین مبنا دکتر حکمت اله ملاصالحی (استاد نامدار دانشگاه تهران و عضو هیأت امنای بنیاد ایران شناسی) بر این نظرند که هشتگرد در اصل، «اَشک کَرد» بوده به معنای «محلی که به وسیله اشکانیان بنا شده» و به مرور زمان به «هشتگرد» و «هشتجرد» تغییر یافته است. یافته های باستان شناختی موجود در «چال تپه هشتگرد»، از این نام شناخت و دیدگاه عالمانه استاد پشتیبانی می کند. پس مدنیت در هشتگرد، دست کم قدمت 2200 ساله دارد. این تپه باستانی در 27 آبان 1386 به شماره 20266 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
قدمت هزار ساله تشیّع در هشتگرد
در مکتوبات شناخته شده 900 ساله ای همانند «نقض» نوشته عبدالجلیل رازی قزوینی، «التدوین فی اخبار قزوین» نوشته عبدالکریم رافعی قزوینی و «الفهرست» نوشته شیخ منتجب الدین رازی، نام هشتگرد (هشتجرد) و تعدادی از نام آوران آن همانند دهخدای فخرآور هشتجردی، شهید جمال الدین عبدالصمد هشتجردی، عبدالرحیم هشتجردی و محمد قاضی هشتجردی آمده است. بر همین مبنا، تشیع دوازده امامی در هشتگرد، قدمت هزار ساله دارد.
بانیانِ هشتگردی مقابر ری
در استان البرز و خارج از آن تعدادی کتیبه تاریخی متعلق به قرون میانی دوره اسلامی به چشم می خورد که روایتگر دیرپایی تاریخ کتابت و همچنین قدمت مذهب تشیّع در این استان دیرپا است. از آن جمله، دو لوح آهنی با کتیبه های کوفی متعلق به درهای قدیمی آستان حضرت عبدالعظیم حسنی (درگذشت حدود 254ق) و برج طغرل (مقبره ابراهیم خَوّاص عارف قرن سوم هجری قمری یا طغرل بیک پادشاه اول سلجوقی) است که آنها را دو چهره شیعی متعلق به استان البرز یعنی جمال الدین عبدالصمد و عبدالوهاب هشتجردی (هشتگردی) فرزندان دهخدای فخرآور هشتجردی در قرن ششم هجری قمری تدارک دیده اند. این دو اثر ارزشمند به ترتیب در موزه آستان حضرت عبدالعظیم و موزه هنر میشیگان (آمریکا) نگهداری می شوند. درب آستان حضرت عبدالعظیم حدود سال 1330ش از جای خود برداشته شده و در موزه و خزانه آستان محفوظ است. رییس جمال الدین عبدالصمد هشتجردی از شخصیت های مذهبی و اجتماعی شیعه در قرن ششم هجری قمری است که ریشه در هشتگرد (مرکز شهرستان ساوجبلاغ) دارد. او به همراه پدرش که مستوفی ری بود، با اسماعیلیان الموت درگیری مسلحانه و عقیدتی داشت. عبدالجلیل رازی قزوینی متکلم و فقیه شیعه در قرن ششم هجری قمری، در معرفی خواجگان و روسای شیعه، از او با عنوان «جمال الدین عبدالصمد غازی شهید رحمت الله علیه» یاد کرده و در کتاب «نقض» در این باره نوشته که «ابو اسحاق صاحب خراج ملاحده» نیز «که ملحد شد» به وسیله «امیر قایماز... به گفت جمال الدین عبدالصمد شیعی رحمت الله علیه» کشته شد. آن گونه که به نظر می رسد، جمال الدین عبدالصمد در نهایت به شهادت رسیده اما منابع تاریخی درباره چگونگی شهادت او مطلبی نگفته اند. منتجب الدین رازی از نویسندگان شیعه در قرن ششم هجری قمری، در ردیف 319 کتاب الفهرست با عنوان «الرئیس عبدالصمد بن فخرآور الهشتجردی: دَیِّن، فاضل» از او نام برده است. استاد میرجلال الدین حسینی اُرموی معروف به محدث (درگذشت 1358ش)، استاد علی اکبر دهخدا (درگذشت 1334ش)، دکتر عبدالحسین زرین کوب (درگذشت 1378ش)، آیت الله شیخ عزیزالله عطاردی (درگذشت 1393ش) و دکتر رسول جعفریان بر این نظرند که منظور از «هشتجرد» همان هشتگرد مرکز شهرستان ساوجبلاغ است. پیشنهاد می شود میدان، خیابان یا مکانی عمومی در مرکز استان البرز یا مرکز شهرستان ساوجبلاغ به نام «شهید جمال الدین عبدالصمد هشتگردی» نامگذاری شود تا یاد این چهره مذهبی و فرهنگی شیعی گرامی داشته شود. نامی پر افتخار که قدمت تشیّع دوازده امامی در استان البرز و شهرستان ساوجبلاغ را به حدود هزار سال پیش برگردانده است.
نگین جاده ابریشم
پیشینه کاروانسرای ینگی امام در شهر هشتگرد، به روزگار صفویه بر میگردد. این کاروانسرای مهم در مسیر جاده ابریشم قرار داشته و قرار است به عنوان یکی از مصادیق «کاروانسرای ایرانی» در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شود. از نام هشتگرد و آثارش (امامزادگان جعفر، هادی و علی النقی، چال تپه و تپه و کاروانسرای ینگی امام)، در بیشتر سفرنامه ها و متون مکتوب دوره قاجاریه (مکتوبات نویسندگان، جهانگردان و فرستادگان اقتصادی - سیاسی ایرانی و خارجی) یاد شده است.
کاروانسرای صفوی ینگی امام
کاروانسرا یا مهمانخانه چهار ایوانی ینگی امام، بنایی است منسوب به شاه عباس صفوی (درگذشت 1038ق) که در کنار تپه ای تاریخی ساخته شده است. طول خارجی آن 69 متر و عرض آن 60/67 متر است. این کاروانسرا در سه دوره صفویان، پیش از حکومت محمد شاه قاجار (درگذشت 1264ق) و مقارن با نخستین سفر ناصرالدین شاه قاجار (درگذشت 1313ق) به فرنگ رونق داشته و در بیشتر سفرنامههای ایرانی و خارجی روزگار قاجار از این کاروانسرا یاد شده است. کاروانسرای ینگی امام به هنگام حکومت مظفرالدین شاه قاجار (درگذشت 1324ق) دچار حریق شده و از آن پس مدتی متروک ماند. در رویدادهای مربوط به جنبش مشروطه خواهی ایرانیان، از این کاروانسرا به عنوان پایگاه قوای مسلح دولتی و مشروطه خواه استفاده شده است. در کودتای سوم اسفند 1299هم این کاروانسرا محل دیدار و هماهنگی چهره سیاسی کودتا سید ضیاءالدین طباطبایی با چهره نظامی کودتا یعنی رضاخان میرپنج بود. هم اکنون روستای تاریخی ینگی امام در محدوده شهر هشتگرد قرار دارد. این روستا در دوره صفویه، بارویی چهار ضلعی و بلند داشته که در هر ضلع آن چهار برج نگهبانی وجود داشت. اکنون آثاری از سه برج و بخشی از باروی این روستا برجای مانده است. سه اثر تاریخی شامل بقعه دو امامزاده، کاروانسرا و تپه تاریخی در ینگی امام وجود دارد. 17آذر 1377 سالروز ثبت «کاروانسرای صفویینگی امام» به شماره 2175 در فهرست آثار ملی ایران به عنوان «روز فرهنگی هشتگرد» انتخاب شده است.
نوادگان امام هفتم در هشتگرد
مزار امامزادگان «جعفر» و «هادی و علی النقی» از نوادگان امام موسی کاظم علیه السلام (شهادت 183ق) هفتمین امام شیعیان در محدوده شهر هشتگرد قرار دارد. بقعه این امامزادگان به ترتیب در 25 اردیبهشت 1380 به شمار 3832 و در 28 دی 1379 به شماره 2965 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
آثار ایلخانی در هشتگرد
براساس کاوشهای باستان شناسی، آثار به دست آمده از تپه 16 متری ینگی امام در شهر هشتگرد، بیشتر متعلق به دوره ایلخانیان (651 تا 756 هجری قمری) است. این تپه در 25 اسفند 1379 به شماره 3504 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است. شهرداری هشتگرد در سال 1396 یکی از نمادهای حجمی از سفالینه های به دست آمده از تپه ینگی امام را در شهر هشتگرد نصب کرده است. سه فصل کاوش با حضور گروهی از باستان شناسان به سرپرستی ولی الله دهقانی سانیج و حمایت پژوهشکده باستان شناسی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی بین سال های 1385 تا 1391 در تپه ینگی امام انجام شده است.
میزبانی در کاروانسرای صفوی
با بررسی های انجام شده، نزدیک هفتاد چهره سیاسی، فرهنگی، مذهبی، تجاری و علمی ایرانی و خارجی در سفرنامهها و خاطرات خود به کاروانسرای صفوی ینگی امام اشاره کردهاند. نام تعدادی از آنان به این شرح است: ناصرالدین شاه (چهارمین پادشاه سلسله قاجار)، مظفرالدین شاه (پنجمین پادشاه سلسله قاجار)، حاج محمدعلی سیاح محلاتی (جهانگرد مشروطه خواه)، مسعود میرزا ملقب به ظل السلطان (حاکم اصفهان در دوره قاجار)، میرزا علی خان قاجار ملقب به ظهیرالدوله (حاکم کرمانشاهان)، میرزا علی خان دیوسالار مشهور به سالار فاتح (از رهبران مشروطه خواه مازندران)، یوشیدا ماساهارو (نخستین فرستاده امپراطوری ژاپن به ایران)، نوبویوشی فوروکاوا (جهانگرد ژاپنی)، اینووه ماساجی (جهانگرد ژاپنی)، ارنست اورسل (جهانگرد بلژیکی)، میرزا حسین فراهانی (نویسنده و جهانگرد دوره قاجار)، میرزا علی اصغرخان امین السلطان (صدراعظم ناصرالدین شاه)، میرزا علی خان امین الدوله (صدراعظم مظفرالدین شاه)، میرزا محمدحسن خان اعتمادالسلطنه (وزیر انطباعات دوره ناصری)، میرزا محمد ولی خان تنکابنی ملقب به سپهدار تنکابنی (فرمانده مشروطه خواهان گیلان در فتح تهران به هنگام استبداد صغیر)، یپرم خان ارمنی (فرمانده فوج مشروطه خواهان ارمنی در دوره استبداد صغیر)، قهرمان میرزا سالور ملقب به عین السلطنه (نایب الحکومه زنجان)، سون هه دین (دانشمند و جهانگرد سوئدی)، سلطان مراد میرزا ملقب به حسام السلطنه (فرزند عباس میرزا)، مرحوم آیت الله سید احمد شبیری زنجانی (مجتهد معاصر)، کیکاووس میرزا قاجار (فرزند فتحعلی شاه)، دکتر فووریه (پزشک مخصوص ناصرالدین شاه)، اوژن اوبن (مورخ و باستان شناس فرانسوی)، رضا خان میرپنج و سید ضیاءالدین طباطبایی (عوامل کودتای سوم اسفند 1299)، احمد امیراحمدی (نخستین سپهبد ایران و از عوامل کودتای سوم اسفند)، گرترود بل (نویسنده و جهانگرد انگلیسی)، میرزا نصرالله طباطبایی دیبا مشهور به ناصرالسلطنه (وزیر زراعت در حکومت مظفرالدین شاه قاجار).
هشتگرد در تاریخ معاصر
در اسناد تاریخی مربوط به صدر قاجاریه، جنبش مشروطیت، استبداد صغیر و فتح تهران، نهضت جنگل، کودتای سوم اسفند 1299، جنگ های جهانی اول و دوم، انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و... به نام هشتگرد و ینگی امام اشاره شده است.
- نشر نخست این مقاله در: حسین عسکری، «هشتگرد فقط یک نام نیست...»، روزنامه پیام آشنا، سال نهم، شماره 2198، شنبه 19 آذر 1401، صفحه 2.
انتشار یادداشت فوق در روزنامه پیام آشنا
گزارشی وب سایت تیتر یک از آیین روز فرهنگی هشتگرد
هشتگرد میراث دار مدنیت 2200 ساله اشکانی
_____________________________________
پیشنهاد احیای باغ امین آباد در پیوند با روز فرهنگی هشتگرد
مهندس حامد آلیانی
پژوهشگر و فعال محیط زیست
احداث باغ، یکی از ویژگی های خدادادی فرهنگ سکونت ایرانیان به شمار می رود که ارتباط مستقیمی با اعتقادات مذهبی ایرانیان از سده های پیش از اسلام تا کنون داشته است. در سراسر ایران اسلامی بیش از 1000باغ ایرانی (Persian garden) وجود دارد که بیش از 50باغ ظرفیت ثبت جهانی را دارند. «باغ پاسارگاد» از قدیمی ترین باغ های ایرانی است و به عنوان مادر باغ های ایرانی نیز به شمار می رود که در زمان حکومت هخامنشیان یعنی حد فاصل سال های 559 - 530پیش از میلاد مسیح ساخته شده است. از ویژگی های آن می توان به هندسی سازی فضای محوطه با ایجاد نهرها و حوضچه های آب، درختکاری های منظم و سازگار با اقلیم منطقه، سبک برونگرا و به صورت چهارباغ که اساس باغ سازی ایران عزیز را تشکیل می دهد، اشاره کرد. از باغ ایرانی با ویژگی های پیش گفته، آثار کمی باقی مانده است. در کنار همه ویژگی های معماری، فرهنگی و زیبایی شناختی، باغ ایرانی پاسارگاد در انتقال پیام های سیاسی به فرستاده ها و میهمانان کشورهای خارجی نیز نقش فراوانی داشته است. معماران بی همتای میهن ما با اعتقادات مذهبی خود توانسته اند متناسب با اقلیم گرم و خشک فلات ایران گوشه ای از باغ های بهشت را روی زمین تداعی و ایجاد نمایند که در نوع خود یک اثر ماندگار فرهنگی - هنری بوده و نشانگر ارتباط نزدیک نیازهای فطری انسان با طبیعت است. از دیگر سو، استمرار اثرات باغ در زندگی ایرانیان را می توان در فرش های ایرانی نیز مشاهده کرد که بهترین جایگاه برای خلق نقش باغ و آوردن آن در عرصه زندگی است. در باغ های چهار فصل ایرانی، در فصل بهار شاهد شکوفه، عطر گل و طراوت و شادابی و در فصل تابستان با ایجاد سایه دل پذیر، گل و میوه، آب روان، هوای سالم و فضای استراحت و در فصل پاییز با جلوه میوه ها و برگ های رنگارنگ و خزانی خیره کننده و در فصل زمستان با آشکار شدن هنر طراحان و معماران در هندسی سازی باغ و بر افراشته بودن درختان همیشه سبز در کنار شاخه های خزان زده روبرو هستیم.
و اما درباره «باغ تاریخی امین آباد ینگی امام» در شهر هشتگرد می توان گفت بر اساس مستندات تاریخی روستای ینگی امام، ملک صدر اعظم میرزا علی اصغر خان امین السلطان بوده و همزمان با سفر اول ناصرالدین شاه قاجار به اروپا و به منظور ساماندهی راه اصلی تهران - قزوین و تکمیل و تجهیز منزلگاه های تنها راه ارابه رو ایران، اهالی منطقه از مزاحمت اشرار و ناامنی موجود به او شکایت بردند که شاه قاجار دستور تعمیر کاروانسرای صفوی ینگی امام داد که در سال های 1258- 1261هجری شمسی، میهمانخانه ای فرنگی و باغی بزرگ در محل کاروانسرای ینگی امام احداث گردید و به نام «باغ و میهمانخانه امین آباد» مشهور شد. در سفرنامه های اشخاصی چون میرزا حسین فراهانی، میرزا حسین خان دیوان بیگی، یوشیدا ماساهارو و... به ترکیب کاروانسرای به باغ - کاروانسرا اشاره شده و از وجود باغی بزرگ در گذرگاه و محل اتراق کاروان ها جهت استراحت و گشت و گذار اشاره شده است که متاسفانه هم اکنون اثری از آن باغ بزرگ وجود ندارد. حال با وجود شهرت «شیوه باغ سازی ایرانی در جهان» و به بهانه پیوند و تثبیت مناسبت 17 آذر به عنوان «روز فرهنگی هشتگرد» که با محوریت بافت تاریخی و مذهبی منطقه و کاروانسرای ینگی امام، منزلگاه ایرانگردان و جهانگردان و مسیر تردد کاروان های زیادی در جاده ابریشم به شمار می رفت، پیشنهاد می گردد:
1. ضمن رسیدگی فوری و بازسازی بنای کاروانسرا که هم اکنون در وضعیت بسیار نامناسبی قرار دارد، با انجام مطالعات علمی، رعایت ملاحظات فنی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و تأمین منابع آبی پایدار، حفظ بافت تاریخی- مذهبی «باغ امین آباد» همچون باغ های شازده ماهان کرمان، ارم شیراز، فین کاشان، دولت آباد یزد، پهلوان پور مهریز، اکبریه بیرجند و... بار دیگر به سبک باغ ایرانی در محوطه پیرامونی کاروانسرا و تپه تاریخی - که بیش از چهار هکتار وسعت دارد - به عنوان «تنها باغ ایرانی استان البرز» واقع شده در مسیر جاده ابریشم که قدمتی به بلندای تاریخ کشور عزیزمان دارد، احیاء شود.
2. می توان در طول سال با برگزاری جشنواره های مختلفی اعم از جشنواره آیین ها و موسیقی اقوام، جشنواره سوغات و هدایای محلی، جشنواره گل و گیاه و ایجاد باغ گل ها و... در مجموعه باغ مورد اشاره، به جذب گردشگران داخلی و خارجی، توسعه گردشگری شهری، اشتغال زایی و توسعه اقتصادی و... رونق بخشید.
_____________________________________
زنگ فرهنگ و تاریخ هشتگرد
_____________________________________
_____________________________________
مجموعه مطالبی به مناسبت روز فرهنگی هشتگرد - 1
بسمک اللهم یا بدیع
ای گشته مَثل به خوشنویسی ز نخست
مفتاح خزائن هنر خامه توست
تا کرده خدا لوح و قلم را ایجاد
ننوشته کسی شکسته را چون تو درست
یادگاربیگ مشهور به حاجت شیرازی (درگذشت 1185ق)
خبر مسرت برانگیز و شادی آفرین ثبت ملی «شیوه کمالِ شکسته نستعلیق»، جان و مشام ایرانیان و البرزیان اهل فرهنگ و هنر را نوازش کرد. بی تردید تنها استادی که توانست در سن کم، شکسته نستعلیق را به کمال امروزین خویش برساند استاد درویش عبدالمجید مهرانی طالقانی (درگذشت 1185ق) است. اقدام ستوده و سترگ انجمن خوشنویسان البرز به ریاست استاد علی مهری و گروهی از البرزپژوهان و حمایت اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی البرز در ثبت این هنر ماندگار در «فهرست میراث فرهنگی ناملموس ایران» برای همیشه در تارک این استان، تابناک و درخشان، همه نگاه ها را خیره نگاه خواهد داشت. با ابراز سپاس بی شائبه و صمیمانه خویش به همه این عزیزان و ادای احترام به شادروان استاد شعیب مهرانی - برگزارکننده کنگره بزرگداشت استاد درویش عبدالمجید طالقانی در 23 شهریور 1375 - سربلندی های پیاپی استان البرز را آرزو می کنیم.
اسماعیل آل احمد - امیر اصغری - حسین عسکری
25 آبان 1401
خبر ثبت ملی شیوه کمال شکسته نستعلیق
نمونه آثار استاد درویش عبدالمجید طالقانی بنیانگذار شیوه کمال شکسته نستعلیق
یادمان استاد درویش عبدالمجید طالقانی، روستای مهران، شهرستان طالقان، استان البرز
در آیین رونمایی از کتاب «مهندس مسلمان» که با همکاری اداره کل کتابخانه های عمومی استان البرز و شرکت سیمان آبیک برگزار می شود، دقایقی درباره زندگی، زمانه و اندیشه شادروان مهندس منوچهر سالور (1293 - 1389ش) پدر صنعت سیمان ایران و بنیانگذار کارخانه سیمان آبیک سخن خواهم گفت.
شاهزاده ای قجری که شخصیت پیچیده و در عین حال ساده و صادقی دارد. از نگاه سازمان اطلاعات و امنیت حکومت پهلوی (ساواک)، متعصب مذهبی و بیش از حد خشک و مقرراتی است. با آیت الله طالقانی و مهندس بازرگان، دوست صمیمی است و بنیانگذار انجمن اسلامی مهندسین و عضو انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. در آن سال ها، مسجد، مدرسه، گرمابه و جاده می سازد. کتاب می نویسد و کتاب های مهم النقض و الغارات را چاپ و منتشر می کند. نمازش ترک نمی شود و در سربازی به سختی روزه می گیرد. در شرایط انقلابی، از حقوق شهروندی همدم السلطنه و کارنامه فرهنگی مهندس محسن فروغی دفاع می کند. در تبعیدگاه به دیدار آیت الله شهید مدنی می رود و از هویدا پیشرفت و توسعه صنعت سیمان ایران را مطالبه می کند. شراب فروشی شهر دورود را برمی چیند. کراوات می زند و با مدرنیته و ارزش هایش به خوبی آشناست. در سال های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، بازرس نهاد نخست وزیری و در نخستین دولت جمهوری اسلامی، رئیس بنیاد علوی می شود. با حزب توده بر سر مهر نیست و با مراجع تقلید شیعه نامه نگاری صمیمانه دارد. از حقوق کارگران و حتی حیوانات در کارخانه های تحت مدیریتش دفاع می کند و از ریا و رانت خواری و فساد نفرت دارد و....
حسین عسکری
دوشنبه 23 آبان 1401، ساعت 10
استان البرز، شهرستان نظرآباد، کیلومتر 80 اتوبان تهران - قزوین، شرکت سیمان آبیک
پخش همزمان از طریق فضای مجازی:
https://www.skyroom.online/ch/nahaad/alborzpl
کارخانه سیمان آبیک در شهرستان نظرآباد استان البرز
شادروان مهندس منوچهر سالور (1293 - 1389ش)
پدر صنعت سیمان ایران و بنیانگذار کارخانه سیمان آبیک
به کوشش شرکت فارس و خوزستان (سهامی عام)، قم: انشارات شهید کاظمی، 1399، 818 صفحه
آیین رونمایی کتاب مهندس مسلمان برگزار شد
گزارش شبکه البرز از آیین رونمایی از کتاب مهندس مسلمان
یک شنبه 24 مهر 1401 به دعوت آقای اسماعیل خاکباز کارگردان برنامه تلویزیونی ماه نشین - که روزهای فرد ساعت 21 از شبکه البرز پخش می شود - رفتم بوستان ایران کوچک. آقای دکتر حمید حشمدار (البرزپژوه) هم حضور داشتند. سه قسمت از دکتر حشمدار و دوازده قسمت برنامه کوتاه از بنده درباره فرهنگ، تاریخ و مشاهیر استان البرز برای پخش در ماه های آبان و آذر ضبط شد.
عناوین مباحث بنده: «شهاب سنگ قاجاری اشتهارد؛ مادر البرزی شعر نو عرب؛ نسبت های البرزی سریال هزار دستان؛ دبستان برزگران کرج؛ البرز و پایتختی تهران؛ آثار اشکانی در البرز؛ شاگردان البرزی کمال الملک؛ چهره البرزی ماموریت آپولو 11؛ نام و نسب البرزی نسیم شمال؛ پیشینه کارخانه سیمان آبیک؛ نام آوران جاده البرز؛ صلح نادر در کردان البرز»
پیش از این، 24 قسمت از این مجموعه از شبکه البرز منتشر شده است. امیدوارم این تکاپوهای البرزشناسانه، در شناخت و معرفی فرهنگ و تاریخ زادگاهمان البرز عزیز موثر باشد. خداوند کریم و حکیم را شاکرم:
که یزدان پاک از میان گروه
برانگیخت ما را ز البرز کوه
حسین عسکری
برنامه های پخش شده را در آپارات ببینید
بخش بیست و پنجم
1 آبان 1401
بخش بیست و ششم
3 آبان 1401
بخش بیست و هفتم
5 آبان 1401
بخش بیست و هشتم
8 آبان 1401
بخش بیست و نهم
10 آبان 1401
بخش سی ام
12 آبان 1401
بخش سی و یکم
15 آبان 1401
بخش سی و دوم
17 آبان 1401
بخش سی و سوم
19 آبان 1401
بخش سی و چهارم
22 آبان 1401
بخش سی و پنجم
24 آبان 1401
بخش سی و ششم
26 آبان 1401
شنبه، دوشنبه و چهارشنبه 16، 18 و 20 مهر 1401
ساعت 21 از شبکه البرز
_______________________________
قلعه حاکم آذری گیلان در البرز
به روایت حسین عسکری
بخشی از مجموعه مستند خجیر محله
کارگردان: محمدرضا رمزی
اجرا: عرفان خانلر
تهیهکننده: علی اصغر نائیجی
شبکه البرز
شنبه 16 مهر 1401
10 دقیقه
مقاله ام درباره میرزا احمد آذری در روزنامه اطلاعات
[حسین عسکری، «مذاکره میرزا با آذری»، روزنامه اطلاعات، سال 92، شماره 26894، ضمیمه فرهنگی، شماره 337، چهارشنبه 29 آذر 1396، صفحه 4]
پاسداشت پاسدار فرهنگ البرز
روز پنج شنبه 10 شهریور 1401 با حضور گرم البرزیان گوهرشناس، «آیین بزرگداشت شادروان ذبیح الله زرندی» در سالن اجتماعات میلاد شهر کرج برگزار شد . در آغاز، آقای محسن کشاورز (مدیر جمعیت همیار کرج) درباره اهداف این بزرگداشت سخن گفت با چاشنی خاطره ای از محبوبیت مردمی دایی ذبیح. در ادامه دکتر رشید کاکاوند دو نکته درباره راز محبوبیت شادروان زرندی گفت و تاکید کرد که توجه توأمان به «پاسداشت» و «نقد روشمند»، ما را به شناخت دقیق و عمیق نام آوران فرهنگی خواهد رساند.
با اجرای آقای بهروز رحیمی، دو نشست جداگانه با موضوع «گویش کرجی» و «هویت البرزی» برگزار شد. اول، آقایان زکریا مهرور و اباذر خدابین مخاطبان را با ویژگی های زبان شناسی گویش کرجی آشنا کردند و نمونه هایی از اشعار محلی متعلق به این گویش را خواندند که مورد توجه حاضران قرار گرفت. در نشست دوم با حضور دکتر مهراب رجبی، دکتر عمار ایزدیار و بنده به مقدمات مباحث مربوط به هویت البرزی دامن زده شد. دکتر ایزدیار از نامگذاری خیابانی در شهر کرج به نام «دکتر ابراهیم حشمت طالقانی» شهید البرزی نهضت جنگل و از یاران اصلی میرزا کوچک خان خبر داد. دکتر رجبی با بهره مندی هنرمندانه از ادبیات غنی فارسی، درباره زیبایی های بی پایان فرهنگ و تاریخ البرز در پیوند با ایران عزیز، نکات قابل تامل و هشدار دهنده ای بیان کرد.
بنده هم درباره روستا و فرهنگ روستایی البرز، شواهد باستان شناسی و تاریخی از پیش و پس از اسلام ارائه کردم. به گمانم، شادروان زرندی با تلاشی ماندگار و طاقت زدا، توجه به روستا و ذخایر فرهنگی اش را در البرز احیا کرد. او در پی بازگشت به روستا و فرهنگش به عنوان ریشه های فرهنگی و تاریخی البرز بود. کاری کرد که دیگر کمتر کسی از لهجه و دهاتی بودن خود و اجدادش شرمسار باشد. این بازگشت ارزشمند به همراه توجه به گویش های محلی البرز به ویژه گویش کرجی، از «باقیات الصالحات» مرحوم زرندی است که موجب «عمر ثانی» و زنده بودن آن «مرد نکونام» شده است.
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
یا:
نام نیکو را بزرگان، عمر ثانی گفتهاند
این ذخیره مر تو را الباقیات الصالحات
در پایان عرایضم از باب ادب و قدرشناسی، از «پیران عرصه البرز شناسی» استاد نوراله نریمانی (نیرن)، دکتر مهراب رجبی، استاد زکریا مهرور و آقای حسن شاه محمدی که در آیین بزرگداشت آن عزیز سفر کرده، حضور داشتند خاضعانه تشکر کردم.
ادب پیر خرابات نگه داشتنی است.
حسین عسکری
10 شهریور 1401
یادداشت فوق در وب سایت خبرگزاری شبستان
به مناسبت چهلمین روز درگذشت استاد ذبیح الله زرندی
در حاشیه آیین بزرگداشت شادروان استاد ذبیح الله زرندی
خانه هنرمندان کرج
10 شهریور 1401
از راست: استاد فرهنگ جولایی، استاد علی مهری، دکتر رشید کاکاوند، بهروز رحیمی، دکتر حمید حشمدار، حسین عسکری