مردی که به شدت وفادار به کشورش و در عین حال فردی منطقی است
نشریه معتبر «نیچر» دکتر علی اکبر صالحی را به عنوان یکی از ده چهره تاثیرگذار در سال 2015 معرفی کرد. این نشریه نام صالحی را به عنوان دیپلمات هسته ای در فهرست یاد شده قرار داده است. کریستینا سیگرز فعال آب و هوایی، جنجیو هوانگ زیست شناس، آلن استرن دانشمند ستاره شناس ، ژنان بائو مهندس شیمی، جوان اشملز فعال زنان، دیوید ریش اندیشمند، میخائیل ارمتز فیزیکدان، کریستینا اسمولک زیست شناس و برایان نوسک روانشناس، اعضای دیگر فهرست نیچر هستند.
نیچر در معرفی دکتر صالحی نوشته است: «وی رئیس برنامه هسته ای ایران است که به انعقاد قراردادی در زمینه صلح آمیز ماندن این برنامه کمک کرد.» در ادامه مطلب نیچر آمده است: «ایران در 14 ژوئیه 2015 توافقی هسته ای را با شش قدرت جهان امضا کرد که اگر با موفقیت به اجرا درآید، می تواند سال ها تنش بر سر ادعاهای تلاش ایران برای ساخت سلاح هسته ای را برطرف کند و به این کشور امکان دهد که به نقش آفرین کلیدی در عرصه جهانی دانش بدل شود. صالحی برای تصمیم گیری و تنظیم ابعاد فنی توافق همکاری تنگاتنگی با ارنست مونیز وزیر انرژی آمریکا و همتای آمریکایی اش در مذاکرات به عمل آورد.» نیچر در معرفی دکتر صالحی، به سوابق تحصیل وی در دانشگاه آمریکایی بیروت و انستیتوی فناوری ماساچوست (MIT) و سپس بازگشت به وطن پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تصدی مناصب دانشگاهی و دولتی بلندپایه پرداخت و افزود: «صالحی چهره بین المللی برنامه هسته ای ایران است، مردی که به شدت وفادار به کشورش و در عین حال فردی منطقی است، به طوری که مذاکره کنندگان توانستند در دوران بحران به وی رو آورند. گفته می شود صالحی فردی عمیقاً معنوی و مورد اعتماد آیت الله خامنه ای رهبر عالی ایران است.»
آیین پنجمین سالگرد عروج حضرت استاد علیاشرف والی (1299 - 1389ش) عارف، شاعر، خوشنویس و هنرمند معاصر - جمعه 27 آذر 1389، ساعت 15 تا 16/30 - فرهنگسرای اندیشه، تهران، خیابان شمیران، بالاتر از چهاراه قصر، نرسیده به پل سیدخندان.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
والی وادی هنر
روح الله فردوسی
«کـه ای بلند نـظر شـاهباز سـدره نشین // نشیمن تو نه این کنج محنت آبــاد ست // تـو را ز کنگره عـــرش میزنند صفیر // ندانمت که در ایـــن دامگه چه افتادست» یازدهم دی ماه، مصادف با درگذشت استاد علیاشرف والی؛ نگارگر، خوشنویس، تذهیب نگار و نقاش برجسته ایرانی است. استادی که اندوختن تجربه ای به بلندای بیش از چهل سال فعالیت هنری، سبب شد تا به حد بالایی از آشنایی به شیوه کهن و کلاسیک نقاشی برسد و طرح ها و رنگها را به نیکی بشناسد و درک کند و خالق آثاری باشد که گاهی در فضای مکاشفه شکل میگرفت و به عینیت میرسید. استاد والی، شکوفایی هنری خویش را مرهون پایمردی و سایه دهی استاد اسماعیل آشتیانی است. استادی که شاعر، نقاش و ادیب معاصر ایرانی است و متخلص به «شعله» و از شاگردان مستقم و بدون واسطه کمال الملک بود و نهال هنری استاد والی، تحت مراقبت های استادانه اسماعیل آشتیانی بود که به کمال رسید و اکنون از او بعنوان آخرین پیرو مکتب کمال الملک نام برده میشود. ادامه مطلب...
تعزیه را در محرم به دید مذهبی، در ایام دیگر به دید هنر نگاه کنید
سیاوش توده فلاح (متولد اول تیر 1368) دانش آموخته کارشناسی رشته هنر اسلامی از دانشگاه هنر اسلامی تبریز و از هنرمندان کوشای شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز است. اخیراً در دهمین جشنواره استانی سوگواره وفا (همایش تعزیه خوانان استان البرز) گروه تعزیه تکیه دولت به سرپرستی او مورد تقدیر قرار گرفت. توده فلاح در عرصه تئاتر هم فعال است. نمایش «بی مرگی» از جمله کارهای اوست. وی در گفت وگو با وب سایت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی البرز درباره این نمایش گفت: بی مرگی داستان تلاش سه سرباز دوران جنگ است که در چاله ای اسیر شده اند و برای رهایی از آن چاره اندیشی می کنند. وی با اشاره به عوامل این نمایش خاطرنشان کرد: بی مرگی نوشته اصغر گروسی (نویسنده و کارگردان نظرآبادی) است که با بازی مهدی فتحی، جواد رنجبرزاده و جمال رنجبرزاده در دو بخش اجرای عموم و داوری به روی صحنه رفت. وی افزود: علاوه بر این، علی علی نژاد (نورپردازی)، سیاوش توده فلاح (طراحی صحنه)، سیامک توده فلاح (دستیار کارگردان و طراحی پوستر) این نمایش را به عهده داشتند . وی ادامه داد: قرار بود این نمایش برای جشنواره تئاتر مقاومت آماده شود ولی به دلیل متن جذاب و پرمفهومی که داشت برای جشنواره استانی تئاتر البرز آماده شد .این کارگردان افزود: نمایشنامه بی مرگی سال 88 نگارش و به صلاحدید نویسنده با اعمال تغییراتی در سال 91 بازنویسی شد. وی در بخش دیگری از صحبت های خود به مهجور ماندن هنر در شهرستان نظرآباد اشاره کرد و گفت: برای این که شاهد ارایه نمایش های با کیفیتی از سوی هنرمندان نظرآبادی باشیم باید زیرساخت های لازم مهیا و حمایت های لازم از هنرمندان این رشته صورت بگیرد. سیاوش توده فلاح وبلاگ «تعزیه، هنر ناب ایرانی» را در سال 1388 راه اندازی کرده است. در بخش «بهترین حرف وبلاگ» نوشته شده است: «تعزیه را در محرم به دید مذهبی در ایام دیگر به دید هنر نگاه کنید.»
از این انتخاب خوشحالیم
بخش اول
محبوبه حسینزاده
شرکت کشت و صنعت و دامپروری زرین هیو در یک جادهی فرعی کوچک، دو کیلومتر بعد از کارخانهی سیمان آبیک قرار گرفته است. باید برای برگشت به شهر، آژانس بگیریم. وقتی ماشین از جاده فرعی وارد جادهی اصلی میشود، تازه چشممان به هفت پرچم کوچک میافتد که در ابتدای جادهی شرکت نصب شدهاند؛ پرچمهایی خالدار، همانند پوست گاوهای سفید با خالهای سیاه. یادم افتاد که وقتی با منشی زن شرکت تماس گرفته بودم تا آدرس را بگیرم، همین را گفته بود. چرا یادمان رفت بپرسیم چرا هفت؟
راننده تاکسی یکی از شرکتهای مسافربری ترمینال غرب، جایی در بزرگراه، زیر یک پل عابر پیاده، ماشین را نگه میدارد و توضیح میدهد که باید به آن سوی خیابان برویم تا با تاکسی دربست دیگری به مقصد موردنظر برسیم. آن سوی خیابان، بیرون شهرکی نیمهساز، یک پیکان مستهلک قدیمی پارک شده و راننده در حال خوردن نان و پنیر و چای داغ است. چند دقیقهای کنار جاده منتظر میمانیم و مقصد را به ماشینهایی که برایمان نگه میدارند، میگوییم ولی هیچکدام با ما هممسیر نیستند. بالاخره هم مزاحم خلوت صبحگاهی راننده پیکان میشویم تا شاید بتوانیم آدرس دقیقتری بگیریم. مسیر را «مثل کف دستش» بلد است و چند دقیقه بعد در ابتدای یک جادهی فرعی باریک هستیم که به مجتمع بزرگی در میانه یک دشت سرسبز بیانتها ختم میشود. روبهروی در ورودی مجتمع، گلکاری و دور تا دور آن درختکاری شده است. سکوت و آرامش خوشایندی در فضا جاری است. برای انجام هماهنگیها، چند دقیقهای در اتاق نگهبانی معطل میشویم و بعد یکی از کارگران ما را به ساختمان اداری و مدیریت مجتمع هدایت میکند. حضور زنان جوانی که با مانتوهای یکشکل رسمی به همراه مردان در حال تردد و انجام کارها هستند، جالب است. بعد از چند دقیقه به اتاق مدیریت مجتمع راهنمایی میشویم. حسین رضایی، مدیر 34ساله شرکت کشت و صنعت و دامپروری زرین هیو است که از هشت سال قبل در دامداری صنعتی بزرگی که پدرش تأسیس و راهاندازی کرده است، بهرغم فضای کاری مردانه حاکم بر دامداریها، زنان را چه در بخش کارگری و چه در بخش کارشناسی استخدام کرده است. این دامداری دارای 9 هزار رأس گاو است که 5 هزار رأس آن گاو شیری است و بیشتر کارگران و کارشناسان زن هم در بخش شیردوشی ـ قلب اصلی دامداری ـ مشغول به کارند. رضایی ادامه مطلب...
از این انتخاب خوشحالیم
بخش دوم
زن سوم، مسئول بخش شیردوشی قبل از زایمان
رزا خوشنیت متولد 1365 است. او هم لیسانس مهندسی کشاورزی، گرایش علوم دامی است. بر خلاف خانم طاهری و صادقی، آرام و ساکت به نظر میرسد و هر پرسشی را با طمأنینه پاسخ میدهد.
از قبل با این رشته آشنایی داشتی و به آن علاقهمند بودی یا اتفاقی در آن قبول شدی؟
یکی از آشناهایمان در همین رشته درس خوانده بود و البته پدرم هم قبلاً سوله دام و طیور داشت. همین دو عامل باعث شد به این رشته علاقهمند شوم و تحصیل در این رشته یکی از اهدافم شود.
چطور شد که برای کار به این دامداری مراجعه کردی؟
وقتی دانشگاه رفتم، به کار در گاوداری بیشتر علاقهمند شدم، در حالی که بعضی از بچهها همان ترم اول انصراف میدادند. در طول دوره تحصیل هم، دو بار از طرف دانشگاه ما را برای بازدید به این گاوداری آوردند و من محل کارم را هم انتخاب کردم. بعد از گرفتن لیسانسم، تا هشت ماه بیکار بودم و در این فاصله به گاوداریهای دیگر هم سر زدم ولی اینجا و محیطش را خیلی بیشتر دوست داشتم.
خانوادهات مخالفتی با شغلت ندارند؟
خانوادهام خیلی راحت قبول کردند. آنها ساکن کرجاند و روزی که به اینجا آمدم، برادرم هم همراهم آمده بود، به خانوادهام گفت که اینجا کارشناس خانم هم دارند و با محیطهای گاوداریهای دیگر فرق دارد. هنوز هم بعد از یک سال و سه ماه که از کارم در اینجا میگذرد، کارم برایشان جذابیت دارد. من هم در یکی از سوئیتهای بخش مسکونی اینجا زندگی میکنم و هر وقت به خانه میروم، خانوادهام با هیجان در مورد کارهایم در گاوداری میپرسند.
چه مسئولیتی در این دامداری بر عهده داری؟
مسئول بخش شیردوشی قبل از زایمان هستم. البته قبلاً این شیردوشی فقط برای گاوهای تازهزا بود ولی بعداً دستگاههای شیردوشی را افزایش دادند و گاوهای تازهزا، گاوهای کمشیر، گاوهای آبستن که در ماههای آخر میزان شیرشان کم میشود، در این بخش دوشیده میشوند. در هر شش ساعت حدود هفتصد گاو در این شیردوشی دوشیده میشوند.
اگر در موقعیتی قرار بگیری که باید بین شغل و ازدواج با مرد دلخواهت، یکی را انتخاب کنی، کدام را انتخاب میکنی؟
من با توجه به روحیهای که دارم، دوست دارم حتما شاغل باشم. نمیتوانم تمام ساعات روز را در خانه بمانم. از مردی هم که مرا دیده و شغلم را میداند، انتظار دارم که مرا همهجوره قبول کند. اگر هم این پیشنهاد را بدهد که برای ازدواج با او باید دست از شغلم بردارم، خیلی بهم برمیخورد و ناراحت میشوم، فکر نمیکنم بتوانم با چنین مردی کنار بیایم. ادامه مطلب...
جنگ خودش را به من تحمیل می کند / فکر می کنیم حرف جدی را باید عبوس بگوییم
گفت و گو از: علی یزدان دوست
نشست بررسی نمایش «مونس» با حضور مهرداد کوروش نیا نویسنده و کارگردان ساوجبلاغی، تینا بخشی بازیگر و طراح گریم و آزاده بخشی برنامه ریز این اثر نمایشی، در خبرگزاری شبستان برگزار شد. نمایش «مونس» که از چهارم آذرماه 1394 در تالار حافظ روی صحنه رفته، داستان مادری است که قصد دارد برای فرزند تازه از اسارت برگشته خود تدارک جشن ببیند. در این نمایش که تازه ترین تجربه مهرداد کوروش نیا در تئاتر جنگ است، سحرناز عباس زاده، ندا قربانیان، الهام شعبانی، سمیه برجی، مسیح کاظمی و تینا بخشی ایفای نقش می کنند. در بخش اول این نشست به چرایی علاقه کوروش نیا به موضوعات جنگ پرداختیم و داستان شکل گیری نمایشنامه ی مونس را از او جویا شدیم.
* قبل از اینکه درباره ی مونس بپرسم، بگذارید از اینجا آغاز کنیم که چرا بخش قابل توجهی از آثارتان درباره ی جنگ است؟
کوروش نیا: برای خودم هم جالب است که ده نمایشنامه نوشته ام و داستان شش تای آن به عوارض و مسایل جنگ بر می گردد. به هر حال جنگ پدیده ای اجتماعی است که در همه ی دنیا و در همه ی اعصار، رنج و تخریب همراه دارد. اگرچه مفهومی مقدس تر از دفاع کردن و مقاومت یک ملت برای حفظ ارزش ها و خاکِ میهنش نیست، اما خود جنگ جای دفاع ندارد و هیچکس نمی تواند آن را فی نفسه خوب بداند.
* چرا برای بیان دغدغه های اجتماعی تان جنگ و بویژه جنگ خودمان را انتخاب کردید؟ این برای زیستی است که در دوران هشت ساله داشته اید؟
بله. اینکه چرا جنگ اینقدر در نوشته های من پررنگ شده، یکی همین است. شاید قابل توجه باشد که از شش نمایشنامه ی من از جنگ، پنج تای آن بیرون از صحنه ی نبرد است و به عوارض ناشی از آن می پردازد. عوارضی که من این ها را تجربه کرده ام. از هفت سالگی تا چهارده سالگی ام در جنگ گذشته و اگرچه فرصت حضور در جبهه را نداشته ام ولی شاهد پیامدهای آن بوده ام. این عوارض آنقدر بر زندگی ما اثر گذاشته که هرگاه به طرح نمایشنامه ای فکر می کنم، جنگ خودش را به من تحمیل می کند. من راجع به چیزی که درک نکرده ام نمی نویسم و جنگ چیزی است که در دوران نوجوانی ام که شخصیت انسان شکل می گیرد، تجربه اش کرده ام. ادامه مطلب...
امیر ناصر رنجبر (متولد 1375) هنرجوی آموزشگاه کامکارها و نوازنده کمانچه گروه «ژاو» به سرپرستی سیاوش کامکار است. محمد معصومیان خبرنگار روزنامه ایران طی گفت و گویی با سیاوش و امیرناصر، این گروه موسیقی را معرفی کرده است. متن کامل این گزارش را در ادامه مطلب بخوانید. وبلاگ «ساوجبلاغ پژوهی» برای این هنرمند جوان و خوش قریحه ساوجبلاغی، توفیقات بیشتری را آرزومند است.
بداهه هایمان به دل نمی نشیند
سیاوش کامکار متولد آبان 1368 است. البته با توجه به سن و سالش نمیشود حدس زد که تا امروز 4 آلبوم منتشر کرده و اولین کارش با نام «بارانی بر دریا» را در 14 سالگی ضبط کرده باشد. اما او از خانواده کامکارهاست و در این خانواده موسیقی مانند هوا جریان دارد. به بهانه انتشار آخرین کار آهنگسازی سیاوش و اولین آلبوم گروه «ژاو» با نام «رو» که او و دوستانش که همگی هنرجوی آموزشگاه کامکارها هستند آن را منتشر کردهاند، با سیاوش به گفتوگو نشستیم. احسان امامی نوازنده عود، نیریز کامکارنوازنده تار، مرتضی مومنیان نوازنده تنبک، امین جهانگیری نوازنده سنتور و امیر ناصر رنجبر نوازنده کمانچه دیگر اعضای گروه را تشکیل میدهند. در یک بعدازظهر بهاری به سراغشان رفتیم تا با سیاوش و امیر ناصر که متولد 1375 است و جوان ترین عضو گروه است، گفتوگویی داشته باشیم. متأسفانه در روز مصاحبه متوجه شدم دستگاه ضبط صدا خراب شده. مصاحبه در یک آموزشگاه موسیقی که سیاوش در آنجا تدریس میکند، برگزار میشد و با توجه به قولی که داشتیم، سرقرار حاضر شدم. سیاوش با جدیت از ما استقبال کرد و من را به اتاقی برد تا آنجا باهم صحبت کنیم. اما وقتی مشکل دستگاه کوچک ضبط صدا را به او گفتم با هم به استودیویی رفتیم که آلبوم را آنجا ضبط کرده بودند. گوشه استودیو در قاب کوچکی عکسی از جوانی استاد حسن کامکار با تمام کوچکی، بزرگترین قاب اتاق بود. سیاوش میکروفن را روشن کرد و با خنده گفت این هم رکوردر و آخر گفتوگو یک سی دی ضبط شده به من تحویل داد تا گوشهای هم از هنر صدابرداری خود را به من نشان داده باشد. ادامه مطلب...
گفت و گو با مهرداد کورش نیا نویسنده و کارگردان ساوجبلاغی
گفت و گو کننده: آریو راقب کیانی
درباره نمایش قرار
عکاس: کامران چیذری
افتخاری دیگر برای شهرستان های ساوجبلاغ و نظرآباد
بدون خودآگاهی تاریخی نمی توان از ایمان و معنویت دفاع کرد
خبرگزاری شبستان: یک استاد دانشگاه با بیان اینکه خودآگاهی تاریخی جامعه را در برابر آسیب ها و چالش ها ایمن تر می کند، خاطرنشان کرد: بدون خودآگاهی تاریخی نمی توان از ایمان و معنویت دفاع کرد. دکتر حکمت الله ملاصالحی استاد دانشگاه تهران با اشاره به آسیب های عدم مطالعه تاریخ و شناخت از آن اظهار داشت: در بی تاریخی و فقدان اندیشه تاریخی همواره این خطر وجود دارد که ایمانت را هم به دیگری واگذار کنی. وی با اشاره به ضرورت و اهمیت مطالعه تاریخ و آشنایی نسل جوان با این حوزه تصریح کرد: به ویژه در دوره جدید شما حتی بدون خودآگاهی تاریخی نمی توانید از ایمان و معنویت خود دفاع کنید. این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه تاریخ آوردگاه اندیشه ها است، اذعان داشت: متاسفانه امروز یک دوران افولی را می گذرانیم که با به پا خاستن طوفان عظیم تحولات در سه دهه اخیر در قاره غربی و انقلاب علمی و صنعتی و زلزله های سنگینی که در آنجا اتفاق افتاد پس لرزه های آن در تمام کارهای مدنی و معنوی تاریخ بشر احساس شد. ادامه مطلب...
دکتر حکمت الله ملاصالحی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و استاد مدعو دانشگاه آتن، نخستین پژوهشگری است که مباحث عمیق و دشوار دانش نوظهور «فلسفه باستان شناسی» را در ایران پی ریزی کرده است. استاد ملاصالحی متولد شهرستان طالقان و از سال 1381 در شهرستان ساوجبلاغ اقامت گزیده است.