تبلیغ تشیّع از کرج تا لوگانو
حسین عسکری: بعداز ظهر روز جمعه 21 آبان 1395 در یکی از روستاهای شهرستان ساوجبلاغ با حجت الاسلام والمسلمین آقای سید مقتدا حسینی ابهری رییس مرکز امام علی شهر لوگانوی سوئیس دیدار و گفت و گو کردم. در این دیدار صمیمی که آقای حسین جوادان و برادرم آقای علی عسگری هم حضور داشتند؛ خطاب به آقای حسینی عرض کردم: «بنده اسناد مربوط به مبارزات سیاسی شما علیه رژیم پهلوی در شهرستان کرج را دیده ام. از جمله نقش شما در برگزاری با شکوه چهلم شهدای یزد در اوایل سال 1357 در شهر کرج که طی آن شجاعانه، سخنران آن جلسه (حجت الاسلام والمسلمین قدس محلاتی) را از دید ساواک خارج کردید و در منزل خود پناه دادید. البته خاطرات شما از آیت الله شیخ حسین لنکرانی (درگذشت 1368) فعال سیاسی دوران قاجار و پهلوی و دوره پس از انقلاب اسلامی و آیت الله سید حسن طباطبایی قمی (درگذشت 1386) از روحانیون مخالف رژیم پهلوی که پس از قیام 15 خرداد 1342 مدتی در شهر کرج تبعید و تحت نظر بود، بسیار شنیدنی است.»
آقای حسینی در این دیدار گرم و صمیمی، ضمن بیان خاطراتی از مبارزات انقلاب اسلامی در کرج، درباره فعالیت های تبلیغی خود در خارج از کشور گفت: «من و فرزندم در سال های اخیر برای ایجاد فدراسیون شیعیان در سوئیس تلاش فراوان کردیم. وقتی ما چند سال پیش شروع به شناسایی خانواده های شیعه در شهر لوگانوی سوئیس کردیم تنها چهار نفر عضو داشتیم اما اکنون جمعیت قابل توجهی از شیعیان افغانستانی، پاکستانی، ترک و عرب و ایرانی عضو رسمی این مرکز دینی هستند. از جمله فعالیت های این مرکز، موضع گیری در برابر تاسیس انجمن انحرافی اسرائیل و ایرانیان در تبعید بود. ما با برگزاری تجمعی از مردم فلسطین حمایت کرده و عدم رسمیت کشوری به نام اسرائیل را اعلام کردیم. همکاری با دانشگاه لوگانو و راه اندازی کرسی اسلام شناسی در آن دانشگاه از ثمرات ماندگار مرکز شیعیان سوئیس است.»
گفت و گو درباره مشاهیر استان البرز به ویژه خاندان علمی و فرهنگی برغانی و رویدادهای مدرسه صالحیه قزوین از دیگر بخش های این دیدار خاطره انگیز بود. حجت الاسلام والمسلمین سید مقتدا حسینی ابهری متولد 1328 در روستای قِروه از توابع شهرستان ابهر است اما سالیانی است که مقیم شهرستان های کرج و ساوجبلاغ واقع در استان البرز است.
برنامه های سوگواری محرم در لوگانو
آقای سید مقتدا حسینی در کسوت روحانیت
آیت الله میرسید ابوالفضل حسینی (درگذشت 1354ش) پدر آقای سید مقتدا حسینی
عاشورا از سرچشمه می آید
علی عسگری: ظهر عاشورا (21 مهرماه 1395) با برادرم دکتر حسین عسگری خدمت استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی استاد فرزانه دانشگاه تهران رسیدیم. عکس سوگواری ساده اهالی روستای چگینی از توابع شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز را به استاد نشان دادم و خواهش کردم جملاتی را درباره این تصویر بیان کند. ایشان لطف کرده و گفتند:
«عاشورا یک رویداد ساده و اسطوره ای نیست که در یک فضای اسطوره ای، رویاهای ما یا تخیلات یک قوم آن را پدیدآورده باشد. عاشورا، تقدیر حضور تاریخی ما در جهان است. انسان هایی که واقعاً بر صحنه آمدند تا از کرامت، شجاعت، آزادگی و فضیلت های متعالی انسان بودن ما دفاع بکنند تا راه را گم نکنیم. عاشورا یک راه است، یک حرکت است و یک پیام به سوی تعالی و کمال. به همین خاطر هرچه ساده تر، متین تر و سنگین تر یاد و خاطره این واقعه سوگناک برگزار شود، تجلی ای است از ایمان اصیل ما و هرچه آشفته تر و دور از متانت و سنگینی، نتیجه اش این که ما داریم ریاکاری و نفاق خودمان را در واقع آشکار می کنیم. یعنی لو می رود که صداقت نداریم در نسبتمان با آن بزرگواران.
لذا بنده پیشنهادم این است که عاشورا را نمایشی و تجملی اش نکنیم. آن را ساده و سنگین و با وقار و پیراسته از همه این آرایه ها، با مرثیه های محتشمی برگزار کنیم. آن وقت خواهیم دید این پیام، جهانی را تسخیر خواهد کرد. چون انسان روزگار ما از ریشه انسان بودن خودش و از سرچشمه هایش کنده شده و در سیلاب و رود خروشان تاریخ افکنده شده و سخت در تمنای سرچشمه است. عاشورا از سرچشمه می آید؛ سرچشمه انسان بودن ما. آمده تا ما راه را در این کوره پیچ های زندگی گم نکنیم. جان هایی باشیم صادق، آزاده و وجدانی باشیم عدالتخواه و عاشق و فداکار در هر لحظه زندگی. در شرایط عادی همه خوب هستند ولی همه لحظه های مرزی تاریخی است که نشان می دهد ما چگونه انسانی هستیم و عاشوراییان و حسینیان به آموختنند که چگونه انسانی باشیم.»
منبع: صفحه اینستاگرام علی عسگری (نظرآباد را باید دید).
فلسفه و تعزیه: یادی از دکتر عنایت الله شهیدی
دکتر عنایت الله شهیدی (م 1382ش) استاد فلسفه دانشگاه تهران و تعزیه پژوه نامدار که نخستین پژوهش علمی درباره شبیه خوانی در ایران را انجام داده است. در سال 1304ش در روستای بَرغان از توابع شهرستان ساوجبلاغ واقع در استان البرز در میان جذبه های پرشکوه شعر و شور و عشق شبیه خوانان صادق آن روستا و در خاندان علمی شهید ثالث (از فقیهان نام آشنای قرن سیزدهم هجری قمری) زاده شد.
تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود گذراند و در سال 1318ش برای ادامه تحصیل به کرج و سپس تهران رفت. در سال 1324ش به خدمت سربازی اعزام شد و پس از آن ادامه تحصیل داد. او موفّق به دریافت کارشناسی ارشد در رشته علوم اجتماعی و درجه دکتری در فلسفه و کلام اسلامی شد. سیّد محمّدکاظم عصار (م 1353ش) و حسین علی راشد (م 1359ش) از استادان او در زمینه معقول و منقول بودند. حدود بیست سال در دبیرستان ها و مدارس عالی تهران و دانشگاه تدریس کرد و چندین سال کارمند و کارشناس کتابخانه ملّی بود. همکاری با وزارت فرهنگ و هنر، مرکز مردم شناسی وزارت علوم و گروه تحقیق هنرهای سنّتی سازمان رادیو و تلویزیون ایران از دیگر فعالیّت های علمی و فرهنگی او است.
از دهه چهل به جهت علاقه فراوان به تعزیه و همچنین توصیه پروفسور پیتر چلکووسکی (Peter chelkowski) ایران شناس و استاد فلسفه شرق و مطالعات اسلامی در دانشگاه های آمریکا به این وادی کشانده شد و مطالعات دامنه داری را درباره نسخه های تعزیه و نیز شیوه ها و مکاتب مختلف تعزیه خوانی آغاز کرد.مدّتی استاد فلسفه دانشگاه تهران بود اما از دهه چهل وارد پژوهش های تعزیه و نمایش های مذهبی شد. دکتر شهیدی در این باره می گوید: «قبل از انقلاب در شیراز همایشی درباره تعزیه برگزار شد که عده زیادی از فرهنگ شناسان ایرانی و غیر ایرانی در آن حاضر شدند و به ارایه مقاله و سخنرانی پرداختند. بنده نیز گرچه اهل نمایش نبودم اما اطلاعات و مشاهدات گسترده درباره تعزیه داشتم. در همان همایش علاوه بر آقای چلکوفسکی (از تعزیه شناسان برجسته غرب) دوستانی چون دکتر جلال ستّاری و دیگران پیشنهاد کردند که این مواردی که در سینه و خاطرتان ثبت شده، اگر از بین برود حیف است. در حالی که نوشته ها و مطالب درباره فلان مسئله فلسفی بسیار است و هر زمان می توان به سراغ آنها رفت». ادامه مطلب...
بازخوانی مرگ شگفت انگیز تعزیه خوان البرزی در روز عاشورا
کد خبر: 82256671 (5596118) | تاریخ خبر: 14/07/1395 | ساعت: 9:12|
کرج - خبرگزاری ایرنا - پژوهشگر فرهنگ و تاریخ البرز ضمن اشاره به تاریخچه برگزاری تعزیه در این استان، مرگ شگفت انگیز تعزیه خوان البرزی را در روز عاشورا بازخوانی کرد. حسین عسگری روز چهارشنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: مرگ حاج اسماعیل اخلاقی (1315- 1388ش) از تعزیه خوانان استان البرز، در 73 سالگی قصه عجیبی دارد، قصه ای که اهالی شهر تنکمان از توابع شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز از دیدن و شنیدنش آن انگشت به دهان ماندند.
وی گفت: مرگ این تعزیه خوان بیشتر به قصه های تاریخی و گاهی هم خاطرات قدیمی ها می ماند، مرگی که ظهر روز عاشورای محرّم 1431ق یعنی دقیقاً ششم دی ماه سال 1388 در شهر تنکمان رخ داد. وی اظهار داشت: این مرگ که به گفته خیلی ها ناگهانی بوده، بدون داشتن سابقه بیماری خاصی در حاج اسماعیل رخ داد، یک مرگ طبیعی، شاید هم یک دعوت... شاهدان نزدیک این اتفاق هم هیات عزاداران حسینی تنکمان بودند، هیاتی که از سال 1354ش تأسیس شد.
عسگری افزود: تعزیه خوانی در این روستا بالای 150 سال قدمت دارد، آنها که صدایشان خوب بوده و استعداد خوبی برای اجرا داشتند، پای ثابت تعزیه خوانی های تنکمان بودند، نمایشی که شهادت خوان اصلی اش، حاج اسماعیل اخلاقی بود. وی ادامه داد: فرزند حاج اسماعیل به یاد می آورد "حاجی آرزو داشت که رفتنش متفاوت باشد. اهل ریا هم نبود که خودش را مذهبی نشان دهد. هیچ وقت برای اجرا، منبر را نمی بوسید، می گفت مردم این را پای ریا می گذارند. شب قبل از روز عاشورا همه در خانه شهید قربان علی اخلاقی جمع بودند و نسخه ها را دوباره خوانی می کردند. آن شب حاجی قرار نداشت و پلک روی هم نگذاشت. فردایش قبل از اجرای تعزیه خوانی، حاج اسماعیل زودتر از نوبتش رفت روی صحنه. دقیقاً صحنه ای که علی اکبر کفن پوش شده بود:
- امام حسین(ع ): ساعتی صبر کن ای مونس جانِ منِ زار؛
- علی اکبر(ع ): نیست دیگر به دلم جانِ پدر، صبر و قرار؛
- امام حسین(ع ): بنشین نزد پدر با تو وصیّت دارم؛
- علی اکبر(ع ): چه وصیت پدر ای، شوق شهادت دارم؛
- امام حسین(ع ):...
حاج اسماعیل اینجا که می رسد، سکوت می کند؛ چند قدم عقب می رود؛ خمیازه ای می کشد؛ آرام روی زمین می افتد؛ چشمانش را می بندد؛ نفس های آخر را می کشد. حاجی با لباس شهادت خوانی ابا عبدالله الحسین (ع) با گفتن "یا حسین" می خوابد و دیگر بیدار نمی شود. حاج اسماعیل گفته بود: "آنقدر که جان دارم باید بروم تا برسم.""
6156/ 6155 خبرنگار: نوشین طهماسبی** انتشار دهنده : محمد عزیزپور.
متن خبر فوق در سایت خبرگزاری ایرنا
قدمت هزار ساله مذهب تشیع در هشتگرد
کد خبر: 82225006 تاریخ خبر 20/06/1395 - 12:56
کرج- ایرنا - نویسنده و پژوهشگر تاریخ البرز، قدمت تاریخی مذهب تشیع را در منطقه هشتگرد استان البرز بالغ بر هزار سال دانست و گفت: دهخدا فخرآور هشتجردی رهبر شیعیان هشتگرد در هزار سال پیش بود. حسین عسگری روز شنبه در گفت وگو با خبرنگار ایرنا به تالیف کتابی با عنوان نام آوران ساوجبلاغ، اشاره کرد و افزود: در این کتاب زندگی، زمانه و آثار 250 تن از مشاهیر منطقه ساوجبلاغ تاریخی شامل شهرستان های ساوجبلاغ و نظرآباد در این کتاب، مورد بررسی قرار گرفته است.
وی اظهار داشت: نصیرالدین ابوالرشید عبدالجلیل قزوینی رازی متکلم و فقیه شیعه در قرن ششم هجری قمری در یکی از آثارش به نام بعض مثالب النواصب فی نقص بعض فضایح الروافض، به مناسبتی از دهخدای فخرآور هشتجردی (هشتوردی) و فرزندش جمال الدین عبدالصمد شیعی یاد کرده است. وی با اشاره به اینکه این شیعیان، در یکی از روستاهای اطراف شهر قزوین به نام هشتجرد یا هشتورد ساکن بوده اند، گفت:استاد میرجلال الدین حسینی ارموی معروف به محدث (متوفای 1358 خورشیدی) احیاگر میراث مکتوب شیعی، دکتر عبدالحسین زرین کوب (متوفای 1378 خورشیدی) استاد فقید دانشگاه تهران، رسول جعفریان پژوهشگر تاریخ تشیع و علامه علی اکبر دهخدا (متوفای 1334خورشیدی) بر این نظر هستند که منظور از این روستا، همان هشتگرد فعلی مرکز شهرستان ساوجبلاغ از توابع استان البرز است.
وی افزود: این اساتید درباره این شخصیت نوشته اند که به همراه پیروانش بر سر حقانیت شیعه دوازده امامی با اسماعیلیان منطقه الموت قزوین درگیر شده است. عسگری بیان داشت: برخی از نویسندگان همانند شیخ منتجب الدین رازی (از عالمان نامدار شیعه در قرن ششم هجری قمری) از دهخدای فخرآور هشتجردی به عنوان یک چهره شیعی و فاضل یاد کرده اند که فرزندش در دفاع از شیعه به شهادت رسیده است اما درباره چگونگی شهادت او مطالبی نگفته اند. وی گفت: براساس روایتی متاخر، مهاجران کُرد اهل حق که از حومه کرمانشاه به هشتگرد آمده اند بر این نظرند که هشت خانواده کُرد به این محل کوچیده و آن را آباد کردند، از این رو به «هشت کُرد» و سپس «هشتگرد» معروف شده است. این نویسنده و البرزپژوه ادامه داد: بر فرض صحت این روایت، از نظر مطالعات تاریخی، روایت متقدم و کهن درباره روند نامگذاری شهر هشتگرد قابل اعتمادتر است.
** شواهدی از قدمت تشیع در شهرستان ساوجبلاغ
عسگری در ادامه بیان داشت: شواهدی تاریخی در دست است که نشان می دهد؛ تعداد کثیری از مردمان شهرستان ساوجبلاغ واقع در استان البرز، از همان قرون اولیه اسلامی دل در گرو حبّ اهل بیت (ع) داشته و مذهب تشیّع را به اختیار خود برگزیده بودند. وی افزود: در خصوص اسناد تاریخی در مورد قدمت تشیع در هشتگرد می توان به دو مورد اشاره کرد که یکی همان وجود فخرآور هشتجردی به عنوان رهبر شیعیان هشتگرد و دیگری وجود مسجد جامعه برغان است.
** تأسیس مسجد جامع برغان
وی ادامه داد: این مسجد از جمله مساجدی است که پیش از صفویان به دست پادشاهان شیعه بنا شده و بدون تردید تشیّع اهالی برغان و روستاهای اطراف آن، از همان زمان ها آغاز شده است. عسگری تصریح کرد: براساس مدارک موجود، این مسجد 800 سال قدمت دارد و با محوطه ای بسته، دو درخت تنومند و قدیمی را بر خود سایه بان کرده است. وی افزود: آن طور که کهنسالان محل می گویند 300 سال قبل از احداث مسجد، درختان وجود داشته اند. وی گفت: براساس مندرجات سر در مسجد برغان، این مسجد به دستور «کیومرث» از ملوک رستمدار طبرستان احداث شده است؛ او از سلسه پادوسپانان و مرکز حکومتش نزدیک شهر نور مازندران بود؛ که بر اثر خوابی که در جوانی می بیند به تشیّع می گرود. این البرزپژوه اضافه کرد: او در همان سال ها به هنگام عبور از روستای برغان ساوجبلاغ، دستور ساخت این مسجد جامع را می دهد.
وی تاکید کرد: علمایی همانند آیت الله ملا محمدتقی برغانی (معروف به شهید ثالث)، ملا محمد ملائکه برغانی (مرجع اصولیون قزوین)، آیت الله علامه ملا محمدصالح برغانی (بنیانگذار مدرسه صالحیه قزوین و مدرس برجسته حوزه علمیه کربلا) از این روستا برخاسته اند. عسگری منابع تحقیق و تفحص خود را شامل منابع ذیل دانست: نصیرالدین ابوالرشید عبدالجلیل قزوینی رازی، نقض معروف به بعض مثالب النواصب فی نقص «بعض فضایح الروافض»، ص129؛ تعلیقات نقض، ج1، میرجلال الدین حسینی ارموی (محدث)، ص325؛ هدیه بهارستان، به کوشش عبدالحسین طالعی، ص250؛ رسول جعفریان، تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا طلوع دولت صفوی، ص539؛ ایرج افشار سیستانی، پژوهش در نام شهرهای ایران، ص618؛ سید محمدعلی گلریز، مینودر یا باب الجنه قزوین، ج1، ص 443؛ منتجب الدین رازی، الفهرست، ص93.
متن خبر فوق در وب سایت خبرگزاری ایرنا
شیده لالمی
...برای همین هم بود که چندسال پیش وقتی «حسین عسگری» پژوهشگر، نخستین کتاب درباره این روستا را نوشت، نام «ایستا» را برای آن پیشنهاد کرد. بعدها که راز زندگی تبریزیها پشت این دیوارها از پرده برون افتاد، بعضیها نامش را گذاشتند روستای «توقف» و ساکنانش را «اهل توقف». برخی هم به آنها میگویند انتظاریون یا آخرالزمانیها...
- منبع: روزنامه شهروند، سال چهارم، ش 938، دوشنبه 15 شهریور 1395، ص 7.
متن کامل گزارش در سایت روزنامه شهروند
پدر تاریخ پزشکی ایران
دکتر محمود نجم آبادی (1282 - 1379ش) فرزند میرزا مرتضی، پزشک، مترجم، روزنامه نگار و نخستین پژوهشگری که تاریخ پزشکی ایران را تدوین کرده است. از طرف مادر، نوه شیخ هادی نجم آبادی (م 1320ق) و از طرف پدر، نوه آقامحمّد نجم آبادی (م 1303ق) است . تحصیلات اولیه را در مدرسه ای قدیمی به نام «شرکت گلستان» واقع در بیمارستان وزیری و دوره متوسطه را در دبیرستان دارالفنون و دارالمعلمین تهران به پایان رساند. پس از تحصیلات پزشکی در دانشگاه تهران و دریافت مدرک دکتری در این رشته، از دانشگاه پاریس دکتری داروسازی گرفت. پس از پایان تحصیل در دانشگاه پاریس، کار خود را در انستیتو پاستور آغاز کرد و از سال 1337ش در دانشگاه تهران به تدریس پرداخت.
او را پدرِ تاریخ پزشکی ایران می دانند. نگارش کتاب تاریخ طب ایران و گشودن فصل رازی شناسی در تحقیقات تاریخ پزشکی، از دستاوردهای دکتر نجم آبادی است. این پزشک کوشا برای یافتن و معرفی رساله-های مختلف محمّد بن زکریای رازی (م 313ق) طبیب و فیلسوف نامدار ایرانی، کتابخانه ها و مراکز علمی گوشه و کنار جهان را بررسی کرد که نتایج پژوهش های او به صورت کتاب و مقاله در مجامع علمی بین لمللی عرضه شده است. وی به زبان های آلمانی، فرانسوی و عربی تسلّط داشت.
دکتر نجم آبادی در طول سال ها فعالیت علمی و پژوهشی و سی سال تدریس در دانشگاه، عضویت در مجامع گوناگون علمی ذیل را عهده دار بود: عضویت در موسسه پاستور و دفع آفات حیوانی؛ ریاست بخش تحقیقات تاریخی دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی دانشگاه تهران؛ عضویت چهل ساله در انجمن بین المللی تاریخ پزشکی و نایب رییس چهارساله این انجمن؛ عضویت در انجمن تاریخ طب آمریکا و ایتالیا؛ نماینده ایران در کنگره بهداشتی مصر؛ عضو پیوسته فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی ایران؛ دریافت نشان علمی شوالیه از کشور فرانسه؛ تأسیس انجمن تاریخ علوم و طب در سال 1341ش؛ تدریس درس «تاریخ بهداشت اسلامی» به مدت پانزده سال در دانشکده الهیات دانشگاه تهران؛ رییس بیمارستان نجات و لقمان حکیم تهران؛ صاحب امتیاز و مدیر ماهنامه جهان پزشکی از سال 1326تا 1342ش؛ انتشار مجله «دواسازی عصر حاضر» در سال 1309ش. ادامه مطلب...
شهید نورالله نوروزی
تاریخ تولّد: 16 خرداد 1347
محل تولّد: شهرک فخرایران از توابع شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز
شغل: کارشناس امور اقتصادی سرکنسولگری ایران در مزارشریف
تاریخ آغاز مأموریت در افغانستان: 6 خرداد 1377
شهادت: 17 امرداد 1377 در کنسولگری ایران در مزارشریف
مزار: گلزار شهدای امامزاده محمّد کرج
در هفدهم امرداد 1377رسانه های گروهی ایران و جهان، خبر هولناک هجوم مسلحانه گروهی از طالبان پاکستان به سرکنسولگری ایران در مزارشریف افغانستان را مخابره کردند. در آن جنایت هولناک، 9 تن از دیپلمات ها و کارمندان کنسولگری از جمله نورالله نوروزی دیپلمات ساوجبلاغی به شهادت رسیدند. محمود صارمی (خبرنگار خبرگزاری ایرنا) هم از شهدای مظلوم آن واقعه دردناک بود.
1. شهید نوروزی در شانزدهم خرداد 1347 در شهرک فخر ایران از توابع شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز زاده شد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در زادگاهش به پایان رساند و به هنرستان فنی شهید بهشتی کرج رفت. با پیروزی انقلاب اسلامی وارد فعالیّت های انجمن اسلامی و بسیج شد. با سنّ اندکش داوطلبانه در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شرکت کرد و در عملیات بیت المقدّس مجروح شد. پس از جنگ تحمیلی، در رشته مدیریت دولتی و مخابرات دانشکده وزارت امور خارجه به تحصیل پرداخت. پس از پایان تحصیلات، با عنوان کارشناس امور اقتصادی به مزار شریف افغانستان رفت و به هنگام اشغال نظامی این شهر به وسیله گروه طالبان به شهادت رسید. پیکر او در گلزار شهدای امامزاده محمد کرج در کنار مادرش، به خاک سپرده شده است. ادامه مطلب...
به یاد دارم وقتی به خاطر درس و بحث، پایتخت نشین بودم - در سال های 74 و 75- در کنار دوست شاعرم علیرضا علیزاده به جلسات شعر حوزه هنری در تقاطع خیابان های سمیّه و حافظ می رفتم. استاد عباس براتی پور آن جلسات ادبی را اداره می کرد. همه جور شعر و شاعری هم در آنجا پیدا می شد. البته بنده فقط شنونده بودم و توفیق سُرایش شعر را نداشته و ندارم. دوست شاعرم مطلبی در نقد آن جلسات نوشت و در ماهنامه صبح به مدیریت مهدی نصیری به چاپ رساند. استاد براتی پور با حوصله به آن نوشته انتقادی، پاسخ داد. هنوز آن دو نوشته را دارم. بیست سال پس از آن سال های خوش، روز هشتم فروردین 1394 با آقای اسماعیل آل احمد به دیدار شاعر ارجمند استاد محمّدحسن حجّتی (پریشان) رفتم. ایشان سالیانی است مقیم شهر نظرآباد از توابع استان البرز است. وقتی صحبت از «نام آوران ساوجبلاغ» به میان آمد، استاد پریشان گفت که «آقای عباس براتی پور اهل منطقه ساوجبلاغ است». همین سخن کوتاه، بهانه ای شد تا نسبت استاد براتی پور و منطقه ساوجبلاغ را مورد کنکاش قرار دهم. امیدوارم که امکان برگزاری نکوداشت این شاعر گرامی در خاستگاهش یعنی شهرستان ساوجبلاغ با شکوه تمام برگزار شود. ادامه مطلب...
ایستا: دیار مردمان گوشه نشین
محمد باریکانی
در وصف رمز و رازهای این روستا هیچ اطلاع دقیقی در طالقان وجود ندارد. برخی پژوهشگران ساکنان این روستا را منتظران یا اهل توقف خواندهاند و از روستایشان با نام ایستا، فانوسآباد و ترکآباد هم نام بردهاند. میگویند آنها پیروان میرزا صادقمجتهد تبریزی از عالمان عصر مشروطه هستند.این روستا که ورود به آن ممنوع است و ساکنان آن تنها پذیرای معدودی علما هستند و روابطشان حتی با سایر بخشهای طالقان نیز قطع یا محدود است، هیچ گونه نشانی از نمودهای تمدن امروزی ندارد. اهالی روستا در حاشیه شاهرود اقدام به ایجاد مزارع منظم برای کشت محصولات کشاورزی مورد نیاز خود کردهاند. آنها خانههایشان را کاهگلی و با نظم عجیب استوار کردهاند. از آب لولهکشی و برق استفاده نمیکنند. حتی روی آسفالت هم راه نمیروند تا مبادا اعتقاداتشان خدشهدار شود. اهالی ایستا زندگی آرام خودشان را دارند. با هیچکس کار ندارند و حتی از مراودات با بیرون از روستا نیز پرهیز میکنند. آموزشهایشان مکتبخانهای و صرفا به آموزش قرآن، متون دینی و خوشنویسی محدود میشود.
مهمترین نوشته در وصف روستای ایستا را شاید بتوان متعلق به حسین عسکری دانست که پژوهشی درباره اهل توقف در طالقان است. آن طور که حسین عسکری نوشته است؛ از اواخر دهه 60 شمسی، یک مجموعه مسکونی عجیب در شرق شهر طالقان شکل گرفت که مربوط است به پیروان تجددگریز میرزا صادق مجتهد تبریزی (متوفی 1311خورشیدی) که از امکانات مدرن و جدید استفاده نمیکنند. آنها همچنان بر تقلید از میرزا صادق تبریزی باقی ماندهاند و به سبک زندگی یکقرن پیش ایرانیان زندگی میکنند. این محل به ترک آباد و فانوس آباد هم مشهور است. تا چند سال پیش اهالی شهرک طالقان آنها را اسماعیلی مذهب میپنداشتند و گمان میکردند پیروان حسن صباح و اسماعیلیان هستند. آنها با الهام از آرای فقهی میرزا صادق مجتهد تبریزی، روستای سنتی خود را در طالقان ایجاد کردند و شیعه اثنی عشری هستند. اهالی روستای ایستا شناسنامه ندارند، از امکانات رفاهی جدید مانند آب لولهکشی، گاز، برق، تلفن، مطبوعات، رادیو ، تلویزیون، بهداشت و درمان، آموزش و پرورش، رایانه و... استفاده نمیکنند. از کالسکه تک اسب برای رفتن به مزارعشان استفاده میکنند و زندگی مختص به خودشان را دارند. گفته میشود جوانانشان که قصد ازدواج در خارج از روستا را داشته باشند باید برای همیشه از روستا بروند. در قاموس اهالی ایستا آن طور که برخی نوشتهها تاکید کردهاند، عروسی و عزا وجود ندارد و تنها سیروسلوک و انتظار برای ظهور امامزمان (عج) در زندگی آنها معنا دارد. میرزاصادق مجتهد تبریزی از فقیهان عصر مشروطه بود که به شدت با مشروطه مخالفت کرد و بر طرد مطلق مدرنیته و تجدد اصرار داشت. روستای ایستا ظاهرا با مهاجرت هواداران میرزا صادق از تبریز به طالقان شکل گرفت.
بنابراین ورود به روستای ایستا ممکن نیست و اگر بخواهید به این روستا سفر کنید باید اجازه اهالی برای ورود به روستایشان را داشته باشید. در غیر این صورت میتوانید منظره زیبای ایستا را از بالا تماشا کنید و از نظم مهندسی موجود در این روستا و حتی چیدمان زمینهای کشاورزی در فاصلهای اندک با خانهها لذت ببرید.
منبع: روزنامه همشهری، سال 24، ش 6871، ضمیمه 6 و 7، ش 227، پنج شنبه 31 تیر 1395.
متن کامل مقاله در وب سایت روزنامه همشهری