سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 


گزارشگر: محمد آسیابانی

 

11  اردیبهشت 1399 ساعت 8:30  - کد مطلب: 290009

میرزا رضا کرمانی وقتی با هدف ترور از استانبول به تهران برگشت به منزل شیخ هادی رفت و یک تومان از او خرجی گرفت. میرزا رضا در وقت استنطاق خود نیز چند بار نام شیخ را به عظمت بیان کرد. به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، میرزا رضا کرمانی به تاریخ 11اردیبهشت 1275با ترور ناصرالدین شاه قاجار که آماده برپایی جشن‌های مربوط به نیم قرن سلطنت خود می‌شد، دست به حرکتی عظیم زد و راه را برای دستیابی ایرانیان به مشروطه هموار ساخت. میرزا رضا شخصیت رنج کشیده‌ای بود، اما یک اتفاق مسیر زندگی او را تغییر داد. به شهادت منابع تاریخی تاجر وطن پرست دوران ناصری یعنی حاج محمدحسن امین الضرب، پس از آنکه میرزا در شغل دستفروشی خود از هستی ساقط شد، او را به استخدام درآورد و به خدمت میهمان خود یعنی آقا سیدجمال الدین اسدآبادی گمارد و میرزا رضا از همانجا با افکار نو و راه نجات میهن آشنا شد و بعدها به خدمت او در استانبول هم شتافت و از آنجا برنامه ترور را ریخت. میرزا از طریق ارتباط با سیدجمال الدین اسدآبادی با آزاده مرد آن دوران، فقیه قرآنی شیخ هادی نجم آبادی نیز مرتبط شد و از دانش این معلم مشروطه بهره گرفت. ارتباط میرزا با شیخ به حدی زیاد بود که در صورت استنطاق او نیز بازجو از این ارتباط پرسید و همچنین در تاریخ ثبت و ضبط است که تنها کسی که جرات داشت تا پس از اعدام میرزا رضا مراسم ترحیم برای او بگیرد، شیخ هادی نجم آبادی بود. شیخ هادی از نخستین علمای معاصر که ضرورت توجه به کرامت انسان را گوشزد کرد و مجالس درس او کنار خانه‌اش مشهور است.

به مناسبت سالروز این ترور با حسین عسکری درباره نقش شیخ هادی در این جریان به گفت‌وگو نشستیم. عسکری مدرک دکتری مدیریت راهبردی دانش دارد و مدرس دانشگاه، عضو هیات موسس موسسه رخسار قرآن و موسسه فرهنگی و هنری شمیم جوان البرز و نویسنده حدود صد مدخل در دایره المعارف تشیع است. «کتابشناسی ساوجبلاغ»، «نقد دل»، «بیداری دشت کهن»، «علمای مجاهد استان البرز»، «دشتی به وسعت تاریخ»، «کهن دشت» و «روستای ایستا» از کتاب‌های منتشر شده عسکری است. او همچنین کتاب «روستازادگان دانشمند» را نیز در دست انتشار دارد که معرفی 83نفر از بزرگان و نام آوران روستای نجم آباد است. عسکری یکی از معدود پژوهشگرانی است که به صورت تخصصی بر اندیشه شیخ هادی نجم آبادی کار کرده است.

- شیخ هادی نجم آبادی را معلم مشروطه خوانده‌اند. در منابع داریم پس از آنکه میرزا رضا از استانبول با قصد ترور به تهران آمد، به منزل شیخ هادی نیز رفت و قاعدتاً با او مشورت هم کرده است. نظر شیخ درباره ترور چه بود؟

- پیش از هر چیز بگویم که آیت الله حاج شیخ هادی نجم آبادی، درگذشته به سال 1320 هجری قمری، روحانی نواندیش، آزادی خواه و قرآن پژوه عقل گرای روزگار قاجار بود که می‌توان او را یکی از زمینه سازان فکری جنبش مشروطه خواهی ایرانیان دانست. فراموش نکنیم که ترور ناصرالدین شاه قاجار به دست میرزا رضا کرمانی، از پیش درآمدهای جنبش مشروطه خواهی است. شیخ هادی تنها کسی بود که به سال 1314ق پس از اعدام میرزا رضا کرمانی، در منزل خودش برای او مراسم چهلم گرفت. براساس متن بازجویی از میرزا رضا، زمانی که وی برای کشتن شاه قاجار آماده می‌شد، مشورت با شیخ را از یاد نبرد. البته شیخ او را نه نهی کرد و نه تأیید.

- نقش شیخ هادی در به ثمر رسیدن جنبش مشروطه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ پناه دادن میرزا رضا پس از بازگشت از استانبول در همین راستا ارزیابی می‌شود؟     

- پیروزی جنبش مشروطه خواهی ایرانیان با صدور فرمان مشروطیت از سوی مظفرالدین شاه قاجار به سال 1324ق یعنی چهار سال پس از مرگ شیخ هادی، رخ داد. از این رو، گرچه شیخ نقش مستقیمی در برپایی جنبش مشروطیت، همچون دو رهبر اصلی آن یعنی سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی نداشته است، اما نمی‌توان تأثیرات فکری این روحانی نواندیش را در به تکاپو واداشتن مردم ایران برای آزادی خواهی و وقوع پیش درآمدهای مشروطیت نادیده گرفت. براساس اسنادی غیرقابل انکار، او با سید جمال الدین اسدآبادی بیدارگر شرق و از پدید آورندگان نهضت های اصلاحی در جهان اسلام، در ارتباط بود. به طوری که پس از پایه گذاری «انجمن پان اسلام» به وسیله سید در استانبول و تشکیل انجمنی به همین نام در تهران به وسیله دوستان و یاران سید، شیخ هادی نیز در زمره ایشان و از اعضای فعال آن انجمن بود. او در جریان انقلاب‌های جهانی قرار داشت و اخبار این رویدادها چه از طریق روزنامه‌های فارسی زبان چاپ خارج از کشور و چه به وسیله دوستان و شاگردان فرنگ رفته به وی می‌رسید. ترور ناصرالدین شاه قاجار به دست میرزا رضا کرمانی در بقعه حضرت عبدالعظیم واقع در شهر ری، در روز جمعه 17 ذی‌القعده 1313ق اتفاق افتاد و طی آن به سلطنت پنجاه ساله توأم با استبداد چهارمین پادشاه سلسله قاجاریه پایان داده شد. شیخ که همواره در تلاش برای سقوط استبداد و نجات مسلمانان بود، میرزا رضا را که با هدف ترور شاه به تهران آمده بود، پناه داد.

- میرزا رضا در روند استنطاق توصیفات فوق العاده‌ای از شیخ هادی دارد و از او با عنوان آدم ساز یاد می‌کند. درباره این استنطاق بگویید. چرا بعدها بازجویان متعرض شیخ هادی نشدند؟ هرچند که همه می‌دانستند که درب منزل شیخ به روی همه باز است و هرکسی می‌تواند به منزلش پناه ببرد و البته شیخ در میان شخصیت‌های ذی نفوذ نیز طرفدارانی داشت.

- میرزا رضا در بازجویی‌ها در پاسخ به پرسشی درباره ارتباطش با شیخ می‌گوید: «آقای حاجی شیخ هادی را از سایر مردم انسان‌تر می‌دانم، با او می‌شود دو کلمه صحبت کرد... مشرب آقای حاجی شیخ هادی معلوم است که چه قِسم صحبت می‌کند. او روز که کنار خیابان روی خاک‌ها نشسته است، متصل مشغول آدم‌سازی است و تا به حال اقلاً بیست هزار آدم درست کرده است و پرده از چشمشان برداشته است و همه بیدار شده و مطلب را فهمیده‌اند.» بدین سبب بود که به هنگام زندگی مخفیانه میرزا رضا در حرم حضرت عبدالعظیم پس از بازگشت از استانبول، دو شب میهمان شیخ هادی بوده و یک تومان هم از او به عنوان خرجی دریافت کرده بود. براساس اسناد تاریخی، اگرچه میرزا رضا درباره ترور شاه، گفت‌وگوی چندانی با شیخ هادی نداشته اما او را هم‌عقیده خود می‌دانسته، چنان که میرزا در پاسخ به پرسش بازجوها مبنی بر این‌که شما از کجا در تمام این شهر، شیخ را انتخاب کردید و به منزل او آمدید، مگر سابقه و آشنایی اختصاصی با او داشتید؟ چنین گفته بود: «اگر سابقه و اختصاصی نداشتم که از من مهمانداری نمی‌کرد؛ حاجی شیخ هادی که به احدی اعتنایی ندارد تمام مردم را در کوچه روی خاک پذیرایی می‌کند.» در قسمت دیگری از بازجویی پرسیده ‌شده بود: «مگر حاجی شیخ هادی با شما هم‌عقیده و هم‌خیال است؟» پاسخ میرزا این بود: «اگر هم‌عقیده و هم‌خیال نبود به منزلش نمی‌رفتم.» مظفرالدین شاه پس از به سلطنت رسیدن، دستور به دار آویختن میرزا را صادر کرد و حکم، صبح روز دوم ربیع‌الاول 1314ق در میدان مشق تهران به اجرا درآمد. اگرچه کم نبودند کسانی که از کار میرزا در کشتن شاه خشنود بودند اما تنها کسی که در بزرگداشت یاد میرزا، مجالسی هرچند مختصر در چهلم و سالگرد اعدام او برپا کرد، شیخ هادی بود.

- حاضران در مراسم ترحیم چهره‌های ذی نفوذ و از دولتمردان بودند. این نشان دهنده نفرت از استبداد ناصری است.

- میرزا محمد ناظم الاسلام کرمانی (درگذشت 1337ق) نویسنده کتاب تاریخ بیداری ایرانیان و از شاگردان شیخ هادی، در این‌باره نوشته است: «در دوازدهم ربیع‌الثانی 1314ق که چهل روز بعد از قتل میرزا رضا بود؛ در نزدیکی خانه حاجی شیخ هادی نجم‌آبادی، آقا میرزا حسن کرمانی با آقا شیخ محمدعلی دزفولی... و بعضی از اجزاء مرحوم حاجی شیخ هادی، چهلم میرزا را گرفتند... طعام حاضرین این مجلس، بادنجان بریان کرده و نان و نمک بود. فقط در این نقطه بود که طلب مغفرت برای میرزا رضا کردند... سال میرزا رضا را مرحوم حاج شیخ هادی نجم آبادی گرفت که از امین‌الدوله دعوت کرد و در ساعت پنج از شب گذشته مجلسی که حاضران آن سه نفر بودند: شخص حاج شیخ هادی و امین‌الدوله و یکی از محارم حاج شیخ هادی... طعام آن مجلس را خود حاج شیخ هادی مهیا نمود که طبخ حضوری کرده بود و آن عبارت بود از یک چارک برنج گرده و یک سیر روغن و دو سیر شیره و سه عدد نان. پس از صرف غذا، حاضرین طلب رحمت و مغفرت نمودند برای مرحوم میرزا رضا کرمانی. از نتایج این مجلس بود اقدام امین الدوله به افتتاح مدرسه رشدیه و ترویج معارف و تکثیر مدارس و مکاتب.» میرزا علی خان امین الدوله (درگذشت 1322ق) دولتمرد عصر ناصری و صدراعظم مظفرالدین شاه قاجار میرزا و میرزا حسن رشدیه مشهور به پیر معارف (درگذشت 1323ش) پیشگام در ایجاد مدارس جدید در ایران، هر دو از شاگردان و علاقه‌مندان به شیخ هادی بودند.

- در منابع تاریخی سخنی از شیخ هادی درباره اعدام میرزا رضا درج شده است؟        

- میرزا محسن خان نجم آبادی فرزند شیخ محمدتقی مجتهد و نوه شیخ هادی، از مبارزان جنبش مشروطیت و نهضت جنگل است. او به سال 1336درگذشت. میرزا محسن درباره تأثیر شیخ هادی در شکل گیری اندیشه‌اش نوشته است: «دوران کودکی من مصادف بود با آخرین سال‌های حیات مرحوم شیخ هادی نجم آبادی جد بزرگوارم. اخلاق و رفتار وی را همه می‌دانستند و می‌شناختند. افکار آزادی او با وضع روز تطبیق نمی‌کرد، به همین جهت وی همیشه از حکومت مطلقه اظهار نفرت می‌کرد و در خیال حکومتی به طرز جمهوری بود. این افکار در ما هم اثر کرد و بر روی همین سنخیت با آزادی خواهان و روشنفکران و کسانی که از وضع روز، ناراضی بودند آشنا شدم.» میرزا محسن نجم آبادی به خاطر می‌آورد که پدر بزرگش در سحرگاه دوم ربیع الاول 1314ق او را از خواب بیدار کرده و می‌گوید: «محسن، پاشو برو تماشا کن، می‌خواهند یک وطن پرست - یعنی میرزا رضا کرمانی - را اعدام کنند.»


دریافت صفحه با کد QR

 

گزارش فوق در وب سایت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)

__________________________________

 

حسین عسکری، «فقیه البرزی و ترور شاه قاجار»، روزنامه پیام آشنا، ش 1599، 13 اردیبهشت 1399، ص 8

مقاله فوق 

__________________________________

فقیه البرزی و ترور شاه قاجار



نوشته شده در  پنج شنبه 99/2/11ساعت  11:5 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


 

اندیشه‌ی سیاسیِ شیخ هادی نجم‌آبادی 

سید علی فاطمی (پژوهشگر) با نگارش مقاله زیر، اندیشه سیاسی آیت الله شیخ هادی نجم آبادی فقیه نواندیش البرزی در روزگار قاجار را مورد بررسی قرار داد. این مقاله نخستین بار در جلد نهم کتاب «اندیشه سیاسی متفکران مسلمان» منتشر شده است. کتاب پیش گفته، زیر نظر دکتر علی اکبر علیخانی (دانشیار دانشگاه تهران) و در پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تالیف و منتشر شده است. برای بررسی اندیشه سیاسی آیت الله نجم آبادی از دو منبع زیر هم استفاده شده است:

1. عسکری، حسین، «شیخ هادی نجم‌آبادی یکی از پیشگامان مشروطه‌خواهی»، در: دکتر ناصر تکمیل همایون، مشروطه‌خواهی ایرانیان، تهران: مرکز بازشناسی اسلام و ایران، جلد 2، چاپ اول، 1384.

2. عسکری، حسین، «نجم‌آبادی، ستاره‌ای در طوفان»، کیهان اندیشه، شماره 74، مهر و آبان 1376.

 

متن کامل مقاله

 


نوشته شده در  چهارشنبه 99/1/6ساعت  12:21 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

تکاپوی علمای شیعه برای مقابله با بیماری‌های مسری و «وقف درمانی»

28 اسفند 1398،‏ 12:25 - کد خبر 4881767

حسین عسکری می‌گوید که بیمارستان وزیری در سال‌های شیوع وبا با تلاش شیخ هادی نجم آبادی ساخته شد. این بیمارستان نماد تکاپوی علمای شیعه برای مقابله با بیماری‌های مسری و «وقف درمانی» است. به گزارش محمد آسیابانی خبرنگار خبرگزاری مهر، شیوع کرونا در کشور، باعث مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بسیاری شد که ضرورت مراجعه به تاریخ و تجربیات تاریخی برای اصلاح این مشکلات پیش آمد. خبرگزاری مهر به همین دلیل به انتشار چند گزارش اقدام کرد که می‌توانید این گزارش‌ها را از نشانی‌های زیر بخوانید:

سیمای بزرگان در سال‌های شیوع وبا و تیفوس

بدخواه هم‌نوعان نباشید تا عمرتان طولانی شود

وبا تا کرونا: از حمام عمومی تا دستکش‌های رها شده

اما در گزارش «سیمای بزرگان در سال‌های شیوع وبا و تیفوس»، درباره سلوک عملی برخی بزرگان از جمله شیخ هادی نجم آبادی، از علمای مشهور دوره ناصری و مظفری صحبت به میان آمد. شیخ هادی که از آزادی خواهان بود و به معلم مشروطه شهرت دارد در سال‌های شیوع ویروس وبا بیمارستانی نیز در تهران ساخت که متاسفانه این بیمارستان تاریخی هم‌اکنون بسته شده است. شیخ هادی از اصحاب سید جمال الدین اسدآبادی بود و از نخستین علمای معاصر که ضرورت توجه به کرامت انسان را گوشزد کرد. در هنگامه شیوع یک ویروس مهلک دیگر در کشور، بر آن شدیم تا یک تجربه تاریخی برای مقابله با ویروس‌های همه گیر را بازخوانی کنیم و ضمن آن یاد و خاطره شیخ هادی را زنده نگه داریم. به همین دلیل درباره چگونگی و چرایی ساخت بیمارستان وزیری با حسین عسکری، تاریخ نگار، گفت‌وگو کردیم. عسکری متولد 1353 در شهر نظرآباد کرج است و مدرک دکتری مدیریت راهبردی دانش دارد. او مدرس دانشگاه، عضو هیات موسس موسسه رخسار قرآن و موسسه فرهنگی و هنری شمیم جوان البرز و نویسنده حدود صد مدخل در دایره المعارف تشیع است. عسگری نویسنده هفت عنوان کتاب است با عناوین «کتابشناسی ساوجبلاغ»، «نقد دل»، «بیداری دشت کهن»، «علمای مجاهد استان البرز»، «دشتی به وسعت تاریخ»، «کهن دشت» و «روستای ایستا». او همچنین کتاب «روستازادگان دانشمند» را نیز در دست انتشار دارد که معرفی 82 نفر از بزرگان و نام آوران روستای نجم آباد است. عسکری یکی از معدود پژوهشگرانی است که به صورت تخصصی بر اندیشه شیخ هادی نجم آبادی کار کرده است.

عسکری درباره فعالیت‌های شیخ هادی به نفع مردم در سال‌های شیوع وبا گفت: آیت الله حاج شیخ هادی نجم آبادی قرآن پژوه و فقیه نواندیش دوره قاجار، پس از وقوع بیماری مهلک و مسری وبا در تابستان 1271شمسی پیگیری کرد تا از ثلث دارایی میرزا عیسی تفرشی معروف به وزیری که جانشین حکومت تهران بود، بیمارستانی مردمی در جنوب شهر تهران ساخته شود. وی افزود: میرزا عیسی وزیر وقتی گرفتار بیماری وبا بود و به همین دلیل نیز از شیخ هادی درخواست کرد که این بیمارستان را بسازد. برخی منابع بر این نظرند که شیخ ایده تاسیس این بیمارستان را به ذهن میرزا عیسی انداخت. به نوشته عبدالله مستوفی دولتمرد دوره قاجار و پهلوی اول، در آن سال‌ها در شهر تهران، مرگ و میر بیماری وبا در یکی دو هفته اول به روزی 300 نفر هم رسیده بود. عسکری اضافه کرد: همچنین گرترود بل از همکاران وزیر مختار بریتانیا در ایران، از وبای مورد اشاره با عنوان سایه مرگ یاد کرده و نوشته که در بعضی مراکز شهر تهران یک سوم اهالی از بین رفته بودند. میرزا عیسی وزیر و استاد میرزا محمد رضا کلهر (خوشنویس نامی) و بسیاری از مردم و نخبگان علمی و فرهنگی آن روزگار، از قربانیان آن اپیدمی وحشتناک بودند. این مورخ درباره تاریخ ساخت این بیمارستان نیز گفت: ساخت این بیمارستان که بیشتر به وزیری و کمتر به نجم آبادی معروف است، در سال 1277 آغاز شد و در سال 1279 به پایان رسید. در آن زمان بیمارستان شامل چند اتاق بود که گنجایش 10تختخواب را داشت و به دو قسمت طبی و جراحی تقسیم می‌شد. قسمت جراحی آن زیر نظر پزشکی آلمانی به نام ولف اداره می‌شد. نخستین عمل جراحی این بیمارستان، جراحی آپاندیس بود که توسط ولف و با حضور آیت الله نجم آبادی در اتاق عمل انجام شد. می‌گویند شیخ هادی پس از این جراحی موفق، دو رکعت نماز شکر در بیمارستان به جای آورد.

نویسنده کتاب «دشتی به وسعت تاریخ» درباره نگاه ویژه شیخ هادی نجم آبادی به ساخت بیمارستان و مدرسه، اضافه کرد: شیخ هادی که در سال‌های تاسیس این بیمارستان در سنین پیری بود، خود و فرزندانش همانند یک کارگر شب و روز برای ساخت آن تلاش می‌کردند. شیخ هادی در روزگار قاجار، از مدرسه و بیمارستان به عنوان کارخانه‌های آدم سازی یاد می‌کرد.  وی همچنین به تعیین موقوفاتی برای اداره بیمارستان وزیری توسط شیخ هادی اشاره کرد و گفت: آیت الله نجم آبادی برای اداره این بیمارستان موقوفاتی در شهر تهران و همچنین نزدیکی اشتهارد از توابع استان البرز ایجاد کرد که به صحت آباد معروف است. متاسفانه دو سال پس از آغاز فعالیت بیمارستان، شیخ هادی بر اثر کهولت سن درگذشت اما تولیت بیمارستان در خاندان نجم آبادی که ریشه در شهرستان نظرآباد از توابع استان البرز دارند، ادامه پیدا کرد. عسکری در پایان گفت: تاسف بیشتر اینکه از سال 1374 به دلایل نامعلوم حتی درمانگاه این بیمارستان قدیمی هم تعطیل شد. پیشنهاد می‌کنم که با حمایت و همکاری وزارتخانه‌های بهداشت و میراث فرهنگی، این اثر ارزشمند تاریخی که نماد «وقف درمانی» در ایران و نمونه‌ای از تکاپوهای عقلانی و انسانی علمای شیعه به هنگام بروز اتفاقات سخت و ناگوار همانند بیماری‌های مسری است، به شکل مناسبی حفظ و نگهداری شود.

- عکس بیمارستان وزیری از: فرزانه ابراهیم زاده


گفت و گوی فوق در وب سایت خبرگزاری مهر

 

گفت و گوی فوق در وب سایت خبرگزاری تسنیم



نوشته شده در  چهارشنبه 98/12/28ساعت  3:14 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

استاد علی‌اکبر دهخدا (متولد 1257 - درگذشت 7 اسفند 1334) ادیب، لغت‌شناس، سیاست‌مدار، شاعر، نویسنده و بنیان‌گذار لغت‌نامه دهخدا ‌است. در شکل گیری شخصیت، پرورش و تربیت استاد دهخدا، سه نفر نقش به سزایی داشتند: مادر وی، مرحوم آیت الله حاج شیخ هادی نجم آبادی فقیه نواندیش البرزی و مرحوم شیخ غلامحسین بروجردی. استاد دهخدا در این باره می نویسد: «ارادت پدر من به مرحوم شیخ هادی، به من به ارث رسید. [من] از افکاری بکر او به قدر استعداد خود بهره ها بردم. و خلاصه اینکه مربی قلب و فؤاد، یعنی وجدانیات من، آن مادر بی عدیل، و معلم دانش های رسمی من، آن دانشمند متأله (مرحوم شیخ غلامحسین بروجردی)، و تقویت عقل من از مرحوم شیخ هادی ـ طاب ثراه ـ بود و کم و بیش هرچه دارم، از این سه وجودِ استثنایی است. و برای کمتر کسی این سه نعمت یک جا جمع شده است.» 

- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology

 


نوشته شده در  پنج شنبه 98/12/8ساعت  11:31 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

از نور معرفت تا چراغ مطالعه 

یادداشت علیرضا آقاجان (دانشجوی کارشناسی ارشد کلام تطبیقی) در واکنش به سخنان ناروای مهمان انجمنی شبکه چهار سیما درباره آیت الله شیخ هادی نجم آبادی و آیت الله سید محمود علایی طالقانی


 

از راست: آقای علیرضا آقاجان، استاد دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، آقای اسماعیل آل احمد، 29 آذر 1398 

 

شنبه 23 آذر 98 چراغ مطالعه ای در بیابان بی آب و علف حجتیه به همت!!! شبکه چهار سیما روشن شد و باز، خار مغیلانی خودنمایی کرد و تلاش مذبوحانه ای کرد برای فرو رفتن به پای ابوذر زمان؛ دست و پایی زد برای تبعید ابوذر به بیابان ربذه اما خار بیابان حجتیه کجا و دست انداختن به نور قدسی دره هزار فانوس طالقان کجا. امثال مقداد نبوی رضوی ها سالهاست خواسته اند خمینی و یاران او را با نگاه متحجرانه خویش در بیابان خالی از تفکر خود به زنجیر بکشند. نهان زیست، شیخ هادی مجتهد عاقل خاک نشین تحریر العقلا نیست بلکه متحجران انجمن حجتیه اند که بعد از تلاش های وسیع ضد نظام مقدس جمهوری اسلامی با نهان زیستی حقیرانه، تیشه به ریشه انقلاب اسلامی می زنند. کار را به جایی رسانده اند که در سیمای جمهوری اسلامی به مرد بزرگی همچون سید محمود طالقانی تعرض می کنند. آنان که هیچ اند و ارزش خطاب ندارند اما مورد خطاب این نوشته شبکه چهار سیما است که از معرفتی که امثال استاد ابراهیمی دینانی در آن درس معرفت می دهند چگونه به چراغ مطالعه ای این چنین حقیر رسیده است. امروز با صدیق ارجمند - آل احمد عزیز - خدمت استاد دینانی رسیدیم. وقتی از این تعرض به طالقانی شریف سخن به میان آوردم برآشفت و با حسرتی عمیق فرمود: «من طالقانی را دیده بودم او یک انسان قدسی بود؛ او همه اش قدس بود.» آری! شبکه فرهیختگان بهتر است این پاسداران معرفت را دریابد نه غارتگران اندیشه را.

 

یادداشت انتقادی اسماعیل آل احمد درباره سخنان مقداد نبوی رضوی

هجمه انجمن حجتیه به ایمان شیعی نواندیشان البرزی در رسانه ملی

نظر پروفسور سیف الدین نجم آبادی درباره میهمان انجمنی رسانه ملی

پیوند بهاییت و انجمن حجّتیه علیه ایمان شیعی شیخ هادی نجم آبادی

 مطالب وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی درباره شیخ هادی نجم آبادی

 

 


نوشته شده در  یکشنبه 98/10/1ساعت  9:19 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

کمترین هدفش زدن ریشه های انقلاب اسلامی است...

یادداشت اسماعیل آل احمد (نویسنده و البرزپژوه) درباره سخنان ناروای میهمان انجمنی شبکه چهار سیما درباره بزرگان از جمله آیت الله سید محمود علایی طالقانی (ره)

 

پیش از آن که سخن اصلی این نوشتار را با مهمانی چشمان مبارک شما مفتخر کنم خواهش می کنم متن داخل گیومه را با کمی تأنّی بیشتر بخوانید. «دیروز، حجتیه‌ای ها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات، تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند؛ امروز انقلابی‌تر از انقلابیون شده‌اند! ولایتی‌های دیروز که در سکوت و تحجر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریخته‌اند و در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکسته‌اند و عنوان ولایت برایشان جز تَکَسُّب و تَعَیُّش نبوده است امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را می‌خورند! راستی اتهام آمریکایی و روسی و التقاطی؛ اتهام حلال کردن حرام‌ها و حرام کردن حلال‌ها؛ اتهام کشتن زنان آبستن و حلیت قمار و موسیقی از چه کسانی صادر می‌شود؟! از آدم‌های لامذهب یا از مقدس‌نماهای متحجر و بی‌شعور؟! فریاد تحریم نبرد با دشمنان خدا و به سخره گرفتن فرهنگ شهادت و شهیدان و اظهار طعن‌ها و کنایه‌ها نسبت به مشروعیت نظام کار کیست؟! کار عوام یا خواص؟! خواص از چه گروهی؟! از به ظاهر مُعَمَّمین یا غیر آن؟! بگذریم که حرف بسیار است. همه این‌ها نتیجه نفوذ بیگانگان در جایگاه و در فرهنگ حوزه‌ها است و برخورد واقعی هم با این خطرات بسیار مشکل و پیچیده است. از یک طرف وظیفه تبیین حقایق و واقعیات و اجرای حق و عدالت در حد توان و از طرف دیگر مراقبت از نیفتادن سوژه‌ای به دست دشمنان، کار آسانی نیست.»

بر روح ملکوتی آن مرد بزرگ، درود می فرستم که بیست و یک سال پیش در 1367/12/3 پیامی خطاب به حوزویان فرستاد و آنان را از برخی دوست نمایان خطرناک برحذر داشت. این پیام مرحوم امام راحل که بعدها به منشور روحانیت معروف شد هنوز و همچنان، تازه و خواندنی و شنیدنی است. فرقه هایی که در زمان آن مرحوم، جرأت نطق کشیدن نداشتند بیست سال بعد و به زعم این که دیگر آب ها از آسیاب افتاده است جوانکی را که روش پژوهشی اش مصداق آسمان و ریسمان است راه انداختند تا با کتابی سراسر آسمان و ریسمان، انقلاب مشروطه خواهی ایرانیان را محصول بابیت معرفی کند و چون جرأت ندارد انقلاب اسلامی را هم محصول آن فرقه بنامد و خود مرحوم امام را هم نتیجه پرورش همان فرقه بداند در نهایت لجن پراکنی، بزرگ ترین اندیشه سازان این انقلاب مبارک را بابی معرفی کند از طالقانی و شریعتی تا بازرگان.

پررویی آنانی که خودشان سالیان دراز است با نهان زیستی به حیات ننگین خود ادامه داده اند چیز عجیبی نیست بلکه عجیب، شبکه چهار سیما است که به چنین خباثت هایی مجال عرض اندام می دهد. چرا چنین شبکه ای اجازه می دهد تا فردی معلوم الحال در نهایت دروغ پراکنی همه آن ارادت ها و صداقت های متقابل امام و طالقانی بزرگ را به تایید سیاسی تنزل دهد و هیچ خجالت هم نکشد. آیا واقعا امام، آیت الله طالقانی را فقط از نظر سیاسی تایید می کرد؟! اشاره امام به شعار مردم در مراسم تشییع و تدفین آیت الله طالقانی ـ ای نایب پیغمبر ما جای تو خالی ـ و تصریح بر رفتار مردم در بوسیدن کلنگی که با آن قبر آن مرحوم حفر شده بود صرفا تایید سیاسی است؟! چرا فردی که دست کم چندبار دروغ گویی اش از زبان بزرگان دانش و بینش این مملکت شنیده شده است در شبکه چهار سیما مجال بیابد که کسی چون طالقانی بزرگ را بابی بشناساند؟! فیلم بلایی که او بر سر آقای سید مصطفی حسینی طباطبایی آورده به زبان خود آقای حسینی طباطبایی در فضای مجازی موجود است. دستخط مرحوم پروفسور سیف الدین نجم آبادی در سرزنش این فرد موجود است. خاطره دکتر محمدعلی نجم آبادی ـ متولی مسجد و مقبره شیخ هادی در خیابان شیخ هادی تهران ـ از این فرد و مراجعه اش به قبر مرحوم شیخ هادی و انداختن خودش بر روی قبر آن مرحوم و جفایی که او بر این خاندان کرده است موجود است. اگر چنین فردی از این همه خباثت، خجالت نمی کشد شبکه چهار باید از این اشتباهی که کرده خجالت بکشد و بداند که زدن آدم هایی مثل آیت الله طالقانی و دیگر بزرگان، کمترین هدفش زدن ریشه های انقلاب اسلامی است. فاعبتروا یا اولی الابصار!

 - به نقل از کانال البرزپژوهی: https://t.me/alborzology

 

هجمه انجمن حجتیه به ایمان شیعی نواندیشان البرزی در رسانه ملی

نظر پروفسور سیف الدین نجم آبادی درباره میهمان انجمنی رسانه ملی

پیوند بهاییت و انجمن حجّتیه علیه ایمان شیعی شیخ هادی نجم آبادی

 مطالب وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی درباره شیخ هادی نجم آبادی

 

 


نوشته شده در  چهارشنبه 98/9/27ساعت  6:49 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


دادقم یوبن یوضر

سید مقداد نبوی رضوی (نویسنده وابسته به انجمن حجتیه) همان کسی است که در 23 آذر 1398 با حضور در شبکه چهار سیما، به چهره های جریان نواندیشی دینی همانند آیت الله شیخ هادی نجم آبادی، آیت الله سید محمود علایی طالقانی، دکتر علی شریعتی و... نسبت بابیگری داد و ناجوانمردانه و با استدلال های غیر پژوهشی، ایمان شیعی آنان را زیر سوال برد. او در اثنای سخنان ناروای خود، از شادروان پروفسور سیف الدین نجم آبادی (درگذشت  1395ش) نوه شیخ هادی و ایران پژوه و استاد نامدار دانشگاه های تهران و هیدلبرگ آلمان به عنوان یکی از منابع خود در شناخت علمای خاندان نجم آبادی نام برد. نامه فوق را پروفسور نجم آبادی در 17 فروردین 1394 پس از مطالعه یکی از یادداشت های بنده در وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی درباره نبوی رضوی، مرقوم کرده است. عبارت «دادقم یوبن یوضر» در نامه فوق، صورت وارونه نام «مقداد نبوی رضوی» است...

حسین عسکری - 26 آذر 1398

- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology

 

پیوند بهاییت و انجمن حجّتیه علیه ایمان شیعی شیخ هادی نجم آبادی

هجمه انجمن حجتیه به ایمان شیعی نواندیشان البرزی در رسانه ملی

 مطالب وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی درباره شیخ هادی نجم آبادی

 


نوشته شده در  سه شنبه 98/9/26ساعت  8:19 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


 

 

... مبادا حجتیه ای ها همه چیزمان را نابود کنند!

شامگاه شنبه  23 آذر 1398 به طرز عجیبی «سید مقداد نبوی رضوی» از اعضای انجمن حجتیه، در برنامه تلویزیونی «چراغ مطالعه» در شبکه چهارم سیما ظاهر شده و با ژست پژوهشگری و تاریخدانی، ضمن حمله غیر روشمند به جریان نواندیشی دینی موجود در جهان تشیّع، به آنان اتهام بابیگری زد و ایمان شیعی شان را زیر سوال برد. او در میان سخنان ناروای خود آیت الله شیخ هادی نجم آبادی و آیت الله سید محمود علایی طالقانی (دو فقیه نواندیش البرزی) را هم بی نصیب نگذاشت. البته کوروش علیانی (مجری برنامه) چندین بار در این گفت و گو، مقابل روش‌شناسی غلط، استدلال های ضعیف و آسمان - ریسمان کردن های غیر پژوهشی نبوی رضوی ایستاد و به او اعتراض کرد. در برنامه مذکور، جنبش مشروطه خواهی ایرانیان و مدارس جدید، از دستاوردهای بابیان دانسته شد؛ حتی دکتر علی شریعتی، مهندس مهدی بازرگان و میرزا حسن رشدیه تبریزی (بنیانگذار مدارس جدید در ایران) هم بابی پنداشته شدند (نگاه کنید به نمودار زیر که در صفحه 683 کتاب «اندیشه اصلاح دین در ایران» نوشته مقداد نبوی رضوی چاپ شده است).

این اتهامات ناروا، حرف‌های تازه‌ای نیست بلکه پیش از نبوی رضوی، افراد جهت داری چون تورج امینی (نویسنده بهایی مقیم کرج) بخشی از این اتهامات را در سایت های بهایی طرح کرده بودند. جالب توجه است که در روزگار ما، تِز و آنتی تز (بهاییت و انجمن حجتیه) در مقابله با جنبش مشروطیت و اندیشه اصلاح دینی با هم متحد و هم نظر شده اند. مصاحبه نبوی رضوی دانش آموخته مدرسه علوی تهران با مجله اندیشه پویا (شماره 48، دی و بهمن 1396) سندی محکم بر گرایش او  به انجمن حجتیه است. در صفحه 88 آن مجله، نبوی رضوی گفته است: «من ابایی ندارم که بگویم با انجمن حجتیه ارتباط دارم و نزد ایشان می‌روم. نام برخی بزرگان ایشان را که در زمینه تاریخ به من اطلاعاتی داده اند در این کتاب (اندیشه اصلاح دین در ایران) آورده ام و در پژوهش های بعدی نیز خواهم آورد.» همچنین او در نوشته هایش، با احترام و شیفتگی از شیخ محمود حلبی (بنیانگذار انجمن حجتیه) و دیگر چهره‌های مشهور انجمن یاد کرده است.

بی تردید چنگ انداختن به چهره درخشان بزرگانی چون نجم آبادی و طالقانی و خدشه در ایمان شیعی آنان نه تنها برای انجمن حجتیه محبوبیت و مشروعیتی دربرندارد؛ بلکه آنها را در حوزه‌های دین و دانش منفورتر خواهد کرد. این یادداشت را با توصیه ای از امام خمینی (ره) درباره خطر نفوذ انجمن حجتیه به پایان می برم. ایشان خطاب به فقهای شورای نگهبان قانون اساسی فرموده اند: «حواستان را جمع کنید که نکند یک مرتبه متوجه شوید که انجمن حجتیه ای ها همه چیزتان را نابود کرده اند.»

حسین عسکری - 25 آذر 1398

- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology

 

نظر پروفسور سیف الدین نجم آبادی درباره میهمان انجمنی رسانه ملی 

 مطالب وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی درباره شیخ هادی نجم آبادی

 

نمودار فوق در صفحه 683 کتاب «اندیشه اصلاح دین در ایران» نوشته سید مقداد نبوی رضوی چاپ شده است 

 

 


نوشته شده در  دوشنبه 98/9/25ساعت  1:18 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

 

طالقانی شاگرد مکتب نواندیشی دینی نجم آبادی

کتاب «محو الموهوم و صحو المعلوم» نوشته روحانی مشروطه خواه آیت الله سید اسدالله موسوی خرقانی است. خرقانی که از شاگردان معروف آیت الله شیخ هادی نجم آبادی روحانی نواندیش و قرآن پژوه عقلگرای روزگار قاجار است، در این کتاب «راه تجدید عظمت و قدرت اسلامی» را با رویکردی نواندیشانه و مصلحانه تشریح کرده است. مقدمه ده صفحه ای این کتاب نایاب را یکی از شاگردان مرحوم خرقانی یعنی آیت الله سید محمود علایی طالقانی نوشته است. در همین راستا، بنده بر این نظرم که آیت الله طالقانی از جمله شاگردان «مکتب نواندیشی دینی نجم آبادی» به شمار می رود. البته اثبات این ادعا، پژوهشی روشمند در قالب مطالعه ای تطبیقی را تمنا می کند. گزاره هایی همانند بازگشت به قرآن، مدارا و بردباری دینی، عدالت اجتماعی، اصلاحگری مذهبی، مقابله جدّی با استعمار و استبداد، خرافه ستیزی، دغدغه مندی نسبت به چرایی و چگونگی انحطاط ایران و مسلمانان، الهیات و اجتهاد عقلایی، گفت و گوی ادیان و فرهنگ ها و... از جمله کلیدواژه های مشترک اندیشه و آرمان های دو روحانی شجاع البرزی یعنی نجم آبادی و طالقانی است.

حسین عسکری

19 شهریور 1398 

 - منبع: کانال البرزپژوهی @alborzology

 

یادداشتی از حامد زارع در این باره



نوشته شده در  چهارشنبه 98/6/20ساعت  8:15 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

مدرنیسم بومی؛ کند‌و‌کاوی در اندیشه‌های شیخ هادی نجم‌آبادی 

دکتر صادق زیباکلام؛ دکتر محمد بیدگلی، «مدرنیسم بومی؛ کند‌و‌کاوی در اندیشه‌های شیخ هادی نجم‌آبادی»، فصلنامه سیاست، مقاله 8، دوره 48، شماره 4، زمستان 1397، صفحه 961 – 977.   

چکیده: شرح مواجهه ایرانیان با مدرنیته همواره یکی از مباحثات مجادله‌آمیز چند دهه اخیر در فضای دانشگاهی ایرانیان بوده است. این مباحثات از زاویه‌های گوناگون درصدد برآمده‌اند که یا با ایجاد دیدگاه دوگانه‌سازی، سنّت را در مقابل مدرنیته قرار دهند یا این مواجهه را از دریچه نوعی از بومی کردن مدرنیته در فضاهای دولتی ایران به شیوه‌ای آمرانه بنگرند. اما در میانه این دو نگاه، کندوکاو در عرصه اندیشه روحانیت دوره مشروطه و حتی دوره‌های متأخرتر چنین به ذهن متبادر می‌کند که اختیار کردن دو نگاه مذکور توان ترسیم خطوط کلی و واقعی موجود در فضای مشروطه و مشروطه‌خواهی را ندارد و دستیابی به چنین امری نیازمند بازیابی انگاره‌های ترسیمی از نهادهای مدرن در نزد شخصیت‌هایی از جمله شیخ هادی نجم‌آبادی است که در حوزه تاریخ سیاسی معاصر ایران و نیز اندیشه سیاسی تا اندازه‌ای مهجور مانده‌اند.

کلیدواژه ها: سنت، عقلانیت، مدرنیته، مشروطه، روحانیت، شیخ هادی نجم‌آبادی.

 دانلود متن کامل مقاله فوق pdf


نوشته شده در  پنج شنبه 97/12/16ساعت  6:37 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

   1   2   3   4      >

فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
آیین نقد و بررسی کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری
نشست علمی درباره کتاب اشتهارد نوشته محمد پارسانسب
بازتاب انتشار کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری - 1
یادداشت های حسین عسکری درباره محمدصادق فاتح یزدی
سندی تازه از سردار شهید شعبان علی نژادفلاح
اهل توقف طالقان به روایت استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی
به مناسبت درگذشت دکتر محمود مصدق
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]