گفتوگوی اختصاصی
دانستنیهایی از رسوم نوروزی البرزیها/ کتابت قرآن، وقتی هنر با صدای طبیعت همنوا میشود
یک البرزپژوه گفت: آیین نوروزی البرز ترکیب موزونی از رسوم بومیان و مهاجران است.دکتر حسین عسکری گفت: آیین نوروزی البرز به دو گونه تقسیم میشود؛ یکی ویژه بومیان بوده که تا کنون ادامه دارد و بخشی از آن نیز با رسوم مهاجران ارتباط دارد اما اتفاق جالب فرهنگی در حوزه جغرافیای البرز، ترکیب موزون آیین نوروزی بومیان استان با رسوم مهاجران است. او میگوید: از طریق گفت و گوی شفاهی با بومیان و مهاجران دریافتم که رسوم مربوط به نوروز تقریبا از 20 اسفند در البرز آغاز میشده و تا 13 فروردین ادامه داشته است.
این البرزپژوه گفت: البرزیها با خانه تکانی، تعمیر اشیا و وسایل خراب، دور ریختن اشیای زائد، رنگ آمیزی دَر و دیوار، شست و شوی در و پنجره و گرد گیری، نظم دادن به گنجه ها و قفسه ها و خرید اشیای مورد نیاز و لباس به استقبال بهار میرفتند. او میگوید: بعد نوبت به چیدن سفره هفت سین میرسید که در واقع چیدن هفت ماده با ریشه گیاهی بود که البته به مرور زمان سکه هم به سفره اضافه شده است. عسکری گفت: البرزیها سبز کردن سبزه را از دهم تا 15 اسفند انجام میدادند و برای این کار از گندم، جو، باقالا و... استفاده میکردند.
او میگوید: کشاورزان 12 نوع دانه را در زمین زراعی خود میکاشتند و هر کدام که خوب سبز میشد، پیشبینی میکردند که آن محصول در آن سال رونق بیشتری خواهد داشت. این البرزپژوه گفت: توتک پزان از آیینهای دیگر البرزیان در استقبال از نوروز محسوب میشود و همچنین آشتی و تسویه حساب مالی و پرداخت دِین هم در آستانه بهار انجام میشد. او میگوید: البرزنشینان در شب عید، چراغ منزل را روشن نگه می داشتند و معقتد بودند که راهنمای ارواحشان در بازگشت به منزل خواهد بود. عسکری گفت: سبزی پلو با ماهی و رشته پلو غذای شب عیدشان بود و معتقد بودند طبخ رشته پلو در شب عید باعث میشود رشته امور در سال جدید از دستشان خارج نشود.
او میگوید: از سنتهای کهن البرزیها در دیار طالقان، خوشنویسی قرآن کریم در اطراف آبشارِ روستای قدیمی کرکبود بوده است. این البرزپژوه گفت: خوشنویسانِ هنرمند طالقان طعامی را فراهم می کردند و در ایام بهار و تابستان کنار آبشار کرکبود به کتابت قرآن کریم مشغول میشدند، در تفسیر این میراث فرهنگی می توان گفت که این قرآن خوشنویسی شده، تجلی پیوند امری زیبا با امر قدسی بود و خوشنویسان با صدای آبشار و سماع قلم شان، هنر را خلق می کردند. او میگوید: پیشنهاد می کنم کتابت قرآن کریم در کرکبود با حمایت متولیان امر در فهرست آثار ملی ناملموس ثبت و مجدد احیا شود.
چهارشنبه سوری در استان البرز به روایت حسین عسکری
آیین چهارشنبه سوری در استان البرز
برنامه شب نشینی با تاریخ
رادیو البرز
تهیه کننده: میثم نبی
کارشناس: حسین عسکری
ویژگی های باستان شناختی استان البرز . 1
_____________________
ویژگی های باستان شناختی استان البرز - 2
_____________________
ویژگی های باستان شناختی استان البرز - 3
_____________________
ویژگی های باستان شناختی استان البرز - 4
_____________________
وضعیت میراث فرهنگی استان البرز در دوره حکومت پهلوی و البرزیان قیام 15 خرداد 1342
_____________________
سکونت آیت الله خمینی در کرج
_____________________
جنبش دانشجویی استان البرز در دوره حکومت پهلوی
_____________________
تاریخچه شهرستان چهارباغ استان البرز
_____________________
پیوند استان البرز با سید جمال الدین اسدآبادی
_____________________
نسب البرزی نسیم شمال
_____________________
تاریخچه نوروز و آیین های نوروزی در استان البرز
_____________________
روایت های عرفانی - شیعی از نوروز و کتابت قرآن پای آبشار کرکبود طالقان
_____________________
فرازهایی از تاریخ شهر کرج
_____________________
نظریه پرداز البرزی جریان مشروعه خواهی
_____________________
نظریه پرداز البرزی جریان مشروعه خواهی
_____________________
خاندان علمی و فرهنگی ساوجبلاغی
_____________________
ماجرای نامه فقیه طالقانی به خدا
_____________________
ربط های البرزی نهضت جنگل
_____________________
کتابدار طالقانی کتابخانه سلطنتی صفویه
_____________________
ربط های البرزی سریال هزار دستان
_____________________
ربط های البرزی سریال هزار دستان
_____________________
نقشه ساواک برای بی آبرویی شیخ حسین لنکرانی در کرج
_____________________
مسجد جامع برغان یادگاری از پادوسپانان
____________________
تاریخچه کارخانه سیمان آبیک
_____________________
نام آوران خاندان نجم آبادی
_____________________
نام آوران خاندان ساوجبلاغی
_____________________
لوهبون: بهشت دره رود
سرشناسه: نجفی، محمود، 1356-
عنوان و نام پدیدآور: لوهبون، بهشت دره رود
مشخصات نشر: کرج: رهام اندیشه، 1401.
مشخصات ظاهری: 161ص.: مصور (بخشی رنگی)
شابک: 978-622-264-440-6
موضوع: فرهنگ عامه -- ایران – لوهبون Folklore -- Iran -- Luhbun
موضوع: طارم Tarom (Iran) لوهبون Luhbun (Iran)
رده بندی کنگره: DSR2103
رده بندی دیویی: 955/342
شماره کتابشناسی ملی: 9129153
مقدمه حسین عسکری
در فرهنگ و تمدن قدسی و ماندگار ایران عزیز، دهکده ها و آبادی ها، جایگاه مهمی دارند. نخستین تجربه های مدنی و فرهنگی ایرانیان در دوره های پیش از تاریخ و تاریخی، در همین روستاهای کهن شکل گرفته است. تپه ها و محوطه های باستانی مورد اشاره در اسناد و متون باستان شناسی و تاریخی، همان روستاهای کوچکی هستند که اولین تجربه های زیست جمعی مدنی در آنها رخ داده است. بر همین مبنا، «روستا نگاری» یا همان «تک نگاری های روستایی»، پدیده ای مهم و اثرگذار در مطالعات ایران شناسی به شمار می رود.
حدود بیست سال است که دوستی ام با آقا محمود نجفی - نویسنده کتاب لوهبون: بهشت دره رود - پایدار مانده است. البته همه این دوستی گرم و صمیمانه با ایشان را در زادگاهم استان البرز تجربه کرده ام. تحصیل موفق در مقطع کارشناسی و ارشد رشته فلسفه و علاقه به ادبیات و تاریخ ایران، ذهن آقای نجفی را در دریافت و کشف نکات قابل توجه فرهنگی - تاریخی توانا کرده است.
کتاب پیش رو، حاصل همین نکته بینی ها و دقت روشمند آقای نجفی درباره زادگاهش روستای لوهبون از توابع شهرستان تارم در استان زنجان است. کتابی که نگارش آن فقط از عهده آقای نجفی برمی آمد؛ چون بسیاری از مطالب خواندنی آن حاصل تجربه و شناخت حضوری و مستقیم نویسنده است.این کتاب از جهت «البرز پژوهی» هم دارای اهمیت است چون در روزگار ما، غالب مهاجران نجیب روستای لوهبون، در استان البرز می زیند و در رویدادهای مذهبی، فرهنگی، اجتماعی و تجاری این استان هم سهیم بوده اند.
یکی از پیوند دهنده های لوهبون و استان البرز، وجود شاعر گرامی جناب آقای شجاع الدین صفری مشهور به صفایی زنجانی است که نام نیکش با فرهنگ این استان گره خورده است. همه اشعار آیینی و اجتماعی استاد صفایی زنجانی، قابل توجه است اما چند سالی است شعر آیینی «ای قلم سوزلریمده اثر یوخ» در ذهن و زبان ایرانیان دوستدار اهل بیت علیهم السلام ماندگار شده است. پیش از این پیشنهاد کرده ام این شعر و اجرایش در «فهرست میراث فرهنگی ناملموس» ثبت شود. اینجا هم آن را تکرار می کنم و امیدوارم مورد توجه مسئولان اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان البرز قرار گیرد.
در پایان ضمن سپاس از تلاش های طاقت زُدای دوست عزیزم آقا محمود نجفی - که علاوه بر کسوت پاسداری از انقلاب اسلامی، پاسداری بیدار در حفظ ارزش های فرهنگی و معنوی سرزمین مقدس ایران است - مطالعه این کتاب ارزشمند را به اهالی شریف استان های زنجان و البرز توصیه می کنم.
من در این آبادی، پی چیزی می گشتم:
پی خوابی شاید،
پی نوری، ریگی، لبخندی...
22 بهمن 1400
شهر نظرآباد استان البرز
|فایل pdf این کتاب با اجازه نویسنده منتشر شده است|
نویسنده و البرزپژوه در گفت و گو با «تیتر یک»:
فرهنگ چهلتیکه البرز، تنوعی از آداب و رسوم در چهارشنبهسوری را رقمزده است
کد خبر: 220354 / تاریخ انتشار: 23 اسفند 1401 - 09:31
حسین عسکری، نویسنده و البرزپژوه به مناسبت چهارشنبه سوری در گفت و گو با خبرنگار «تیتر یک» گفت: چهارشنبه سوری، چهارشنبه آخر سال یا چهارشنبه سُرخی یا کِلُ چهارشنبه (در گویش طالقانی) یکی از آئین های نوروزی در سرزمین کهن ایران است. وی با اشاره به اینکه دو دیدگاه درباره قدمت و خاستگاه چهارشنبه سوری وجود دارد، ادامه داد: برخی این آیین را متعلق به پیش از اسلام میدانند که تا امروز ادامه داشته و برخی دیگر مثل دکتر محمود روحالامینی مردم شناس نامی، چهارشنبه سوری را آئینی ایرانی تحت تأثیر جنبش های شیعی میدانند که پس از اسلام در بین ایرانیان پیدا شده است. عسکری افزود: هفته و نامگذاری های آن از شنبه تا جمعه در تقویم پس از اسلام ایجاد شده است و در ایران پیش از اسلام و ایران باستان، شمارش روزها در قالب هفته نبوده و ماهها هر کدام نام مشخصی داشتند.
این نویسنده تصریح کرد: به دلیل اینکه ایرانیها چهارشنبه را روز نامبارکی میدانستند، آتش می افروختند تا از پلیدیهای آن به دور باشند برای مثال در منطقه طالقان، می گفتند: «تَشُک تَشُک»، چهارشنبهای که دنباله نخواهد داشت یعنی آن را خوب نمیدانستند و میخواستند ادامه پیدا نکند. وی گفت: برخی پژوهشگران و ایران شناسان طی تفسیری عنوان می کنند که چهارشنبه سوری نسبتی با جنبش های شیعی داشته و این ماجرا برمی گردد به قیام مختار ثقفی که از دوستداران اهل بیت (ع) بود. زمانی که از زندان آزاد شد و خواست خونخواهی شیعیان از قاتلان امام حسین (ع) را آغاز کند به یاران خود و شیعیان گفت که بر بام خانه های خود آتش روشن کنند و با این اقدام هماهنگ، قیام خود را آغاز کنند. زمانی که این اتفاق افتاد، مصادف بود با شب چهارشنبه آخر سال. به همین دلیل بین ایرانیان و شیعیان ایرانی رسم شد که شب چهارشنبه آخر سال، آتش روشن کنند.
عسکری ادامه داد: اما درباره رسومات شب چهارشنبه سوری در استان البرز این را باید عرض کنم که رسوماتی مخصوص بومیان استان البرز و رسم هایی نیز مخصوص مهاجرین است که با خود به استان البرز آوردهاند و این رسومات متنوع در طول زمان با یکدیگر ترکیب شده است که به مهم ترین آنها اشاره می کنم. این پژوهشگر افزود: یکی از آنها آتش افروزی است این کار را در پشت بام و یا در معابر انجام می دادند، آتش که روشن میشد آرزوهای خوب میکردند و از روی آن میپریدند و میگفتند: «زردی من از تو، سرخی تو از من»، اینجا زردی یعنی بیماری و پژمردگی و سرخی یعنی نشاط، سلامتی و سرزندگی. وی بیان کرد: دومین رسم، کوزههای کهنه و نیمه شکسته را که درونش مقداری آب و چند سکه بود در معابر میانداختند تا با شکستن کامل آنها، کهنگی از زندگی ها به دور باشد.عسکری گفت: سومین رسم این بود که اسپند دود میکردند و چهارمین رسم، آجیل میخوردند که شامل کشمش، مغز گردو، توت و تخمه کدو بود که همچنان در منطقه طالقان رایج است. این نویسنده ادامه داد: فال گوش ایستادن یکی دیگر از رسومات بود، در کوچه یا معبری مخفی میشدند، اولین حرف را که میشنیدند؛ اگر حرف خوبی بود حمل بر نیکی و مبارکی روزهای آتی می کردند. فال گوش ایستادن معادل تفأل (فال نیک زدن) است.
وی افزود: رسم بعدی قاشق زنی بود که بیشتر بچه ها و نوجوانان انجام میدادند، پارچه یا چادری بر سر خود میکشیدند و بر در خانه همسایهها و آشنایان میرفتند و قاشق را به ظرف هایشان میزدند و با آن صدا در میآوردند، صاحب خانه به آنها شیرینی و میوه یا پول میداد و گاهی روی این بچهها آب می پاشیدند. عسکری تاکید کرد: هدیه به نوعروسان و زنان و دختران خویشاوند نزدیک نیز در شب چهارشنبه سوری رایج است که در زبان فارسی به آن «عیدانه» و ترک زبانان استان البرز به آن «پای» و «بایراملیخ» میگویند. این پژوهشگر گفت خانه تکانی و دور کردن کهنگی سال پیش از خانه ها نیز یکی از رسوم پیش از چهارشنبه سوری است که باید تا قبل از این شب، انجام می شد. البته خریدها و نیازمندی های نوروزی هم باید پیش از چهارشنبه سوری انجام می شد. وی ادامه داد: در برخی روستاهای البرز فانوسی روشن میکردند و با آواز خوانی به سمت منزل خودشان یا آشنایان میرفتند و فانوس را آویزان میکردند یعنی امیدوار بودند تا پایان سال آینده، چراغ منزلشان روشن باشد. عسکری در خاتمه خاطرنشان کرد: در روستای برغان شهرستان ساوجبلاغ، شب چهارشنبه سوری به کسی چیزی قرض نمیدهند و چیزی نباید بشکند. آنها بر این عقیده اند که اگر چیزی قرض بدهند و یا چیزی بشکند طی سال این ادامه پیدا خواهد کرد. غذاهای این شب نیز سبزی پلو با ماهی و یا کوکو سبزی است.
الهه ملاحسینی _ تیتر یک
گفت و گوی حسین عسکری با باشگاه خبرنگاران جوان درباره نوروز
آیین چهارشنبه سوری در استان البرز
توسط انتشارات رهام اندیشه؛
روستای وناش الموت در یک کتاب معرفی شد
خبرگزاری مهر - کد خبر: 5725830- 15 اسفند 1401، 9:34
کتاب «ونوس الموت: تاریخ، جغرافیا و فرهنگ روستای وناش الموت استان قزوین» نوشته بهروز رمضانی وناشی با مقدمهای از حسین عسکری توسط انتشارات رهام اندیشه منتشر و راهی بازار نشر شد. به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «ونوس الموت: تاریخ، جغرافیا و فرهنگ روستای وناش الموت استان قزوین» نوشته بهروز رمضانی وناشی، بهتازگی با شمارگان هزار نسخه، 539 صفحه و بهای 350 هزار تومان توسط انتشارات رهام اندیشه منتشر و روانه کتابفروشیها شده است. مقدمه این کتاب را حسین عسکری، البرزپژوه و صاحب آثاری چون «روستازادگان دانشمند؛ نام آوران روستای نجم آباد استان البرز»، «علمای مجاهد استان البرز»، «دشتی به وسعت تاریخ»، «کهن دشت»، «روستای ایستا» و… به رشته تحریر درآورده است.
کتاب شامل سه فصل به ترتیب با این عناوین است: «آشنایی مختصری از اوضاع جغرافیایی و تاریخی الموت»، «جغرافیا، تاریخ و فرهنگ روستای وناش» و «همسایگان». موضوع این پژوهش چنانچه از نام آن پیداست، مربوط به دو سکونتگاه انسانی در الموت از سرزمین دیلمیان در رشته کوههای البرز است. وناش نام دهی واقع در 95 کیلومتری معلم کالیه، الموت شرقی، از استان قزوین است که علت نامگذاری آن به وجود گیاهی به نام ونوس یا همان گل حسرت باز میگردد. این گل در اواخر تابستان و اوایل پاییز در اطراف روستا به میزان فراوان روییده میشود؛ و دیگری آبادی کینهخاز که نام آن به دلیل واقع شدن در یک منطقه شنی و صخرهای شکل گرفته شده است؛ و از آنجاییکه تمدن و فرهنگ غنی و کهن دیرینه با پیشینه تاریخی و ریشهدار الموت و این دو سکونتگاه انسانی اهمیت بسیاری دارد، نویسنده (که از معلمان ساکن در این دیار است) تصمیم گرفته تا تصویر روشنتری از تاریخ و فرهنگ این منطقه را به مخاطبان ارائه کند.
نویسنده در مقدمهاش اشاره کرده که هدفش از بیان فراز و نشیب حال و گذشته تاریخ الموت و روستاهای وناش و کینه خاز و این بود که نسلهای آینده با توجه به آموختهها و تجربیات گذشتگان اقوام خود، در آسایش و رفاه بیشتری زندگی را سپری کنند و آشنایی نسل جوان امروز و آینده با تاریخ پیچیده، همراه با فراز و نشیب مردمان سختکوش سرزمین الموت و یکی از سکونتگاهها و آبادیهای آن به نام وناش به عنوان بخش کوچکی از گستره جغرافیایی سرزمین پهناور ایران، میتواند نقش اساسی در بازسازی و شناخت گوشهای از تاریخ غنی این سرزمین کهن داشته باشد. عمده مباحث کتاب از طریق تحقیقات میدانی نویسنده شکل گرفته است.
همانطور که اشاره شد کتاب شامل سه فصل است. در فصل اول با توجه به جایگاه تاریخی الموت در جهان و شهرتی که این منطقه به دلیل فعالیتهای حسن صباح پیدا کرده است، جهت آشنایی مختصر به اوضاع و معرفی آن در زمینههای تاریخی و جغرافیایی شامل راههای ارتباطی، موقعیت الموت در تقسیمات جغرافیایی پرداخته شده و بخشی از قلعههای حسن صباح و حملههای نظامی در آن دوران به الموت نیز مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. در فصل دوم کتاب سعی شده به طور کامل به موقعیت جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی روستای وناش و بالاوناش پرداخته شود. موضوعات و مسائلی درباره پیدایش و نحوه شکلگیری، راههای ارتباطی، اقلیم، جاذبههای گردشگری با توجه به پتانسیل محیطی موجود منطقه، منابع طبیعی، شامل پوشش گیاهی، گیاهان دارویی، معطر و صمغی، جنگلها، قلل و ارتفاعات، چشمهها، رودخانهها، غارها، شکارگاهها، معادن، بررسی تاریخ دیلمیان الموت و بررسی قلعه حسن صباح در پیرامون روستا، بررسی راههای ورودی مغولان به الموت و روستای وناش، مقایسه بافت قدیم و جدید روستا، علل مهاجرت، شهدای جنگ ایران و عراق، آداب و رسوم، زبان مردم، تحولات در روستا از سالهای گذشته تاکنون و همچنین به خلاصه تاریخچه تحولات عمرانی در روستا در طی سالهای متمادی پرداخته شود. همچنین معرفی نامآوران و ورزشکاران و بیان داستانهایث از ادوار گذشته، بلایا و حوادث مختلف و غیره… برخی دیگر از مباحث این فصل است. فصل سوم کتاب به معرفی همسایگان روستای وناش میپردازد. از جمله به معرفی روستای تاریخی و زیبایی زوارک که در همجواری با روستای وناش، هچنین به موضوعاتی در خصوص موقعیت جغرافیایی و تاریخی آن به ویژه قلعه عزالدوله فرزند محمدشاه قاجار، برادر ناصرالدینشاه و زندگینامه منوچهر خان زوارکی و بررسی تاریخ و دستاندرکاران احداث مدرسه زوارک مطالبی اقدام شده است؛ نویسنده همچنین در گذری کوتاه به معرفی همسایه شمالی این روستا، شهرستان تنکابن از استان مازندران نیز پرداخته است. در این کتاب سعی شده مطالبی از خاطرات اهالی روستا نیز در مناسبتهای گوناگون درج شود و تمامی این خاطرات و داستانها بر اساس مطالعه و تحقیق از سالخوردگان و بزرگان روستا به رشته تحریر درآمده است.
حسین عسکری در بخشی از مقدمه خود بر این کتاب چنین نوشته است: از نوجوانی، خاطرات شیرین و خوشی از معلمانی مهربان، شریف و باسواد دارم که با نام خانوادگی «کشتکار»، «باقری»، «رمضانی»، «خانی» و… در روستاها و شهرهای استان البرز غیر از آموزش عمیق و دقیق، حق پرورش را هم متعهدانه ادا میکردند. از همان سالها دریافتم که این معلمان گرامی، ریشه در روستایی به نام «وناش» در منطقه الموت از توابع استان قزوین دارند و از سال 1342 خورشیدی، نخستین گروه از آنها به شهر نظرآباد در غرب استان البرز مهاجرت کرده اند. اکنون دویست خانوار وناشی در این شهر زندگی میکنند و با گذشت نیم قرن همنشینی با البرزیان، همیشه همسایگان، دوستان و خویشاوندان خوشنام و قابل احترامی بوده اند. وناشی های الموتیِ البرز همچنان از جایگاه و احترام بالایی برخوردارند چون سهم مثبت و قابل توجهی در توسعه آموزش و پرورش و فعالیتهای فرهنگی، هنری، اجتماعی و اقتصادی این استان دارند.
این علاقه و ارادت همچنان باقی بود که با دیدار به یاد ماندنی از روستای وناش در تابستان 1401 دوچندان شد؛ به قول جناب سنایی، «بدر گردد مَه چو با خورشید گردد مُلتقا». میزبان این سفر خوش، جناب آقای «بهروز رمضانی وناشی» نویسنده کتاب پیش رو است که پس از بازنشستگی از پیشه شریف معلمی، تصمیم گرفت تک نگاری زادگاهش را بنویسد و منتشر کند. پرداخت به «تک نگاریهای روستایی» در «مطالعات ایران شناسی»، بسیار مهم و ضروری است چون ریشههای علمی، فرهنگی و اجتماعی غالب ایرانیان را میتوان در همین روستاها جست و جو کرد. روستای وناش علاوه بر جاذبههای طبیعی، اهمیت تاریخی هم دارد چون سپاه مهاجم مغولان به فرماندهی هلاکوخان، از طریق این روستا، دژ اصلی فداییان شیعه اسماعیلی الموت در روستای گازرخان را تصرف کرد. به همین جهت نویسنده کتاب، هوشمندانه از تعبیر «وناش گذرگاه مغولان» بهره برده است.
اشاره به اسناد و روایتهای تاریخی، معرفی پوشش گیاهی و جانوری، استفاده از تصاویر دیده نشده، ثبت و انتشار داستانهای شنیدنی و آموزنده از سخت کوشی و پایمردیهای اهالی، معرفی جاذبههای گردشگری، نام آوران و شهدای گرانقدر و تشریح روند توسعه روستا، از بخشهای خواندنی و جذاب این کتاب است. ضمن عرض خدا قوت به نویسنده امین، صادق، نجیب، کوشا و خوش ذوق این کتاب، امیدوارم که الموتیان و البرزیان عزیز به ویژه جوانان از طریق این کتاب، با بخشی از پیوندهای فرهنگی این دو منطقه دیرپا آشنا شوند.
___________________
ونوس الموت
سرشناسه: رمضانی وناشی، بهروز، 1343-
عنوان و نام پدیدآور: ونوس الموت: تاریخ، جغرافیا و فرهنگ روستای وناش الموت استان قزوین
مشخصات نشر: کرج: رهام اندیشه، 1401.
مشخصات ظاهری: 540 ص: مصور (رنگی)، نقشه (رنگی)، جدول، عکس.
شابک: 978-622-264-366-9
یادداشت: کتابنامه: ص 536 - 539؛ همچنین به صورت زیرنویس.
عنوان دیگر: تاریخ، جغرافیا و فرهنگ روستای وناش الموت استان قزوین.
موضوع: وناش Vanash (Iran)
رده بندی کنگره: DSR2073
رده بندی دیویی: 955/3624
شماره کتابشناسی ملی: 9024868
___________________
مقدمه دکتر حسین عسکری بر کتاب ونوس الموت
که یزدان پاک از میان گروه
برانگیخت ما را ز البرز کوه
فردوسی
از نوجوانی، خاطرات شیرین و خوشی از معلمانی مهربان، شریف و باسواد دارم که با نام خانوادگی «کشتکار»، «باقری»، «رمضانی»، «خانی» و... در روستاها و شهرهای استان البرز غیر از آموزش عمیق و دقیق، حق پرورش را هم متعهدانه ادا می کردند. از همان سال ها دریافتم که این معلمان گرامی، ریشه در روستایی به نام «وناش» در منطقه الموت از توابع استان قزوین دارند و از سال 1342 خورشیدی، نخستین گروه از آنها به شهر نظرآباد در غرب استان البرز مهاجرت کرده اند. اکنون دویست خانوار وناشی در این شهر زندگی می کنند و با گذشت نیم قرن همنشینی با البرزیان، همیشه همسایگان، دوستان و خویشاوندان خوشنام و قابل احترامی بوده اند. وناشی های الموتیِ البرز همچنان از جایگاه و احترام بالایی برخوردارند چون سهم مثبت و قابل توجهی در توسعه آموزش و پرورش و فعالیت های فرهنگی، هنری، اجتماعی و اقتصادی این استان دارند.
این علاقه و ارادت همچنان باقی بود که با دیدار به یاد ماندنی از روستای وناش در تابستان 1401 دوچندان شد؛ به قول جناب سنایی، «بدر گردد مَه چو با خورشید گردد مُلتقا». میزبان این سفر خوش، جناب آقای «بهروز رمضانی وناشی» نویسنده کتاب پیش رو است که پس از بازنشستگی از پیشه شریف معلمی، تصمیم گرفت تک نگاری زادگاهش را بنویسد و منتشر کند. پرداخت به «تک نگاری های روستایی» در «مطالعات ایران شناسی»، بسیار مهم و ضروری است چون ریشه های علمی، فرهنگی و اجتماعی غالب ایرانیان را می توان در همین روستاها جست و جو کرد. روستای وناش علاوه بر جاذبه های طبیعی، اهمیت تاریخی هم دارد چون سپاه مهاجم مغولان به فرماندهی هلاکوخان، از طریق این روستا، دژ اصلی فدائیان شیعه اسماعیلی الموت در روستای گازرخان را تصرف کرد. به همین جهت نویسنده کتاب، هوشمندانه از تعبیر «وناش گذرگاه مغولان» بهره برده است.
اشاره به اسناد و روایت های تاریخی، معرفی پوشش گیاهی و جانوری، استفاده از تصاویر دیده نشده، ثبت و انتشار داستان های شنیدنی و آموزنده از سخت کوشی و پایمردی های اهالی، معرفی جاذبه های گردشگری، نام آوران و شهدای گرانقدر و تشریح روند توسعه روستا، از بخش های خواندنی و جذاب این کتاب است. ضمن عرض خدا قوت به نویسنده امین، صادق، نجیب، کوشا و خوش ذوق این کتاب، امیدوارم که الموتیان و البرزیان عزیز به ویژه جوانان از طریق این کتاب، با بخشی از پیوندهای فرهنگی این دو منطقه دیرپا آشنا شوند.
صحبت احباب کمتر از شراب ناب نیست
باده پارینه داریم الفت دیرینه را
چهاردهم امرداد 1401
فایل pdf این کتاب با اجازه نویسنده منتشر شده است
کودتای سوم اسفند 1299 و استان البرز
به روایت حسین عسکری
تهیه کننده: میثم نبی
رادیو البرز
3 اسفند 1401
6 دقیقه
______________________
بشردوست، فروتن و مخالف تکبر باشید
توصیه اخلاقی آیت الله حاج شیخ هادی نجم آبادی فقیه نواندیش، آزادی خواه و قرآن پژوه عقل گرای روزگار قاجار
اثر استاد امیر اصغری
خوشنویس البرزی
این اثر هنری در کتاب «روستازادگان دانشمند» نوشته حسین عسکری درج شده که به تازگی منتشر شده است.
______________________
پیشنهاد ایجاد سروستان شهدای نهضت جنگل در طالقان
علیرضا شاه حسینی مشاور فرماندار طالقان در امور فرهنگی این شهرستان به مناسبت یکصد و چهارمین سالروز شهادت طبیب مجاهد دکتر ابراهیم حشمت طالقانی یار و همقدم میرزا کوچک جنگلی، پیشنهادی را مبنی بر ایجاد یک سروستان به نام شهدای طالقانی نهضت جنگل ارائه کرد. مراحل اولیه ی این طرح با مشورت از کارشناسان منابع طبیعی و همچنین با همکاری دکتر حسین عسکری نویسنده و البرز پژوه در دست مطالعه و بررسی قرار دارد. بیست و یکم اردیبهشت ماه 1402، طالقان شاهد برگزاری گرامیداشت یکصد و چهارمین سالروز شهادت نفر دوم نهضت جنگل خواهد بود.
- به نقل از رسانه فرهنگی گیل دیلم، 16 بهمن 1401
حضور موثر مبارزان البرزی در نهضت جنگل
______________________
استاد دکتر یوسف مجیدزاده در حال بیان ویژگی های باستان شناختی دژ مادی بر فراز تپه مرتفع محوطه باستانی ازبکی
شهرستان نظرآباد
استان البرز
18 آبان 1380
از راست: حسین عسکری، عباس احمدی، بتول کشت پور، ابوالفضل جلالی، مهدی توسلی، رامین ولی محمدی، جمال ترابی کچوسنگی، امیر حسین توسلی، ربابه کشتکار
عکاس: علی عسکری
______________________
مصاحبه هجده ساله
مصاحبه 18 سال پیش حسین عسکری با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) درباره وضعیت میراث فرهنگی شهرستان ساوجبلاغ. در آن زمان (5 دی 1383) شهرستان ساوجبلاغ شامل شهرستان های ساوجبلاغ فعلی، نظرآباد، طالقان و چهارباغ بود. ساوجبلاغ بزرگ از توابع استان تهران به شمار می رفت و استان البرز هم متولد نشده بود.
______________________
مرگ تختی در نزدیکی احمدآباد!
17 دی پنجاه و سومین سالگرد مرگ دردناک جهان پهلوان غلامرضا تختی (1309 - 1346ش) صاحب ده مدال ارزشمند جهانی در رشته کشتی است. او در اواخر عمر با گرایش به جبهه ملی، در صف مخالفان حکومت پهلوی قرار گرفت. از این منظر با آیت الله سید محمود طالقانی فقیه مبارز و نواندیش البرزی در یک سنگر بود.در عکس فوق که مربوط به سال های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی است، آیت الله طالقانی در مسجد هدایت تهران با اهدای قرآن کریم از تلاش های اجتماعی تختی تقدیر کرد. این دو شخصیت که از علاقه مندان به دکتر محمد مصدق به شمار می روند، پس از درگذشت او در 14 اسفند 1345، بر مزار او در روستای احمدآباد از توابع شهرستان نظرآباد در استان البرز حاضر شدند. تختی در چهلم مصدق (بهار 1346) با وجود تهدیدات سازمان اطلاعات و امنیت حکومت پهلوی (ساواک) به احمدآباد آمد. در حالی که گروهی از کارگران کارخانجات نساجی مقدم با سازماندهی سرهنگ علی اکبر مولوی رییس بی رحم و مخوف ساواک تهران به آرامگاه مصدق آورده شده بودند تا ضد مصدق و به نفع محمد رضا شاه پهلوی شعار دهند. در کارنامه سرهنگ مولوی که بعدها به درجه سرتیپی رسید، تصدی ریاست ساواک تهران، دستگیری دکتر سید حسین فاطمی وزیر امور خارجه کابینه مصدق، سخت گیری به دکتر مصدق در روستای احمدآباد، مشارکت در حمله به مدرسه فیضیه قم، کشتار مردم در واقعه 15 خرداد 1442، دستگیری شبانه امام خمینی در شهر قم و جاسوسی از بیوت مراجع تقلید شیعه دیده می شود. او در 5 اردیبهشت 1351 بر اثر سانحه سقوط هلی کوپتر کشته شد. بین آمدن جهان پهلوان تختی به احمدآباد و مرگش، فاصله چندانی نیست…
______________________
شب نشینی با تاریخ ایران و البرز
امشب 12 دی 1401 بنده و آقای دکتر سید غنی افتخاری (مدرس طالقانی تاریخ)، میهمان «برنامه شب نشینی با تاریخ» در رادیو البرز هستیم. نخستین بخش این برنامه، ساعت 22 امشب پخش می شود و قرار است هر هفته دوشنبه ها تداوم یابد. تهیه کننده این برنامه آقای میثم نبی است متولد سال 1362 در شهر زنجان و اکنون البرزنشین و شاغل در رادیو البرز. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش گذرانده است. کارشناسی «ادبیات نمایشی» و کارشناسی ارشد «تهیهکنندگی»، تحصیلات دانشگاهی اش است. نوشتن را از سال 1380 با شعر سپس فیلم نامه آغاز کرده و در سال 1382 مصممتر به حوزه داستان وارد شده است. «آلما»، «دوردست» و «روایت عقل سرخ» از کتاب های چاپ شده این نویسنده و برنامه ساز جوان است. برایش آرزومند توفیقات بیشتر هستیم.
_____________________
قدر همت والای محمدحسین شاه بیگ
امروز مقارن با نخستین برف زیبای زمستانی، سه کتاب قیمتی و خواندنی آقای محمدحسین شاه بیگ را دریافت کردم [1]. سه گانه ارزشمندی که در پیوند با گویش دیرپا و فرهنگ و تاریخ کهن اشتهارد است. با پژوهش های آقای شاه بیگ، اشتهارد (اشت + ارد = اشتارد) یعنی «آتشکده» یا «جایگاه مقدس.» تلفنی دقایقی با آقای شاه بیگ درباره این سه کتاب گفت و گو کردم و خواهش کردم که برای «کتاب تاریخ هشتگرد»، درباره «نام شناسه هشتگرد» ابراز نظر کنند. آقای شاه بیگ عزیز - که معلم پژوهنده و متولد سال 1349 خورشیدی است - را با این سه اثر می توان البرزپژوهی روشمند، دقیق، موثر و صاحب نظر دانست. به قول جناب صائب، «عزم صادق رخنه در سد سکندر می کند...»
3 دی 1401
[1]. ساختار دستوری واژگان در گویش اشتهاردی، تهران: انتشارات پژوهشگر برتر، 1396 / توصیف نظام آوایی گویش اشتهاردی، قم: انتشارات نقش، 1400 / فرهنگ جامع ضرب المثل ها و زبانزدهای تاتی اشتهارد، تهران: موسسه آموزشی تالیفی ارشدان، 1401.
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
پیوند ورود به این هم اندیشی:
https://www.skyroom.online/ch/shahidbeheshtikaraj/daneshjuee
_______________________
انقلاب اسلامی در منطقه چندار
در این آیین فرهنگی که در مسجد جامع روستای تاریخی آجین دوجین برگزار خواهد شد، بخشی از رویدادهای مربوط به انقلاب اسلامی در بخش چندار شهرستان ساوجبلاغ را با ارجاع به اسناد شهربانی و سازمان اطلاعات و امنیت حکومت پهلوی (ساواک) مرور خواهم کرد.
حسین عسکری
توسط انتشارات سوره مهر
کتاب زندگی و زمانه 85 تن از نامآوران روستای نجمآباد منتشر شد
|خبرگزاری مهر|
کد خبر: 5702313
18 بهمن 1401
کتاب «روستازادگان دانشمند؛ نام آوران روستای نجم آباد استان البرز» نوشته حسین عسکری توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد که زندگی و زمانه 85 تن از نامآوران روستای نجم آباد در آن ارائه شده است. به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «روستازادگان دانشمند؛ نام آوران روستای نجم آباد استان البرز» تازهترین پژوهش حسین عسکری است که با شمارگان 600 نسخه، 409 صفحه و بهای 250 هزار تومان توسط انتشارات سوره مهر در دسترس مخاطبان قرار گرفته است. کتاب دو مقدمه به قلم حکمت اله ملاصالحی و مرحوم سیف الدین نجم آبادی دارد.
کتاب چهار فصل به ترتیب با این عناوین دارد: «درنگی در نجم آباد»، «نام آوران خاندان نجم آبادی»، «نام آوران خاندان ساوجبلاغی» و «دیگر چهرهها». حسین عسکری از معدود پژوهشگرانی است که به تاریخ کهن و معاصر استان البرز توجه ویژه دارد و میتوان او را از جمله معدود البرزپژوهان تخصصی دانست. این کتاب نیز اثری البرزپژوهانه است که به بررسی اجمالی نقش و جایگاه زنان و مردان خاندانهای نجم آبادی و ساوجبلاغی و دیگر چهرههای برخاسته از روستای کهن نجم آباد در این موضوعات پرداخته است: علوم حوزوی همانند فقه، حدیث، حکمت و کلام، جنبش مشروطه خواهی و پیشدرآمدهای آن، رویدادهای انقلاب اسلامی، اصلاحگری و نواندیشی دینی، زبان و ادبیات فارسی، عربی و ترکی، پزشکی و علوم وابسته به آن، رشتههای هنری اعم از خوشنویسی، موسیقی، نقاشی، سینما، خدمات اجتماعی مثل ساخت مساجد، مدرسه و بیمارستان. فصل اول این کتاب ذکر تاریخچهای است از روستای کهن نجم آباد به همراه ویژگیهای جغرافیایی آن و البته ارائه اسنادی تاریخی و بررسی جایگاه این منطقه در تاریخ معاصر بویژه از رخداد مشروطه به بعد. در فصل دوم کتاب زندگینامه شخصیتهایی چون شیخ هادی نجم آبادی، آغابیگم نجم آبادی (دختر شیخ هادی)، ابوالفضل نجم آبادی، افسانه نجم آبادی، محمدتقی مجتهد نجم آبادی، مهدی نجم آبادی و… ارائه شده است. این فصل بخش دومی هم به عنوان دیگر چهرههای خاندان نجم آبادی دارد و درختواره نام آوران این خاندان به همراه ارائه مفصل حکایتهایی از زندگی و زمانه آیتالله حاج شیخ هادی نجم آبادی. در فصل سوم کتاب شخصیتهایی چون حسن اعتمادی، حکیمه دبیران، شفیع دبیران (دبیر افخم)، تقی ساوجبلاغی (دبیر اعلم)، عباس علی سَحبان، مصطفی سحبان و… معرفی شده و درختواره نام آوران خاندان ساوجبلاغی ارائه شده است. در فصل چهارم کتاب نیز شخصیتهایی چون سیدزین العابدین حسینی، محمدحسن و محمدحسین نجم آبادی، مصطفی و ناصر نجمی، محمدباقر خرقانی و… معرفی شدهاند. بخش دوم این فصل نیز نام آوران روستای نجم آباد در یک نگاه، نام دارد.
یکی از ویژگیهای مهم این کتاب معرفی تفصیلی از زندگینامه و آرا و افکار آیتالله شیخ هادی نجم آبادی است. عسکری پیشتر نیز در تحقیقات خود به شیخ هادی پرداخته بود، اما در این کتاب به تفصیل به واکاوی این شخصیت برجسته عصر بیداری ایرانیان پرداخته است. شیخ هادی متفکری قرآنگرا بود و در تنها کتابی که از او برجای مانده یعنی «تحریر العقلا» گرویدن به قرآن را کاری عقلانی معرفی میکند. او نسبت به تهیدستان بسیار فروتن و مددکار بود. در خانه او همواره به روی مردم باز بود تا بدون هیچگونه چشمداشت مادی به آنها کمک کند. او دغدغه انسان داشت و به همه سفارش میکرد که بشر دوست، فروتن و مخالف تکبر و استبداد باشند. شیخ هادی به شدت مخالف استبداد بود و همیشه حامی آزادی خواهان و روشنفکران. آزادی مردم را در آگاهی آنها میدانست و برای آزادی مردم پشت و پناه و حامی همه کسانی که منادی آزادی بودند. او به عنوان یک روحانی روشنفکر به روشنی دریافته بود که برای آگاهی هرچه بیشتر ایرانیان شیوههای سنتی آموزش پاسخگو نیست. به همین مناسبت وی از میرزا حسن رشدیه در راه تأسیس مدارس نوین حمایت کرد. در این راستا شیخ هزینه تحصیل دانشآموزان بیبضاعت را نیز عهدهدار میشد. همچنین همسر شیخ و دخترش «آغابیگم نجمآبادی» نیز با تأسیس انجمن مخدرات وطن گام مهمی در راستای فعالیتهای عام المنفعه به نفع زنان برداشتند که یکی از آنها تأسیس مدرسهای با عنوان «مدرسه دختران» در جنوب شهر تهران بود. شیخ هادی هرگونه مسائلی را که باعث ذلت انسان میشد حرام میدانست. یکی از فتاوای او تحریم دائمی استعمال دخانیات اعم از توتون، تنباکو و تریاک در همه اوقات بود. به همین دلیل در جلسهای که به منظور اعلام فتوای میرزای شیرازی در تهران تشکیل شده بود شرکت نکرد، چرا که آن فتوا صرفاً مبتنی بر حرمت موقتی بود. در زمینه سیاست نیز شیخ را «معلم مشروطه» نام نهادهاند، چرا که همه کوشندگان بیداری ایرانیان از اصحاب او بودند. به دلیل فعالیتهای آزادی خواهانه آقا سیدجمال الدین اسدآبادی، شیخ هادی نیز از جمله اصحاب او قرار گرفت. نقل است که به او گفت که پیش از هرچیز بیاید و برای مردم از معنای آزادی در کلام الله مجید درس بگوید. همین نکته نشان دهنده اهتمام او به اسلام سیاسی است. برخی از به اصطلاح مورخانِ امروز، به دلیل ضدیتشان با مشروطه تلاش کردند تا به تخریب شخصیت شیخ هادی بپردازند، چرا که تخریب او زمینههای تخریب نهضت انقلابی و تابناک مشروطیت را نیز فراهم میآورد. بنابراین بحث درباره شیخ هادی و معرفی شخصیت او به نسل جدید اهمیت بسیاری دارد. از این نظر اهتمام حسین عسکری - که از مورخان بهنام است - به شخصیت شیخ هادی قابل توجه است.
حسین عسکری در بخشی از پیشگفتار خود بر این کتاب چنین نوشته است: «ایده اصلی نگارش این کتاب مدیون گفتوگو نامه نگاریهای صاحب این قلم با شادروان استاد دکتر سیف الدین نجم آبادی - زبانشناس و ایرانشناس نامی و نوه فاضل آیتالله حاج شیخ هادی نجم آبادی - است. ایشان کریمانه با نادیده گرفتن فاصله جغرافیایی استان البرز و هیدلبرگ آلمان، اسناد و منابع کمیابی را در اختیارم قرار دادند و ضمن اصلاح و تکمیل دانستههایم درباره خاندان نجم آبادی، مرا چند باره به تألیف چنین کتابی تشویق کردند. در همین راستا، نگارش مدخل نجم آبادی در جلد شانزدهم دایره المعارف تشیع به مثابه مطالعه اکتشافی و آغاز فیش برداریهای این کتاب بود. پس از برگزاری کنگره و آئین بزرگداشت آیت الله حاج شیخ هادی نجم آبادی در سالهای 1376 و 1378 ش در ساوجبلاغ و تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، زندگینامه شیخ هادی و 24 تن از مفاخر روحانی خاندان نجم آبادی را به قلم مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ علی دوانی در یک کتاب 104 صفحهای منتشر کرد. در ادامه هم کتابهای زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر محمود نجم آبادی و آیت الله حاج شیخ میرزا ابوالفضل نجم آبادی در سالهای 1378 و 1388 شمسی منتشر شد. با این همه شاید اشاره به زندگی، زمانه و آثار 85 تن از نام آوران روستای نجم آباد در قالب خاندانهای علمی و فرهنگی و همچنین ارائه مطالب مستند، تصاویر کمتر دیده شده و اسناد تازه، از ویژگیهای متمایز کتاب پیشرو باشد. نام این کتاب را از حکایت دوم باب هفتم گلستان جناب سعدی برگرفتهام. دلیل دیگر توجه و علاقه دوچندانم به این نام، ذوق سلیم، شادروان دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی در کتاب «حماسه کویر» است. ایشان در فصل «روستازادگان دانشمند» به نام شریف آیت الله حاج شیخ هادی نجم آبادی و خاستگاه ایشان پرداخته است.»
خبر فوق در خبرگزاری صدا و سیما
معرفی این کتاب در وب سایت سازمان اسناد و کتابخانه ملی
روستازادگان دانشمند: نامآوران روستای نجمآباد استان البرز/ نویسنده حسین عسکری؛ با مقدمه دکتر سیفالدین نجمآبادی، دکتر حکمتاله ملاصالحی؛ ویراستار اسماعیل آلاحمد؛ [برای] دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری مراکز استانی (استان البرز). تهران: شرکت انتشارات سوره مهر، 1401، 408 صفحه.
معرفی این کتاب در وب سایت انتشارات سوره مهر
نقشه ای برای بی آبرویی شیخ در کرج
پژوهشگران تاریخ معاصر، یکی از دلایل اصلی سقوط حکومت پهلوی را تشکیل و فعالیت «سازمان اطلاعات و امنیت کشور» موسوم به (ساواک) می دانند. سازمانی جهنمی که به اصول انسانی، اخلاقی، شرعی و قانونی پایبند نبود و به طور مطلق دستش را برای انجام اقدامات مختلف علیه مخالفان حکومت باز می دید. ساواکیان تحقّق «هدف» یعنی بقای حکومت پهلوی را «با هر وسیله ای»، روا می دانستند و جهنمی را برای مردم سالاری و آزادی های مشروع مردم مظلوم ایران پدید آورده بودند.
این مقدمه را نوشتم تا اسنادی کمتر دیده شده در پیوند با عملکرد ساواک در استان البرز را توضیح دهم.
آیت الله شیخ حسین لنکرانی، فعال سیاسی و اجتماعی دوره پهلوی و مشهور به «مرد دین و سیاست» است که بخشی از عمر صد ساله خود را در کرج و ساوجبلاغ گذراند و در 19 خرداد 1368درگذشت. منزل و باغ او در محله حصار کرج، محل دیدار و گفت و گوهای چهره های مذهبی و سیاسی مخالف حکومت پهلوی بود. امام خمینی هم بین سال های 1339تا 1342به این منزل رفت و آمد میکرد. اعتراض به قرارداد خفت بار وثوق الدوله در سال 1298، راه اندازی روزنامه اتحاد اسلام در سال 1303، نمایندگی مردم اردبیل در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی، ستیز با بلوای جمهوری خواهی رضا خان در سال 1302، تبعید به منطقه کلات نادری و مشهد به وسیله رضا خان در سال 1303، ارتباط گرم با آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی و شهید سید مجتبی میرلوحی معروف به نواب صفوی (رهبر جمعیت فداییان اسلام)، حمایت از ملی شدن صنعت نفت ایران و مشارکت در قیام 15 خرداد 1342 از فرازهای مهم کارنامه سیاسی آیت الله لنکرانی است. آیت الله لنکرانی در پی فعالیت های ضد استعماری و انقلابی، چندین بار از سوی رضا شاه پهلوی تبعید شد. مرحله دوم تبعید او در سال 1305 رخ داد و این زمانی بود که شیخ، اسناد دولتی و محرمانه مربوط به شیخ مهدی خالصی و فرزندش شیخ محمد خالصی زاده (درگذشت 1342) را در روزنامه اتحاد اسلام افشا کرد و این موضوع سبب درگیری او با رییس کل نظمیه شد. رییس نظمیه در 25 اردیبهشت 1305ش طی گزارشی به محمدعلی فروغی رییس الوزراء وقت، از او خواست که چون آیت الله لنکرانی در تهران منشأ اختلال در اذهان و امنیت عمومی می باشد، موارد پیش گفته را با رضا شاه در میان گذارَد تا در صورت موافقت او، شیخ به خارج از کشور تبعید شود که در این مرحله، آیت الله لنکرانی مدتی به منطقه ساوجبلاغ تبعید گردید. محل دقیق و مدت این تبعید روشن نیست.
مجموعه اسناد ساواک و شهربانی درباره آیت الله لنکرانی در کتابی 640 صفحه ای در پاییز 1383 منتشر شده است. بخشی از این اسناد درباره رویدادهای مربوط به سکونت او در شهر کرج است. قدیمی ترین سند این مجموعه، نامه ای است که سرهنگ پورکارگشا رییس وقت اداره کارآگاهی در 29 آذر 1327 به کلانتری مستقل کرج درباره مراقبت از جلسات سیاسی در منزل آیت الله لنکرانی نوشته است.در 5 بهمن 1340 گزارشگر ساواک درباره او نوشته است: «در بین اهالی کرج معروفیت دارد و حسن شهرت. اهالی کرج عموماً نسبت به وی احترام می گذارند و بعضی مواقع در محافل نیز سخنرانی میکند.» همچنین مخبر ساواک در گزارش 28شهریور 1341، آیت الله لنکرانی و آیت الله سید حسن مدرسی یزدی را «دو روحانی تقریباً با نفوذ کرج» توصیف کرده است. از اسناد ساواک برمی آید که او بر مقامات حکومتی کرج نفوذ داشت؛ به طور مثال در 8 بهمن 1340 مأمور ویژه ساواک گزارش کرده که جلسه ای با حضور بهاء (شهردار کرج)، پرویزیان و زرندی (اعضای انجمن شهر) و جاوید (رییس بانک ملی) در منزل آیت الله لنکرانی درباره عملکرد سعیدی (فرماندار کرج) برگزار شده است.
در سال 1349حوصله اداره کل سوم ساواک (بخش امنیت داخلی)، از دست شیخ مبارز کرج سر می رود و در 14تیر همان سال دستور می دهد طرحی را برای «تضعیف و خفیف کردن» شیخ تدارک ببینند. در 22تیر 1349نواب (رئیس ساواک تهران) پیشنهاد می دهد برای بی آبرو کردن شیخ در بین مذهبی ها، به او تهمت کمونیست بودن و عضویت در حزب توده ایران زده شود. قرار می شود اعلامیه ای در 300نسخه با امضای جعلی «جمعی از روحانیون تهران» تنظیم و با رعایت اصول امنیتی، در محافل مذهبی و حوزوی پخش شود.حیطه بندی و دقت حفاظتی در تنظیم و توزیع این اعلامیه دروغین، به اندازه ای رعایت شده بود که یکی از مخبران ساواک در 11آذر 1349در گزارشش این اعلامیه را به جریان میرزا یوسف شعار تبریزی و آیت الله سید ابوالفضل برقعی قمی (از چهره های جریان قرآنیون شیعه) نسبت داده است. واکنش آیت الله لنکرانی هم جالب است همان مخبر ساواک نوشته که شیخ این اعلامیه را دیده و گفته ماتحتش را با آن پاک کرده است...!
_____________ روایت هایی از مرد دین و سیاست _____________
- آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب: «خدا مرحوم آقا شیخ حسین لنکرانی، روحانی سیاسىِ کهنه کار قدیمی را رحمت کند. ایشان سال های 53 و 54 یا شاید هم زودتر - سال های اواخر دهه چهل - وضعیت رژیم طاغوت را تشبیه می کرد به کسی که روی یک گنبدی رفته و یک دستمال ابریشمی هم دستش است که توی آن پر از گردوست؛ و گوشه این دستمال وا شده و گردوها همین طور دارد می ریزد؛ این می خواهد این گردو را بگیرد، یک گردو از آن طرف می افتد، یک گردوی دیگر، یک گردوی دیگر، خودش هم روی گنبد است! بالاخره آدم روی زمین صاف، باز می تواند گردوها را هر جور هست جمع کند. به نظر من امروز نظام سلطه در مواجهه با حرکت اسلامی یک چنین حالتی دارد. جاپایش محکم نیست.»
- آیت الله شیخ علی پناهاصلانی اشتهاردی (درگذشت 1387): «مرحوم لنکرانی خیلی علاقه مفرطی نسبت به حضرت امام خمینی که در تابستان سال 1341 مدتی در شهرستان کرج در [محله] حصار منزل کرده بود، ابراز می داشت و برای احترام امام که او را دعوت کرده بود، از کثیری از معاریف کرج، از روحانی و اداری، دعوت به عمل آورده بود. مرحوم آیت الله لنکرانی در مدت توقف حضرت امام در کرج، اکثر ایام را پیش امام می رفت و مفاسد اعمال پهلوی را برای ایشان بازگو می کرد و قطعاً بدین وسیله اطلاعات حضرت امام نسبت به دستگاه فاسد بیشتر می شد... من خودم از مرحوم آیت الله لنکرانی به دو گوش خود شنیدم که می فرمود: قربانِ خاک پای حاج آقا روح الله بروم. با اینکه چندین سال مسن تر از ایشان بود.»
- حسین شاه حسینی (درگذشت 1396): «من اولین بار در همین باغ شیخ حسین لنکرانی، خدمت مرحوم آیت الله خمینی رسیدم... ایشان در باغش از حضرت آیت الله خمینی و رجال دیگر پذیرایی می کرد. در تابستان یک سال، که تاریخش الان یادم نیست، ایشان آقای [سید حسن] مدرسی [سریزدی] و آقای خمینی را در باغ خود مهمان کرده بود. چون آقای خمینی جزء شاگردان مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری [یزدی] بود و این آقای مدرسی هم که در کرج می زیست، در جرگه شاگردان مرحوم حائری قرار داشت. حاج آقا مصطفی و همچنین حاج احمد آقای خمینی هم کراراً به باغ آقای لنکرانی می آمدند.»
- شیخ جعفر جوادی شجونی (درگذشت 1395): «حدود ده سال پیش از پیروزی انقلاب [اسلامی] به کرج دعوت شدم. علت آن هم فوت مادر آیت الله شیخ حسین لنکرانی از انقلابیون قدیمی بود. پس از آنکه برای این مسأله در مسجد جامع کرج مراسمی برپا شد و در آنجا منبر رفتم، سخنان من مورد توجه قرار گرفت و از آن زمان به بعد اهالی کرج در ایام ماه صفر به خصوص در دهه آخر آن برای سخنرانی از من دعوت به عمل آوردند.»
منابع
سعیده محرمی؛ سمیر کتف، آفتاب حصار، ص 28، 31، 32؛ شیخ حسین لنکرانی به روایت اسناد ساواک، ص 2، 20، 22، 36، 38، 268، 275، 285، 290، 293، 299؛ گلشن ابرار، ج 6، صص 261 - 271؛ حمید بصیرت منش، علما و رژیم رضا شاه، ص 379؛ حمید کرمی پور، انقلاب اسلامی در کرج، ص 73، 126؛ علی ابوالحسنی (منذر)، «آیت الله حاج شیخ حسین لنکرانی، از تعامل تا تقابل با آمریکا»، قسمت اول، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، ش 28، ص 7؛ همان نویسنده، «روابط و مناسبات آیت الله حاج شیخ حسین لنکرانی و امام خمینی 1324 - 1368ش»، قسمت اول، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، ش 21 و 22، ص 7، 38، 41؛ مهدی ابوطالبی، «بیناترین به احوال رجال ایران»، ماهنامه معارف، ش 114، ص 49؛ حسین عسکری، بیداری دشت کهن، ص 218؛ محمد شریف رازی، اختران فروزان ری و طهران یا تذکره المقابر فی احوال المفاخر، ص 105؛ پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (مدظله العالی)، 2 تیر 1389.
- نشر نخست این مقاله در: حسین عسکری، «نقشه ای برای بی آبرویی شیخ در کرج»، ماهنامه قاف البرز، سال چهارم، شماره 11، بهمن 1401، صفحه 6.
آیت الله شیخ حسین لنکرانی در سال های پایانی عمر، شهر کرج
سال های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، مسجد جامع شهر کرج
از چپ: آیت الله سید محمود علایی طالقانی، آیت الله شیخ حسین لنکرانی، شیخ ابوذر بیدار
سال های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، مسجد جامع شهر کرج
از چپ: آیت الله شیخ حسین لنکرانی، آیت الله سید محمود علایی طالقانی، استاد محمدتقی شریعتی
مجموعه اسناد ساواک و شهربانی درباره آیت الله لنکرانی در پاییز 1383 منتشر شده است.
اسناد مورد اشاره سازمان اطلاعات و امنیت حکومت پهلوی (ساواک)
آثار باستانی زنانه در استان البرز قدمت هشت هزار ساله دارد
|حسین عسکری|
جمعه 23 دی 1401
روز زن
«زن» با «زندگی» هم ریشه است و از این جهت خداوند حکیم، «زایندگی» را به این موجود عاشق (مادر) سپرده است. چرخ زندگی به دست زنان می چرخد. اگر ناامید و متوقف شوند، زندگی متوقف می شود. اگر بمیرند، «شور و نشاط زندگی» را با خود می برند. به همین جهت برای ما مرگ مادر، سوگناک تر و سنگین تر از مرگ پدر است. این مقدمه کوتاه را نوشتم تا عرض کنم توجه به زن در یافته های باستان شناسی استان البرز، قدمت هشت هزار ساله دارد. تاکنون به همت باستان شناسان ایرانی، دو اثر زنانه از محوطه های باستانی «اُزبکی» و «موشه لان تپه اسماعیل آباد» به دست آمده که نشانگر حضور دیرپا و موثر زنان در فرهنگ و تاریخ استان البرز است:
سفال هفت هزار ساله نیایش زنان
محوطه باستانی موشه لان تپه اسماعیل آباد در شهرستان ساوجبلاغ، قدمت هفت هزار ساله دارد. در کاوش های مهندس علی حاکمی در سال 1337 سفالی زیبا به قطر 22 و ارتفاع 5/17 سانتیمتر به دست آمده که دارای نقش دو زن است که دستان باز رو به بالا دارند. این سفال ارزشمند که متعلق به هزاره پنجم پیش از میلاد مسیح است، در موزه ملی ایران نگهداری می شود. پژوهشگران بر این نظرند نقش و کاربری این سفال، آیینی بوده است.
جیران بانوی هشت هزار ساله
«جیران تپه» یکی از ده تپه باستانی محوطه ازبکی در شهرستان نظرآباد است که با دو متر ارتفاع در فاصله 250 متری جنوب غربی تپه مرتفع ازبکی (دژ مادی) و 300 متری شمال شرقی «یان تپه» قرار دارد. به کوشش استاد دکتر یوسف مجیدزاده، در آن استقرارهایی همزمان با یان تپه (کهن ترین تپه محوطه باستانی ازبکی) یعنی هزاره های هفتم و ششم پیش از میلاد مسیح شناسایی شده است. غنی ترین تدفین جیران تپه، متعلق به یک زن با جایگاه اجتماعی بالا است. در کنار «جیران بانو» ظرف هایی زیبا و ظریف و زیورهای مرمرین با حدود هزار مهره به دست آمده است. دو ظرف بزرگ میوه خوری پایه دار، یک پیاله مرمرین که در نهایت استادی تراشیده شده، یک وسیله مرمرین دیگر با یک میله مسی که تصویر می شود میله سرمه کشی باشد و دستبند و گردنبند مرمرین، از اشیاء و ظرف های دفن شده همراه این خاتون باستانی هشت هزار ساله است.
این دو یافته ارزشمند باستانی، برگی مهم از کتاب خواندنی «زن در فرهنگ و تاریخ استان البرز» است که امیدوارم با حمایت نهادهای فرهنگی نوشته شود. در پایان پیشنهاد می شود برای پاسداشت تاریخی مقام زن و تأکید بر نقش فرهنگی و تمدن ساز آن، طرحی هنری از این دو اثر باستانی تهیه شده و در معابر یا اماکن عمومی کلانشهر کرج (مرکز استان البرز) نصب شود.
- نشر نخست این مقاله در: حسین عسکری، «شواهدی از حضور باستانی زن در البرز»، روزنامه پیام آشنا، سال نهم، شماره 2226، چهارشنبه 28 دی 1401، صفحه 3
این مقاله در روزنامه پیام آشنا
___________________________________
________________________
تاریخ البرز به روایت حسین عسکری
بخش سی و نهم
برنامه ماه نشین
شبکه البرز
تهیه کننده: محمد فنایی
22 دی 1401
________________________
سفال هفت هزار ساله نیایش زنان، به دست آمده از محوطه باستانی موشه لان تپه اسماعیل آباد
شهرستان ساوجبلاغ، استان البرز
تدفین هشت هزار ساله جیران بانو در محوطه باستانی ازبکی
شهرستان نظرآباد، استان البرز
زیورهای مرمرین تدفین هشت هزار ساله جیران بانو
ظرف های موجود در تدفین هشت هزار ساله جیران بانو