قلعه صفوی حیدرآباد ماهدشت و شکایت مدیرکل میراث فرهنگی البرز
امروز آقای فریدون محمدی (مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان البرز) در واکنش به مصاحبه انتقادی بنده با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) و گزارش مستند آقای محمد باریکانی (خبرنگار حوزه میراث فرهنگی) درباره تخریب و واگذاری غیر قانونی قلعه صفوی حیدرآباد، شکایت کرده است. مستندات خود را تقدیم کردم و تسلیم اراده قانون هستم . گفتنی است، «تپه و قلعه حیدرآباد» در محدوده شهر ماهدشت از توابع بخش مرکزی شهرستان کرج، از جمله آثار باستانی و تاریخی استان البرز است که در 10دی 1381به شماره 6565در فهرست آثار ملی ایران» به ثبت رسیده است.
حسین عسکری
22آذر 1400
___________________________
بخشی از واکنش های فعالان فرهنگی و اجتماعی
- دکتر مهراب رجبی (البرزپژوه): عجب!!؟ شکایت دیگر چیست؟ فرهنگ و ادب و هنر را چه به شکایت... دفاع از تاریخ و فرهنگ نیاکان را چه به قاضی و بازپرس...
ای خدا جان را تو بنما آن مقام
کاندر او بی حرف می روید کلام
23 آذر 1400
- حسین جوادان (فعال فرهنگی): دردا که افراد غیر فرهنگی، مدیریتهای فرهنگی را اشغال کردهاند. این هزینهسازیها و اقدامات نسنجیده، نه تنها صدای حقطلبانه اهالی بیدار فرهنگ را خاموش نمی کند، بلکه اجر تلاشهای آنان را مضاعف می کند. همه ما در کنار دکتر عسکری عزیز، این سرباز دلیر فرهنگ و تاریخ البرز هستیم.
23 آذر 1400
- داود اسدی (روزنامه نگار و فعال فرهنگی): در روزهای پایانی خدمت مدیران باقی مانده از دولت روحانی، شاهد شکایت های مکرر از اهالی رسانه و دلسوزان و منتقدان به نابسامانی های موجود در بخش های مختلف به ویژه در بخش میراث فرهنگی و گردشگری در استان البرز هستیم. عمده حرف ما در خصوص مسئله اخیر این است که چرا با وجود ارسال نامه دوم مدیرکل میراث فرهنگی و گردشگری مبنی بر توقف عملیات عمرانی در محدوده اثر ملی فوق، از انتشار و رسانهای شدن آن نامه خودداری می شود و به جای پذیرش خطای احتمالی یا توضیح روشنگرانه که وظیفه هر مسئول و مدیر در نظام اسلامی است، به شکایت علیه منتقدین و دلسوزان اقدام می شود؟
22 آذر 1400
- علی اکبرپور (فعال اجتماعی): سلام. واقعاً جای تاسف دارد، این ها مدعی فرهنگ در کشور هستند. به جای تشکر و قدردانی از دلسوزی دکتر حسین عسکری می روند شکایت می کنند. در اوج انتقادها از این کار غیر فرهنگی این مدیر ان شالله فرهنگی استان البرز، پیشنهادی دارم. ایشان در اسرع وقت با پس گیری شکایت بیجای خود، چند ساعتی در شهر ما نظرآباد در نماد تاریخی استان البرز (محوطه ازبکی)، با مهربانی پذیرای دلسوز فرهنگی استاد دکتر عسکری عزیز باشند. ضمن دلجویی از بابت این شکایت بی جا، ضمن تبادل اطلاعات در مورد موضوع مورد اختلاف، نگرانی اصحاب فرهنگی و مردم را رفع نمایند تا مردم تشویق به مطالبه گری و انتقاد از مدیران شوند. ان شالله.
23 آذر 1400
- سید حسن حسینی (کارگردان البرزی): دکتر عسکری، در عجبیم وقتی توان نگهداری از اماکن تاریخی و فرهنگی و هویت ایرانی را ندارند و در پس پرده با تصمیمات بچه گانه و غیر کارشناسی باعث تخریب و از دست رفتن هویت تاریخی هستند برای فرار رو به جلو، شکایت ساده ترین کار ممکن است اگر بنا به شکایت است همه ما صدای حق خواهی شما هستیم و از همینجا اعلام می کنم از ما هم شکایت کنید شاید خیالتان آسوده تر شد.
23 آذر 1400
استوری مریم اطیابی (خبرنگار حوزه میراث فرهنگی) درباره شکایت مدیرکل میراث فرهنگی و گردشگری استان البرز از دو فعال فرهنگی و رسانه ای
24 دی 1400
استوری علیرضا گروسی (دبیر سازمان مردم نهاد حامیان محوطه باستانی ازبکی) به شکایت مدیرکل میراث فرهنگی البرز از فعالان فرهنگی
25 آذر 1400
- مهندس عزتالله ضرغامی (وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی) در حاشیه بازگشایی پانزدهمین نمایشگاه بینالمللی گردشگری با اشاره به شکایت یکی از مدیر کلهای استانی از یک رسانه و فعال میراث فرهنگی تاکید کرد: بلافاصله دستور داده شد شکایت پس گرفته شود. ما از هیچ کس شکایت نمیکنیم. همه با هم هستیم. شکایت و گله کردن هیچ مشکلی را حل نمیکند.هر رسانه و هر فعالی باید نقد کند هم وظیفهاش است هم نیاز ماست. هر چقدر لازم باشد باید اشکالات و کمبودهایی که هست در قالب گزارش وخبر منتشر و اطلاعرسانی شود.
- به نقل از: وب سایت خبری - تحلیلی صدای میراث، 9 بهمن 1400
___________________________
شکایت پس گرفته شد...
با مطالبه گری جدی و فراگیر خبرنگاران و کنشگران حوزه میراث فرهنگی و همچنین پیگیری موشکافانه مسئولان رده بالای وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، مدیر کل میراث فرهنگی استان البرز صبح روز دوشنبه 27دی 1400شکایتش را از بنده و آقای محمد باریکانی پس گرفت. گفتنی است آقای فریدون محمدی در واکنش به دو مصاحبه انتقادی بنده با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) و گزارش مستند آقای محمد باریکانی (خبرنگار حوزه میراث فرهنگی) درباره تخریب و واگذاری غیر قانونی قلعه صفوی حیدرآباد، شکایت کرده بود. «تپه و قلعه حیدرآباد» در محدوده شهر ماهدشت از توابع بخش مرکزی شهرستان کرج، از جمله آثار باستانی و تاریخی استان البرز است که در 10دی 1381به شماره 6565در «فهرست آثار ملی ایران» به ثبت رسیده است.
حسین عسکری
میراث فرهنگی استان البرز شکایت از صدای میراث در پرونده «قلعهخواری در البرز» را پس گرفت
وزارت میراثفرهنگی قصد شکایت از خبرنگاران و فعالان میراثفرهنگی را ندارد
4 بهمن 1400
صدای میراث: اداره کل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان البرز با تلاش روابطع مومی وزارت میراثفرهنگی و درخواست معاونت میراثفرهنگی این وزارتخانه، شکایت خود از سردبیر سایت صدای میراث را در پرونده گزارش «قلعهخواری در البرز» پس گرفت. به گزارش صدای میراث، بخش حقوقی اداره میراثفرهنگی البرز با حضور در شعبه 17 بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه 2 فجر کرج و پر کردن فرم مخصوص اعلام رضایت دادسرا و تحویل آن به شعبه 17 بازپرسی دادگستری استان البرز، در این پرونده اعلام رضایت کرد. پس از انتشار گزارش «قلعهخواری در البرز» که به تخریب باقیمانده قلعه تاریخی حیدرآباد در ماهدشت کرج پرداخته بود، یگان حفاظت میراثفرهنگی استان البرز و دستگاههای نظارتی و امنیتی با حساسیت ویژه موضوع را در دست بررسی قرار دادند. با این حال بخش حقوقی اداره کل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان البرز با عنوان اتهامی نشر اکاذیب اقدام به شکایت از سردبیر سایت صدای میراث و یکی از فعالان میراثفرهنگی و رسانهای استان البرز بابت بازنشر این گزارش، در «پلیس فتا» استان البرز اعلام شکایت کرد. براساس همین شکایت سردبیر صدای میراث به پلیس فتا استان البرز فراخوانده شد و توضیحات مرتبط با پرونده را به کارشناس مربوطه اعلام کرد. پس از آن و در تاریخ 23 دی 1400 شعبه 17 بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه 2فجر کرج در ابلاغیهای خواستار حضور این روزنامهنگار تخصصی حوزه میراثفرهنگی و همچنین یکی از فعالان فرهنگی و رسانهای استان البرز در این شعبه شد. همزمان با مراجعه خواندهشدگان به شعبه 17 بازپرسی دادگستری استان البرز و ارایه توضیحات مرتبط با پرونده به بازپرس پرونده، معاون حقوقی اداره کل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان البرز نیز به این شعبه مراجعه و رضایت خود در این پرونده تقدیم بازپرس ویژه پرونده کرد. فریدون محمدی مدیرکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان البرز پس از اعلام رضایت اداره کل میراثفرهنگی البرز در این پرونده، در تماس با سردبیر صدای میراث شکایت صورت گرفته را ناشی از یک سوءتفاهم خواند و گفت: پس از انتشار گزارش قلعهخواری در البرز در سایت صدای میراث، اداره کل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان البرز بلافاصله نامه توقف تخریب را صادر و نامه نخست را که با متن بیارزش بودن باقیمانده قلعه صفوی حیدرآباد ماهدشت منتشر شده بود را کان لم یکن کرد و حتی برخی جابهجاییها در معاونت میراثفرهنگی استان البرز درباره متن نگارش شده در نامه نخست منتشر شده نیز صورت گرفت.
گفتنی است، پس از اعلام شکایت اداره کل میراثفرهنگی استان البرز از سردبیر صدای میراث در موضوع گزارش متشر شده از تخریب باقیمانده قلعه صفوی ماهدشت با استناد به نامه نخست اداره میراثفرهنگی این استان که در آن اعلام شده بود باقیمانده این اثر تاریخی بدون ارزش تشخیص داده شده است، حسن میثمی مدیرکل روابطعمومی وزارت میراثفرهنگی و سیدامین صانعی، معاون او با اطلاع از این اقدام از اداره میراثفرهنگی استان البرز خواستند از شکایت مطرح شده صرفنظر و رضایت خود را برای مختومه شدن پیگیری رسانهای قلعهخواری در البرز به دادگستری استان البرز ارایه کند. پیگیری صدای میراث همچنین مشخص کرد، علی دارابی، قائم مقام وزیر میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی و معاون میراثفرهنگی کشور با اعلام نارضایتی از شکایت صورت گرفته از سردبیر سایت صدای میراث و همچنین یکی از فعالان میراث فرهنگی و رسانهای استان البرز از فریدون محمدی، رییس اداره میراث فرهنگی این استان خواست بلافاصله شکایت خود از رسانهها و فعالان میراث فرهنگی را پس بگیرد.
پیگیریهای صدای میراث از وزارت میراثفرهگی مشخص کرد که نه تنها عزتالله ضرغامی وزیر میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی و علی دارابی معاون میراثفرهنگی و قائم مقام وزیر میراثفرهنگی از پیگیری رسانهای موضوعات مرتبط با فعالیتهای زیر مجموعه این وزارتخانه استقبال میکنند که مسئولان این وزارتخانه تاکید دارند که نباید هیچ شکایتی از رسانههای حوزه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی و فعالان این حوزه و دوستداران میراث فرهنگی صورت بگیرد. در دیدگاه مقامات ارشد وزارت میراث فرهنگی، رسانههای این حوزه چشمان تیزبین مسایل و مشکلات سه حوزه مرتبط با این وزارتخانه و بیانگر موضوعاتی هستند که نیازمند تصمیم گیری دقیق و کارشناسانه از سوی وزیر و معاونان این وزارتخانه است. صدای میراث با تحسین نگاه حاکم بر وزارت میراثفرهنگی در مضموم بودن شکایت از رسانههای تخصصی حوزه میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی و فعالان این حوزه، بر خود لازم میداند با قدردانی از پیگیری مسئولان این وزارتخانه درخصوص پس گرفتن شکایت اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان البرز از سردبیر این سایت و همچنین یکی دیگر از فعالان رسانهای و فرهنگی آن استان که به دلیل بازنشر گزارش صدای میراث با شکایت مواجه شد، همچنان وظیفه آگاهیرسانی در حوزههای مرتبط با میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی را به نحو مطلوب انجام داده و با تداوم اطلاعرسانی و حتی نقد منصفانه، به عنوان یک پل ارتباطی با افکارعمومی، مسئولان این وزارتخانه را در تصمیمگیری و تصمیمسازی سه حوزه مرتبط با وظایف حساس و خطیر وزارت میراثفرهنگی یاری کند.
گزارش فوق در وب سایت صدای میراث
___________________________
دیگر مطالب مرتبط:
مجموعه مطالب مربوط به قلعه خواری در ماهدشت البرز - 1
مجموعه مطالب مربوط به قلعه خواری در ماهدشت البرز - 2
پاسدار مسجد قاجاری البرز
متاسفانه چند ساعت مانده به تحویل سال 1401 خورشیدی، «کربلایی محمدنبی روزبان» عضو هیئت امنای مسجد حضرت ابوالفضل (ع) روستای نجم آباد شهرستان نظرآباد از توابع استان البرز - که در سال 1386ش به شماره 19166 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده - در راه انتقال به بیمارستان درگذشت. این سوگ را صمیمانه به خانواده گرامی آن مرحوم تسلیت عرض می کنم. از سال های نگارش کتاب «دشتی به وسعت تاریخ» یعنی از حدود سال 1380، کربلایی را می شناسم. برای آخرین بار هم ایشان را روز جمعه 26 آبان 1400 در آیین «لبخند صبح» در کتابخانه عمومی نجم آباد دیدم. همچنان با شوق و حرارت از مسجد قدیمی نجمآباد - که نمازگاه آخوند ملا ابراهیم نجم آبادی (درگذشت 1245ق) مدرس حکمت متعالیه در اوایل حکومت قاجاریه و آیت الله حاج شیخ هادی نجم آبادی (درگذشت 1320ق) قرآن پژوه و فقیه آزادیخواه صدر مشروطیت به شمار می رود - سخن گفت. در آن شب خاطره انگیز، نامهنگاریهای خود با تعدادی از مراجع معظم تقلید شیعه همانند آیات عظام آقا سید علی خامنه ای، آقا شیخ محمدعلی اراکی، آقا شیخ محمد فاضل لنکرانی و شیخ جواد آقا تبریزی را نشانم داد. در آن نامه ها که متعلق به سال های 1370 تا 1374 است، هیئت امنای مسجد به اصرار برخی از اهالی، از مراجع استفتاء کرده اند «آیا امکان دارد بخشی از مسجد قدیمی نجم آباد را تخریب کرده و آن را به کوچه اضافه کنند تا به اصطلاح عبور و مرور خودروها و عابرین به آسانی انجام شود!» پاسخ های مراجع تقلید، قابل توجه و متنوع است. در نخستین استفتاء، شیخ الفقها آیت الله شیخ محمدعلی اراکی (درگذشت 1373) در تیر ماه 1370 مرقوم کرده اند: «الحاق زمین مسجد به کوچه کم باشد یا زیاد، جایز نیست و آنچه را که ذکر نمودید مجوز برای الحاق مسجد به کوچه نیست.» مرحوم کربلایی و دیگر اعضای هیئت امنا با استناد به همین «ابراز نظر شرعی»، مانع تخریب مسجد قدیمی می شوند. فتوایی که «حفظ میراث فرهنگی» هم در آن لحاظ شده است.
به گمان بنده، در «رویکردهای نوین اجتماعی و نظام ساز به فقه و فقاهت»، همچنان جای «فقه میراث فرهنگی» در پروهش ها و دروس عالی حوزوی و رساله های عملیه خالی است. هنوز هم برخی متشرعین بر این باورند که با پرداخت خمس، می توان مالک اشیای تاریخی و باستانی (بخوانید گنج) شد. بر مبنای این نگرش فقهی، تخریب و تصاحب میراث فرهنگی، «گناه» نیست! البته به تصریح قانون مجازات اسلامی، «جرم» است. اگر بر مبنای «فقه پویا» (روش اجتهادی امام خمینی)، عبور خودرو از چراغ قرمز، حرام است چرا ویرانی عناصر تاریخی، هویتی و معنوی یک ملت بزرگ، گناه شرعی نباشد...
حسین عسکری
اول فرودین 1401
بازنشر یادداشت فوق در خبرگزاری شبستان
آیت الله شیخ محمدعلی اراکی
کربلایی محمدنبی روزبان
استفتاء کربلایی محمدنبی روزبان از آیت الله شیخ محمدعلی اراکی درباره تخریب مسجد قاجاری نجم آباد استان البرز، 22 تیر 1370
تخریب سقف مسجد تاریخی نجم آباد به روایت روزنامه جام جام، چهارشنبه 3 اردیبهشت 1399، شماره 5641، صفحه 16
از دبستان برزگران کرج تا تحصن کبیر
به دعوت معاونت دانشجویی و فرهنگی دانشکدگان کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، با شماره چهارم فصلنامه جان جهان (پاییز 1400) به گفت و گوی البرزپژوهانه نشستم. این فصلنامه خواندنی و البته دیدنی به مدیرمسئولی آقای دکتر مصطفی اویسی و سردبیری آقای مهندس اکبر فضل الهی منتشر می شود. پیش از این استاد نوراله نریمانی (نیرن) و آقای دکتر مهراب رجبی درباره فرهنگ و تاریخ استان البرز با محوریت دانشکده کشاورزی کرج، با این فصلنامه سخن گفته اند.
حسین عسکری
_________________________________
- لطفاً با معرفی خودتان شروع بفرمایید.
- بنده فرزند پنجم کشاورزی زحمتکش هستم که همزمان با کار زراعت به کار مکتب داری (آموزش و پرورش سنتّی) میپرداخت. در اول فروردین 1353 در محله قدیمی شهر نظرآباد متولد شدم اما در شناسنامه ام محل تولد، کرج قید شده است. برخلاف مرحوم پدرم که اهل کتاب و دانش بود، مرحوم مادرم سواد اندکی داشت. در سال های کودکی همیشه فکر می کردم، زادگاهم آخر دنیاست چون در شمال آن کوه های البرز را می دیدم و در جنوب، ارتفاعات حلقه دره را. در نوجوانی، پس از آشنایی با نشریه «میقات کرج» به نوشتن و روزنامه نگاری علاقه مند شدم. تعدادی مطلب کوتاه هم از قلم نوجوانی بنده در آن نشریه چاپ شده است. پس از آن، فعالیتم را در «ماهنامه تصویر ساوجبلاغ» ادامه دادم. در آن نشریه که بیش از 70 شماره چاپ شد، به سردبیری هم رسیدم. از همان نوجوانی به شناخت فرهنگ و پیشینه زادگاهم سپس شهرستان ساوجبلاغ و در ادامه استان البرز پرداختم و چندسالی است که به صورت روشمند و متمرکز، فعالیت های مکتوب و پژوهشی ام بیشتر معطوف به «البرزپژوهی» است. هفت عنوان کتاب و تعدادی مقاله در این زمینه از بنده چاپ شده است. رشته دانشگاهی ام در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد، «فقه و مبانی حقوق اسلامی» و در مقطع دکتری، «مدیریت راهبردی دانش» است اما البرزپژوهی برایم بیشتر جذابیت دارد. نام کتاب های چاپ شده ام به این شرح است: بیداری دشت کهن، دشتی به وسعت تاریخ، روستای ایستا، علمای مجاهد استان البرز، کهن دشت، کتابشناسی ساوجبلاغ، نقد دل. حدود 120 مدخل در جلدهای 11 تا 16 دایره المعارف تشیع نوشتم و چندتایی هم مقاله علمی - پژوهشی که در پیوند با مدیریت دانش است. هم اکنون کتابی با عنوان «روستازادگان دانشمند» در دست چاپ دارم و این روزها، بیشتر مشغول نگارش کتاب «تاریخ هشتگرد: از آغاز تا انقلاب اسلامی» هستم. مدیر مسئول نشر شاهدان البرز، عضو انجمن میراث فرهنگی استان البرز، عضو انجمن کتابخانه های عمومی شهرستان ساوجبلاغ، عضو هیئت موسس موسسه فرهنگی و هنری شمیم جوان البرز و موسسه رخسار قرآن و همکاری با رادیو و تلویزیون البرز از دیگر فعالیت فرهنگی و اجتماعی ام در سال های اخیر است.
- شما چگونه با دانشکده آشنا شدید و اولین باری که تشریف آوردید دانشکده چه زمانی بود؟
- در اوایل دهه هفتاد خورشیدی برای دسترسی به منابع بومی کتابخانه دانشکده کشاورزی به ویژه کتاب «کرج نامه» نوشته مرحوم دکتر پرویز نیلوفری و دیگر آثار مربوط به شهرستان کرج و حومه، وارد دانشکده شدم. پس از آن چندبار به همراه گروهی از البرزپژوهان، میهمان دانشکده بودیم. چندسال پیش هم به همراه خانواده، دیدار نوروزی از کاخ سلیمانیه و نقاشی های منحصر به فردش و موزه جانورشناسی داشتیم. محیط دانشکده بسیار زیبا، چشم نواز، خاطره انگیز و آرامبخش و به قول امروزی ها، انرژی اش مثبت است.
- چه خاطره ای از دانشکده دارید؟
- این دانشکده، سندی زنده و پویا از دیرپایی دانش و فرهنگ در شهر کرج و استان البرز است. از سال 1396 به همت آقای دکتر مهراب رجبی (البرزپژوه)، 20 مهر به عنوان «روز البرز» جهت تصویب نهایی به شورای فرهنگ عمومی استان البرز پیشنهاد شده است. در مهر ماه 1296، «دبستان برزگران» با پیگیری وزارت فلاحت و تجارت و مدیریت فنی یک مهندس آلمانی به نام «هانس شریکر» در قریه کرج تأسیس شد. سیر تاریخی «پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران» که دبستان برزگران بخشی از آن است عبارتند از:
1. تاسیس مدرسه فلاحت مظفری در سال 1279؛
2. انحلال مدرسه فلاحت مظفری در سال 1285؛
3. تاسیس دبستان برزگران کرج در سال 1296؛
4. انحلال دبستان برزگران در سال 1300؛
5. گشایش مدرسه ابتدایی و متوسطه فلاحتی در پارک امین الملک تهران در سال 1301؛
6. تاسیس مدرسه عالی فلاحت کرج در سال 1306؛
7. تاسیس بنگاههای علمی فلاحتی کرج در سال 1314؛
8. تغییر نام مدرسه عالی فلاحت کرج به دانشکده کشاورزی در سال 1319؛
9. پیوستن دانشکده کشاورزی کرج به دانشگاه تهران در سال 1325؛
10. تغییر نام دانشکده کشاورزی کرج به دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران در سال 1345؛
11. تاسیس پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران در سال 1383؛
12. نکوداشت یکصد و بیستمین سال تاسیس پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران در سال 1399.
- درباره دبستان برزگران کرج بیشتر توضیح دهید.
- این دبستان در واقع همان «مکتب عملی فلاحتی» بود که با حضور 35 شاگرد بالای 15 سال، از طریق آزمون ورودی آغاز به کار کرد. این مدرسه، شبانه روزی و دوره تحصیل در آن یک ساله بود.بر اساس پروگرام دبستان برزگران که در سال 1297 چاپ شده، این درسها تعلیم داده میشد: فارسی، شرعیات، حساب، سیاق، هندسه، فیزیک، علم زراعت، حیوان داری، پرورش و تربیت درختان میوه، کائنات جو (هواشناسی کشاورزی)، شناسایی اراضی، دایر کردن اراضی، کوت و رشوه (کودشناسی)، دفترداری مختصر، مساحی (اندازه گیری مساحت اراضی)، گیاه شناسی، پرورش زنبور عسل، ساختن ابنیه دهاتی، تربیت جنگل به طور عموم، ثروت روستایی، قوانین جاریه روستایی، ماشینهای زراعتی به طور عموم. از دیگر سو، اقامه نمازهای واجب، ورزش، عملیات زراعتی در مزارع، در فهرست برنامههای شبانه روزی این مدرسه دیده میشود. حتی در صفحه 9 پروگرام دبستان برزگران آمده است: «در مواقع نماز، اذان هم گفته میشود.» همچنین در صفحه 11 آن ذیل «درس شرعیات» درج شده است: «اصول دین؛ فروع دین (مخصوصاً ذکر اهمیت امر به معروف و نهی از منکر)؛ تقسیمات اولیه ارث؛ مکاسب حلال و حرام.»
- دوست دارید صد یا دویست سال دیگر اینجا (دانشکده) چه شکلی باشد؟ یا خوب است به همین شکل حفظ شود؟
- زیبنده است که این مجموعه فرهنگی و تاریخی، با رعایت استانداردهای معماری و حفاظت آثار تاریخی به همین شکل امروزین حفظ شود. تا آنجا که اطلاع دارم این مجموعه به شماره 14665 در 16 اسفند 1384 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است. هدف از این ثبت، حفظ هویت و اصالت آن است تا آیندگان هم این شکوه و تاریخ علم کشاورزی در ایران و علوم وابسته به آن را به تماشا بنشینند.
- نقش و جایگاه دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی در شهر کرج و استان البرز را چگونه توصیف می کنید؟
- به نظرم دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، یکی از عناصر اصلی و محوری توسعه شهر کرج و در پی آن استان البرز بوده است. علاوه بر آموزش، پژوهش و تربیت دانشجویان در رشته کشاورزی و دیگر رشته های همپیوند با آن، در رویدادهای مهم فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و... حضوری جدی و اثرگذار داشته است. همانگونه که در 20 بهمن 1399 در میزگرد تحلیلی «نقش دانشکده کشاورزی در انقلاب اسلامی» عرض کردم، بر اساس مجموعه اسناد برجای مانده از سازمان اطلاعات و امنیت حکومت پهلوی (ساواک)، این دانشکده در رویدادهای مربوط به انقلاب اسلامی حضور موثری داشته است.
- با توجه به مجال کوتاه این گفت و گو، می توانید به فرازهایی از مبارزات استادان، دانشجویان و کارکنان دانشکده در دوران انقلاب اسلامی اشاره کنید؟
- دانشکده کشاورزی با توجه به موقعیت مهم و قابل توجه اش در شهر کرج و نزدیکی اش به مدارس فارابی و دهخدا، مساجد جامع و اعظم و امامزاده حسن، یکی از کانون های اصلی مبارزاتی علیه حکومت پهلوی بود. در بین دانش آموختگان دانشکده کشاورزی، می توان به استادان و دانشجویان مبارز (مثل دکتر منصور عطایی از نیروهای ملی مخالف حکومت پهلوی و محمد حنیف نژاد از دانشجویان مبارز نزدیک به جبهه ملی و نهضت آزادی) و برخی کارگزاران حکومت پهلوی (مثل امیر اسدالله علم نخست وزیر حکومت پهلوی در سال های 1341 و 1342) اشاره کرد که اهمیت تقابل های سیاسی و مذهبی در آن را دو چندان می کرد. ردّ پای سه نوع جریان مبارزاتی اسلامی، ملی و اشتراکی در دانشکده قابل شناسایی است. سندی وجود دارد که نشان دهنده دیدار دانشجویان مبارز دانشکده با امام خمینی در سال 1342 پیش از وقوع قیام 15خرداد است. در 16 خرداد 1342 هم گروهی از دانشجویان علیه حکومت پهلوی تظاهرات کردند و خواستار آزادی امام خمینی شدند. براساس گزارش های ساواک، در 10 و 24 تیر 1342 هم فضای دانشکده ملتهب بوده و مخفیانه اعلامیه های اعتراضی در آن پخش میشد. همچنین دانشجویان سیاسی دانشکده کشاورزی کرج با روحانیون مبارز و آگاه آن سال ها همانند آیت الله سید محمود طالقانی، شهید سید عبدالکریم هاشمی نژاد و علامه محمدتقی جعفری ارتباط گرمی داشتند و از آنها برای سخنرانی در دانشکده دعوت می کردند. آنها با مهندس مهدی بازرگان هم ارتباط داشتند.
- در آن سال های مبارزه، چه تشکّلها و گروه های سیاسی در دانشکده فعال بودند؟
- برخی استادان و دانشجویان یا کارمندان دانشکده با گروهها و تشکّل هایی همچون انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران، سازمان مجاهدین خلق ایران (اولیه)، جبهه ملی ایران، نهضت آزادی ایران، سازمان چریک های فدایی خلق، حزب توده ایران و سازمان ملی دانشگاهیان مرتبط بودند و به تبع آن در مبارزه با حکومت پهلوی، بینش و کنش آن گروه های سیاسی را به فضای دانشکده می کشاندند.
- «سازمان ملی دانشگاهیان» چگونه تشکلّی بود، سیاسی بود یا صنفی؟
- از شیوه های مبارزاتی استادان، دانشجویان و کارکنان دانشکده کشاورزی می توان به برپایی تظاهرات، تکبیرهای شبانه، فعالیت های هنری مثل اجرای تئاتر و نمایش فیلم، اعتصاب غذا، پخش اعلامیه و برگزاری نمایشگاه و تحصن اشاره کرد. دانشجویان این دانشکده بودند که برای نخستین بار، تکبیرهای شبانه را در کرج رواج دادند. تحصن استادان دانشکده های کشاورزی و منابع طبیعی را هم می توان به تحصن صغیر (یک روزه) و تحصن کبیر (25 روزه) تقسیم کرد. تحصن یک روزه در 7 آبان 1357 برگزار شد و تحصن 25 روزه از 29 آذر شروع شد و تا 23 دی 1357 ادامه پیدا کرد. در واقع، «سازمان ملی دانشگاهیان» در آن دو تحصن، فعال بود.
- درباره تحصن کبیر، اسنادی برجای مانده است؟
- در این باره علاوه بر تعدادی اسناد، کتابی 338 صفحه ای به قلم آقای مهندس سید محمدکاظم نایینی از استادان حاضر در تحصن برجای مانده که در سال 1391 به همت آقای سید جواد میرسلیمی (آل طاهر) با عنوان «از تحصن تا بازگشایی» به چاپ رسیده است. در این تحصن 25 روزه از 2200 مدرس دانشگاه تهران، 71 نفر شرکت کردند که 25 نفر از کرج بودند، 15 نفر از دانشکده کشاورزی و 10 نفر از دانشکده منابع طبیعی. از استادان حاضر در آن اعتراض سیاسی به حکومت پهلوی می توان به دکتر عباسعلی زالی، دکتر جمشید خیرابی، دکتر عزیز خرازی پاکدل، دکتر حسین حبیبی کاسب و خانم دکتر پوران سلیمانی اشاره کرد. روحانیون مبارز تهران، جمعیت حقوقدانان ایران، کمیته همبستگی اعضای وزارت امور خارجه، سازمان تحقیقات زمین شناسی و معدنی، جامعه اصناف گمرک، سندیکای مشترک کارکنان صنعت نفت و جبهه ملی ایران از حامیان این تحصن بودند. آیت الله طالقانی هم در نوزدهمین روز تحصن، با استادان انقلابی دیدار و گفت و گو کردند.
- آیا دانشجویان مبارز دانشکده با مساجد شهر کرج هم در ارتباط بودند؟
- بله، پیوند عمیقی داشتند. به طور نمونه، بر اساس اسناد ساواک گروهی از دانشجویان در 23 اردیبهشت 1357 در مسجد اعظم کرج تجمع کردند. در آن مراسم سیاسی و مذهبی، سخنران مراسم دستگیر شد. در پایان این گفت و گو، پیشنهاد می کنم که کتاب و فیلم مستندی درباره مبارزات سیاسی و اجتماعی دانشکده های کشاورزی و منابع طبیعی کرج در سال های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، تدوین و منتشر شود تا نسل جوان و دانشجویان با آن فعالیت ها و کارکردهای سیاسی و اجتماعی دانشکده هم آشنا شوند.
- منبع: جان جهان (فصلنامه فرهنگی - اجتماعی دانشکدگان کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران)، سال اول، شماره 4، پاییز 1400، صفحه 6.
سریال «هزار دستان» به نویسندگی و کارگردانی شادروان علی حاتمی (درگذشت 1375)، به سفارش شبکه اول سیما بین سالهای 1358تا 1366ساخته شد. مرحوم حاتمی دو فیلم سینمایی «کمیته مجازات» و «طهران روزگار نو» هم از آن بیرون کشید. این اثر تلویزیونی فاخر در سال 1397 به مناسبت «روز جهانی میراث دیداری و شنیداری»، در «فهرست حافظه جهانی یا میراث مستند جهانی یونسکو» به ثبت رسیده است. محور داستان این سریال، برداشتی آزاد از کارنامه «کمیته مجازات» و چهره های سیاسی و مذهبی مرتبط با آن است. این تشکّل مخفی در شهریور 1295مقارن با حکومت آخرین پادشاه سلسله قاجاریه یعنی احمد شاه اقدام به ترور افرادی کردند که به نظرشان ایادی بیگانه و عامل فقر و بدبختی ایران و ایرانیان بودند. به خاطر دارم بیشتر مردم در دهه های شصت و هفتاد خورشیدی، جمعه ها غروب پای تلویزیون می نشستند تا هزاردستان را با شوق تماشا کنند. تیتراژ و موسیقی آغازین و پایانی سریال هم هنوز در گوشم طنین انداز است. چندی پیش در پیوند با «البرزپژوهی» به ذهنم خطور کرد که ربط البرزی این سریال تاریخی و به یادماندنی را شناسایی کنم؛ تا کنون موارد زیر را دریافتم:
الف) سه بازیگر این سریال، البرزی هستند: 1. استاد عزت الله انتظامی (درگذشت 1397) در نقش «خان مظفر»، ریشه در شهر اشتهارد دارد؛ 2. استاد جعفر والی (درگذشت 1395) در نقش «رئیس نظمیه»، فرزند روستای ولیان ساوجبلاغ است؛ 3. اسماعیل محرابی (متولد 1323) در نقش «مامور سرشماری»، خاستگاهش روستای امیرنان طالقان است.
ب) موسیقی زیبای هزاردستان، حاصل هنرنمایی ماندگار شادروان «استاد مرتضی حنانه» موسیقیدان و آهنگساز نامدار ایرانی است که در 24مهر 1368بر اثر بیماری سرطان درگذشت و پیکرش در آرامستان امامزاده طاهر شهر کرج به خاک سپرده شد.
ج) استاد علی نصیریان (متولد 1313) نقش «ابوالفتح صحاف» را در این سریال بازی کرده که ترکیبی از شخصیت سه تن از اعضای اصلی کمیته مجازات یعنی «سرتیپ اسدالله خان ابوالفتح زاده»، «میرزا ابراهیم خان منشی زاده» و «محمد نظر خان مشکات الممالک» است. ابوالفتح زاده که از مهاجران قفقازی مشروطه خواه بود پس از فتح تهران، با حکم رئیس بلژیکی خزانه داری کل ایران، مامور مالیات ساوجبلاغ و شهریار شد اما به جهت بدرفتاری با رعایا برکنار شد. برخی منابع تبلیغ و گرایش او به بهائیت را در این عزل بیتاثیر نمیدانند. پس از شناسایی کمیته مجازات، ابوالفتح زاده به همراه منشی زاده محکوم به تبعید به شهر مرزی کلات نادری در خراسان شدند اما در میانه راه در امرداد 1297در 12کیلومتری سمنان هدف گلوله قرار گرفته و کشته شدند. مأموران حکومت قاجار در گزارش خود آورده اند که آنها قصد فرار داشتند.
د) استاد جمشید مشایخی (درگذشت 1398) در سریال هزار دستان به خوبی از پس نقش «رضا تفنگچی / خوشنویس» برآمده است. به گفته مرحوم علی حاتمی این نقش، ترکیبی از شخصیت خود کارگردان، میرزا محمدحسین سیفی قزوینی (درگذشت 1315) ملقب به عمادالکتاب، استاد میرزا محمدرضا کلهر کرمانشاهی (درگذشت 1271) و کریم دواتگر (درگذشت 1296) است. عمادالکتاب دایی مادر مرحوم حاج احمد صالحی (درگذشت 1381) بازرگان خوشنام و پرهیزگار تهران و بیروت در دهه پنجاه شمسی است که ریشه در «خاندان علمی و فرهنگی برغانی» دارد. احداث حسینیه کربلاییها در تهران، تأمین هزینه چاپ کتاب «موسوعه البرغانی فی فقه الشیعه» نوشته جدش آیت الله شیخ محمد صالح برغانی، کمک به بازسازی بخشی از بقعه امامزاده حسین و مسجد محمدخان بک قزوین از جمله اقدامات مرحوم حاج احمد (پدر دانشمند هسته ای استاد دکتر علی اکبر صالحی) به شمار می رود. مرحوم کلهر هم حق استادی بر تعدادی از خوشنویسان البرزی همانند سید مرتضی حسینی برغانی (درگذشت 1318) پدر استادان سید حسین و سید حسن میرخانی، استاد میرزا مرتضی نجم آبادی (درگذشت 1326) و استاد ابراهیم بوذری طالقانی (درگذشت 1365) دارد. استاد کلهر منش آزادیخواهانه ای داشت و از منتقدان حکومت قاجار به شمار می رفت. او از پیروان فکری آیت الله حاج شیخ هادی نجم آبادی روحانی نواندیش و آزادی خواه صدر مشروطیت بود. وقتی استاد کلهر در 65 سالگی بر اثر بیماری وبا درگذشت، شیخ هادی بر او نماز گزارد و پیکرش را در آرامستان محله حسن آباد تهران به خاک سپرد.
- منابع و پانوشت های این مقاله در دفتر روزنامه محفوظ است.
- حسین عسکری، «نسبت های البرزی هزاردستان»، روزنامه پیام آشنا، سال هشتم، شماره 2027، چهارشنبه 25 اسفند 1400، صفحه 3
تصاویر مقاله در وب سایت روزنامه پیام آشنا
تصحیح و پوزش
جناب استاد دکتر علی اکبر صالحی پس از مطالعه مقاله فوق در 25 اسفند 1400، مرقوم کردند: «شادروان استاد عمادالکتاب، دایی مادر مرحوم حاج احمد صالحی پدر آقای دکتر هستند.» ضمن پوزش، این کاستی که پیش از این در برخی منابع مکتوب هم آمده است، اصلاح می گردد.
بازدید سه میلیونی از«ساوجبلاغ پژوهی»
وبلاگ «ساوجبلاغ پژوهی» را در 20 آبان 1386 با هدف انتشار و بررسی پژوهش های انجام شده درباره ساوجبلاغ تاریخی (شامل شهرستان های ساوجبلاغ و نظرآباد استان البرز) راه اندازی کردم. البته چند سالی است، «ساوجبلاغ پژوهی» به «البرزپژوهی» تبدیل شده است. هم اکنون 1590 عنوان مطلب، در این رسانه مجازی منتشر شده است. به توصیه یکی از دوستان، این وبلاگ را در 25 دی 1389 در «ستاد ساماندهی پایگاه های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» به ثبت رساندم. خوشبختانه در چند روز اخیر، بازدیدهای این وبلاگ به سه میلیون رسیده است. بنا دارم در سال پیش رو، این وبلاگ را بیشتر به روز نگه دارم چون در برخی آثار مکتوب شامل کتاب، پایان نامه های دانشجویی و نشریات، به مطالب آن ارجاع داده شده است.
حسین عسکری - 19 اسفند 1400
__________________________
نسبت های البرزی سید مصلح
18 اسفند در تقویم ایران، روز بزرگداشت مرحوم سید جمال الدین اسدآبادی (بیدارگر شرق و احیاگر اندیشه دینی در پایان سده سیزدهم و آغاز سده چهاردهم هجری قمری) نامیده شده است. به همین مناسبت حدود 40 دقیقه از صفحه اینستاگرام البرزپژوهی درباره این مصلح مسلمان و پیوندش با استان البرز سخن گفتم. امیدوارم این تکاپوها در شناخت تاریخ استان البرز مفید باشد.
حسین عسکری - 18 اسفند 1400
فایل این برنامه در صفحه اینستاگرام البرزپژوهی
__________________________
روزنامه اقتصاد البرز، سال دوم، شماره 90، پنج شنبه 18 دی 1399، صفحه 8
دکتر نازک صادق الملائکه مشهور به نازک الملائکه (درگذشت 1386ش / 2007م) شاعر نامدار و بنیانگذار شعر نو عرب است که نَسبش به ایران و خاندان برغانی می رسد. این خاندان علمی و فرهنگی، ریشه در روستای برغان از توابع شهرستان ساوجبلاغ دارد. پدر نازک الملائکه، ابونزار صادق الملائکه بغدادی فرزند جواد فرزند عبدالرزاق کاظمی از نوادگان شیخ محمدجعفر فرشته ملقب به ملائکه است. از این خاندان، پیکر شیخ محمد ملائکه برغانی (درگذشت 1200ق) رهبر اصولیون قزوین و نوه شیخ محمدجعفر فرشته در روستای برغان مدفون است. استاد عبدالحسین شهیدی صالحی (درگذشت 1393ش) در این باره نوشته است: «شیخ محمدجعفر فرشته ملقب به ملائکه متوفی سنه 1133ق از نوابغ فلاسفه و مجتهدین عصر خود... کرسی تدریس را در کربلا و قزوین به خود اختصاص داد و دارای چند فرزند بود. یکی از شاخه های این سلسله، کاظمین را مسکن خویش قرار دادند و تا عصر حاضر به خاندان ملائکه معروف هستند و جماعتی از ادبا و شعرا از این شاخه ظهور کردند که مشهورترین آنها نازک الملائکه می باشد.»
نازک الملائکه در سال 1923م در محله عاقولیه شهر بغداد پایتخت عراق زاده شد. او که پدر و مادرش شاعر بودند، در رشته ادبیات عرب در دانشسرای عالی بغداد به تحصیل پرداخت. پس از فراگیری موسیقی در موسسه هنرهای زیبای بغداد، چند سال در آمریکا برای مطالعه در ادبیات انگلیسی اقامت گزید. در سال 1959م موفق به دریافت کارشناسی ارشد در رشته ادبیات تطبیقی از دانشگاه ویسکانسین آمریکا گردید. پس از مدتی وارد مقطع دکتری دانشگاه کمبیریج شد. اشتغال اصلی وی، تدریس در دانشگاه های بغداد، بصره و کویت بود و تا پایان عمر به همین امر پرداخت.
نازک الملائکه با به هم ریختن قالب و قافیه شعرها، طرحی نو در شعر عربی ایجاد کرد. به همین جهت در سال 1996م موفق به دریافت جایزه نوآوری در شعر گردید. از سال 1941م که دانشجو بود، به طور جدی به شعر روی آورد و در سال 1947م نخستین مجموعه شعر خود را با نام «عاشقه اللیل» منتشر کرد. در سال 1947م شعر الکولیرا (وبا) را سرود که از نخستین شعرهای آزاد در ادبیات عرب به شمار می رود. او این شعر را پس از شنیدن خبر مرگ هزار مصری بر اثر شیوع بیماری وبا سرود. این اثر برخلاف شعر کلاسیک عرب، مصراع های کوتاه و بلند داشت. با این که پدر نازک الملائکه با آن مخالفت کرد اما وی این شیوه را از آن پس سرمشق خود قرار داد. برخی پژوهشگران بر این نظرند که پیدایش شعر نو در جهان عرب پس از ظهور این قالب شعری در ایران و زبان فارسی رخ داده است. بر همین مبنا می توان گفت که نازک الملائکه از علی اسفندیاری مشهور به نیما یوشیج (درگذشت 1338ش) پدر شعر نو ایران تأثیر پذیرفته است به ویژه آن که او و پدرش به جهت نسب ایرانی، با زبان و ادبیات فارسی و آثار شاعران معاصر ایران آشنا بوده اند.
نازک الملائکه پس از به قدرت رسیدن حزب بعث، در سال 1970م با همسر خود دکتر عبدالهادی محبوبه (درگذشت 2002م) رییس وقت دانشگاه بصره، عراق را ترک کرد و به کویت رفت. در سال 1990م به هنگام حمله صدام حسین به کویت، آن کشور را هم ترک کرد و به مصر رفت و تا پایان عمر هشتاد و پنج ساله خود، در آنجا ماند. او دارای یازده اثر چاپ شده است که سه مجموعه شعر آن معروف است: عاشقه اللیل (زنی عاشق شب) چاپ 1947م در بغداد؛ شظایا و رماد (شراره ها و خاکستر) چاپ 1949م در بغداد؛ قراره الموجه (ژرفای موج) چاپ 1957م در بیروت. کتاب «قضایا الشعر المعاصر» مهم ترین اثر وی درباره تئوری شعر نو است که در آن به نقد شعر سنتی از حیث عروض پرداخته است.
دکتر نازک الملائکه در 20 ژوئن 2007 برابر با 30 خرداد 1386 پس از یک دوره بیماری و انزوا درگذشت و در آرامستان «ششم تشرین» در اطراف شهر قاهره به خاک سپرده شد. چند هفته پیش از مرگ نازک الملائکه، گروهی از فعالان فرهنگی عراق در نامه ای به دولت عراق، وی را بزرگ ترین نماد زنده ادبیات خواندند و نسبت به نادیده گرفتن این شاعر، اعتراض کردند. از شعرهای معروف نازک الملائکه که بیش از همه شعرهای وی جنبه وجودی دارد، شعر «أنا» است. شاعر در این شعر به پاسخ های متعددی که پدیده هایی چون شب، باد، روزگار و خویشتنِ آدمی درباره «من» می دهند، می پردازد:
من کیستم؟
شب از من میپرسد کیستم؟
من همان راز ژرفای سیاهیهای اویم
من همان سکوت طغیانگر اویم
اعماق درونم را به عدم نقاب بستم
و دلم را با گمان گره بستم
و حال من شتری گمگشته در این بیابان
خیره گشتهام و میپرسند از من اعصار
من کیستم؟
آن اویم در فراموشی زمان
من همچو اویم فاقد مکان
هماره میرویم و پایانی نیست
میگذریم و ماندنی نیست
چون به آن بلندی رسیم
پندار که پایان رنجهاست
آن فضا!
روزگار نیز میپرسد کیستم؟
من بسانش سخت در پیچش اعصار
و در بازگشت رستاخیز زمانها
آن گذشته دور را من میآفرینم
از درون فتنههای دلنشین آرزوها
و دوباره من آن را در گور میکنم
تا که دیروزی نو برایم بسازم
دیروزی که فردای سخت آن در پیش است
خود نیز میپرسم کیستم؟
من همانندش غرق در حیرت و خیره در تاریکی
نیست چیزی که از آن آرامش ارمغان گیرم
و چنان هماره در پرسش و پاسخم
پاسخی در زیر پوشش سراب
پندار که میشود نزدیک
اما چون رسد هیچ است
پنهان و ناپیدا و نیست است
منابع: آقا بزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 9، ص 1151؛ مجموعه مقالات کنگره بزرگداشت شهید ثالث، به کوشش عبدالحسین شهیدی صالحی، ص 23؛ سید حسین سیدی، نیما و نازک الملائکه (بررسی تطبیقی نظریه ادبی)، ص 147، 198؛ مرتضی کاظم شیرودی، آغارگر شعر نو نازک الملائکه یا نیما یوشیج، ص 38؛ فصلنامه تخصّصی زبان و ادبیات فارسی، ش 4، ص 127؛ فصلنامه مطالعات ادبیات تطبیقی، ش 17، ص 55.
- نشر نخست این مقاله در: حسین عسکری، مادر البرزی شعر نو عرب»، روزنامه پیام آشنا، سال هشتم، شماره 2006، شنبه 23 بهمن 1400، صفحه 3.
عکس مقاله در وب سایت روزنامه پیام آشنا
انتشار مقاله فوق در وب سایت خبرگزاری مهر
ضرورت عذرخواهی از آن پیام ناپخته توییتری
آقای ضرغامی پای درس حکمت این مرد بزرگ بنشیند
در پیوند با آن چه در روزهای اخیر پس از پندنامه و یادداشت انتقادی استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی و پاسخ توییتری آقای عزت اله ضرغامی، رخ داده است باید به چند نکته تصریح کنیم:
1. لطفاً در این عبارت که خبرگزاری ها از جمله خبرگزاری فارس از قول آقای ضرغامی نقل کردهاند دقت بفرمایید: «باید زیر میز خیلی از فرایندهای غلط و ناکارآمد بزنیم زیرا عدهای در پشت پرده این فرایندهای نادرست، معرکه گرفتهاند... و جیغ بنفش می کشند...» هرچه به صدر و ذیل این عبارت بیشتر دقت میکنیم با نهایت تعجب در می یابیم که ظاهراً خود جناب آقای ضرغامی یکی از بهترین مصداق های همین دیدگاه هستند. در «فرایند ناکارآمد» است که در دولت پیشین، کسی وزیر میراث فرهنگی می شود که همه تلاش خود را کرد که آن سازمان به وزارتخانه تبدیل نشود و در این دولت کسی وزیر میراث فرهنگی می شود که سر سوزنی در این رشته سابقه و شناخت و تخصص ندارد.
2. از این که بگذریم و همه این رنج ها و خون دل ها را به جان بخریم می ماند سخن بعدی: آیا واقعاً اگر بنا بر گفتار و کردار و پندار نیک است یک وزیر میتواند از ادبیات «کافه ای» و «چاله میدانی» استفاده کند؟!
3. راستی اگر آقای ضرغامی، انسانی با عظمت و فرهیختگی و دانایی و دانشمندی و اخلاص و دلسوختگی و پیشتازی در فضای غبارآلود حفظ میراث فرهنگی را نمیشناسند و درباره ایشان تعبیر حفظ «چند جلد محفوظات» به کار می برند پس دیگر چه کسی را می شناسند و در صدد همکاری گرفتن از چه کسانی هستند؟!
4. راستی آقای ضرغامی، آن زمان که استاد دکتر ملاصالحی، اندیشههای ناب و آسمانی امام (ره) را در قلب اروپا، ترویج و تبیین میکردند کجا بودند؟! و آن زمان که ایشان با عدهای دیگر حوزه اندیشه و هنر اسلامی را راه اندازی کردند آقای ضرغامی، مشغول کدام تخصص بودند؟! و آن زمان که در اعتراض به ساخت و ساز غیرمجاز هتل نصف جهان در اصفهان فریاد بر می آوردند آقای ضرغامی پشت کدام میز و بر روی کدام صندلی، تکیه افتخار زده بودند؟! و آن زمان که استاد ملاصالحی به یغما رفتن اسناد میراث فرهنگی در دولت دهم و یازدهم را به مویه می نشستند آقای ضرغامی، دست در دست چه کسانی بودند؟! و آن زمان که بر سر کار آمدن مخالف وزارتخانه میراث فرهنگی به عنوان وزیر میراث فرهنگی را عیب بزرگی برای شأن نظام برشمرده و تذکر می دادند آقای ضرغامی با چه کسانی برای صندلی ریاست جمهوری، چانه زنی می کردند؟!
5. ما دو شاگرد کوچک استاد ملاصالحی و دو برادر دینی آقای ضرغامی، به ایشان پیشنهاد می کنیم که در اولین فرصت به محضر استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی شرفیاب شود و ضمن عذرخواهی از آن پیام ناپخته توییتری، پای درس حکمت این مرد بزرگ بنشیند و برای رونق وزارتخانه نوپا و مهم و در عین حال مظلوم میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی خوشه چینی کند.
اسماعیل آل احمد (پژوهشگر و مدرس حوزه) - حسین عسکری (نویسنده و البرزپژوه)
12 آبان 1400
- به نقل از کانال البرزپژوهی ttps://t.me/alborzology
واکنش بی ادبانه «وزیر میراث فرهنگی» به یادداشت انتقادی و پندنامه دکتر حکمت اله ملاصالحی استاد دانشگاه تهران، 12 آبان 1400
پاسخ دکتر وحید عسکرپور باستان شناس و استادیار دانشگاه هنر اسلامی تبریز به توئیت وزیر میراث فرهنگی، 12 آبان 1400
تازه ترین توییت آقای ضرغامی در واکنش به اعتراض شدید جامعه باستان شناسی و فعالان فرهنگی، رسانه ای و دانشگاهی، 12 آبان 1400
آموزش پساپرورش
امور تربیتی ساوجبلاغ؛ خاطرات و تجربیات
لطفعلی توده فلاح (نویسنده و کارگردان)
حسین عسکری (البرزپژوه)
زنده از صفحه های اینستاگرامی:
چهارشنبه 12آبان 1400، ساعت 20
جنایت فرهنگی و مذهبی مغولان وطنی در خچیره طالقان
متاسفانه شامگاه پنج شنبه 6آبان 1400افرادی آیین نشناس و فرهنگ نشناس، مغول وار با هدف واهی «گنج یابی»، بخش هایی از «بقعه امامزاده سید ضیاءالدین» روستای خچیره از توابع شهرستان طالقان در استان البرز را ویران کردند. این بقعه - که قدمت بنای اولیه آن به قرون هفتم و هشتم هجری قمری می رسد - در 12 بهمن 1381با شماره 7054 در «فهرست آثار ملی ایران» به ثبت رسیده است.
محمدحسن خان اعتمادالسلطنه (وزیر انطباعات ناصرالدین شاه قاجار) در «رساله جغرافیای قدیم و جدید طالقان» درباره این امامزاده نوشته است: «چندى قبل در این دهکده (خچیره)، شخصى به حفر مکانى مشغول بوده، تیشه یا تبر او به جسد مرده ای مىخورد و از قرار مذکوره خون از آن جسد جارى مىشود. چون تفتیش مىنمایند جسدى مىیابند غیر منحل که تمام اعضا و جوارح آن تر و تازه به حال خود مانده، مردم را خبر مىکنند. همه تعجب کرده جسد را نعش امامزادهاى مىپندارند و در همان محل آن را دفن مىکنند. اینک آن امامزاده معروف و کرامات به مقبره او نسبت مىدهند و خاص و عام را بدان اعتقادى است.»
گروهی از اهالی او را از نوادگان امام هفتم شیعیان حضرت موسی کاظم علیه السلام و برخی پژوهشگران او را از نوادگان امام چهارم شیعیان حضرت سجاد علیه السلام می دانند و بر این نظرند که سید ضیاءالدین از سادات سجادی و نواده «حسین اصغر» است که نسبش با سیزده واسطه ذیل به امام سجاد علیه السلام میرسد. او در نیمه دوم قرن ششم هجری قمری درگذشته است: «سید ضیاءالدین بن ابراهیم بن محمد بن ابیمحمد حسن کیاکی بن مهدی زین الدین بن ابراهیم الازرق بن حسین بن محمد بن حسین بن ابراهیم بن محمد جردن بن حمزه بن عبیدالله بن حسین اصغر بن امام علی بن الحسین السجاد علیهم السلام.»
- منابع: محمدمهدی فقیه بحرالعلوم، هزار مزار ایران - البرز، ص 60؛ میرهاشم محدث، رسائل اعتمادالسلطنه، ص 111؛ ناصر پازوکی طرودی، آثار تاریخی طالقان، ص 409.
حسین عسکری، 7 آبان 1400
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
________________________
بازتاب ها
مصاحبه مدیرکل اوقاف استان البرز
مصاحبه مدیرکل میراث فرهنگی البرز
یک البرزپژوه: تخریب و واگذاری اثر ملی در البرز، حقیقت است نه کذب و شایعه
خبرگزاری ایسنا البرز: مدتی است که در استان البرز بحث تخریب یک اثر تاریخی در میان فعالین فرهنگی به یکی از مباحث اصلی تبدیل شده است. این موضوع از سوی یک البرزپژوه مطرح و سپس از سوی اداره کل میراث فرهنگی البرز «تکذیب» شد. در همین خصوص حسین عسکری مجدداً در واکنش به جوابیه اداره کل میراث فرهنگی در یادداشتی برای ایسنا نوشت:
«هشدار دلسوزانه گروهی از فعالان فرهنگی و رسانه ای استان البرز در راستای تخریب «قلعه تاریخی حیدرآباد» شهر ماهدشت از توابع بخش مرکزی شهرستان کرج، واکنش آقای فریدون محمدی مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان البرز را در پی داشت. تناقضاتی در مصاحبه های چندگانه مدیرکل میراث فرهنگی با رسانه ها قابل مشاهده است که تشریح آنها می تواند زوایای تازه ای از حقایق پشت پرده «مدیریت فعلی میراث فرهنگی در استان البرز» را روشن سازد.
1. آقای مدیرکل با صدور نامه 18 شهریور 1400 خطاب به شهرداری ماهدشت، اجازه داده که مدعی مالکیت محوطه قلعه و تپه حیدرآباد، در مساحت حدود هشت هزار متر مربع این دو اثر ملی، دیوارکشی کند. ایشان، در نامه اش قلعه حیدرآباد که در 10 دی 1381 با شماره 6565 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است را «بقایای چهار دیوار گِلی قدیمی و منضم به پرونده ثبت ملی تپه حیدرآباد» توصیف کرده و آن را «به سبب آسیب های فراوان و تخریب های صورت گرفته» قابل نگهداری و تملک ندانسته است.
2. آقای مدیرکل که اعتراض فعالان فرهنگی به تخریب و تصرف بقایای قلعه حیدرآباد را «کذب محض»، «شایعه» و «سبب ایجاد هجمه و تشویش اذهان عمومی» می خواند، در 12 مهر 1400 با ارسال نامه ای دیگر به شهرداری ماهدشت، نامه 18 شهریور 1400 را نقض کرده و نوشته است: «پیرو نامه 2236/14002 مورخ 1400/6/18 در پاسخ به نامه شماره 1535 مورخ 31 /3 /1400 در خصوص استعلام آقای ر.ع.ن واقع در ماهدشت خیابان بیات جنب تپه حیدرآباد به آگاهی می رساند از آنجا که موضوع این استعلام در جلسه 1400/6/14 در شورای حریم استان طرح شده است و به واسطه اینکه اثر در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است، نیازمند تصویب شورای ثبت کشور دارد. لذا تا اخذ نظر شورای ثبت کشور ضروری است از صدور هرگونه مجوز اعم از دیوارکشی و غیره در خصوص ملک مورد اشاره جلوگیری به عمل آید. بدیهی است پس از اخذ شورای ثبت کشور اطلاع رسانی از سوی این اداره کل به شهرداری محترم انجام خواهد شد.» این دو نامه اداره کل میراث فرهنگی البرز، ثابت کننده مبنای اعتراض مشفقانه فعالان فرهنگی و رسانه ای نسبت به تخریب و واگذاری غیر قانونی قلعه تاریخی حیدرآباد است.
3. هر «اثر ملی» طبق قانون حفظ آثار ملی مصوب 1309، «تحت حفاظت و نظارت دولت» است و در صلاحیت «شورای ملی ثبت آثار تاریخی و فرهنگی غیرمنقول» است که آن را از فهرست ثبت ملی خارج کند یا تغییراتی در وضعیت آن دهد. این در حالی است که مدیرکل در گفت و گو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفته است: «آنچه به عنوان تخریب دیوار تاریخی در فضای مجازی منتشر شده، مربوط به تخریب بخشی از دیوارهای گِلی خارج از تپه و محوطه تاریخی حیدرآباد بود که حدود سه ماه پیش اتفاق افتاده.» آیا این ادعا با نامه 12 مهر 1400 در تناقض آشکار نیست؟ اگر اجازه دیوارکشی، خارج از حریم تپه و قلعه حیدرآباد بوده چرا عملیات دیوارکشی را متوقف کرده و انجام آن را منوط به موافقت شورای ملی ثبت آثار دانسته اید؟
4. آقای مدیرکل در 27 مهر 1400 در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا گفته است: «تخریب بخشی از دیوارهای گِلی خارج از تپه و محوطه تاریخی حدود سه ماه پیش اتفاق افتاده است». پس چرا روابط عمومی آن اداره کل تلاش می کند با استناد به «مغالطه تکرار» و سرایت تصویر «تپه باستانی حیدرآباد» به جای «قلعه تاریخی حیدرآباد» به خبرگزاری های ایرنا، صدا و سیما و وب سایت تیتر یک و استخراج تیترهایی همانند «تخریب قلعه تاریخی حیدرآباد البرز شایعه است / کذب است» به افکار عمومی چنین القاء کند که هیچ اتفاقی در قلعه حیدرآباد رخ نداده و منتقدان، دروغ گویانی بیش نیستند! این در حالی است که مدیر کل در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا گفته است: «البته این مالک قبلاً در دو جبهه دیگر، دور زمین خود دیوارکشی انجام داده بود و قصد این را داشت که در جبهه جدیدی برای حفاظت از زمین خود دیوارکشی کند.»
لطفاً توضیح دهید چه برخورد قانونی و درخور با تخریب کنندگان سه ماه پیش قلعه حیدرآباد انجام داده اید؟ چرا انکار می کنید که در دوره مدیریت شما، قلعه صفوی حیدرآباد، تخریب شده و قرار بوده با مجوز 18 شهریور 1400، به قول مدیرکل «بقایای چهار دیوار گِلی قدیمی» آن هم از بین برود. البته الان هیچ اثری از این قلعه موجود نیست. اگر قلعه ای وجود دارد، لطفاً فیلم و تصویر آن را منتشر کنید تا با تصاویر برجای مانده از بهمن 1381 مقایسه شود تا میزان بی توجهی آن اداره کل نسبت به سرنوشت آثار ثبت شده در فهرست آثار ملی ایران در البرز به طور مستند، استخراج و بررسی گردد.
5. همه بحث فعالان فرهنگی و رسانه ای با مدیریت فعلی اداره کل میراث فرهنگی البرز بر سر آن است که چرا پیش از تنظیم نامه 18 شهریور 1400، مجوز قانونی شورای ملی ثبت آثار اخذ نشده است؟ چرا اداره کل واکنش محکم و فوری نسبت به تخریب سه ماه پیش قلعه صفوی در استان البرز نشان نداده است؟ چرا مدیرکل میراث فرهنگی با قوانین مربوط به آثار ملی و حرایم آنها نا آشنا و غریبه است و مبادرت به صدور نامه های ناسخ و منسوخ در حوزه میراث فرهنگی می کند؟ چرا یک قلعه تاریخی متعلق به دوره صفوی، در قالب عبارات غیر علمی و غیر فرهنگی همانند «چهار دیوار گِلی» این گونه نادیده گرفته می شوند؟ مگر نه اینکه دوره صفویه از جهت پیوندش با مقوله های مهمی همچون «استقلال ایران» و «مذهب تشیع»، برای فرهنگ و تاریخ ایران اسلامی، بسیار مهم و راهبردی است.
مطلب فوق در وب سایت خبرگزاری ایسنا
تکذیبیه مدیرکل میراث فرهنگی استان البرز
لوح ثبت تپه و قلعه حیدرآباد ماهدشت در فهرست آثار ملی ایران
نامه 18 شهریور 1400 مدیرکل میراث فرهنگی البرز به شهرداری ماهدشت
نامه 12 مهر 1400 مدیرکل میراث فرهنگی البرز به شهرداری ماهدشت