سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 


 

تصرف و تخریب اثر ملی در البرز با مجوز اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری

«تپه و قلعه حیدرآباد» در محدوده شهر ماهدشت از توابع بخش مرکزی شهرستان کرج، از جمله آثار باستانی و تاریخی استان البرز است که در 10 دی 1381به شماره 6565 در فهرست آثار ملی ایران» به ثبت رسیده است بر اساس بررسی های میدانی هیئت شناسایی آثار باستانی، تاریخی و فرهنگی شهرستان کرج به سرپرستی ابوالقاسم حاتمی (باستان شناس)، قدمت قلعه حیدرآباد توجه به سفال های شناسایی شده از محوطه قلعه، به «دوره صفویه» می‌رسد. در فاصله حدود هزار متری شمال غربی آن، تپه ای قرار دارد که آن هم به حیدرآباد معروف است. سفال های سطح تپه، متعلق به «دوره های پیش از تاریخ، تاریخی و اسلامی» است. البته بقایای سفال های دوره اسلامی این تپه و قلعه، شبیه به هم هستند و این تاکیدی بر کاربری مشترک آنها در دوره صفویه است. متاسفانه در سال‌های پیش و پس از ثبت این دو اثر در فهرست آثار ملی ایران، به جهت عدم نظارت و تدبیر اداره کل میراث فرهنگی، بر اثر حفاری‌های غیرمجاز، آسیب‌های جدی به تپه و قلعه حیدرآباد وارد شده است. یک «اثر ملی» با استناد به ماده اول «قانون حفظ آثار ملی مصوب 1309» باید تحت «حفاظت و نظارت دولت» قرار گیرد. بر همین مبنا، قانونگذار در «قانون مجازات اسلامی» برای تخریب کنندگان تمام یا قسمتی از آثار مندرج در فهرست آثار ملی ایران و واگذاری غیرقانونی آن، «مجازات حبس» پیش بینی کرده است. این در حالی است که با درخواست سرپرست وقت شهرداری ماهدشت در 30 خرداد 1400، اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان البرز در 18 شهریور 1400 با تصرف و دیوارکشی در زمین محل استقرار قلعه حیدرآباد موافقت کرده است. مدیرکل میراث فرهنگی استان البرز در آن نامه، قلعه حیدرآباد که در فهرست آثار آثار ملی ایران ثبت شده است را «بقایای چهار دیواری گلی قدیمی و منضم به پرونده ثبت ملی تپه حیدرآباد» توصیف کرده و آن را «به سبب آسیب های فراوان و تخریب های صورت گرفته، قابل نگهداری و تملک ندانسته است.»

حسین عسکری - 26 مهر 1400

 

بازتاب یادداشت فوق در وب سایت خبرگزاری ایسنا

_______________________


قلعه‌خواری در البرز با مشارکت اداره کل میراث‌فرهنگی و گردشگری استان/ اداره کل میراث‌فرهنگی حکم تصرف و تخریب قلعه ثبت ملی شده را صادر کرد / تصرف قلعه تاریخی با مالکیت دولتی نیازمند ورود دستگاه‌های نظارت و امنیتی است / یگان حفاظت میراث‌فرهنگی البرز از پرونده قلعه‌خواری در کرج مطلع است.

صدای میراث: مدیرکل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع ‌دستی استان البرز در اقدامی عجیب مجوز تصرف و تخریب قلعه تاریخی و ثبت ملی شده در هزار متری تپه باستانی متعلق به پیش از تاریخ «حیدرآباد» که هر دو آن‌ها مالکیت دولتی داشتند، صادر کرد و با درخواست تصرف قلعه و تخریب قلعه تاریخی «حیدرآباد» موافقت کرد. براساس اسناد ارسال شده از سوی دوستداران میراث‌فرهنگی استان البرز به صدای میراث، «خلیل تاریقلی» سرپرست وقت شهرداری ماهدشت کرج در نامه‌ای به تاریخ 1400/03/30 به «فریدون محمدی» مدیرکل اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان البرز از او خواسته است مجوز دیوارکشی بر عرصه زمینی به مساحت 26 هزار و 644 متر و 47 سانتیمتر مربع به آدرس مادهشت، خیابان داود بیات-جنب تپه حیدرآباد را به مالکیت متصرفی آقای «ر.ع.ن» و بنا به درخواست متصرف صادر کند. فریدون محمدی مدیرکل میراث فرهنگی استان البرز نیز که وظیفه اصلی او حفاظت از آثار تاریخی این استان است در نامه‌ای با سربرگ وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی به تاریخ 1400/06/18 در پاسخ به این درخواست اعلام کرده است که «…بخشی از ملک مورد اشاره به مساحت حدود 8 هزار مترمربع شامل بقایای چهار دیواری گلی قدیمی و منضم به پرونده ثبت ملی تپه حیدرآباد است و مطابق نقشه پیوست خارج از حریم تپه مذکور است. بنا به اعلام نظر کارشناسان این اداره کل، این بقایای ساختمانی به سبب آسیب‌های فراوان و تخریب‌ صورت گرفته، قابلیت مرمتف نگهداری و تملک ندارد. بنابراین نظر به درخواست متقاضی محترم جهت اجرای دیوارکشی در پیرامون محدوده اجرای طرح با نظارت کارشناس این اداره کل مجاز اعلام می شود. بدیهی است متقاضی موظف است در حین اجرای عملیات و در صورت برخورد با هر گونه شواهد آثار تاریخی-فرهنگی عملیات اجرایی را متوقف و مراتب را در کوتاه‌ترین زمان به این اداره کل گزارش نماید.» جالب آن که رونوشت نامه موافقت مدیرکل اداره میراث‌فرهنگی استان البرز با تصرف و تخریب عرصه و حریم یک اثر ثبت ملی شده کشور که مالکیت آن در پرونده ثبت ملی این اثر دولتی اعلام شده است، به سرپرست معاونت میراث‌فرهنگی استان البرز، فرمانده یگان حفاظت میراث‌فرهنگی استان البرز، رییس حراست اداره کل استان البرز، رییس گروه حفظ و احیاء بناها و محوطه‌های تاریخی استان البرز و مسئول دبیرخانه استان البرز نیز ارسال شده است.

فردای نوشتن نامه موافقت مدیرکل میراث‌فرهنگی استان البرز مالک متصرفی عرصه و حریم یک اثر ثبت ملی شده کشور که مالکیت آن در پرونده ثبت ملی دولتی اعلام شده است با لودر بقایای قلعه تاریخی ثبت ملی شده روستای حیدرآباد ماهشهر کرج را با خاک یکسان می‌کند و زمین عرصه را نیز صاف و هموار می‌کند. یگان حفاظت میراث‌فرهنگی وزارت میراث‌فرهنگی هم‌اکنون از این پرونده و تخلف آشکار مدیرکل میراث‌فرهنگی استان البرز آگاه است. اما مشخص نیست به چه دلیلی در پیگیری این پرونده تعلل کرده است. پرونده ثبتی قلعه و تپه باستانی حیدرآباد کرج مالکیت این اثر را دولتی خوانده و مشخص نیست چگونه یک اثر دولتی و ثبت ملی شده به تصرف یک شخص درآمده و شهرداری و اداره کل میراث‌فرهنگی استان البرز نیز در این پرونده دخیل شده‌اند. تپه باستانی و بقایای قلعه تاریخی حیدرآباد ماهدشت در استان البرز به تاریخ 1381/10/10 به شماره 6565 در فهرست آثار ملی کشور ثبت شده و در گزارش پرونده ثبتی اثر در توضیح ارش تاریخی تپه و قلعه تاریخی و باستانی حیدآباد کرج اینگونه آمده است: «مصالح به کار رفته در ساخت و ساز قلعه خشت و گل است و اخل اتاق‌ها با گچ پوشش داده شده است. بعضی از قسمت‌های دیوار گچبری شده و سقف اتاق‌های باقیمانده به شیوه ضربی پوشش داده شده است. سبک معماری بنا شباهت زیادی به قلعه‌های روستایی قاجاری دارد. ولی سفال‌های جمع آوری شده از حیاط این قلعه قدمت آن را به دوره صفویه می‌رساند. در فاصله حدود هزار متری شمال غرب این قلعه تپه‌ای باستانی وجود دارد که به تپه حیدرآباد معروف است. سفال‌های پیش از تاریخ،‌تاریخی و اسلامی در این تپه قابل مشاهده است.»

حالا مدیرکل اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان البرز به مرصف قلعه تاریخی در همسایگی تپه باستانی حیدرآباد که هر دو در فهرست آثار ملی کشور و در قالب یک پرونده ثبت شده‌اند، اجازه داده است که به بهانه وجود بقایای غیرقابل مرمت یک قلعه تاریخی و ثبت ملی شده، این اثر تاریخی با مالکیت دولتی را با خاک یکسان کند. عزت‌الله ضرغامی، وزیر میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی کشور که با شعار مقابله با فساد در کمیسیون‌های مجلس حاضر شد تا نمایندگان مجلس را قانع به رای اعتماد به خود کند، حالا در برابر پرونده‌ای قرار دارد که به گفته فعالان میراث‌فرهنگی استان البرز به پرونده «قلعه‌خواری» در تصرف 26هزار و 644 متر و 47 سانتیمتر از زمینی ایستاده است که مالکیت آن در پرونده ثبتی اثر دولتی اعلام شده است. یگان حفاظت میراث‌فرهنگی کشور از این پرونده مطلع است اما به گفته برخی فعالان میراث فرهنگی تاکنون نسبت به برخورد با این پرونده تعلل کرده و بدین ترتیب فعالان میراث‌فرهنگی در انتظار ورود نهادهای نظارتی از جمله سازمان بازرسی به پرونده «قلعه‌خواری» کرج هستند. فعالان میراث‌فرهنگی البته به صدای میراث خبر داده‌اند که احتمال وجود رشوه و ارتشاء در این پرونده وجود دارد و تنها دستگاه‌های نظارتی و امنیتی و همچنین قوه قضاییه قادر به تشخیص این موضوع هستند که آیا در پرونده قلعه‌خواری کرج در زمینی دولتی که به تصرف شخصی درآمده است و شهرداری و اداره میراث ‌فرهنگی استان البرز نیز با آن موافق بوده‌اند، موضوع رشوه و ارتشاء درمیان بوده یا این تصمیم براساس سلیقه شخصی مدیران استانی صورت گرفته است؟

گزارش فوق در وب سایت صدای میراث

_______________________


گزارش مسیحا اقتداریان از قلعه خواری در البرز

منتشر شده در شبکه خبری البرز

26 مهر 1400

_______________________


بعد از فروریختن پل دختر و سقف کاخ مروارید کرج، فروش قلعه تاریخی حیدرآباد تاسف بار است

گزارش وب سایت تابناک البرز

_______________________


 

واکنش مدیرکل میراث فرهنگی استان البرز به قلعه خواری ماهدشت

مدیرکل میراث فرهنگی و گردشگری استان البرز در 27 مهر 1400طی گفت و گویی با خبرگزاری ایسنا به اعتراض فعالان میراث فرهنگی نسبت به تخریب و صدور مجوز تغییر کاربری قلعه حیدرآباد اثر ملی ثبت شده در ماهدشت از توابع شهرستان کرج واکنش نشان داد. در چند روز گذشته، دو طرف این گفت و گوی انتقادی، دلایل و مستندات خود را منتشر کرده اند. راستی آزمایی آنها را به مراکز تخصصی وزارت میراث فرهنگی و نهادهای نظارتی مرتبط واگذار می کنیم و منتظر واکنش آنها می مانیم.

 

توضیح میراث فرهنگی البرز درباره قلعه تاریخی حیدرآباد

خبرگزاری ایسنا / البرز مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان البرز گفت: آنچه به عنوان تخریب دیوار تاریخی در فضای مجازی منتشر شده مربوط به تخریب بخشی از دیوارهای گلی خارج از تپه و محوطه تاریخی حیدرآباد بود که حدود سه ماه پیش اتفاق افتاده و در آن زمان فرمانده یگان حفاظت میراث موضوع را طی نامه رسمی اعلام کرد که بلافاصله پس از آن دستور رسیدگی به موضوع صادر شد. فریدون محمدی در گفت‌وگو با ایسنا با اشاره به اینکه به همان اندازه که آثار تاریخی برای میراث فرهنگی اهمیت دارد، باید جوانب امر را در نظر بگیریم تا مشکلات مردم هم مرتفع شود گفت: البته رفع مشکلات مردم هم باید به گونه‌ای باشد تا به آثار تاریخی و میراث فرهنگی کشور خدشه‌ای وارد نشود به همین دلیل در استعلامات شهرداری روند به گونه کاملا قانونی پیش می‌رود و این طور نیست که در پاسخ استعلامات تصمیمات شخصی یک مدیر تعیین کننده باشد. وی در ادامه با اشاره به حواشی پیش آمده در خصوص تپه و قلعه حیدرآباد توضیح داد: اخیرا نامه‌ای از شهرداری ماهدشت مبنی بر اینکه مالکی قصد دارد در محدوده 130متری تپه حیدرآباد که در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده، اطراف زمین خود دیوار کشی کند، به دست ما رسید.

وی اضافه کرد: البته این مالک قبلا در دو جبهه دیگر، دور زمین خود دیوار کشی انجام داده بود و قصد این را داشت که در جبهه جدیدی برای حفاظت از زمین خود دیوار کشی کند. محمدی تصریح کرد: چون این زمین نزدیک تپه تاریخی حیدرآباد است، نامه درخواست به معاون میراث ارجاع داده شد و معاون هم کارشناسان فنی را برای بررسی وضعیت به مکان مورد نظر اعزام کرد. این مسئول تاکید کرد: بعد از آن، کمیته فنی و حرایم برای این موضوع تشکیل شد و بعد از اینکه کارشناسان فنی نظر خود را اعلام کردند، رای کمیته در پاسخ استعلام شهرداری اعلام و در نهایت مقرر شد که مالک تحت نظارت مستقیم میراث فرهنگی، دیوار کشی انجام دهد. وی با بیان اینکه در برخی رسانه‌ها مطالبی درخصوص اینکه میراث فرهنگی دستور تخریب دیوار قلعه تاریخی حیدرآباد را صادر کرده منتشر شده، گفت: این موضوع کذب محض است و به هیچ وجه صحت ندارد.

مدیرکل میراث فرهنگی البرز ادامه داد: از زمان پاسخ استعلام شهرداری مبنی بر صدور مجوز دیوار کشی، چون میراث فرهنگی آمادگی خود را برای نظارت بر نحوه دیوار کشی اعلام نکرده، هیچ اقدامی در این خصوص صورت نگرفته است. محمدی گفت: در پرونده ثبتی میراث فرهنگی، قلعه حیدرآباد در فاصله هزار متری این تپه واقع شده و این دیوار کشی هیچ آسیبی نه به قلعه بلکه به این محوطه تاریخی هم وارد نمی‌کند. وی ابراز کرد: میراث فرهنگی هیچ مجوزی برای تخریب دیواری تاریخی صادر نکرده و اجازه صادر شده تنها برای دیوار کشی جدید دور زمین شخصی بوده است. وی ادامه داد: آنچه به عنوان تخریب دیوار تاریخی در فضای مجازی منتشر شده مربوط به تخریب بخشی از دیوارهای گلی خارج از تپه و محوطه تاریخی حیدرآباد بود که حدود سه ماه پیش اتفاق افتاده و در آن زمان فرمانده یگان حفاظت میراث موضوع را طی نامه رسمی اعلام کرد که بلافاصله پس از آن دستور رسیدگی به موضوع صادر شد. وی ابراز کرد: هیچ کدام از دیوارهای تخریب شده تاریخی نبوده و این موضوع که میراث را به قلعه خواری محکوم می‌کنند کذب محض است.

مطلب فوق در وب سایت خبرگزاری ایسنا



نامه مدیرکل میراث فرهنگی البرز به شهرداری ماهدشت، 18 شهریور 1400


تپه باستانی حیدرآباد ماهدشت

 

نمونه سفال های تپه باستانی ماهدشت

 

نمونه سفال های قلعه تاریخی حیدرآباد ماهدشت

 

نقشه حریم های درجه 1 و 2 تپه و قلعه حیدرآباد ماهدشت

 

تخریب قلعه تاریخی حیدرآباد ماهدشت

 

ای کاش، دست کم  مدیرکل میراث فرهنگی البرز پیش از صدور مجوز تخریب و تصرف قلعه تاریخی حیدرآباد ماهدشت، سری به ویکی پدیا می زد...

 

 


نوشته شده در  سه شنبه 100/7/27ساعت  2:55 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

البرز و تاریخ دانشکده کشاورزی؛

ضرورت و عدم ضرورت روز البرز 

عسکری نوشته است: «با توجه به روند تصویب روزهای فرهنگی شهرستان‌های هفتگانه استان البرز، دیگر تصویب «روز البرز» را امری ضروری و فوری نمی‌دانم.»

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: حسین عسکری، تاریخنگار و البرزپژوه و نویسنده کتاب‌هایی چون «کتابشناسی ساوجبلاغ»، «نقد دل»، «بیداری دشت کهن»، «علمای مجاهد استان البرز»، «دشتی به وسعت تاریخ»، «کهن دشت»، «روستای ایستا» و «روستازادگان دانشمند» به مناسبت 20 مهر که روز البرز نام گرفته، یادداشتی را در اختیار مهر قرار داده است که در ادامه آن را خواهید خواند:

از سال 1396 به پیشنهاد دکتر مهراب رجبی، 20 مهر، «روز ملی البرز» نامیده شده است. در زمستان 1399 با توصیه هوشمندانه استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی، کاربرد واژه «ملی» از عنوان این روز حذف شد چون این کشورها هستند که روز ملی دارند. شهرها، شهرستان‌ها و استان‌ها، ملت مستقل نیستند که روز ملی داشته باشند بلکه آنان صاحب روز یا هفته فرهنگی می‌شوند. در مهر 1296 «دبستان برزگران» با پیگیری وزارت فلاحت و تجارت و مدیریت فنی «هانس شریکر» (آلمانی) در قریه کرج تاسیس شد. این دبستان در واقع همان «مکتب عملی فلاحتی» بود که با حضور 35 شاگرد بالای 15 سال، از طریق آزمون ورودی آغاز به کار کرد. این مدرسه، شبانه روزی و دوره تحصیل در آن یک ساله بود.

بر اساس پروگرام دبستان برزگران که در سال 1297 چاپ شده، این درس‌ها تعلیم داده می‌شد: فارسی، شرعیات، حساب، سیاق، هندسه، فیزیک، علم زراعت، حیوان داری، پرورش و تربیت درختان میوه، کائنات جو (هواشناسی کشاورزی)، شناسایی اراضی، دایر کردن اراضی، کوت و رشوه، دفترداری مختصر، مساحی (اندازه گیری مساحت اراضی)، گیاه شناسی، پرورش زنبور عسل، ساختن ابنیه دهاتی، تربیت جنگل به طور عموم، ثروت روستایی، قوانین جاریه روستایی، ماشین‌های زراعتی به طور عموم. از دیگر سو، اقامه نمازهای واجب، ورزش، عملیات زراعتی در مزارع، در فهرست برنامه‌های شبانه روزی این مدرسه دیده می‌شود. حتی در صفحه 9 پروگرام دبستان برزگران آمده است: «در مواقع نماز، اذان هم گفته می‌شود.» همچنین در صفحه 11 آن ذیل «درس شرعیات» درج شده است: «اصول دین؛ فروع دین (مخصوصاً ذکر اهمیت امر به معروف و نهی از منکر)؛ تقسیمات اولیه ارث؛ مکاسب حلال و حرام.»

و اما سیر تاریخی «پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران» که «دبستان برزگران کرج» بخشی از آن است:

1. تاسیس مدرسه فلاحت مظفری در سال 1279

2. انحلال مدرسه فلاحت مظفری در سال 1285

3. تاسیس دبستان برزگران کرج در سال 1296

4. انحلال دبستان برزگران در سال 1300

5. گشایش مدرسه ابتدایی و متوسطه فلاحتی در پارک امین الملک تهران در سال 1301

6. تاسیس مدرسه عالی فلاحت کرج در سال 1306

7. تاسیس بنگاه‌های علمی فلاحتی کرج در سال 1314

8. تغییر نام مدرسه عالی فلاحت کرج به دانشکده کشاورزی در سال 1319

9. پیوستن دانشکده کشاورزی کرج به دانشگاه تهران در سال 1325

10. تغییر نام دانشکده کشاورزی کرج به دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران در سال 1345

11. تاسیس پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران در سال 1383

12. نکوداشت یکصد و بیستمین سال تاسیس پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران در سال 1399.

نمی‌دانم به چه دلایلی، در چند سال اخیر، «طرح پیشنهادی روز البرز» در شورای فرهنگ عمومی استان مسکوت مانده است. این در حالی است که روز فرهنگی هشتگرد (17 آذر) و روز فرهنگی نظرآباد (8 مهر) به تصویب شورای فرهنگ عمومی شهرستان‌های متبوع رسیده و روز فرهنگی کرج (21 فروردین) هم در شورای اسلامی شهر کرج تصویب شده است. با توجه به روند تصویب روزهای فرهنگی شهرستان‌های هفتگانه استان البرز، دیگر تصویب «روز البرز» را امری ضروری و فوری نمی‌دانم. زیرا تصویب و برگزاری این روزهای فرهنگی، می‌تواند اهداف مورد نظر طرح پیشنهادی روز البرز را تامین کند و بدیل مناسبی برای آن باشد. در همین راستا، ضمن سپاس از اعضای محترم شورای فرهنگ عمومی استان البرز، تقاضامندیم که خود را بیش از این به مشقت نیاندازند؛ چون در یکی دو سال اخیر، «روز البرز» از دغدغه‌های اولیه و اصلی بیشتر فعالان فرهنگی و اجتماعی استان به ویژه البرزپژوهان خارج شده است. در گفت‌وگوی زنده اینستاگرامی ساعت 21 روز دوشنبه 19 مهر 1400 با آقایان دکتر مهراب رجبی و دکتر حمید حشمدار، در این باره بیشتر سخن خواهیم گفت.

منابع: تقی بهرامی، تاریخ کشاورزی ایران (تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1330)، صص 155 - 163؛ پروگرام دبستان برزگران در کرج: مکتب عملی فلاحتی (تهران: شرکت مطبعه بوسفور، 1297)، صفحات مختلف؛ پردیس کشاورزی و منابع طبیعی از آغاز تا کنون: از مدرسه فلاحت مظفری (دیروز) تا پردیس (امروز)، مهر 1394، صص 4 - 21.

کد خبر: 5324286 

 

یادداشت فوق در وب سایت خبرگزاری مهر


گروهی از دانشجویان و مدرسان مدرسه عالی فلاحت کرج 

 

 

آگهی جذب دانشجو برای مدرسه عالی فلاحت کرج، 1310ش

______________________________

 


 گفت و گویی زنده به مناسبت 20 مهر روز البرز

 

با حضور:

دکتر مهراب رجبی (رئیس بنیاد البرزشناسی) 

دکتر حمید حشمدار (البرزپژوه و مدرس دانشگاه) 

دکتر حسین عسکری (نویسنده و البرزپژوه)

 

در صفحه های اینستاگرامی:

@hamid_hashamdar

@hosein_askari53

@abtin_resane

 دوشنبه 19 مهر 1400، ساعت 21

 


نوشته شده در  دوشنبه 100/7/19ساعت  7:23 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 آتش سوزی سینما رکس آبادان، رخدادی است که در شامگاه 28امرداد 1357 (مصادف با نیمه ماه رمضان 1398ق) در یکی از سینماهای شهر آبادان از توابع استان خوزستان پیش آمد و در آن 377تن کشته شدند. در آن روز که 700تن از آبادانی ها سرگرم تماشای فیلم سینمایی «گوزن ها» ساخته مسعود کیمیایی بودند، ناگهان سینما به آتش کشیده و درهای خروجی آن نیز بسته شد. سه روز پس از این حادثه، امام خمینی که در پاریس به سر می برد پیامی برای مردم آبادان فرستاد و آن واقعه را برای بدنام کردن انقلابیون و کار عوامل حکومت پهلوی دانست و آن را محکوم کرد. این واقعه دردناک یکی از علت های سقوط دولت جمشید آموزگار (درگذشت 1395ش) و بر سرکار آمدن دولت جعفر شریف امامی (درگذشت 1377ش) شد. در سال های اخیر پس از گذشت بیش از چهل سال از فاجعه سینما رکس آبادان و انتشار اسناد مکتوب و شفاهی، تحلیل های نسبتاً متفاوتی درباره هویت و هدف عوامل این فاجعه در جریان است. نتیجه گیری قطعی و روشمند از این بحث ها را باید در مجالی فراخ تر و با دقت پژوهشی بالا پی گرفت.

اما در این فرصت، برای نخستین بار، به یکی از بازتاب های فاجعه سینما رکس آبادان در استان البرز می پردازیم. بر اساس سندی که اصل آن در مرکز اسناد نهاد ریاست جمهوری نگهداری می شود، در 2شهریور 1357محمدابراهیم روزبان مدیر شرکت تعاونی روستای نجم آباد، با ارسال تلگرافی 62کلمه ای از «هشتگرد» خطاب به جمشید آموزگار نخست وزیر و دبیرکل حزب رستاخیز ملت ایران نوشت: «بدین وسیله از طرف خود و کانون های حزب رستاخیز بخش ساوجبلاغ، انزجار خود نسبت [به] اعمال وحشیانه آشوبگران در آبادان ابراز داشته و این فاجعه غم انگیز را تسلیت گفته و انتظار دارد هرچه سریع تر نسبت به دستگیری و مجازات محرکین و عوامل ضد ملی اقدام نمایند. دیگر صبر و تحمل ملت به پایان رسیده است.» همزمان رونوشت این تلگراف به خبرگزاری پارس و روزنامه رستاخیز هم ارسال شده بود.

حاج محمدابراهیم روزبان در سال 1307ش زاده شده و در 28 تیر 1396درگذشت. پیکر او در آرامستان روستای نجم آباد از توابع شهرستان نظرآباد به خاک سپرده شده است.

منابع: ایرج محمدی، اسنادی از حزب رستاخیز ملت ایران، ج 2، ص 523؛ روزنامه اطلاعات، 29 امرداد 1357؛ روزنامه کیهان، 5 شهریور 1357؛ دانشنامه دانش گستر، ج 17، ص 288.

حسین عسکری  -30 امرداد 1400

- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology

 

حاج محمد ابراهیم روزبان

 

جمشید آموزگار

 


نوشته شده در  جمعه 100/6/5ساعت  2:58 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


  

 

انتخابات؛ اولین باب معموره کفر

 این روزها در محافل فکری و فرهنگی کشورمان، بار دیگر مباحث مربوط به نسبت «اسلام و تشیّع» با «دمکراسی و مردم سالاری» و به تبع آن مقوله «انتخابات» داغ شده است. از آنجا که دغدغه اصلی بنده البرز و البرزپژوهی است، قصد دارم تا 28 خرداد 1400، «امکان سنجی انتخابات» را از نگاه «جریان ها و چهره های فکری و فرهنگی» و نه «سیاسی» استان البرز، روایت کنم. برای آغاز این سلسله مباحث، می رویم به «روستای ایستای طالقان» و از نگاه مرجع تقلید این طایفه تجددگریز، یعنی آیت الله میرزا صادق مجتهد تبریزی (درگذشت 1311ش) نگاهی می اندازیم به امکان سنجی انتخابات. میرزا صادق که همه محصولات و مفاهیم برآمده از مشروطه و پسامشروطه را بدعت می دانست، به شدت به مقوله های «دموکراسی»، «پارلمان»، «قانونگذاری عرفی» و «انتخابات» بدبین بود و آنها را در تضاد با اسلام به ویژه مذهب تشیع ارزیابی می کرد. از دیدگاه مرجع اهل توقف طالقان، حکومت که قانونگذار و مجری قانون است از آنِ خداوند است سپس رسول او و آنگاه به دوازده امام منصوص و منصوب انتقال یافته است. در عصر غیبت کبری (از سال 329 قمری تاکنون به ویژه دوره مشروطیت) حکومت های عرفی، غاصب به شمار می روند چرا که مقام معصوم و حاکم الهی را غصب کرده اند. از دیگر سو، او بر این باور بود که نظام قانونگذاری جدید و عرفی مورد نظر مشروطیت با تمام مبانی و لوازم و فلسفه اش به طور اساسی و بنیادین با نظام حقوقی و فقهی شیعه در تعارض است و اولی نمی تواند از درون دومی استخراج شود. شارع در فقه، خداوند و رسول و معصومان هستند و در قوانین موضوعه، انسان ها و جوامع اند.

میرزا صادق در بررسی انتقادی رساله های «مجلس شورای آسمانی» به قلم عبدالرحیم الهی قراجه داغی و «فوائد مجلس شورای ملّی» نوشته سید نصرالله تقوی تهرانی، دو رساله تألیف کرده که در آنها با صراحت، مشروطیت و پیامدهایش را نقد کرده است. فرازهایی از دو رساله انتقادی میرزا صادق را ببینید:

- انتخاب [= انتخابات] اولین باب معموره [:آبادان] کفر و نخستین خشت بنیان اساس طریقه و آیین دهری و طبیعی مذهبان است... انتخاب، نخستین دخول در آیین کفر است، چه مناسبت با دین و شرع دارد.

- سؤال: انتخاب کنندگان چه حکم [و] چه حیثیت دارند؟

- جواب: اقامه کنندگان اساس کفر و ازاله کنندگان اساس دین و اسلام اند.

- سؤال: اعانت [:یاری] و تقویت کنندگان این امر چه حکم دارند؟

- جواب: حکم آنها حکم اعانت کننده بر کفر است که از اعانت بر اثم [:گناه] هزاران مرتبه بالاتر است.

- سؤال: اعضا منتخبه مجلس چه حیثیت و چه حکم دارند؟

- جواب: رؤسا و اولیای کفرند و اجزای سلطنت جوریة کفریه هستند لااقل [مأموران] اجرای دولت جایره [:ستمکار] می باشند.

- سؤال: اگر عادلی به این رشته داخل شود حکم او چیست؟

- جواب: عدالت و احکام عدالـت مثل قبـول شهـادت و امثـال اینها از او ساقط می شود اگر اسلامیت از او منتفی نشود.

- سؤال: اگر مجتهد جامع الشرایط داخل این رشته شود، حال او چون است؟

- جواب: از منصب قضا و افتا ساقط می شود اگر اسلام از او منتفی نشود و سبب بدعتی در دین می شود که احدی تا به حال نشده است زیرا که دخول او باعث این می شود که کفر به اسم اسلام برقرار شود.

- سؤال: منشی ها و عمّال آن مجلس چه طورند؟

- جواب: عملة سلطنت کفریّه هستند و هزاران مرتبه از عمّال سلاطین و حکّام وضع استبداد بدترند زیرا که آنها اعانت بر اثم می نمودند [اما] اینها اعانت بر کفر می نمایند.

- سؤال: اجرتی اگر بگیرند حکم او چیست؟

- جواب: حرام است و حرمت اجرت گرفتن بر کفر را دارد.

- سؤال: منتخبین ملّت که از بلد خود یا از جای دیگر حرکت و سفر به سوی مجلس شورا نمایند که در آن جا اعضا خواهند شد، حکم سفر آنها چیست؟

- جواب: سفر آنها معصیت و روزه باید گرفته و نماز را باید اتمام نمایند. این حکم بر فرض اسلامیت است.

- سؤال: اعانت و حمایت آنها موجب فسق است یا ارتداد؟

- جواب: اعانت و حمایت بی تمکین و انقیاد [:تن دادن] بر آن موجب فسق و با تمکین و انقیاد و امضا بر آن خروج است از ولایت خدا و اولیای او و دخول است در طریقه و آیین کفر.

- سوال: انجمن های ولایتی در بلاد و قصبات چه حالت دارند؟

-جواب: حالت آنها در جمیع احکام، حالت مجلس شورای ملّی و پارلمنت های اروپایی و ملل کفر است.

- سؤال: بعضی از وعّاظ و خطبا که در مساجد و منابر تشیّد [:محکم کردن] مبانی او را و مردم را بر او ترغیب و دعوت می نمایند، حال آنها چگونه است؟

- جواب: حال آنها، دعات کفر بودن است و آنها ضالّ [:گمراه] و مضلّ [:گمراه کننده] و مبدع [:بدعت گذار] در دین و مفسد فی الارض هستند و مساجد که خانه خدا است و بنا شده است به جهت اقامة دین و ذکر و عبادت پروردگار، او را ملوّث [:آلوده] به نجاسات کفر نمودن است.

- جهت آگاهی های بیشتر درباره زندگی، زمانه و آرمان های آیت الله میرزا صادق مجتهد تبریزی، رجوع کنید به: روستای ایستا: پژوهشی درباره اهل توقف در طالقان، نوشته حسین عسکری، تهران: نشر شهید سعید محبی، 1389

.


نوشته شده در  یکشنبه 100/3/16ساعت  12:19 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


دوره سلطنت رضاشاه پهلوی شکل اجرایی حکومت، استبداد شرقی در قالب نظامی غرب گرا بود. شاه در رأس هرم قدرت قرار داشت و بر هر سه قوه مجریه، مقننه و قضاییه ریاست می کرد. (1) البته سیاست شاه در تمرکزگرایی و برهم زدن مراکز قدرت سیاسی، قرین موفقیت بود. مجلس از جمله کانون های قدرت بود که در عصر پهلوی استقلال خود را از دست داد و حکومت فردی، جانشین نظام پارلمانی شد. او پس از سلطنت با مداخله در انتخابات، مجلس را مطیع اوامر خود ساخت. از آن پس بود که مجلس نقش مستقل خود را در قانونگذاری از دست داد. (2)

در فاصله سال های 1304 تا 1320ش هفت دوره قانونگذاری (مجلس ششم تا دوازدهم) تشکیل شد. اسناد وزارت دربار پهلوی که سال های 1304 تا 1311ش را دربر می گیرد مربوط به دوره ای است که عبدالحسین تیمورتاش مسئولیت این وزارتخانه را برعهده داشت. (3) در این مدت سرنوشت انتخابات دوره های ششم تا نهم مجلس را تیمورتاش رقم می زد. اسنادی موجود است که ثابت می کند او و همفکرانش، انتخابات آن سال ها را مهندسیکرده اند.

 محمدتقی اسعد بختیاری نماینده مجلس شورای ملی، در 25 بهمن 1306 گزارش محرمانه ای را خطاب به رضاشاه درباره ویژگی های اخلاقی و گرایش سیاسی نمایندگان مجلس ششم ارسال کرده است. (4) او در تحلیل هایش یدالله دهستانی نماینده حوزه انتخابیه «شهریار، ساوجبلاغ و کُردان» را فردی «موافق با حکومت» و «احمق» توصیف کرده است. (5) از دیگر سو، تیمورتاش هم فهرست تعیین و جابجایی نامزدهای مورد نظر حکومت را برای دوره نهم مجلس شورای ملی تدوین کرده است. (6) در آن فهرست عجیب، قرار شده که نام دهستانی بار دیگر از صندوق های رأی خارج شود. (7)

 

پانوشت ها:

1. پروین قدسی زاد و دیگران، پهلوی ها، ص 26.

2.  همان، ص 30.

3. عبدالحسین تیمورتاش (درگذشت 1312ش) ملقّب به سردار معززالملک و سردار معظم خراسانی از جمله کسانی بود که در برانداختن سلسله قاجار و روی کار آوردن پهلوی، کوشش بسیار کرد. وقتی حاکم گیلان بود. در سرکوب نهضت جنگل به رهبری میرزا کوچک خان جنگلی نقش داشت. او همچنین عامل شهادت دکتر ابراهیم حشمت طالقانی (شهادت 1298ش) مرد شماره نهضت جنگل به شمار می رود. تیمورتاش در نهایت مورد غضب رضاشاه قرار گرفت و در 9 مهر 1312 در زندان قصر به دست پزشک احمدی کشته شد.

4.محمدتقی اسعد بختیاری معروف به امیر جنگ فرزند علی قلی خان سردار اسعد بختیاری، نماینده دوره های پنجم تا نهم مجلس شورای ملی بود. در دوره نهم به دنبال دستگیری برادرش جعفرقلی خان بختیاری معروف به سردار بهادر وزیر جنگ در حکومت پهلوی دوم، از او سلب مصونیت شد و به زندان افتاد. به مدت هشت سال در زندان به سر برد و پس از شهریور 1320 رهایی یافت و در انتخابات دوره چهاردهم، بار دیگر نماینده مجلس شورای ملی شد.

5. اسنادی از انتخابات مجلس شورای ملی در دوره پهلوی اول، ص 36، 40 / میرزا یدالله خان نظامی معروف به دهستانی (درگذشت 1349ش) نماینده مردم ساوجبلاغ، کُردان و شهریار از دوره پنجم تا چهاردهم مجلس شورای ملی بود. در کودکی اندک سوادی در حد خواندن و نوشتن فراگرفت و در جوانی در منطقه ساوجبلاغ به کشاورزی پرداخت. پس از مدتی امین مالیه شهریار شد و موقعیتی پیدا کرد و در سال 1302ش با کسب 3382 رأی نماینده مردم ساوجبلاغ، کردان و شهریار در دوره پنجم مجلس شورای ملی شد. میرزا احمد آذری و حاج افخم الدوله رقیبان او بودند. در آذر 1304ش با کسب 2563 رأی، از منطقه ساوجبلاغ به نمایندگی مجلس موسسان اول انتخاب شد و در ماجرای تغییر سلطنت و انقراض قاجار، طرفدار سردار سپه (رضاخان) بود. تلاش های سیاسی او در به قدرت رسیدن سلسله پهلوی موجب شد که تا دوره چهاردهم قانونگذاری همچنان به عنوان نماینده مردم ساوجبلاغ، کردان و شهریار برگزیده شود. دهستانی در مجموع حدود بیست سال نماینده مجلس بود آن هم نماینده ای بی سروصدا و مطیع. او مشاور رضاشاه پهلوی در امور کشاورزی و آبادانی روستاها بود و در این راستا چندین ملک مرغوب در کرج برای خاندان پهلوی از جمله شمس پهلوی خریداری کرد. در سال 1325ش در انتخابات دوره پانزدهم مجلس از بهاءالدین کُهبد (درگذشت 1361ش) شکست خورد و از راهیابی به مجلس بازماند. چون ده دوره نماینده مجلس بود، وکالت را حق قانونی خود می دانست. به همین جهت، برای رد اعتبارنامه کهبد فراوان تلاش کرد و در این راه موفق شد اما کهبد بار دیگر به نمایندگی مردم ساوجبلاغ، کردان و شهریار انتخاب شد. دهستانی در سال 1332ش سناتور انتصابی قزوین در دوره دوم مجلس سنا شد. در کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی شکایت هایی از عملکرد دهستانی موجود است؛ از جمله: شکایت اهالی روستای کردان در قالب 12 نامه بین سال های 1333 تا 1334ش در اعتراض به اِعمال نفوذ مالک روستا با حمایت مأموران فرمانداری نظامی تهران و اذیت و آزار اهالی؛ شکایت محرم علی صیادی از اهالی روستای کردان در سال 1319ش مبنی بر فحاشی دهستانی به او. سید محمدرضا میرزاده عشقی (درگذشت 1303ش) شاعر نامی، در هزلیات خود از بی سوادی و فرصت طلبی دهستانی به شدت انتقاد کرده است.  

6. دوره نهم مجلس شورای ملی در 24 اسفند 1311 بازگشایی شد و در 24 فروردین 1314 به پایان رسید. قانون تأسیس دانشگاه تهران و اعطای امتیاز نفت به شرکت نفت ایران و انگلیس از مصوبات این مجلس است.

7. اسنادی از انتخابات مجلس شورای ملی در دوره پهلوی اول، ص 142.

 

- نشر نخست این مقاله در: حسین عسکری، «مهندسی انتخابات در ساوجبلاغ»، روزنامه پیام آشنا، ش 1847، یک شنبه 2 خرداد 1400، صفحه 8

 

مقاله فوق در روزنامه پیام آشنا

 

 

 


نوشته شده در  یکشنبه 100/3/2ساعت  7:43 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


شهرستان نظرآباد از نظر یافته های باستان شناختی قدمت 9 هزار ساله دارد؛ آن هم به میمنت استقرار محوطه نفیس اُزبکی که در سپهر باستان شناسی ایران و جهان شناخته شده است. اما از جهت اسناد مکتوب تاریخی، دو یافته از نظرآبادِ دوره قاجار در دست است:

1.«ملا محمدجعفر (جعفر) نظرآبادی ساوجبلاغی» از فقیهان هم روزگار با محمد شاه (سومین پادشاه سلسله قاجاریه) است. او از شیخ محمدتقی برغانی مشهور به شهید ثالث (شهادت 1263ق) و برادرش شیخ محمدصالح برغانی (درگذشت 1271ق) اجازه نقل حدیث و اجتهاد داشت. چندین اثر به قلم و خط ملاجعفر باقی مانده که یکی از آنها به شماره 402 در کتابخانه مدرسه فیضیه قم نگهداری می شود. در بهار 1370ش سه تن از بزرگان شهر نظرآباد - که اکنون درگذشته اند - به بنده گفتند که از زبان اجداد خود نام یک عالم نظرآبادی به نام «ملاجعفر» را شنیده اند. از مدفن این فقیه نظرآبادی، اطلاعی در دست نیست.

2. اشاره به نام نظرآباد در کتاب «دستور الاعقاب» که به وسیله میرزا مهدی نواب طهرانی ملقّب به بدایع نگار در روزگار محمد شاه قاجار نوشته شده است. در آن کتاب انتقادی آمده که روستای نظرآباد ساوجبلاغ در سال 1260ق مزرعه ای در بلوکِ غار ری بوده و پس از حاجی میرحسن قزوینی در اختیار میرزا نجف قلی ساوجبلاغی تهرانی ملقب به اعتمادالدوله از کارگزاران حکومت قاجار و نیای خاندان ساوجبلاغی قرار گرفته است. میرزا نجف قلی در نظرآباد به انزوا می زیست و پس از مدتی این روستا به دست عوامل حکومت ضبط شده و مالک آن نیز به وسیله غاصب و پادشاه وقت مواخذه شده است. در کتاب «دستور الاعقاب» نام غاصب نظرآباد نیامده است.

این مقدمه را آوردم تا در این مجال، یکی از آثار مکتوب متعلق به شهرستان نظرآباد را معرفی کنم. قرآنی دست نویس که هم اکنون در ردیف میراث «خاندان کشت پور» در شهر نظرآباد است. خوشنویسی این قرآن خطی در 16 جمادی الثانی 1289 (31 مرداد 1251) یعنی به تقویم ‌قمری حدود 154سال پیش به سفارش بزرگان خاندان کشت پور به قلم «میرزا رضا حسینی نظرآبادی» کتابت و تذهیب شده است. البته ترجمه و تذهیب آن در سوره های پایانی قرآن - شاید به دلیل درگذشت کاتب - ناتمام مانده است. این قرآن به خط نسخ خوشنویسی شده و دارای برگردان به زبان فارسی است.

حاج رحیم نظرآبادی (بزرگ خاندان کشت پور) که میراث دار این قرآن بوده در 11 دی 1328 آن را جهت صحافی به مرحوم «حاج نبی الله شاه حسینی» از اهالی روستای میراش طالقان می‌سپارد. اجرت این صحافی، سیزده مَن تبریزی (حدود 40 کیلوگرم) گندم بوده است. در آن سالها، مرحوم شاه حسینی در منطقه ساوجبلاغ معلم قرآن بود. مهندس عبدالعلی شاه حسینی (شاعر و نویسنده البرزی) فرزند او است.

حاج رحیم کشت پور از معتمدان، نیکوکاران و بزرگان نظرآباد بود که به اتفاق برادرانش «حاج بابا» و «میرزابابا» با محوریت مسجد جامع به فعالیت‌های مذهبی و خیرخواهانه می‌پرداخت. او در سال 1352ش به حج رفت و در اوایل دهه 60 خورشیدی پس از حدود یک قرن مردمداری و خدمت درگذشت. نگهداری این کلام الله دست نویس پس از درگذشت حاج رحیم به مرحوم نصرت‌الله سپس احمد منتقل شده و اکنون وظیفه نگهداری آن به مهندس مهرداد کشت پور (نتیجه حاج رحیم) سپرده شده است. این اثر ارزشمند، ویژگی هایی دارد که «پیوندهای فرهنگی و اعتقادی اهالی طالقان و نظرآباد» از آن جمله است.

 منابع: مهدی نواب طهرانی، دستور الاعقاب، ص 48؛ محمد تنکابنی، قصص العلما، ص 136؛ سید محمدعلی گلریز، مینودر یا باب الجنه قزوین، ج 2، ص 108؛ حسین عسکری، دشتی به وسعت تاریخ، ص 307؛ گفت و گو با اعضای خاندان کشت پور، فروردین 1400.

- نشر نخست این مقاله در: حسین عسکری، «قرآن خاندان کشت پور»، روزنامه پیام آشنا، شماره 1846، شنبه اول خرداد 1400، صفحه 8.

مقاله فوق در روزنامه پیام آشنا



نوشته شده در  شنبه 100/3/1ساعت  7:2 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

کرج - خبرگزاری ایرنا - به مناسبت گرامیداشت یکصد و دومین سالروز شهادت دکتر حشمت طالقانی، سلسله گفت و گوهای برخط و زنده اینستاگرامی با پژوهشگران و صاحبنظران نهضت جنگل با عنوان «طبیب مجاهد»در البرز برگزار می شود. به گزارش روابط عمومی حوزه هنری استان البرز، به مناسبت گرامیداشت یکصد و دومین سالروز شهادت دکتر حشمت طالقانی، سلسله گفت و گوهای برخط و زنده اینستاگرامی با پژوهشگران و صاحبنظران  نهضت جنگل از سوی پژوهشکده مطالعات و تحقیقات طالقان شناسی و دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری البرز برگزار می شود.

نخستین گفت و گوی این سلسله مباحث که علیرضا شاه حسینی پژوهشگر تاریخ و فرهنگ نواحی شمال ایران، اجرای آنها را بر عهده دارد، شامگاه شنبه 18اردیبهشت 1400 با حضور برخط دکتر مجید رحمانی نویسنده و پژوهشگر نهضت جنگل و گفت و گو در خصوص «نقش آفرینی دکتر حشمت در نهضت جنگل و پاسخ به شبهات» صورت گرفت. این گفت و گو در روز یکشنبه 19 اردیبهشت ماه با حضور سلمان قاسمی نژاد، پژوهشگر نهضت جنگل با موضوع «میرزا کوچک خان و استعمارستیزی»، روز دوشنبه 20اردیبهشت ماه با حضور دکتر حسین عسکری نویسنده و البرزپژوه با موضوع «نسبت های البرزی نهضت جنگل» و روز سه‌شنبه 21 اردیبهشت ماه نیز با حضور محمد الهامی نویسنده و پژوهشگر تاریخ گیلان با موضوع «گفتاری در چرایی و چگونگی آغاز نهضت جنگل» انجام می شود. علاقه مندان می توانند در روزهای مذکور ساعت 21 این سلسله گفت و گوها را به صورت زنده در صفحات مربوطه در فضای اینستاگرامی تماشا کنند. علاقه مندان برای اطلاع از آدرس صفحه ایسنتاگرامی این گفت و گو با سایت حوزه هنری استان البرز مراجعه کنند.

خبر فوق در خبرگزاری ایرنا



نوشته شده در  یکشنبه 100/2/19ساعت  7:27 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

در اواخر قرن نوزدهم میلادی، یهودیان اروپا که از پراکندگی و فروپاشی جامعه کوچک مذهبی خود بیمناک بودند، اندیشه ای را شکل دادند که پیش از این، سابقه سیاسی در دین یهودیت نداشت و نام آن را «صهیونیسم» گذاشتند. صهیون نام تپه ای در بیت المقدس است که به باور یهودیان، محل استقرار تخت پادشاهی حضرت سلیمان، یکی از پیامبران بنی اسرائیل بوده است. صهیونیست ها به دنبال ایجاد کشوری یهودی نشین در خاک فلسطین بودند. تئودور هرتسل مجارستانی، از پیشتازان این عقیده بود. در 24 اردیبهشت 1327، بن گوریون از صهیونیست های باسابقه با حمایت آمریکا و انگلیس، تشکیل رژیم اسرائیل در خاک فلسطین را اعلام کرد و خود به عنوان اولین نخست وزیر آن شناخته شد. محمد ساعد نخست وزیر وقت حکومت پهلوی در 23 اسفند 1328، اسرائیل را به صورت مشروط به رسمیت شناخت. این کار او با واکنش منفی مردم و روحانیت مواجه شد. در پی این مخالفت ها، در 15تیر 1330دولت دکتر محمد مصدق ضمن قطع ارتباط، به رسمیت شناختن اسرائیل را پس گرفت اما پس از کودتای 28 مرداد 1332، روابط حکومت پهلوی و اسرائیل از سر گرفته شد و در زمینه های مختلف به طور نیمه رسمی گسترش یافت. از اواسط دهه 1330حکومت پهلوی برای تقویت دستگاه امنیتی تازه تأسیس خود رو به اسرائیل آورد و ساواک و موساد همکاری های بسیار نزدیکی با هم داشتند. در نهایت، با پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357، سفارت اسرائیل در تهران تعطیل و به سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) واگذار شد.

گروهی از علما و روحانیون البرزی در دوره حکومت پهلوی با صهیونیسم و دولت اشغالگر اسرائیل مبارزه کرده اند که در این نوشتار به معرفی کوتاه هفت تن از آنان پرداخته می شود:

1. آیت الله سید ابوالحسن رفیعی طالقانی قزوینی (درگذشت 1353) از مجتهدان مخالف حکومت پهلوی و استاد فلسفه امام خمینی بود که در سخنرانی ها و نوشته‌هایش، علیه تشکیل کشور غیرقانونی اسرائیل اعتراض می کرد و نسبت به خطر صهیونیسم هشدار می داد.

2. شیخ علاءالدین علوی شهیدی (درگذشت 1353) از حکیمان معاصر بود که با سرودن شعری بلند در 30 مرداد 1348، به آتش سوزی عمدی مسجد الاقصی توسط صهیونیست ها اعتراض کرد.

3. آیت الله سید محمود علایی طالقانی (درگذشت 1358) با جمع‌آوری کمک های مالی برای گروه‌های مبارز فلسطینی همانند سازمان الفتح در سال 1342، جمع‌آوری فطریه برای مجاهدان فلسطینی در سال‌های 1348 و 1349و برگزاری آیین درگذشت جمال عبدالناصر (رییس جمهور ضد اسرائیلی مصر) در سال 1349 در مسجد هدایت تهران، با صهیونیسم و رژیم اشغالگر فلسطین مقابله می کرد.

4. شیخ حسن صالحی (درگذشت 1359) قرآن پژوه و از روحانیون مبارز حوزه علمیه کربلا بود. او به هنگام تشکیل رژیم غاصب صهیونیستی در فلسطین، سخنرانی های افشاگرانه ای ایراد کرد.

5. آیت الله شیخ محمد رفیعی طالقانی (درگذشت 1362) نخستین امام جمعه طالقان پس از پیروزی انقلاب اسلامی و مبارز سیاسی در دوره حکومت پهلوی بود. او علیرغم تاکید حکومت پهلوی بر عدم انتقاد از رژیم اشغالگر فلسطین، در کتابی که در سال 1342 نوشته، همزمان از حکومت پهلوی و صهیونیسم انتقاد کرده است.

6. آیت الله حاج شیخ حسین تقوی اشتهاردی (درگذشت 1379) از شاگردان امام خمینی بود که در یکی از نوشته هایش، از واگذاری زمین های زراعی مرغوب منطقه بویین زهرا (قزوین) به اسرائیلی ها در دوره حکومت پهلوی انتقاد کرده است.

7. شیخ مصطفی رهنمایی مشهور به رهنما (درگذشت 1392) روحانی مخالف حکومت پهلوی و از پیشگامان حمایت از فلسطین بود. صدور اعلامیه اعتراضی در به رسمیت شناختن اسرائیل از سوی حکومت پهلوی در سال 1331 و جمع‌آوری کمک‌های مالی برای مبارزان فلسطینی در سال 1348و ارسال آن از طریق سفیر وقت مصر در تهران، از جمله فعالیت‌های ضد صهیونیستی او به شمار می‌رود.

- جهت آشنایی بیشتر با زندگی و اندیشه علمای البرزی مخالف صهیونیسم در دوره حکومت پهلوی رجوع کنید به: علمای مجاهد استان البرز، حسین عسکری، کرج: نشر شاهدان البرز، چاپ سوم، 1398.

 - نشر نخست این مقاله «پیشینه صهیونیسم ستیزی البرزیان»،روزنامه پیام آشنا، شماره 1836، شنبه 18 اردیبهشت 1400، صفحه 8.


یادداشت فوق در خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)

 

 


نوشته شده در  یکشنبه 100/2/19ساعت  7:11 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

آقای سید محمدحسین میرابوالقاسمی نویسنده و طالقان پژوه نامدار در 15 اردیبهشت 1400 مقارن با شب قدر در سن 87 سالگی در شهر کرج درگذشت. ایشان از یاران و همراهان وفادار شادروان آیت‌الله سید محمود طالقانی و عضو هیئت مدیره مجتع فرهنگی آیت الله طالقانی و بنیانگذار و رئیس هیئت مدیره صندوق قرض الحسنه آیت الله طالقانی شهر کرج بود. 

از آثار مکتوب برجای مانده از مرحوم میرابوالقاسمی می‌توان به کتاب دو جلدی «طالقانی فریادی در سکوت» (چاپ 1382)، «طالقانی و دگرگونی تاریخ» (چاپ 1389)، «طالقانی عمری در جهاد و روشنگری» (آماده چاپ) و تعدادی مقاله در نشریات فرهنگی اشاره کرد. برگزاری سلسله همایش های «طالقان شناسی» در دهه هفتاد و هشتاد شمسی با حضور بزرگان فرهنگ و دانش، از دیگر اقدامات علمی و فرهنگی مرحوم میرابوالقاسمی به شمار می رود که متن آن سخنرانی ها در سال 1386 در قالب کتابی با عنوان «آشنایی با فرهنگ و تاریخ و مفاخر طالقان» منتشر شده است. پیکر این نویسنده البرزی بعد از ظهر روز پنج شنبه 16 اردیبهشت 1400 در روستای گلیرد طالقان به خاک سپرده می شود.

حدود بیست روز پیش تلفنی با مرحوم میرابوالقاسمی صحبت کردم. بزرگوارانه تماس گرفته بود بابت برنامه 52 سالگی کتاب «تاریخ و جغرافیای طالقان» نوشته شادروان سید محمدتقی میرابوالقاسمی در رادیو البرز تشکر کند. در همان گفت و گوی شیرین و به یادماندنی، صحبت از قرار دیدار پس از فروکش کردن کرونا شد اما متاسفانه اجل مهلت نداد که بیش از این از محضر ایشان بهره مند شوم. این سوگ را خدمت خانواده محترم آن مرحوم به ویژه آقای مهندس سید هادی میرابوالقاسمی، اهالی شریف طالقان و البرزیان گرامی تسلیت عرض می کنم. روحش شاد و قرین رحمت الهی باد.

16 اردیبهشت 1400

حسین عسکری

خبر فوق در خبرگزاری مهر

 

 خبر فوق در خبرآنلاین 

 


نوشته شده در  پنج شنبه 100/2/16ساعت  10:8 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


12 اردیبهشت 1358 در تقویم ایران، روزی است که گروه فرقان به هدایت طلبه ای جوان به نام «اکبر گودرزی»، آیت الله مرتضی مطهری (شاگرد برجسته امام خمینی و استاد دانشکده الهیات دانشگاه تهران) را ترور کرد. استاد مطهری در ردیف نظریه‌پردازان جریان فکری «حکمت نوصدرایی» یا «عقلانیت اسلامی» به شمار می‌رود؛ همان جریانی که «گفتمان فکری و فرهنگی انقلاب اسلامی» نام دارد. هنوز هم با گذشت 42 سال از شهادتش، آثار او محل رجوع و مورد استناد سیاستمداران و سیاستگذاران فرهنگی و اجتماعی جمهوری اسلامی ایران است. در سال های اخیر، تشریح مستند نسبت های البرزی بزرگان فرهنگ و دانش ایران به یکی از دغدغه‌های اصلی صاحب این قلم در عرصه البرزپژوهی تبدیل شده است. بازخورد خوبی هم از نوشتار «نسبت‌های البرزی آوینی» گرفتم. در این مجال با جست و جو در اسناد و منابع مکتوب و بعضاً اطلاعات شفاهی، با نسبت‌های البرزی استاد شهید مطهری آشنا می شویم:

1. «موسسه خیریه تعلیماتی و تحقیقات علمی و دینی حسینیه ارشاد» در شهر تهران با نام دکتر علی شریعتی (چهره شناخته شده جریان نواندیشی دینی) گره خورده است اما در واقع بنیانگذار اصلی آن استاد مطهری است. پاسخ سازمان اطلاعات و امنیت حکومت پهلوی (ساواک) به استعلام انجام شده درباره صدور مجوز فعالیت این مرکز در سال 1346ش، بیانگر نقش اصلی استاد مطهری در حسینیه ارشاد است. البته این مرکز دینی و فرهنگی از سال 1344ش فعالیت خود را آغاز کرده بود. جالب آنکه استاد مطهری برای نخستین بار دکتر شریعتی  را به حسینیه ارشاد دعوت کرد.

بحث های نوین و روشنفکرانه مطرح شده در حسینیه ارشاد، حساسیت‌ها و انتقادهای روحانیون سنّتی آن روزگار را برانگیخته بود. استاد مطهری تلاش می‌کرد با گفت و گوهای چهره به چهره، این حساسیت ها را کم کند. یکی از آن چهره های منتقد، آیت الله سید حسن طباطبایی قمی بود که از سال 1346 تا 1357ش در وضعیت تبعید و حصر، در شهر کرج به سر می برد. آیت الله طباطبایی قمی هم زمان به شدت مخالف حکومت پهلوی و سخنرانی‌های شریعتی در حسینیه ارشاد بود. استاد مطهری در سال‌های تبعید او، به کرج آمد تا آیت الله را روشن کند! او در آن گفت و گو ضمن دفاع از مواضع حسینیه ارشاد و بیان اینکه حسینیه قصد روشنگری نسل جوان و پیراستن اسلام از خرافات را دارد، گفت: «ابتدا علیه فخرالدین حجازی و حالا علیه دکتر شریعتی سخن می‌گویند. البته او تندروی می‌کند و به نصایح ما هم گوش نمی دهد!» آیت الله در پاسخ می‌گوید: «جامعه شیعی، برخی حساسیت هایی دارد که شما روی این حساسیت ها انگشت گذاشته اید و باید رعایت برخی مصالح را بکنید.» به نظر می‌رسد استاد مطهری نتوانست در آن دیدار، مجتهد تبعیدی کرج را مجاب کند و خودش هم در سال 1349ش از حسینیه ارشاد جدا شد. در این میان نقش مخرب و پیچیده ساواک در ایجاد اختلاف لایه به ‌لایه بین موافقان و مخالفان حسینیه ارشاد را نباید نادیده گرفت. استاد مطهری خیلی هم به آیت الله تبعیدی کرج، خوشبین نبود. در یکی از اسناد ساواک در سال 1354ش آمده که مطهری، فقاهت و مرجعیت آیت الله طباطبایی قمی را برای هدایت تحصیل کرده‌ها ناکافی می داند. او این نظر را پس از درگذشت آیت الله سید محمدهادی حسینی میلانی   در شهر مشهد ابراز کرده بود.

2. سندی به دست نیامده که استاد مطهری پیش و پس از کودتای 28 مرداد 1332 برای دیدار و گفتوگو با دکتر محمد مصدق نخست وزیر تبعیدی، به احمدآباد شهرستان نظرآباد آمده باشد اما او در سال‌هایی از زندگی‌اش به جریان مبارزاتی ملی دلبستگی داشت. در یکی از اسناد ساواک، هوادار مصدق معرفی شده که گمان می‌کنم ناشی از اعتقاد استاد به «مطلق مبارزه با حکومت پهلوی» است. در بیوگرافی تنظیم شده ساواک برای استاد مطهری آمده است: «تقریباً شیخی است منزوی. قدری هم مشرب مصدقی دارد... و می‌گفت مصدق، آدم وطن پرستی می باشد و توده ای ها ایشان را بالاخره خراب می کنند.» استاد مطهری در نهضت ملی شدن صنعت نفت، به سرمقاله های نشریه «باختر امروز» به قلم دکتر سید حسین فاطمی (وزیر امور خارجه اعدامی دولت مصدق)، علاقه‌مند بود و با دقت آنها را مطالعه می‌کرد و گاهی با دوستانش درباره آنها بحث می‌کرد.

3. استاد مطهری بین دانشجویان محبوب بود و از این جهت با گروهی از دانشجویان دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران مستقر در شهر کرج، پیوندهای عاطفی و فکری داشت. در 17 دی 1352 اعضای انجمن اندیشه و هنر دانشکده کشاورزی کرج از مسئولین دانشکده درخواست می کنند استاد مطهری - که در آن سال مدیر گروه فلسفه دانشکده الهیات دانشگاه تهران بود - به عنوان سخنران به کرج دعوت شود. ساواک در واکنش به این دعوت گزارش می‌کند: «نحوه افکار و تمایلات سیاسی مرتضی مطهری مشخص نمی باشد!» در نهایت با سخنرانی استاد در کرج موافقت می شود اما ساواک دستور می‌دهد سخنرانی او را ضبط کنند.

4. استاد مطهری در سال های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی برای شرکت در آیین آغاز فعالیت مسجد قمر بنی هاشم به شهر نظرآباد کرج آمد. او را آیت الله شهید محمد صدوقی و آیت الله سید هاشم رسولی محلاتی همراهی می‌کردند. مردم نظرآباد به میمنت حضور استاد و افتتاح مسجد، گاوی را پیش پای او و روحانیون دعوت شده قربانی کردند. از دیگر پیوندهای استاد مطهری با شهر نظرآباد می‌توان به توصیه او به مرحوم سید محمدعلی شهیدی محلاتی جهت حضور تبلیغی در این شهر با «عنوان امام جماعت مسجد غدیریه» در سال 1356ش اشاره کرد. شهیدی محلاتی در ماه‌های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، به دلیل فعالیت‌های سیاسی علیه حکومت پهلوی دستگیر و به ساواک کرج منتقل شد.

5. استاد مطهری به جهت نوع نگاه به تبلیغات دینی و مبارزات سیاسی، پیوند‌های عمیقی با آیت الله سید محمود طالقانی داشت. آیت الله طالقانی گرچه چهار ماه پس از شهادت استاد، درگذشت اما در آیین بزرگداشت استاد در حسینیه ارشاد سخنرانی کرد و راه و اندیشه او را گرامی داشت. فرازهایی از ارتباط مذهبی و سیاسی استاد مطهری و آیت الله طالقانی به روایت اسناد ساواک را ملاحظه کنید:

- حضور هر دو در جلسات مذهبی جبهه ملی ایران شعبه تهران در 27 آبان 1339و سخنرانی استاد مطهری در این جلسه با عنوان امر به معروف و نهی از منکر؛

- ارسال دعوت نامه جامعه اسلامی مهندسین در 24 دی 1339به استاد مطهری و آیت الله طالقانی با امضای مهندس مهدی بازرگان و مهندس مصطفی کتیرایی جهت حضور آن دو در مراسم مذهبی برنامه ریزی شده در مسجد حاج حسن (تهران)؛

- حضور هر دو در آیین سوگواری ماه محرم در سال 1342ش که در کانون اسلامی مهندسین برگزار شد. در این مراسم، سخنرانان از جمله استاد مطهری به تشریح وجه انقلابی و ظلم ستیزانه قیام حسینی پرداختند؛

 - تماس آیت الله طالقانی با استاد مطهری جهت هماهنگی سخنران نماز عید فطر سال 1346ش در حسینیه ارشاد؛

- دورهمی سیاسی مشترک آیت‌الله طالقانی، استاد مطهری، آیت الله حسین علی منتظری و چند روحانی دیگر در سال 1347ش در منزل حاج شیخ حسین کاشانی؛

- سخنرانی استاد مطهری در مسجد جوادالائمه تهران در 8 فروردین 1348. در آن جمع سیصد نفره، آیت الله طالقانی هم حضور داشت؛

- حضور هر دو در مراسم شب چهلم درگذشت حاج مهدی شالچیان در 27 اردیبهشت 1348که حتی این مراسم ختم هم مورد رصد مأموران ساواک قرار گرفت؛

- جلسه هفتگی عده ای از روحانیون در 5 آذر 1348 در قلهک تهران در منزل آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی و حضور آیت‌الله طالقانی و استاد مطهری در این جلسه مشورتی با موضوع عمق بخشی به تبلیغات دینی و آگاهی بخشی سیاسی؛

- مشارکت آیت‌الله طالقانی و استاد مطهری در جمع آوری پول برای حمایت مالی از سازمان الفتح فلسطین در سال 1342ش؛

- اقامه نماز جماعت توسط استاد مطهری در برخی مواقع به جای آیت الله طالقانی در مسجد هدایت تهران در سال 1343ش و حساسیت ساواک به این موضوع؛

- حضور هر دو در مراسم ختم مادر شهید دکتر محمدجواد باهنر در مسجد امیرالمومنین شهر تهران در 23 آبان 1359 که این مراسم هم حساسیت ساواک را برانگیخت.

6. در سال 1337ش با برنامه‌ریزی انجمن اسلامی مهندسین، استاد شهید مطهری به همراه جمعی از نیروهای ملی و مذهبی مخالف حکومت پهلوی همانند آیت الله طالقانی، شهید محمدعلی رجایی، سید هادی خسروشاهی، مهندس مهدی بازرگان و دکتر یدالله سحابی و... جهت اقامه نماز عید فطر به گلشهرکرج آمدند. تعدادی تصاویر دیدنی از این تجمع بر جای مانده است.

7. گروه فرقان تشکّلی سیاسی و مذهبی بود که در سال 1356ش به وسیله طلبه ای 21 ساله به نام اکبر گودرزی با تأثیرپذیری از تفسیر چپ گرایانه (مارکسیستی) از قرآن و آموزه‌های دینی تشکیل شد. همین گروه در 12 اردیبهشت 1358 استاد مطهری را به جهت نقدهایش در کتاب «علل گرایش به مادیگری» ترور کرد. بزرگ ترین مخفیگاه گروه فرقان در شهر کرج قرار داشت که در 5 آبان 1358 کشف و متلاشی گردید. خبر این عملیات، تیتر اول روزنامه کیهان شد. گودرزی و اندک پیروانش هم پس از یک درگیری مسلحانه در 18 دی 1358 در تهران دستگیر و در 3 خرداد 1359 اعدام شدند.

منابع: استاد شهید به روایت اسناد، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378؛ حسین عسکری، بیداری دشت کهن، انتشارات سوره مهر، 1397؛ حمید کرمی پور، انقلاب اسلامی در کرج، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1391؛ سید محمدحسین میرابوالقاسمی، طالقانی فریادی در سکوت، 2 ج، شرکت سهامی انتشار، 1387؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک: آیت الله سید محمود طالقانی، 3 ج، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1382.



 نشر نخست این مقاله در:

حسین عسکری، «نسبت های البرزی استاد مطهری»، روزنامه پیام آشنا، سال 8، ش 1834، یک شنبه 12 اردیبهشت 1400، ص 8.

 

مقاله فوق در وب سایت خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)

____________________

 

بازتاب مقاله «نسبت های البرزی مطهری» - 1

جناب عسکری عزیز

متن مقاله را به دقت برای سه بار خواندم،ممنون از ارسال چنین پست وزین و بادرایتی. عکس فوق گرچه یادآور روزگار وصل است، اما متن مقاله خروجی فصل را تداعی می کند، زانکه هر یک از این بزرگواران به نحوی جدا ترور فیزیکی یا شخصیت شدند و آن آیت الله (قمی) تا پایان عمر در مشهد درب ورودی را بر روی خود بست. از قضا شاگردان این بزرگواران هریک راهی جدا از منش آنان انتخاب کردند، که ذکر آن مطلوب نیست. ریشه این مشکل را شهید بهشتی در فقر تئوری جامع می دانست، می دانید چرا؟ چون به قول مولانا، هرکسی از ظن خود شد یار من. مبنای تئوری ساختاری شهید مطهری منطق حوزوی یا ارسطویی و کلی نگری در اسلام بود. اساس شناخت شادروان بازرگان از اسلام منطق دکارتی و جزیی نگری علمی بود. اساس شناخت زنده یاد طالقانی و دکتر شریعتی از اسلام تاریخ و منطق دیالکتیک بود. گرچه هر یک پایگاه های خود را در محیط های خاص داشتند اما هیچکدام اندیشه ای فراگیر و جامع از ساختار اصلی و لقد خلقنا انسان فی احسنه تقویم درچند بعدی بودن نداشتند. به همین دلیل خروجی های آنان ناهمگن اما هم نهشت برای رد و حذف دیگری بود. حضور امام موسی صدر الگوی کوچکی از منطق فازی را به دنبال داشت که با ناپدید شدن وی ابتر ماند. تنها امام خمینی بود که مجموعه این منطق ها را در بستر رسمی و فراگیر آن مهیا کرد و از زبان قرآن و مشاء در قالب فازی آن جاری کرد. حیف که شاگردان منافق و منحرف و ستیزه جوی آنان، در قالب مجاهدین، فرقان و... کشور را به این روز سوق دادند.

محمد

 12 اردیبهشت 1400

- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology


نوشته شده در  چهارشنبه 100/2/15ساعت  11:2 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
آیین نقد و بررسی کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری
نشست علمی درباره کتاب اشتهارد نوشته محمد پارسانسب
بازتاب انتشار کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری - 1
یادداشت های حسین عسکری درباره محمدصادق فاتح یزدی
سندی تازه از سردار شهید شعبان علی نژادفلاح
اهل توقف طالقان به روایت استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی
به مناسبت درگذشت دکتر محمود مصدق
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]