تشکّل های گروهی و اجتماعی بدون توافق و اجماع آراء و تفاهم بر محور ارزش ها، اندیشه ها، هدف ها، آرمان ها و اعمال مشترک، حسمی بی جان و جسدی بی روح بیش نیستند. فرهنگ روح جامعه است. فرهنگ امری کیفی و کیفیت زندگیست. سهم و نقش فرهنگ در ارتقاء و تقویت و تحکیم کیفیت زندگی و همبستگی اجتماعی و رشد عواطف انسانی و استمرار حیات اجتماعی آدمیان تعیین کننده و به غایت مهم بوده است. هرچند که فرهنگ نیز چونان دیگر سپهرهای تجربیات بشری ما اعم از مهارت و صناعت و هنر و خلاقیت و آیین داری و دیانت و معرفت ورزی و دانشوری، در تاریخ چونان تیغ دودم بریده و دریده و عمل کرده است و سایه هایش نیز در پرتو روشنایی اش دیده شده است. به سخن دیگر سایه ها و تیرگی های فرهنگ را در پرتو روشنایی آن می توان دید و فهمید. به هر روی آیین ها اعم از جشن ها و عزائم و مناسک و شعائر دینی و عرفی، قدسی و دنیوی هم نقش هویتی را برای جوامع بشری بر شانه کشیده اند هم همبستگی اجتماعی را میان افراد و گروه ها و طبقات مختلف اجتماعی تقویت کرده اند و آنها را به بازیگری هرچه بیشتر و پررنگ و رمق رونق تر و موثرتر بر صحنه و پرده نمایش زندگی فرا خوانده اند. ادامه مطلب...
نهضت جنگل از سال 1293ش تا روز شهادت رهبرش میرزا کوچک خان جنگلی (11 آذر 1300) در بخش های شمالی ایران با هدف مقابله با استبداد داخلی و زورگویی دولت های استعماری بیگانه فعالیت می کرد. از نظر سیاسی و اجتماعی می توان آن را دنباله نهضت مشروطه خواهی ایرانیان دانست. یکی از تصاویر تاریخی برجای مانده از نهضت جنگل، نشان دهنده مذاکره میرزا کوچک خان با میرزا احمد آذری کفیل حکومت گیلان در بهمن 1298ش است. درباره آذری در منابع تاریخی کمتر سخن گفته شده است. به همین جهت این نوشتار در پی شناساندن زوایایی تازه از زندگی او است.
میرزا احمد آذری ریشه در شهر خوی از توابع آذربایجان غربی دارد. در اواخر حکومت قاجاریان، مسئول ارزاق اداره مالیه بود که به جهت ناتوانی در اداره امور، در سال 1297ش کنار گذاشته شد و به جای او مسیو مولیتر را نشاندند تا مگر بتواند کاری انجام دهد. احمد محمودی مشهور به میرزا احمد خان کمال الوزاره (م1309ش) رییس اداره مالیات های مستقیم وزارت مالیه و از هواداران کمیته مجازات، در برکناری او نقش عمده ای داشت. آذری در آن زمان در ردیف نیروهای حسن وثوق مشهور به وثوق الدوله (م 1329ش) نخست وزیر حکومت احمدشاه قاجار بود. او پس از عبدالحسین تیمورتاش ملقّب به سردار معظّم (م 1312ش) به حکومت گیلان رسید. وثوق الدوله پس از انعقاد قرارداد ننگین 1919 با انگلستان، تیمورتاش را از حکومت گیلان برکنار کرد. این تغییر با دو هدف انجام شد. اوّل آنکه تیمورتاش با جنگلی ها بسیار بی رحمانه برخورد می کرد؛ به طوری که تعدادی از آنان از جمله دکتر ابراهیم حشمت طالقانی (م 1298ش) از سران نهضت جنگل را به دار آویخت. دیگر آنکه وثوق الدوله می خواست با جایگزینی چهره ای معتدل به جای تیمورتاش و نرمش با جنگلی-ها، اوضاع را اندکی آرام کند تا بتواند اعتراضات گسترده عمومی نسبت به قرارداد 1919 را مدیریت کند. مردم از این قرارداد با عنوان «سند فروش ایران» یاد می کردند. براساس قرارداد 1919 بایستی همه امور کشوری و لشکری ایران زیر نظر مستشاران انگلیسی و با اجازه آنان انجام می شد.
آذری که پیشکار دارایی گیلان بود پس از آن، کفالت حکومت گیلان را عهده دار شد. در برخی منابع آمده که او باطناً به نهضت جنگل خوشبین بود. به همین جهت با جنگلی ها از راه مذاکره وارد شد. او با میرزا کوچک خان دیدار کرد و راه حل های پایان منازعه جنگلی ها با دولت مرکزی ایران را با او در میان گذاشت. در نهایت پس از مدتی گفت و گو، موافقت شد تا افتتاح مجلس چهارم شورای ملّی و تعیین تکلیف قرارداد وثوق الدوله، آتش بس اعلام گردد. براساس آن قرارداد مقرر شد که جنگلی ها ضمن حفظ سلاح خود و استقرار در یک پادگان نظامی در رشت، از مداخله در امور سازمان های دولتی خودداری نمایند. طبق آن قرارداد، امنیّت فومنات به جنگلی ها سپرده شد. هدف میرزا کوچک خان از مذاکره صلح با آذری، خریدن وقت و فرصت کافی برای تجدید ساختار برهم ریخته نهضت جنگل بود. پس از انعقاد قرارداد صلح، آذری در سوّم بهمن 1298 اعلامیه ای را با عنوان «ابلاغیه حکومت گیلان» منتشر کرد و در آن درباره میرزا نوشت: «میرزا کوچک خان که سابقه خدمات ملّی خود را با مخاصمات اخیر جریحه دار نموده بود اینک با تصمیم به اطاعت و انقیاد، خود را به شجاعت عقل و درایت معرفی نموده و مثل بزرگترین رجال مملکت پرست، قلوب ایرانیان را بار دیگر به طرف خود جذب نمود. حریفی که از سه ماه به این طرف در میدان مبارزه هدف شدیدترین تعرّضات من بود با اتخاذ تصمیم به اطاعت، امروز مرا وادار به پاس احترامات خود نموده و مجبور می نماید که مراعات شرافت و احترامات او را به عموم هموطنان خود علی الخصوص به گیلانیان اکیداً توصیه نمایم… عموم اهالی گیلان از این تاریخ به بعد میرزا کوچک خان و اتباع او را خدمتگزاران صمیمی دولت دانسته و در هر مورد بایستی خدمات ملّی را که از معزی الیه سر زده است تقدیر نمایید...»
سیّد محسن صدر ملقّب به صدرالاشراف (م 1341ش) که با عنوان ریاست عدلیه رشت در روند مذاکره میرزا با آذری حضور داشت، بر این نظر است که آذری در جنگل با میرزا دیدار محرمانه ای کرد. میرزا که فردی زیرک بود او را گول زد. آذری ساده دل که گمان می برد با میرزا به توافق رسیده، فوراً روانه تهران شد و به وثوق الدوله گفت که میرزا حاضر است تسلیم دولت شود. اطرافیان وثوق الدوله هم شتابزده آن خبر را به مطبوعات سرایت دادند. آذری به رشت برگشت و به قوای نظامی دستور داد که به طور موقت، تعقیب جنگلی ها را متوقف کنند. پس از آن بود که با گروهی از شخصیت ها و علمای رشت برای توافق نهایی صلح به جنگل رفت. در این مذاکره که صدرالاشراف هم حضور داشت، میرزا از گروه حدود صد نفری مذاکره کننده پذیرایی خوبی کرد اما به آذری روی خوش نشان نداد و او را تحقیر کرد. به گفته صدرالاشراف، وثوق الدوله به بی اساس بودن ادعای آذری مبنی بر توافق صلح با میرزا پی برد و او را عزل کرد و در ادامه خود صدرالاشراف را مأمور مذاکره با جنگلی ها کرد. میرزا کوچک خان در مذاکره با آذری گفته بود: «عاقد قرارداد 1919 صلاحیّت مداخله در امور کشور را ندارد.» پس از آذری، میرزا احمدخان اشتری دادستان سابق تهران به کفالت حکومت گیلان برگزیده شد.
میرزا یحیی دولت آبادی (م 1318ش) که از منتقدان آذری است روایتی همانند صدرالاشراف از مذاکره او با میرزا دارد و در این باره می نویسد: «آذری وثوق الدوله را فریب می دهد و برای برهم زدن کار جنگل، پول زیادی از او می گیرد و یک چند تن از همراهان میرزا کوچک خان را با تفتینی که میان آنها می کند با خود همراه میسازد. می خواهد به دست آنها کار جنگل را بسازد. آذری به حکومت مرکزی وانمود می کند که جنگلیان به ستوه آمده [و] بیچاره شده اند و ناچار از صلح و سازش هستند و در این زمینه تلگراف هایی مشعر بر اظهار اطاعت و انقیاد از میرزا کوچک خان به وثوق الدوله مخابره می نماید.» از اشتباهات تاریخی دولت آبادی در کتاب «حیات یحیی» آن است که اعطای امان نامه به دکتر حشمت طالقانی و اعدام او را به آذری نسبت می دهد. این در حالی است که آذری پس از تیمورتاش و شهادت دکتر حشمت عهده دار حکومت گیلان شد.
آذری پس از برکناری از حکومت گیلان، در سال 1300ش به منطقه ساوجبلاغ آمد و اراضی موسوم به چریشک واقع در غرب استان البرز را از فردی به نام طباطبایی خرید. او این زمین های بایر را به روستایی آباد به نام «قلعه آذری» تبدیل کرد. همچنین در سال 1307ش قراردادی با اداره کل مالیات و خالصجات ایالت تهران منعقد کرد تا مهمانخانه ای را در اراضی هشتجرد خالصه (هشتگرد) بسازد. این قرارداد 50 صفحه ای در سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران نگهداری می شود. آذری در سال 1302ش در دوره پنجم مجلس شورای ملّی از حوزه انتخابیه شهریار، ساوجبلاغ و کُردان نامزد شد اما از میرزا یدالله دهستانی (م1346ش) شکست خورد. او در سال 1312ش درگذشت و در آرامستان امامزاده عبدالله شهر ری به خاک سپرده شد. فرهنگ آذری (م 1385ش) دانش آموخته کارشناسی ارشد حقوق سیاسی از دانشگاه تهران، راه پدرش را ادامه داد و علاوه بر کشاورزی، مدرسه ای را در روستای قلعه آذری ساخت. او در سال 1345ش با عنوان کارمند عالی رتبه وارد وزارت دارایی شد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع: ابراهیم فخرایی، سردار جنگل، ص 220؛ یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج 4، ص 139 ؛ سیّد محّمدتقی میرابوالقاسمی، دکتر حشمت و اندیشه اتّحاد اسلام در جنبش جنگل، ص 141؛ فیروز یاوری، کارنامه کرج، کتاب ششم، ص 74؛ فصلنامه اسناد بهارستان، دوره جدید، ش 1، ص 97؛ ابراهیم اصلاح عربانی و همکاران، کتاب گیلان، ج 2، ص 201؛ شاپور رواسانی، ستارخان، خیابانی، میرزا کوچک جنگلی: ایران رها از فقر و ظلم، ص 87؛ محسن صدر، خاطرات صدرالاشراف، ص 242؛ گفت و گوی نگارنده با سپهر آذری (نوه میرزا احمدآذری)، 23 آبان 1396.
* نشر نخست این مقاله در: حسین عسکری، «مذاکره میرزا با آذری»، روزنامه اطلاعات، سال 92، ش 26894، ضمیمه فرهنگی، ش 337، چهارشنبه 29 آذر 1396، ص 4.
مقاله فوق در وب سایت روزنامه اطلاعات
میرزا کوچک خان جنگلی رهبر جنبش جنگل و میرزا احمد آذری کفیل حکومت گیلان
بقایای قلعه آذری در شهرستان نظرآباد
فرهنگ آذری فرزند میرزا احمد آذری
23 آبان 1396، روستای قلعه آذری. سپهر آذری نوه میرزا احمد آذری
مطالب مرتبط:
گفت و گویم با خبرگزاری ایرنا درباره نقش البرزی ها در نهضت جنگل
بازتاب گفت و گویم با خبرگزاری ایرنا درباره البرزی های نهضت جنگل
مجموعه مقالات بررسی باستان شناختی محوطه مانایی قلایچی بوکان با تکیه بر آجرهای لعابدار موزه ملی ایران، به کوشش: یوسف حسن زاده و دکتر حکمت الله ملاصالحی، 224 صفحه، مصور رنگی، چاپ اول 1396، 45000 تومان، ناشر: پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری - موزه ملّی ایران، شابک: 9786008412922
اسرار حکمت: آثار و اندیشه های دکتر حکمت الله ملاصالحی
شغل و طبقه اجتماعی مرده بر روی سنگ قبر
تصاویر تعدادی از آرامگاه های قدیمی موجود در محوطه امامزاده جعفر واقع در جنوب شهر قدیم هشتگرد (مرکز شهرستان ساوجبلاغ) که توسط خانم رویا محمودی تهیه شده است. نقوش و حجاری های روی این سنگ ها، نشان دهنده شغل و طبقه اجتماعی صاحبان قبور است. متاسفانه در سال های اخیر، تعدادی از این سنگ ها مفقود شده است.
حسین عسکری: روز ششم آذر 1396 در روستای قاسم آباد آقا از توابع شهرستان ساوجبلاغ با آقای ایرج رنجبر دیداری داشتم. ایشان از نوادگان قاسم خان افشار قاسملو از بزرگان ایل افشار در منطقه ساوجبلاغ و میراث دار اسنادی درباره این شاخه از ایل افشار است. از ایشان درخواست کردم که یافته ها و مطالعات خود را در این باره قلمی کند. مطلب زیر حاصل آن درخواست است.
جان باختگان البرزی حادثه غم انگیز واژگونی اتوبوس در اردوی راهیان نور استان خوزستان (سه شنبه 21 آذر 1396). از راست: فائزه دریایار و زهرا صابری (دانش آموزان دبیرستان محله سیدجمال الدین شهر نظرآباد)، سکینه بیات (معلم اهل روستای قاسم آباد کوچک)، فتح الله سامانی پور (معلم بازنشسته اهل روستای هیو).
نظرآباد تسلیت، ایران تسلیت
خسرو پورنادعلی مبتکر خط اوج
دلا خون شو خون ببار
با دلم گریه کن خون ببار
نظرآباد بودم که زلزله وحشتناک زادگاه مظلومم را به خاک و خون کشید. همه عزیزان، هنرمندان و اساتید گرانقدرکه با اینجانب آشنایی دارند با تمام وجود به من تسلیت گفته و دلداریم می دادند. حال که کرمانشاه هستم خبری وحشتناک همچون پتک بر سرم فرود آمد، جمعی از کودکانم، فرزندان نظرآباد در سانحه ای دلخراش درگذشته و شهرم عزادار است. خدایا شکرت، خسته شدم، خسته. نظرآباد تسلیت. ایران تسلیت.
خسرو ساکی روز چهارشنبه 22 آذر 1396 در گفت و گو با خبرگزاری ایرنا زمان تشییع پیکرهای دو دانش آموز، یک معلم بازنشسته و راوی دفاع مقدس و یک مربی را ساعت 9 صبح روز پنجشنبه در شهرستان نظرآباد استان البرز اعلام کرد. وی گفت: طبق برنامه ریزی اعلام شده فردا پنجشنبه (23 آذر) با حضور مسئولان کشوری و استانی در محوطه اداره آموزش و پرورش نظرآباد برای پیکرهای این عزیزان نمازمیت خوانده می شود. مدیرکل آموزش و پرورش البرز بیان داشت: مراسم تشییع پیکرهای این جانباختگان از اداره آموز و پرورش نظرآباد تا میدان سپاه این شهر برگزار خواهد شد و سپس در زادگاهشان به خاک سپرده می شوند. مدیر کل آموزش و پرورش البرز یادآور شد: دانش آموزان جانباخته این حادثه به نام های فائزه دریایار و زهرا صابری در شهرک سید جمال الدین و مرحوم سکینه بیات مربی راهیان نور در روستای قاسم آباد کوچک و مرحوم فتح الله سامانی پور راوی کاروان راهیان نور در روستای هیو به خاک سپرده می شوند. وی گفت: شرایط لازم برای بازگشت دانش آموزان حادثه دیده سوسنگرد عصر امروز از طریق هوایی فراهم شد. وی با اشاره به اینکه وضعیت جسمی بیشتر مصدومان حادثه اردوی راهیان نور نظرآباد بهبود یافته است، اظهار کرد: امشب از طریق هوایی 13 مصدوم و 21 نفر از دانش آموزان، مربیان و همراهان دیگر به تهران انتقال داده می شوند. وی خاطر نشان کرد: تنها یکی از مربیان آسیب دیده در این حادثه شرایط وخیمی داشت که خوشبختانه وضعیت وی نیز رو به بهبود است.
** نویسنده وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی این سوگ را به خانواده های داغدار و اهالی شهرستان های ساوجبلاغ و نظرآباد تسلیت می گوید.
حجت الاسلام والمسلمین اسماعیل آل احمد
مدرس حوزه علمیه و مسئول موسسه رخسار قرآن
چندی پیش نام نامی این شهر بی کس و کار را از دهان درافشان حضرت سخنگو حجت الاسلام و المسلمین محسنی اژه ای شنیدم. از این که آن مقام والا نام شهرم را بردند جا خوردم. به نظرم خلاف روال بزرگان آمد. نظرآباد و آقای اژه ای؟! تلخی کامم وقتی بیشتر شد که دیدم ایشان دارند درباره قضایای شورای شهر و روند پرونده برخی از اعضای آن، سخن می گویند. من حضرت ایشان را از سال های دور می شناسم. نام ایشان در پرونده آقای غلامحسین کرباسچی بر سر زبان ها افتاده بود. ایشان، قاضی آن پرونده بودند. در جریان آغاز یکی از جلسات محاکمه با این شعر حضرت حافظ، مخاطب آقای کرباسچی قرار گرفتند:
تو کار با خدای خود انداز و دل خوش دار
که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند
در ذهن ساده این نوجوان روستایی، چنین گذشت که الان آقای اژه ای به قهر و غلبه و تندی، جوابی دندان شکن به آقای کرباسچی خواهند داد اما در کمال تعجب، هیچ عکس العملی از ایشان ندیدم و به ایشان بابت این سعه صدر، غبطه خوردم. تعجبم ادامه داشت تا وقتی که در جراید خواندم که در اولین شام مهمانی آقای کرباسچی در مرخصی از زندان، آقای اژه ای هم یکی از مدعوین بوده اند. مگر امکان دارد یک قاضی در جلسه شام کسی شرکت کند که خود چنین حکمی را درباره اش صادر کرده؟! مگر داریم یک زندانی در اولین مرخصی به قاضی صادرکننده حکم، شام بدهد؟! در ایران داریم.
ان عشت اراک الدهر عجبا
حضرت آقای محسنی اژه ای!
اگر در امان خدا و رسولم اجازه می خواهم یک چیز عجیب هم من برایتان رو کنم. چندی است در کشورمان، رایج شده که کسی ناگاه از گرد راه می رسد و مدارکی درباره مالکیت فلان فضای عمومی رو می کند و آنجا را به دست می گیرد و می کوبد و می سازد و خلاص. عجیب است که کسی از قضائیان نازنین این مملکت هم پیگیر نمی شود که خب اگر این مدعی از گرد راه رسیده، مدرک مالکیت دارد پس با کدام مجوز قانونی و شرعی، میلیون ها تومان از بیت المال مسلمین در آنجا هزینه شده؟ سازمان بازرسی و دیوان محاسبات، کجا بوده اند که این همه پول بی زبان در زمین مردم، خرج شده؟ چرا همه دست اندرکاران آن پروژه به پای میز محاکمه کشیده نمی شوند؟ آیا نباید توضیح دهند که با استناد به کدام مدرک، مالک زمین این پروژه شده اند؟ اگر مدرکی دارند رو کنند و اگر ندارند خسارتی را که به بیت المال زده اند جبران کنند. آقای اژه ای عزیز! این آقایان مدعی چرا الان و پس از این همه سال، تازه یادشان افتاده که مدرک مالکیت دارند؟
آقای سخنگو! الان در نظرآباد، فرهنگسرای مهر و چند مدرسه و املاک مسجد غدیریه را درنیافتید فردا نوبت بیمارستان و شهرداری و بخشداری و فرمانداری و مصلی و... است.
آقای اژه ای!
یا للمسلمین
مطالب مرتبط:
فرهنگسرای مهر شهر نظرآباد ویران شد
از تخریب فرهنگسرای مهر شهر نظرآباد تا اظهارات آقای کولیوند
یادداشت انتقادی اسماعیل آل احمد درباره فرهنگسرای مهر شهر نظرآباد
سه شنبه 14 آذر 1396، روزی سیاه در تاریخ فرهنگ و هنر شهرستان نظرآباد
محمود یوسفی
فعال فرهنگی و کارشناس ارشد علوم سیاسی و روابط بین الملل
جناب نماینده سلام!
از اینکه توفیق پیدا کردید تا نام مقدّس شهرستانی که تاریخش با فرهنگ و تمدن و اصالت و هنر گره خورده را بر زبانتان بیاورید برایتان ابراز خرسندی می کنیم. اما کاش این توفیق به جای توهین و تحقیر با ادب و احترام همراه می شد تا خاطره بهتری از شما در ذهن همشهریانم نقش می بست. جناب نماینده! اینکه در این ایام شما هم با ادبیات طبقه بندی و درجه بندی شهرها و شهروندان سخن می گویید خیلی جای تعجب ندارد، اما به جنابعالی توصیه می کنیم کمی هم روی به مطالعه تاریخ البرز بیاورید، شاید برایتان کمکی باشد تا اظهار نظرهایتان پشتوانه علمی و فرهنگی پیدا کند. امیدوارم اینکه می گویید شهرداری نظرآباد درجه هشت است و فردی بی سواد (فوق دیپلم) هم می تواند آن را اداره کند، به این معنی نباشد که شهروندانش هم درجه هشت هستند و پس مردمانی بی سواد مدیرانی بی سواد می خواهند. اگر می خواهید نظرآباد را بهتر بشناسید، بیشتر مطالعه کنید. اگر اطرافتان فقر افراد تحصیل کرده دارید، تشریف بیاورید چند قدم در این شهر راه بروید و دور و برتان را خوب ببینید.
اگر سایه مدیران غیر بومی از سر جوانان این شهر برداشته شود و خدمات اجتماعی قربانی سیاست نگردد و نگاه شما به نظرآباد به عنوان یک سکوی پرتاب و یک موز آزمایشگاهی عوض شد، آن وقت خواهید دید که در این شهر متمدن چقدر مدیران جوان تحصیل کرده و لایق وجود دارند. در آخر مردم شریف و ریشه دار نظرآباد منتظر عذرخواهی و اظهار ندامت حضرتعالی به جهت توهین های وارده هستند و این حداقل کاری ست که می توانید انجام دهید. کاش می خواندید تاریخ نظرآباد را تا که لبهاتان به هر حرفی نمی شد باز...کاش
حمیدرضا زعیم کارشناس حقوق
جناب کولیوند...!
نماینده محترم مردم کرج در مجلس شورای اسلامی
قبل از هر چیزی خدمتتون عارض باشم که من از شهر نظرآباد که مردمان آن حدود 330شهید را تقدیم این انقلاب و آرمان های امام راحل کرده اند با شما سخن می گویم. شهری که دارای اثر باستانی 9 هزار ساله ازبکی که نشان از تمدن آن است؛ شهری که افتخار داشتن مردمانی فهیم و انقلابی و شهید پرور و همچنین افتخار داشتن قهرمانی چون شهید کارگربرزی که اولین شهید مدافع حرم استان البرز است. همچنان جوانان تحصیل کرده در بهترین مراکز آموزشی کشور، جوانانی قهرمان در عرصه ورزش در رده کشوری و جهانی را دارا است
حال اینک این شهرستان دچار ضعف و سستی مدیریتی شده که آن هم سرچشمه از غیربومی بودن مدیران و مسئولان این شهر است می گیرد منصفانه نیست که شما به تمسخر بگویید شهرداری نظرآباد درجه هشت است و شخص فوق دیپلم هم می تواند ان را اداره کند! هرچند اینگونه اظهارنظرها و تمسخر هاست که شهر من به این مشکل دچار شده! چون اگر جوان تحصیل کرده بومی این شهرستان به جای مدیر غیر بومی این شهر نشسته بود با توجه به تعصب خود اجازه بی احترامی به کسی در مورد این شهرنمی داد. شهر من پر از تحصیل کرده بیکار است.
ابوالفضل سلطانی
بسیجی پیرو خط امام و رهبری و فعال در حوزه رسانه
جناب آقای کولیوند سلام
متأسفانه شما را خیلی نمی شناسم و چقدر بد که دلیل شناختنم و جستجوی نام شما در فضای مجازی، توهین به مردم شهرستانم بود تا ترغیب شوم و تصویر شما را در فضای مجازی ببینم. کاش دلیل شناختن شما و دیدن تصویر شما، آبادانی استانمان بود از کرج گرفته تا طالقان. ایرانمان بماند. اما خاطرتان جمع، تصویرتان همیشه در ذهن جوانان نظرآبادی خواهد ماند و خودتان بهتر می دانید که چطور از شما یاد خواهند کرد. چرا که جوانان این شهرستان هیچ وقت میرزا عبدالله مقدم را ندیدند اما به نیکی از او یاد می کنند؛ قول می دهیم از شما هم یاد کنیم آنهم به... بگذریم.
محض اطلاعتان بگویم شهرستان نظرآباد با آنکه به قول رضا امیرخانی همیشه دارای مدیران سه لتی بوده و نه حتی دولتی و با آنکه هیچ مکان فرهنگی در خور این خطه نداشته، شعرا و ترانه سراها، نقالان، نقاشان، هنرمندان تیاتر، مجسمه سازها، خطاطان و اصحاب رسانه ای بسیاری را تقدیم کشور کرده که نیازی نمی بینند تا هنرشان و علمشان را جار بزنند، چرا که آنان به دنبال نان و نام نیستند و جایگاهشان در قلب آدمیان است. هرچند تمام افتخاراتشان در دفتری صادره از کرج ثبت می شود.
در آخر باید بگویم این شهر آنقدر دارای اصالت و فرهنگ است که حتی شهرداری بدون تحصیلات آکادمیک هم می تواند گرداننده این شهر باشد. به شرطی که از دل همین مردم برخاسته باشد نه آنکه دست نشانده باشد.