سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

وکالت نامه ها و استشهادات نویافته از خاندان نجم آبادی

«مجموعه نجم آبادى» تعدادی نامه های خاندان نجم آبادی است که در سال   2010میلادی از سوی دکتر افسانه نجم آبادی به وب سایت «دنیای زنان در عصر قاجار» هدیه شده است. این مجموعه در سال 2005 به وسیله مرکز ذخائر اسلامی در قم نسخه برداری شده بود. یادآوری می شود، «خاندان علمی نجم آبادی» از روستای نجم آباد - از توابع شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز - برخاسته اند. 

محتوای این مجموعه که شامل هشت نامه خانوادگی و دفاتر ثبت شیخ باقر نجم آبادی (13 جلد) و شیخ مهدی نجم آبادی (15 جلد) می باشد، گوشه ای از زندگی چند نسل از خانواده نجم آبادی را به تصویر می کشد. نامه ها در دو پاکتاز اسناد مجموعه نجم آبادی، وکالتنامه زهرا سلطان، 7 ربیع‌الاول 1324 نگهداشته شده بود که روی هر دو نوشته شده بود متعلق به همشیره. این نامه ها اغلب وکالت نامه و استشهادات در مورد مسایل ارثیه و املاک شخصی هستند. این نامه ها در اوراق عباس نجم آبادی (1911-1986 میلادی) پیدا شد و به احتمال قوی صاحب اصلی آنها  پدر او، شیخ حسین نجم آبادی (مرگ در سال 1947 میلادی)، پسر شیخ صادق نجم آبادی (1894 – 1935 میلادی) و همسر اول او زهرا یونا عرب، بوده است. دفاتر ثبت شامل دو مجموعه است که کلیه معاملات و مصالحاتی را که در محاضر شیخ باقر نجم آبادی و شیخ مهدی نجم آبادی صورت گرفته است ضبط کرده اند. بسیاری از آنچه به ثبت رسیده مربوط به اختلافات محلی، مثلا" اختلاف برادران و خواهران در مورد ارث، و یا جزئیات ازدواج و مهریه و جهیزیه است و در کل برای تاریخ اجتماعی و فرهنگی خاندان نجم آبادی مطالب ذیقیمتی را فراهم می آورند. شیخ باقر نجم آبادی، پسر ملا مهدی نجم آبادی (برادر ناتنی شیخ هادی نجم آبادی) و همسر چهارم وی زهرا خانم است. دفاتر شیخ باقر معاملات بین 6 ربیع الاول 1328 تا 24 صفر 1347ق را به ثبت رسانده است. شیخ مهدی نجم آبادی پسر شیخ هادی نجم آبادی و همسر اول او، گلین باجی رهگذر بود. دفاتر شیخ مهدی معاملات بین شوال 1338ق تا 24 ذیقعده 1375ق را به ثبت رسانده است.

جهت مطالعه متن اسناد یاد شده نگاه کنید به:

http://fa.qajarwomen.org/archive/collections/7


نوشته شده در  چهارشنبه 90/6/16ساعت  4:50 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

   

شیخ هادی نجم آبادی (1250- 1320 قمری)   نشان دانشنامه آزاد (ویکی پدیا) 

بی تردید شیخ هادی نجم آبادی شیعه است

از 9 مهر 1388 در زمینه های «تاریخ»، «مشاهیر فرهنگی» و «ساوجبلاغ پژوهی» همکاری با دانشنامه آزاد «ویکی پدیا» را آغاز کردم. نگارش 12 مقاله مستقل و مشارکت در ویرایش 198 مقاله دیگر، حاصل این همکاری علمی و فرهنگی است. یکی از آن مقالات دوازده گانه، مقاله «شیخ هادی نجم آبادی» است. همانگونه که می دانید شیخ هادی نجم آبادی (1250- 1320 قمری) یکی از روحانیان روشنگر، نوگرا، منتقد استبداد قاجار و از دوستان نزدیک مرحوم سیدجمال الدین اسدآبادی بود که در روستای نجم آباد - از توابع شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز - زاده شد.

او در سال های پیش از جنبش مشروطه خواهی ایرانیان، نقش مهمی در آگاه کردن مردم و گرایش آنان به نواندیشی دینی داشته است. کمتر کسی از شخصیت های مشهور مشروطه را می توان نام برد که یا مستقیم شاگرد شیخ نبوده و یا با وی رابطه نداشته است. از معروف ترین شاگردان شیخ می توان به آیت الله سیدمحمد طباطبایی، علامه علی اکبر دهخدا، علامه محمد قزوینی، میرزا جهانگیرخان شیرازی (صور اسرافیل)، ملک المتکلمین، سید اسدالله خرقانی و ناظم الاسلام کرمانی اشاره کرد.

زنده یاد نجم آبادی علت انحراف شیعه از تعالیم اصیل نبی مختار (ص) و ائمه اطهار (ع) را محبت نسنجیده و بدون معرفت نسبت به آنان می داند که هر خبر یا اثری یا رویایی که شاهد آن باشد قبول کرده و درصدد تصحیح و تنقیح سند برنیامده بلکه مسلم دانستند. متاسفانه شیخ به خاطر همین نظرها و انتقادها، از سوی سیدصادق طباطبایی - پدر آیت الله سیدمحمد طباطبایی - تکفیر شده و حتی متهم به «بابیگری» می شود. در حالی که صفحات بسیاری از کتاب ارزشمند خود «تحریرالعقلا» را به رد بابیگری اختصاص داده است. شیخ هادی به سبب برداشت آزادمنشانه از مسایل دینی، از اختلافات مذهبی و فرقه سازی دفاع نمی کرد و به شدت به استدلال های عقلی پایبند بود. البته در یک نکته با دیگر مجتهدان شیعی روزگار خود هم صدا بود: «سقوط حکومت استبدادی قاجار». به طور کلی می توان اصول زیر را از موارد مورد تاکید مرحوم نجم آبادی دانست: «توحید، عقل، استدلال در تمامی امور و ترک تقلید، مبارزه با خرافات و غلوگرایی در دین، اصلاح اخلاق، بازگشت به اصول ادیان توحیدی و تحقق وحدت ادیان، بازگشت به اسلام واقعی، نفی نقش منفی متولیان دین، آگاه کردن مردم، آسایش، عدالت و رفاه خلق.»

«تحریرالعقلا» تنها اثر به جای مانده از شیخ هادی نجم آبادی است. این کتاب در سال 1312 خورشیدی به کوشش میرزا مرتضی نجم آبادی - داماد شیخ - در تهران منتشر شد. میرزا ابوالحسن خان فروغی، پیشگفتار مفصلی درباره نیاکان شیخ و خود او بر این کتاب نوشته است. مطالب اصلی کتاب به موضوعی معین اختصاص ندارد و موضوعات متنوعی از اعتقادات، عرفان، اخلاق، مسایل اجتماعی، سیاسی و نقد و بررسی ادیان در یک گفتار گسترده آمده است اما در عین حال کتاب دارای جهت گیری واحد و هدف مشخص است که همان «پیرایش خرد» است. تحریرالعقلا به فارسی و با نثری روان و استوار نگارش یافته است.

در اوایل سال 1389، یکی از کاربران ناشناس اما یقینا" بهایی ویکی پدیا، با استناد به مقاله «آیا حاج شیخ هادی نجم آبادی بابی است؟» نوشته تورج امینی (نویسنده بهایی)، در «مقاله شیخ هادی نجم آبادی» ویکی پدیا دست برد و مدعی شد که شیخ هادی، بابی مذهب است!؟ بابیت فرقه ای است که در دوره قاجار به وسیله سید علی محمد شیرازی مشهور به باب (اعدام شده در سال 1266 قمری) ایجاد شد. او نخست ادعای بابیت یعنی باب معارف الهی و راه اتصال به مهدی موعود و سپس ادعای مهدویت کرد. از فرقه بابیت، بهاییت پدید آمد. بهاییان مذهب خود را جدای از دین اسلام می دانند.

تورج امینی در مقاله خود - که در سال 1385 در وب سایت «گفتمان» منتشر شده - با گزینش غیر روشمند مطالب کتاب تحریرالعقلا و مغالطات آشکار و نهان، شیخ هادی را بابی معرفی می کند! او در آغاز مقاله خود نوشته است: «من در پی آنم که نشان دهم شیخ هادی نجم آبادی آیین بابی را پذیرفته بود و برای این کار باید مقدمه ای بچینم». امینی در ادامه، سه قانون خودساخته و ناصواب را مطرح می کند و در پایان، شتابزده نتیجه می گیرد: «...اما اگر از من بخواهند در یک جمله، کتاب تحریرالعقلا را معرفی کنم، بدون هیچ تردیدی خواهم گفت: تحریرالعقلا کتابی است استدلالی در اثبات حقانیت سید باب»!

این ادعای واهی در حالی است که شیخ هادی نجم آبادی - از روحانیان پیشگام «جریان نواندیشی دینی» در ایران - به شدت با فرقه سازی و فرقه گرایی مخالف بود؛ به طوری که در کتاب تحریرالعقلا، حدود پنجاه صفحه را به نقد و رد فرق جدیده (بابیه و بهاییه) اختصاص داده است. امینی تلاش می کند که با مصادره ناشیانه شیخ هادی به نفع فرقه بابیت، نشان دهد که مربی مشروطه و شاگردانش همگی از پیروان «باب» و «بها» و «صبح ازل» بودند و در نهایت نتیجه بگیرد که جنبش مشروطه خواهی ایرانیان هم نتیجه تلاش های پیروان این سه فرقه است.

به خاطر دارم در 26 شهریور 1376 علامه مرحوم محمدتقی جعفری در آیین گشایش کنگره بزرگداشت شیخ هادی نجم آبادی در شهرستان ساوجبلاغ، از شخصیت و آرمان های شیخ به عنوان یک شیعه و مسلمان نواندیش و مبارز تمجید کرد و گفت که شیخ هادی در کتاب تحریرالعقلا، «استدلال های پیش ساخته» را مورد نقد و بحث قرار داده است. استدلال های ناصوابی که در علم منطق، «منطق توجیهی» نامیده می شود. این منطق شاید بر اندیشه و رفتار عوام اثرگذار باشد اما در نظر خواص، رسوا و مطرود است. عجیب است که هم اکنون با گذشت حدود 112 سال از مرگ شیخ هادی، نویسنده ای بهایی با دست یازیدن به همان منطق مورد نقد شیخ، به تحریف تاریخ و یارگیری به نفع فرقه مورد علاقه خود می پردازد. بی تردید آزاد اندیشی و پژوهش به معنای تحریف حقیقت نیست بلکه روایت درست حقیقت است.

به هرحال مدیران دانشنامه ویکی پدیا، گفت و گوی نوشتاری دو ماهه بنده و کاربر ناشناس اما بهایی را با داخل کردن دو جمله زیر در مقاله شیخ هادی نجم آبادی، پایان دادند. جملاتی که همچنان مورد نقد جدی پژوهشگران است: «برخی نویسندگان بهایی، شیخ هادی نجم آبادی را بابی مذهب می دانند و برای اثبات دیدگاه خود به تنها اثر او (کتاب تحریرالعقلا) استناد می کنند. این موضوع در حالی است که شیخ هادی در همان کتاب به نقد بابیگری پرداخته است.»


نوشته شده در  شنبه 90/6/12ساعت  10:22 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 استاد دکتر حکمت‌الله ملاصالحی، باستان‌شناس و نویسنده معاصر

ما آدمیان، ماهیان بحر میراث خویش هستیم

انسان از آغاز حیات‌ خویش بر کره خاکی، با دخل و تصرف در طبیعت پیرامونش، آن را به تناسب نیازهای مادی و معنوی خود دگرگون ساخته است. «فرهنگ» و در پی آن «تمدن» فراورده این امر است. به بیان دیگر فرهنگ، حاصل فاصله‌گیری انسان از طبیعت است؛ با این حال انسان‌ها در طول تاریخ آمده‌اند و رفته‌اند و در این آمد و شد، از خود یادگارهایی بر جای گذاشته‌اند. «میراث فرهنگی»‌ای که امروزه می‌شناسیم، سخنگویان زندگانی گذشته‌های دور انسان هستند. آنها از چگونگی حیات مادی و معنوی گذشتگان و نیاکان ما می‌گویند. امروزه موزه‌ها، محل نمایش این میراث‌های گرانقدر بشری هستند. بر این پایه بود که گفت‌وگوی کوتاهی داشتیم با استاد دکتر حکمت‌الله ملاصالحی، باستان‌شناس و نویسنده معاصر درباره فلسفه پاسداشت میراث فرهنگی و جایگاه میراث فرهنگی ایران در میراث بزرگ جهانی که از پی می‌خوانید. یادآوری می شود این گفت و گو برای نخستین بار در وب سایت باشگاه اندیشه منتشر شده است.

متن گفت و گو با استاد ملاصالحی

نوشته شده در  سه شنبه 90/6/8ساعت  4:48 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

ناصرالدین شاه قاجار در سفر سوم به فرهنگستان، از منطقه ساوجبلاغ دیدار کرد.   ناصرالدین شاه (1210- 1275 خورشیدی) چهارمین پادشاه سلسله قاجار

صحرای بسیار خوب و باصفایی است

ناصرالدین شاه (1210- 1275 خورشیدی) چهارمین پادشاه سلسله قاجار، هنگامی که به سلطنت رسید، هفده ساله بود. وی نخستین پادشاه ایرانی است که عازم فرنگ شد. ناصرالدین شاه به سفر و گشت و گذار بسیار علاقمند بود و علاوه بر سه سفر به فرنگستان و یک سفر به عتبات عالیات، به بیشتر نقاط ایران از جمله خراسان، گیلان، مازندران، فارس نواحی مرکزی سفر کرد و خاطرات خود را نوشت و به چاپ رساند. او در سفر سوم به فرهنگستان، از منطقه ساوجبلاغ دیدار کرد. سلیمان خان افشار - رئیس ایل افشار ساوجبلاغ - راهنمای شاه در آن دیدار بود. شاه قاجار در توصیف برخی روستاهای کوهپایه ای منطقه ساوجبلاغ نوشته است: 

«...بعد از نهار سوار شدیم راندیم برای چندار سلیمان خان افشار، یک تپه ای هست که نگاه می کند به امامزاده، امامزاده قدری مخروبه است اما باید معتبر باشد، گفتم انشاالله برگشتن از فرنگ امامزاده را تعمیر کنیم. چندار خالصه است دست سلیمان خان است یک دهی هم هست، اسمش قلعه است ملک خود سلیمان خان است، چندار و قلعه بهم چسبیده است، صحرای بسیار خوب و باصفایی است، دهات خوب دارد، ولیان، دوزنبر (=دوزعنبر)، سقاها است، آجین دوجین، فشند همه از دور دامنه کوه پیداست، خیلی قشنگ، ده کردان هم پیدا بود، دامنه تپه ای که میان قلعه و چندار است چمن بسیار خوبی سبزی بود، یک چشمه صاف خوبی هم بود. کنار چشمه آفتاب گردان را زدند افتادیم به چای عصرانه...» (روزنامه خاطرات سفر ناصرالدین شاه در سفر سوم فرنگستان، ص 41).


نوشته شده در  پنج شنبه 90/6/3ساعت  11:5 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

دکتر محمد مصدق و همسرش در روستای احمدآباد از توابع شهرستان نظرآباد

تبعیدی کودتای آمریکایی - انگلیسی در قلعه احمدآباد

سال های پیش از 1342 خورشیدی، دکتر محمد مصدق (نخست وزیر نهضت ملی ایران) و همسرش در روستای احمدآباد، شهرستان نظرآباد، واقع در غرب استان البرز.

دولت ملی دکتر مصدق با کودتای آمریکایی - انگلیسی 28 مرداد 1332 ساقط شد. او پس از تحمل سه سال حبس در زندان لشگر دو زرهی مرکز، از 13 مرداد 1335 به احمدآباد تبعید شد تا واپسین سال های حیاتش را زیر نظر ماموران ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت رژیم پهلوی) در باغ کوچکی که ملک شخصی اش بود، بگذراند. در آبان 1345 وقتی از سوی پزشکان معالج، مشکوک به بیماری سرطان فک تشخیص داده شد با اجازه ای که پروفسور عدل از محمدرضا شاه پهلوی گرفته بود به تهران و به منزل پسرش انتقال داده شد تا در بیمارستان نجمیه مورد مداوا قرار گیرد. پیش از همه به شاه خبر رسیده بود که کار پیرمرد تمام است. وی در نیمه شب 13 اسفند همان سال به بی هوشی رفت و در سحرگاه در بیمارستان نجیمه تهران درگذشت و پیکرش در احمدآباد مدفون شد.


نوشته شده در  پنج شنبه 90/5/27ساعت  2:42 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

شیخ محمد تقی برغانی مشهور به شهید ثالث 

آشنایی با خاندان علمی و فرهنگی «برغانی»

«آل برغانی» از خاندان های مشهور شیعه در مناطق ساوجبلاغ، قزوین و عراق، از ابتدای قرن یازدهم تا پایان قرن سیزدهم هجری قمری است. این خاندان در دهه های پایانی قرن سیزدهم پس از شهادت شیخ محمدتقی برغانی مشهور به شهید ثالث در 1263 هجری قمری به «آل شهیدی»، «آل شهیدی صالحی»، «آل علوی شهیدی» مشهور شده است. شیخ محمد ملائکه برغانی (متوفای 1200 قمری) نخستین شخص از این خاندان بود که به «برغانی» مشهور شد. از میان چهار فرزند او، سه تن به نام های «شیخ محمدتقی برغانی معروف به شهید ثالث»، «شیخ محمدصالح برغانی» و «شیخ محمدعلی برغانی» شهرت به سزایی دارند. آقای عبدالحسین شهیدی صالحی - از نوادگان شهید ثالث - طی مقاله زیر در «دایره المعارف بزرگ اسلامی»، این خاندان را به خوبی معرفی کرده است. بنده با ایشان در «دایره المعارف تشیع» آشنا شدم. این دوستی و ارادت ادامه داشت تا اینکه در تابستان 1387 خورشیدی در روند برگزاری کنگره شهید ثالث، آشنایی مان بیشتر و صمیمانه تر شد به طوری که مراوده علمی و فرهنگی ما همچنان ادامه دارد. استاد شهیدی صالحی در سال 1317 خورشیدی در کربلا متولد شد و در سال 1349 خورشیدی با فشار سیاسی حزب بعث، عراق را به قصد شهر قزوین ترک کرد. از ایشان بیش از چهل عنوان کتاب به زبان عربی و فارسی در ایران، عراق، سوریه و لبنان منتشر شده است.

برای مطالعه مقاله «آل برغانی» رجوع کنید به:

http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=979


نوشته شده در  سه شنبه 90/5/25ساعت  4:36 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

شهرستان ساوجبلاغ 

کرج روستایی بوده تابع ساوجبلاغ پس ساوجبلاغ را دست کم نگیرید

وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی: براساس اسناد تاریخی و جغرافیایی، «دهکده کرج» سالیان درازی تابع «منطقه تاریخی ساوجبلاغ» بوده. 10 سال پیش شناسنامه یکی از دوستانم را دیدم که در اصل متولد کرج بود اما محل تولد و صدور شناسنامه اش ساوجبلاغ قید شده بود. موضوع را جویا شدم؛ او هم گفت در گذشته ها، کرج تابع ساوجبلاغ بوده و نام ساوجبلاغ در شناسنامه بسیاری از کرجی های اصیل درج شده است. بحث در برتری کرج و ساوجبلاغ نیست. مساله این است که در مدت کوتاه تشکیل استان البرز، حق شهرستان های ساوجبلاغ و نظرآباد در زمینه های مختلف فرهنگی، عمرانی، اجتماعی، مدیریتی و... به خوبی ادا نشده است. مطلب زیر در «وبلاگ کرج هتل» درج شده است که تاییدی بر قدمت ساوجبلاغ است. من فکر می کنم که استان البرز هنگامی بالنده خواهد شد که «شایسته سالاری» جای «مرکز محوری» را بگیرد. به امید آن روز.

* * * * *

مراحل گسترش تاریخی شهرستان کرج

وبلاگ کرج هتل: شهر کرج با قدمتی دیرینه و جمعیتی انبوه و پیشینه‌ای تاریخی تا رسیدن به کلان شهر کنونی راه پر پیچ و خمی را پیموده است. دهکده کرج در محدوده خیابان‌های کشاورز و مصباح، روستایی تابع بخش منطقه ساوجبلاغ از توابع حوزه 19 تهران بود و در این دوره مراکز اداری و تجاری آن گاهی تهران، برغان، کردان و هشتگرد بوده است. سپس شهر کرج تابع شهرستان تهران شد و نمایندگی‌های ادارات مرکزی به رتق و فتق امور آن می پرداختند. این شهرستان با جهشی سریع از دوره‌ روستایی و شهری گذشت و منطقه بسیار وسیعی را در بر گرفت. اشتهارد، شهریار، طالقان، ساوجبلاغ، کوهپایه و بخش حومه‌ تابع استان تهران، همه قلمرو کرج به حساب می‌آمد. پس از انقلاب اسلامی، با گسترش سریع و افزایش جمعیت و پیدایش قطب‌های جاذبه‌ای، کرج به چندین شهرستان و منطقه تقسیم شد؛ که اینک هر کدام از بخش‌های پیشین به یک شهرستان و بسیاری از روستاهای اقماری آن خود به شهر و شهرک‌هایی تبدیل شده‌اند. محدوده‌ای که امروز کرج بزرگ (شهرستان کرج) نامیده می شود، در گذشته شامل روستاهایی تابع حوزه‌ کن، شهرستان شمیران، ساوجبلاغ و شهریار بوده است؛ کلاک، سرجو، حصار، وسیه، باغ پیر، بیلقان، حسین‌آباد بیلقان، علی‌آباد پرگیرک، تپه‌ مراد‌آباد، بیدستان، صحرای ویان، جوادآباد، نهر رستم، دره‌ دروا، حسن‌آباد، حاجی‌آباد، صوفی‌آباد، ورگرد، دلمبر، حیدرآباد، میان‌ جاده، شنبه‌دژ، نوزمین، سیاه کلان، کسین، کارخانه‌ قند، حسین‌آباد مهرشهر، جو مردآباد، سرحدآباد، آسیا برجی، سرآسیاب، ده کرج، حسین‌آباد راه‌آهن، شهر صنعتی، اطراف امامزاده طاهر و امامزاده حسن، باغ فلاحت و مناطق دیگری که در سال های اخیر در محدوده‌ شهر کرج قرار گرفته، را در بر می‌گرفته است.


نوشته شده در  دوشنبه 90/4/6ساعت  7:29 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

بانویی مبارز که میهمان گرامی شهرستان ساوجبلاغ است

5 تیر 1390 برای دیدار با خانم «مرضیه حدیدچی دباغ» به «خور» رفتم. خور از روستاهای کوهپایه ای شهرستان ساوجبلاغ است. خانم دباغ سال‌ها در دفاع از آرمان های انقلاب اسلامی مبارزه کرده و شکنجه‌های فراوانی تحبانو «مرضیه حدیدچی دباغ» از زنان مبارز سال های پیش از انقلاب اسلامی، هم اکنون ساکن شهرستان ساوجبلاغ استمل کرده است. ایشان 72 ساله است و با عصا گام برمی‌دارد، اگر به زندگی پرفراز و فرود و سال‌های سختی که در زندان و زیر شکنجه‌های روحی و جسمی ساواک گذرانده است، نگاهی بیندازیم از این موضوع تعجب نخواهیم کرد. ایشان روستای خور را به این جهت برای سکونت انتخاب کرده تا به دور از هیاهو و هوای آلوده پایتخت، به معالجه دردهای جسمی خود بپردازد. در دی ماه 1389 به دلیل مشکلات ریوی ناشی از عفونت همان شکنجه‌ها، در بیمارستان خاتم‌الانبیاء‌ تهران بستری شد و هم اکنون با اینکه از بیمارستان مرخص شده اما همچنان بهبود کامل نیافته و در بستر بیماری به سر می‌برد. «مادر مبارز و نستوه» صمیمانه و صبورانه به پرسش ها و کنجکاوی هایم پاسخ داد که در مجال دیگر به جزئیات آن خاطرات خواهم پرداخت. چه خوب است که نسل جوان شهرستان های ساوجبلاغ و نظرآباد هم با این تندیس جهاد و شکیبایی، آشنا شوند و حضور ارزشمند ایشان در ساوجبلاغ را مغتنم شمارند.

کارنامه سیاسی و اجتماعی بانو مرضیه دباغ

نوشته شده در  یکشنبه 90/4/5ساعت  8:31 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

   

بهاءالدین کهبد، نماینده مردم ساوجبلاغ در دوره پانزدهم و شانزدهم مجلس شورای ملی  یدالله دهستانی، بیست سال نماینده مردم ساوجبلاغ در مجلس شورای ملی بود

 انتخابات آزاد در ساوجبلاغ به سبک پهلوی!

در دوره اول و دوم مجلس شورای ملی، اهالی ساوجبلاغ نماینده ای در مجلس نداشتند؛ ولی در دوره سوم، که از  14آذر 1293 (17 محرم 1333 قمری) افتتاح و در 21 آبان  1294 (6 محرم 1334ق) خاتمه یافت، یکی از انقلابیون مشروطه خواه به نام میرزا قاسم خان تبریزی (صور اسرافیل) به نمایندگی از طرف اهالی ساوجبلاغ، شهریار و کردان به مجلس راه یافت. در دوره چهارم که از اول تیر 1300 افتتاح و در 30 خرداد 1302 خاتمه یافت، سید محمدصادق طباطبایی -روحانی مشروطه خواه- به نمایندگی از اهالی ساوجبلاغ، کردان و شهریار به مجلس راه یافت. در دوره های پنجم تا چهاردهم مجلس شورای ملی، یعنی از 22 بهمن 1302 که دوره پنجم مجلس از این زمان افتتاح گردید تا پایان دوره چهاردهم که در تاریخ 21 اسفند 1324 خاتمه یافت؛ فردی به نام میرزا یدالله دهستانی معروف به نظامی، نمایندگی اهالی ساوجبلاغ، کردان و شهریار، را برعهده داشته است. آنچه از متون تاریخی برمی آید در بیست و یک سالی که وی نماینده نواحی یاد شده بوده، کوچک ترین تغییر و تحولی در بهبود زندگی مردم رخ نداده است.

ادامه مطلب...

نوشته شده در  پنج شنبه 90/4/2ساعت  6:48 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

تازه ترین نتایج  کاوش باستان شناختی در «تپه ینگی امام»

وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی: تپه «ینگی امام» در شهرستان ساوجبلاغ، بخش مرکزی و جنوب روستایی به همین نام در کنار جاده هشتگرد به کرج و در مختصات 35 درجه، 56 دقیقه، 10 ثانیه عرض جغرافیایی و 50 درجه،آثار به دست آمده از تپه تاریخی«ینگی امام» شهرستان ساوجبلاغ 43 دقیقه، 25 ثانیه طول جغرافیایی قرار دارد.

در بررسی و شناسایی باستان شناختی «محمد یوسف کیانی» و «ولفرام کلایس» به این محوطه اشاره شده و در بررسی کلی که «ابوالقاسم حاتمی» در منطقه انجام داده، اشاره مختصری به آن کرده است. تپه ینگی امام در 25 اسفند 1379 به شماره ثبتی 3504 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است. تاکنون دو فصل کاوش باستان شناختی در سال های 1385 و 1387 خورشیدی به سرپرستی آقای ولی الله دهقان سانیچ - مدیر اداره میراث فرهنگی و گردشگری شهرستان ساوجبلاغ - در این تپه انجام شده است. هدف از انجام این کاوش ها، بررسی و شناخت آثار کلی با توجه به داده های سفالی و معماری همگون با دیگر آثار محوطه از جمله کاروانسرا و امامزاده هادی و علی النقی با یکدیگر است. در مجموع آثار به دست آمده معماری و داده های سفالی تپه ینگی امام، متعلق به دوران اسلامی (ایلخانی) است. گزارش زیر نتایج کلی دومین فصل کاوش در ینگی امام است که برای نخستین بار با اجازه آقای دهقان سانیچ و البته بدون ویرایش در این وبلاگ منتشر می شود.

ادامه مطلب...

نوشته شده در  جمعه 90/3/27ساعت  11:6 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

<   <<   66   67   68   69   70   >>   >

فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
آیین نقد و بررسی کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری
نشست علمی درباره کتاب اشتهارد نوشته محمد پارسانسب
بازتاب انتشار کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری - 1
یادداشت های حسین عسکری درباره محمدصادق فاتح یزدی
سندی تازه از سردار شهید شعبان علی نژادفلاح
اهل توقف طالقان به روایت استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی
به مناسبت درگذشت دکتر محمود مصدق
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]