روستاهایی به قدمت طالقان
زمان رضاخانی
- بخش اول-
در مقاله حاضر، علاوه بر بررسی نام روستاهای طالقان، با تاریخ این منطقه و پیشینه ساکنان آن آشنا خواهید شد. «طالقان» بخشی بزرگ، کوهستانی و روستانشین در شمال غربی استان تهران است. حرفه بیشتر مردم این بخش از استان تهران باغداری، دامداری، و کشاورزی (زراعت و زنبورداری) است. از نظر زبان شناسی، مردم طالقان به زبان پارسی و گویشی نزدیک به مازنی و گیلکی سخن می گویند. در خود طالقان، هرچه به سوی دامنه های بالاتر پیش رویم، گویش مردم به مازندرانی و گیلانی نزدیک تر می شود. برای مثال به تفاوت بیان دو جمله در سه منطقه توجه کنید:
روستاهایی به قدمت طالقان
- بخش دوم-
پس از حمله تازیان، عرب ها «تپورستان» را «طبرستان» نامیدند. مردمان سرزمین های شمالی ایران، بسیار به دولت و آیین گذشته شان پایبند بودند و سال ها در مقابل تازیان عرب مقاومت کردند. در میان ایشان، دیلم ها بیش از دیگر اقوام شمالی در مبارزه با عرب ها مشهورند. این قوم آنچنان عرب های مهاجم را به چالش کشید که تازیان ناگزیر به خلق روایت ها و حدیث های دروغین برای جلب کمک از دیگر مسلمانان روی آوردند. برای مثال روایت شد که پیامبر اکرم (ص) جنگ مسلمانان با دیلمان را پیشگویی کرده بود و فرموده بود: «قزوین دری است از درهای بهشت. با دیلمان جنگ می کنند؛ شهدای آنجا مانند شهدای بدر هستند.» در روایت دیگری که البته راوی مستند دارد و درست به نظر می رسد، «احمد بن ابراهیم دورقی» به نقل از «خلف بن تمیم» به نقل از «رائده بن قدامه» به نقل از «اسماعیل» به نقل از «مره» می گوید: «علی بن ابیطالب (رضی الله عنه) فرمود از شما هرکس از جنگ با معاویه کراهت دارد، عطا بستاند و به جنگ دیلمان رود. پس چهار هزار یا پنج هزار از جنگ با معاویه روی بگرداندند و من یکی از آنان بودم؛ ما همه عطا خود گرفتیم و به دیلمان شدیم.» حتی سال ها پس از حاکمیت خلیفه عرب بر تمام ایران، ساکنان شمال هر از گاهی دست به شورش علیه تازیان می زدند. چنانکه «ابن واضح یعقوبی» در شرح دوران «ابوجعفر منصور عباسی» می نویسد: «مردم طالقان شورش نمودند و (خلیفه عباسی) «عمر بن علاء» را بر سر آنان فرستاد و او طالقان و دنباوند و دیلمان را فتح کرد و از دیلمان اسیران بسیار گرفت و...»
روستاهایی به قدمت طالقان
- بخش سوم-
- خیکان (خی + ک + ان): خیکان را می توانیم «خیک + ان» هم در نظر بگیریم. در این صورت، «خیک» به معنای ظرف پنیر و ماست و نیز به معنای شکم است. می گویند در گذشته، چون انتقال شیر از بالا طالقان به بخش های پرجمعیت میانی دشوار بود، ابتدا آن را به پنیر و ماست تبدیل می کردند و سپس به بازارهای یادشده می بردند. هنوز هم پنیر بالا طالقان معروف است. از سوی دیگر، «خی» در فارسی بمعنای «چراگاه» و «چمنزار» هم بکار رفته است. این معنای اخیر با نام روستا ارتباط دارد و مانند آردکان، دو پسوند مکانی (ک و ان) بدان افزوده شده است.
روستاهایی به قدمت طالقان
- بخش چهارم-
روستاهایی با پسوند «- ه»: پسوند «-ه» در زبان فارسی، می تواند بعنوان نشانه ی اسم مکان بکار رود.
- وشته {Voshteh} (وشت + ه): اینجا نیز همانند قاعده ی آواییِ یادشده در توضیح «کلانک»، واژه «وَشت» بمعنای خوب و نیکو در لهجه طالقانی به «وُشت» تبدیل شده است. مولوی می گوید: گفت ریشت شد سفید از حال گشت خوی زشت تو نگردیدست وشت.
- پرگه (پرگ + ه): مصدر «پراکندن» در زبان پهلوی به صورت «پرگندن» بکار می رفته است و «پَرگ» ریشه «پراکندن» است. «پرگه» احتمالا به جدا شدن کوچ کنندگان طالقانی از اقوام شمالی اشاره دارد. ما این معنا را در واژه «پراچان» نیز مشاهده کردیم.
- خچیره (خچیر + ه): خچیر در لهجه طالقانی به معنای «زیبا» است و برای مثال، طالقانی ها، دختر زیبا را «خچیره دتر» می نامند. معرب همین واژه در ادبیات فارسی بصورت «خجیر» بکار رفته است. چنانکه فردوسی می گوید: به شاه جوان گفت زرتشت پیر که در کیش ما این نباشد خجیر.
دهخدا فخرآور هشتجردی (هشتگردی)
رهبر شیعیان هشتگرد در 900 سال پیش
نصیرالدین ابوالرشید عبدالجلیل قزوینی رازی متکلم و فقیه شیعه در قرن ششم هجری قمری در یکی از آثارش به نام «بعض مثالب النواصب فی نقص بعض فضایح الروافض» به مناسبتی از دهخدای فخرآور هشتجردی (هشتوردی) و فرزندش «جمال الدین عبدالصمد شیعی» یاد کرده است. این شیعیان، در یکی از روستاهای اطراف شهر قزوین به نام «هشتجرد» یا «هشتورد» ساکن بوده اند. استاد میرجلال الدین حسینی ارموی معروف به محدث (متوفای 1358 خورشیدی) احیاگر میراث مکتوب شیعی، دکتر عبدالحسین زرین کوب (متوفای 1378 خورشیدی) استاد فقید دانشگاه تهران، رسول جعفریان پژوهشگر تاریخ تشیع و علامه علی اکبر دهخدا (متوفای 1334خورشیدی) بر این نظرند که منظور از این روستا، همان هشتگرد فعلی مرکز شهرستان ساوجبلاغ است.
درباره این شخصیت نوشته اند که به همراه پیروانش بر سر حقانیت شیعه دوازده امامی با اسماعیلیان منطقه الموت قزوین درگیر شده است. برخی از نویسندگان همانند شیخ منتجب الدین رازی (از عالمان نامدار شیعه در قرن ششم هجری قمری) از دهخدای فخرآور هشتجردی به عنوان یک چهره شیعی و فاضل یاد کرده اند که فرزندش در دفاع از شیعه به شهادت رسیده است اما درباره چگونگی شهادت او مطالبی نگفته اند. بر اساس روایتی متاخر، مهاجران کرد اهل حق که از حومه کرمانشاه به هشتگرد آمده اند بر این نظرند که هشت خانواده کرد به این محل کوچیده و آن را آباد کردند. از این رو به «هشت کرد» و سپس «هشتگرد» معرف شده است. بر فرض صحت این روایت، از نظر مطالعات تاریخی، روایت متقدم و کهن درباره روند نامگذاری شهر هشتگرد قابل اعتمادتر است.
منابع: نصیرالدین ابوالرشید عبدالجلیل قزوینی رازی، نقض معروف به بعض مثالب النواصب فی نقص «بعض فضایح الروافض»، ص129؛ تعلیقات نقض، ج1، میرجلال الدین حسینی ارموی (محدث)، ص325؛ هدیه بهارستان، به کوشش عبدالحسین طالعی، ص250؛ رسول جعفریان، تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا طلوع دولت صفوی، ص539؛ ایرج افشار سیستانی، پژوهش در نام شهرهای ایران، ص618؛ سید محمدعلی گلریز، مینودر یا باب الجنه قزوین، ج1، ص443؛ منتجب الدین رازی، الفهرست، ص93.
- مقاله فوق بخشی از کتاب در دست تالیف «نام آوران ساوجبلاغ» است.
نقد و بررسی اولیه کتاب «روستای ایستا»
اشاره: کتاب «روستای ایستا: پژوهشی درباره اهل توقف در طالقان» در همان روزهای نخستین نشر، بازتاب های متفاوتی را در بین خوانندگان و مخاطبان «وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی» برانگیخت. دیدگاه های زیر بخشی از آن نظرها است. در برخی پیام ها، عبارت داخل {...} به دلیل توهین آمیز بودن حذف گردیده است.
-----------------------------
- الیاس: آقای عسکری، من می خواهم کتاب روستای ایستا را تهیه کنم. در کرج زندگی می کنم. آیا راهی برای خرید تلفنی وجود دارد؟
- آبی: حتما کتابتونو می گیرم و میخونم بعد انتقاد می کنم ایرادی نداره که؟
- سید علی تهرانی: خیلی {...} به نظر می رسید که سخن حقی را بپذیرید. مثلا گروهی را که با چیزی «ستیزه» ندارند و دست از فناوری پرعیب امروزی کشیده اند، ناجوانمردانه «ستیزه جو»! نامیده اید! اگر کتاب «اسلام و تجدد» نوشته مهدی نصیری یا «مبانی توسعه و تمدن غرب» نوشته سید مرتضی آوینی را خوانده بودید یا با سخنان دکتر سید احمد فردید یا هایدگر در نقد تمدن غرب آشنا بودید، از نگارش و انتشار آن کتاب مزخرف شرمسار شده و توبه می کردید. نه؛ در شما حس پذیرش و تحقیق نمی بینم؛ پس چرا وقت خود را تلف کنم؟! همین چیزی که نوشته اید، روشن کرد که پاسخ دادن به شما، اتلاف وقت است. بنده کار ساکنان آن روستا را تائید نمی کنم اما آنان با کسی «ستیزه» ندارند و از اموال شخصی خود در تبریز، تنها برای این که می خواستند حتی کش مکش هم نداشته باشند، چشم پوشی کرده و بر ضد دزدان و غاصبان آن، شکایت نکردند. غایت بی انصافی و جفا و ستم است اگر کسی آنان را «ستیزه جو» بنامد. پس خواندن آن کتاب برای آنچه نوشتم، لازم نیست! حیف از پول مفتی که در دست شماست و صرف چاپ آن کتاب کرده اید. در دنیایی که برای رسمی و قانونی کردن لواط و ... آن همه ادله جور می کنند، به جای مقابله با آنان، کمال نادانی است که وقت و عمر و پول، صرف پرداختن به عده ای انسان بی آزار شود. از پرداختن به خطاهای دیگر و آنچه نوشته اید، چشم پوشی می کنم.
- پاسخ مدیر وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی: حضرت آقای تهرانی، مگر شما کتاب «روستای ایستا» را خوانده اید که این گونه بی پروا همه آن را تخطئه و نفی می کنید؟ چگونه می توانید کتابی که حاصل چند سال تحقیق میدانی و کتابخانه ای طاقت زدا است را بدون مطالعه کتاب و فقط با چند عبارت تند و توهین آمیز رد کنید؟ جهت اطلاع عرض کنم که این کتاب درصدد فراهم کردن داده ها و اطلاعات دقیق و درست درباره اهل توقف طالقان است. توصیه می کنم که پس از مطالعه دقیق به نقد بپردازید. کتاب «اسلام و تجدد» مهدی نصیری تحت تاثیر این نگاه و پس از دیدار ایشان از این روستا نوشته شده است. ایشان با روش نقلی درصدد توجیه زندگی تجدد ستیزانه اهل توقف است و بنده به طور دقیق آن را مطالعه کرده ام. در ضمن با دیدگاه های تجددستیزانه مرحوم دکتر سید احمد فردید (سر سلسله دار جریان حکمت انسی) و حکیم مورد احترام او یعنی «مارتین هایدگر» نیز آشنایی دارم. طایفه تجدد ستیز طالقان از نظر مبانی معرفتی، تفاوت های فراوانی با جریان های مورد اشاره شما دارند. نمی توان فقط به جهت ضدیت با دمکراسی و مدرنیته همه آنها را یک جریان به حساب آورد. متاسفم برای شما که به امر قرآن حکیم هم اعتنایی نمی کنید. حضرت باری تعالی می فرمایند همه قول ها را بشنوید و از بهترین آنها پیروی کنید. در ضمن به فرمایش امام علی علیه السلام، یکی از مقیمان آتش متعصبان هستند. بسیار رنجور شدم از تعصب کور شما دوست نادیده ام که در وبلاگ خود http://kashmiri.blogfa.com ادعای اخلاق هم دارید. گمان کنم اهالی «روستای ایستا»ی طالقان هم به دلسوزی شما نیازی ندارند. چون پیش از انتشار کتاب «روستای ایستا»، اهالی منطقه طالقان و حتی برخی از اهل علم و پژوهش همانند مرحوم سید محمدتقی میرابوالقاسمی - نویسنده کتاب «بازمانده میراث اسماعیلیه در ایران» - آنها را اسماعیلی مذهب و قوم خشن متهم به قتل!؟ معرفی کرده اند. دوست عزیز و عجول، باز هم توصیه می کنم که کتاب «روستای ایستا» را بخوانید و سپس داوری کنید. خوانندگان فهیم، جهت مشاهده پیام های بی اصالت و تحریف شده موجود در وبلاگ اخلاق گرای؟! آقای سیدعلی تهرانی رجوع فرمایند به نشانی: http://kashmiri.blogfa.com/comments/?blogid=kashmiri&postid=16&timezone=12642
- فرهاد باریکانی:جناب آقای عسکری، ضمن تشکر از اهتمام راسخ و تلاش ستودنی جنابعالی در حوزه ساوجبلاغ پژوهی و معرفی تاریخ و مفاخر ارزشمند این خطه از میهن اسلامی و مدیریت سایت شهیر «ساوجبلاغ پژوهی» و بالاخص پژوهش فاخر روستای ایستا، حسب الامر مراتب در وب سایت طالقان/باریکان: http://www.barikan.org درج گردید.
- صفری: سلام جناب عسکری، آرزومندم همیشه موفق باشید. چاپ این کتاب را تبریک می گویم. با سرو کسی را نسزد دعوی بالا /جز دلبر ما سلمه الله تعالی.
- علی: می گویند این طایفه اسماعیلی مذهب هستند نظر شما چیست؟
- سید بهروز موسوی: سلام مطلب بسیار قشنگ و جالبی بود. من اصلا" فکرشم نمی کردم که چنین چیزی وجود داشته باشه.
- سید: سلام اخوی، په پاس قدردانی از حضرتعالی و تشنگی چندین ساله برای کشف این اطلاعات، حتما در اولین فرصت آن را تهیه و می خوانیم. خداوند به شما جزای خیر دهد ان شاءالله.
- تارا: استاد عسگری سلام. تبریک میگم چاپ کتابتونو بالاخره انتظار ما هم به پایان رسید تا کتابتون چاپ بشه و بخونیم. براتون آرزوی موفقیت می کنم.
- مریم الهویی طالقانی: متاسفانه تحقیق ضعیفه. هیچ روستایی در طالقان دارای گاز نیستند تا برسد به این مکان. آب را هم بردند به نفع سوبولاغ (ساوجبلاغ).
- پاسخ مدیر وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی: منظور نگارنده، گاز مایع اگرچه به صورت خانگی (= کپسول و پیک نیک) است. از سرکار خانم خواهشمندم از ابراز نظر قوم گرایانه در این وبلاگ خودداری کنند و شهرستان ساوجبلاغ را یکپارچه ببینند. عالمانه به نظر نمی رسد که با مطالعه چکیده یک کتاب 144 صفحه ای این چنین عجولانه داوری همه جانبه کنید. پس همه کتاب روستای ایستا را بخوانید.
- مصطفی امیرخانی: سلام و عرض ارادت. موضوع جالبی است. ولی اینجانب هم نظرم همان است، لطفاً مسئله را در جو غیر اجتماعی حل و بحث کنید، از بزرگنمایی پرهیز کنید. شاید به مصالح طالقان نباشد. بجای این تبلیغات منفی فکر جاده ها و گاز و رفاهیات اکثریت باشید. به خدا طالقانی های شریف از این کار شما راضی نیستند.
- پاسخ مدیر وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی: جناب آقای امیرخانی، با سپاس از ابراز نظر شما؛ لطفا مساله روستای ایستا در طالقان را از منظر پژوهشی بررسی نمایید نه از منظر محلی و قوم گرایانه.
- محمد مهدی توکلی: سلام آقای عسکری، از آشنایی با شما و وبلاگتان خوشبختم. من توکلی، ساکن تهران و هم رشته شما هستم. راستش من هم راجع به اهل توقف چیزهای کمی شنیده بودم. این موضوع هم برای نوشتن و هم برای خواندن جالب توجه است. اما از شما تقاضا دارم که اگر تاکنون کتاب را منتشر نکرده اید، کتابتان را منتشر نکنید و در فضای اینترنتی هم درباره آن چیز بیشتری ننویسید. اجازه بدهید این گروه در خلوت خصوصی خود باقی بمانند. چون بعید نیست که اگر شناخته شوند و جنبه رسانه ای و روزنامه ای به خود بگیرند از سراسر ایران یا تهران تورهای تفریحی راه بیفتد که ببینند آدمهای100 یا 200 یا 300 سال پیش بدون برق و آب و ماشین های مدرن چگونه زندگی می کرده اند و در این صورت مطمئن باشید که این گروه دیگر توان باقی ماندن و نفس کشیدن در گوشه ای از طالقان را نخواهند داشت. بعید هم نیست که از دسنگاه های دولتی عده ای به منطقه گسیل شوند تا موضوع را پیگیری کنند و مانند آدم هایی که در پیدن کوئیه کرمان پیدایشان کرده بودند، با اینان رفتار کنند. علاوه بر اینکه این امر برای وجاهت طالقان خوب نیست، موجب می گردد که گروهی مذهبی که بنابر اعتقادات شخصی شان زندگی آرام و بی اذیتی را در پیش گرفته اند، مورد مزاحمت یا کوچانده شده اجباری قرار گیرند. برای همین از شما عاجزانه و برادرانه درخواست دارم که این موضوع را نه در اینترنت، نه درعرصه کتاب و نه در عرصه نشریات پیگیری نکنید. ضمنا خوشحال می شوم اگر با شما در تماس باشم. ممنون از لطفتان.
- سید هادی: با سلام، واقعا خسته نباشید کار بسیار خوبی انجام داده اید. من هم طالقانیم و از همشهریام می خوام که یک موضوع پژوهشی را با مسایل رفاهی و قومی اشتباه نگیرید. کاش کمی هم به جای توجه به آب به فرهنگمان هم توجه می کردیم و برای حفظ و پاسداری از آن تلاش می کردیم.
- پاسخ مدیر وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی: از نگاه علمی و پژوهشی شما به موضوع بسیار ممنونم.
- محمد علی نباتی: لطفا بیشتر برایمان بنویس. واقعا حیرت آور است.
- رضا: با سلام. ضمن عرض تشکر خواهشمندم اگر عکسی در مورد این منطقه در دسترس دارید برای من میل کنید ممنون می شوم و ضمنا تاریخ انتشار کتابتان را می خواهم ونسخه ای از آن را. به علاوه من اهل تبریز هستم و از آشنایان ایشان هستم و می توانم اطلاعاتی در مورد ایشان و خانواده ایشان به شما بدهم. با تشکر.
- احمد پیشگاه پور: سلام حسین عزیز، از طرف خودم از زحمات خالصانه و متعهدانه جنابعالی سپاسگذارم. هر وقت که وبلاگ شما را می خوانم کلی شوق زده می شوم. منتظر کتاب هستم. لطفاً از اظهار نظرهای غیر علمی و قومی هم دلسرد نشوید همیشه این مسائل مطرح بوده و اهالی نظرآباد و دوستان همیشگی شما، همواره قدردان زحمات جنابعالی خواهند بود.
MMM -: سلام استاد کارتون عالیه، موفق باشید.
- اخبار شیعیان: پژوهشگر ارجمند، جناب آقای عسکری، سلام علیکم. ضمن تشکر از عنایت شما نسبت به موسسه شیعه شناسی، به اطلاع می رساند نشریه اخبار شیعیان مایل است چنانچه جنابعالی کتاب خود را در قالب مقالهای خلاصه فرمایید، آن را در یکی از شماره های آتی خود منتشر نماید. با دعای خیر، اخبار شیعیان.
- حسین زارعکار: حسین جان! نفس به نفس با آنان به صحبت نشسته ام؛ حاصلش یک ماه بُهت و حیرت! حیرت از این همه اراده و عزم! وقتی از «انتظار» و «عدم تشبه به کفار» سخن می راندند، تا عُمق مغزم فرو می رفت! وه! چه شیرین! دلم بی تابِ آنجاست اما نمی خواهم با حضورم آنها را بیازارم! حسین عزیز! به مخاطبان و خوانندگانِ وبلاگت گوش زد کن که سکوتِ آنها را نشکنند!
- مازیار: جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه، چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند.
- اسماعیل یعقوبی (نویسنده کتاب آشنایی با مشاهیر طالقان): سلام حسین جان، کتاب بسیار محققانه شما را خواندم و بهره فراوانی بردم. امیدوارم این اثر راه را برای تحقیقات بعدی در مورد تاریخ و فرهنگ این خطه هموار سازد. به امید پیروزی و بهروزی.
- زهرا باریکانی: با راهنمایی مدیریت محترم سایت باریکان، از کتاب فروشی نیما واقع در شهرک طالقان کتاب روستای ایستا را تهیه نموده و مطالعه کردم. محتوای کتاب بسیار جالب و ارزشمند بود. مطالعه این کتاب را به همه عزیزان طالقانی توصیه می کنم.
- داوود: سلام برادر من. هفته قبل روستای ترک آباد بودم. داخل شدم و با یه آقای تقریبا 60 ساله صحبت کردم چون خودم ترکی بلد هستم، راحت صحبت کردیم. یه سوال داشتم شما نوشتید که با سیدجواد که بار علمی کمی داشت مشکل داشتند حال آنکه آنها از مدت ها قبل توسط حسین قلی ضیایی زمین در طالقان خریده بودند. الان توسط چه کسی هدایت می شوند؟ در مورد علمای فعلی چه نظری دارند؟ اگه جواب بدید خوشحال میشم. یاعلی مدد.
چهار پیام زیر در «وب سایت شعر نو» به نشانی: http://www.shereno.com/news2.php?id=8705
پس از درج چکیده کتاب روستای ایستا به وسیله یکی از کاربران، بیان شده است.
- امید صباغ نو: می دانم از نزدیک رفتی و دیدی یا نه؟ سال 77 با یکی از اساتید دانشگاهمان که از اهالی طالقان بود و اتفاقا شاعر هم بود برنامه ای گذاشتیم و چند نفری سری به این منطقه زدیم. چون استادمان با آنها آشنایی داشت توانستیم نزدیکتر برویم و از نزدیک زندگی شان را ببینیم.آدمهای جالبی هستند. مطلبی که نوشتی مرا به خاطرات آن روزها برد. دستت درد نکند. شاد باشی دوست خوبم.
- ن. افضلی: من همین امروز این مطلب را از کسی شنیدم و فوری رفتم تو ویکی پدیا درباره اش مطلب بخونم خیلی برام جالب بود اگه اطلاعات یا خاطره جالبی دارید ازشون ممنون میشم بنویسین که ما هم مطلع بشیم.
- حسین حاجی آقا: اگر مردم آزار نیستند پس کاری با آنها نداشته باشید .در کانادا هم زندگی ما در تنهایی و پشت درب های بسته و اسرار آمیز است و از هم می ترسیم. شاید کانادایی هستند؟
- هاشم پور محمدی: خیلی جالب بود منو یاد زمان سربازیم انداختی. من سرباز معلم بودم و در روستاهایی درس دادم که مردمش دین مخصوص خودشونو داشتن. یه دنیا خاطره دارم. پاینده باشید.
روستای ایستا
روستای تجدد گریزان طالقان
=بخش اول=
حسین عسگری: در نهایت پس از یک سال انتظار آزاردهنده، مجوز نشر کتاب «روستای ایستا: پژوهشی درباره اهل توقف در طالقان» صادر شد و این کتاب در شمارگان 2100 نسخه به وسیله نشر شهید سعید محبی (ناشر دایره المعارف تشیع) منتشر گردید. مقاله ذیل چکیده آن کتاب است که قرار است ذیل عنوان «کوی منتظران» در جلد چهاردهم دایره المعارف تشیع به چاپ رسد. این جلد از دایره المعارف آخرین مراحل آماده سازی برای چاپ را می گذراند.
روستای ایستا
روستای تجدد گریزان طالقان
=بخش دوم=
ایمان در نگاه آنان از جنس تعبد است. از همین منظر عقل را وظیفه ساز نمی دانند و وجود آن را فقط برای وظیفه شناسی ضروری می پندارند. در اعیاد و سوگواری ها نیز مراسم خاصی برگزار نمی کنند. هیچ کس تاکنون زنان و دختران آنان را ندیده است. فرزندانشان پس از رسیدن به سن تکلیف مختار هستند که با آنان زندگی کنند یا به شهر تبریز بازگردند. هیچ گونه فعالیت سیاسی و اجتماعی نداشته و باورهای خود را تبلیغ نمی کنند. کم عیبت ترین حکومت دوره غیبت کبری را تا حدودی سلسله قاجاریه می دانند، بر همین مبنا برخی از آنان تلاش می کنند که نسب خود را به قاجاریه برسانند. رویدادهای تاریخی سقیفه بنی ساعده (واقعه انتخاب جانشین پیامبر اکرم (ص) در سال یازدهم هجری قمری)، جنبش مشروطه خواهی ایرانیان و انقلاب کبیر فرانسه در قرن هجدهم میلادی را نقطه عطف رواج بی دینی و انحراف عقیدتی می پندارند.
سید مصطفی حسینی برغانی
نماینده ساوجبلاغی نخستین دوره مجلس مشروطیت
آقا سید مصطفی حسینی برغانی (1252- 1309ش) از نمایندگان اولین دوره مجلس شورای ملی (مشروطیت) و پدر آیت الله سید احمد میرخانی (م1372ش) قرآن پژوه معاصر است. از او یک سفرنامه و یک دیوان کوچک شعر باقی مانده است.
شعر او متوسط و اغلب در منقبت اهل بیت علیهم السلام است اما سفرنامه اش بسیار خواندنی است و گذشته از جنبه تاریخی در روشن کردن برخی زوایای تاریک تاریخ مشروطه خواهی ایرانیان، خالی از فایده نیست و در زمینه آشنایی با عادات و آداب اجتماعی حدود صد سال پیش تهران و برخی دیگر از ولایات ایران منبع مفیدی به شمار می رود. جهت مطالعه متن کامل مقاله، اینجا را کلیک کنید...
تاریخ معاصر ایران به روایت مورخ نجم آبادی
«ما را ابتدا نجم آبادی می گفتند، چون علاوه بر تهران و سنگلج که خانه های ریز و درشتی داشتیم در نجم آباد ساوجبلاغ هم ملک مزروعی و باغاتی دارا بودیم. بعدها نام نجم آبادی به نجمی تبدیل شد. پدرم از مالکین خرده قریه نجم آباد بود و پدر مادرم از افسران سرشناس ژاندارمری کلنل محمد تقی پسیان.»
استاد ناصرنجمی (1297- 1382خورشیدی) از قدیمی ترین نویسندگان مطبوعات ایران است که از سال 1320 خورشیدی، نویسندگی و ترجمه کتاب های مختلف تاریخی و سیاسی را آغاز کرد و به موازات کوششی که در این راستا به کار برد در مهمترین جراید تهران و شهرستان ها مشغول نگارش مقالات سیاسی، انتقادی، تاریخی گردید. جهت مطالعه ادامه مطلب، اینجا را کلیک کنید...