لعن آن فقیه و مجتهد بزرگ!؟  

جمشید غلامی ‌نهاد (متولد 1346ش) دارای تحصیلات حوزوی در مدارس علمیه حاج ‌ابوالفتح، مروی و حاج ملا محمدجعفر تهران (مدرسه آیت‌الله مجتهدی) طی یادداشتی در وبلاگ خود درباره یکی از آرای فقهی علامه شیخ محمّدصالح برغانی (م1271ق) بنیانگذار ساوجبلاغی مدرسه صالحیه قزوین و نویسنده سیصد عنوان کتاب، رساله و حاشیه در شاخه ­های مختلف علوم اسلامی نوشته است: «...و اما سخن از فرهنگی بود که فرهنگ سوز است. فرهنگِ دروغ، تزویر، افترا، فحّاشی، سفسطه و کینه جویی که فرهنگِ خردورزی، پندار، گفتار، کردار نیک و تخلّق به اخلاق حسنه را نشانه گرفته و قصد هدم آن را دارد. روزی در ایام نوجوانی، در چاپخانه کتاب "موسوعه البرغانی"، (غنیمه المعاد فی شرح الارشاد) را که اثری وزین و فقهی از مرحوم ملامحمدصالح برغانی است، پیش از چاپ مقابله می کردم. مرحوم برغانی که از اعاظم فقهای شیعه در قرن 13 قمری است حلق لحیه (تراشیدن ریش) و موسیقی را در این اثر جایز و حلال دانسته است (نک: موسوعه البرغانی، مقدمه و تحقیق عبدالحسین شهیدی صالحی، چ تهران، 335/2) وقتی این فتوای شاذ را برای شیخی نه چندان باسواد که بر بالای سرم ایستاده بود، خواندم، به لعن آن فقیه و مجتهد بزرگ زبان گشود و دستمزدی را که بابت مقابله آن کتاب می گرفتم حرام دانست!»

در این حالی است که حضرت آیت­ الله خامنه ­ای رهبر معظّم انقلاب در 25 آذر 1382 در دیدار علما و طلاب قزوین درباره شهید ثالث و برادرش فرمودند: «علمای بزرگ فراوانی از این شهر برخاسته ­اند؛ شهید ثالث مرحوم محمّدتقی برغانی و برادر او ملا محمّدصالح برغانی؛ فقهای مبارز، نه فقهای گوشه­ گیر، نه آدم ­های منزوی؛ مردانِ دین که به سرنوشت مردم می ­اندیشیدند؛ برای آنها مبارزه می ­کردند و جان خود را هم در این راه فدا می ­کردند... همین دو برادر بزرگواری که من امروز از آنها اسم آوردم جزء برجستگانند. آنها فقیه بودند. عده­ای از روی خباثت و عناد نگذاشتند نام علمایی که در کار علمی خود انگیزه سیاسی هم داشتند، مطرح شود؛ این دو برادر از این قبیل بودند. اینها به پادشاه وقت گفته بودند حکومت تو باید تابع نظر ولی فقیه باشد... چند سال پیش چند جلد کتاب فقهی از مرحوم ملا محمّدصالح درآمد به نام موسوعه البرغانی؛ نمی دانم ادامه آن را چاپ نکردند، یا چاپ کردند اما برای ما نفرستادند. کتاب خیلی خوبی است.»


نوشته شده در  چهارشنبه 94/7/29ساعت  1:8 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

سید جمال الدین اسدآبادی

سید با شیخ برغانی همدرس بود

سیّدجمال الدین اسدآبادی طلایه دار نهضت بیداری و احیاگر شریعت بود و جهان اسلام تولّد دوباره خویش را مدیون او است. او از خیل مرزبانان اسلام بود و در امتداد خط عالمانی چون کلینی و طوسی و حلّی حرکت کرد. با بهره گیری از دست مایه های حوزوی و اساتیدی چون شیخ انصاری و ملاحسین قلی همدانی توانست عطر دین را در جای جای دنیای غبار گرفه بیفشاند. سیدجمال الدین خود را فرزند حوزه می دانست و در سرتاسر زندگی پرتلاطم خویش زی حوزویان را ترک نکرد. دریغا که تیغ ستم پیشگان قاجار روز روشن را به شب دیجور تبدیل کرد و یاران سیّد در بیغوله های رژیم استبداد در غربت تمام سر به گیوتین مرگ نهادند. در این روزگار دهشت و هراس یاران، آشنایان و اقوام رشته های پیوند و الفت را بریدند و به گونه ای رفتار کردند که گویی هیچ گاه مصاحبت و معاشرتی با سیّد نداشته اند و نام او نشنیده اند و سیمای او را ندیده اند.

سید در سال 1264ق برای ادامه تحصیل به حوزه قزوین رفت. قزوین در آن روزگار از مراکز مهم علمی و فرهنگی کشور بود. در این حوزه علاوه بر توجه به مسایل علمی و فرهنگی فلسفی و کلامی به سیاست و مسایل اجتماعی نیز توجه می شد. حوزه مدرسه صالحیه قزویندر برابر ظلم و ستم دستگاه قاجار حساس بود و به مقابله برمی خاست. به امر سیّد محمّدباقر قزوینی مردم قزوین مجدالدوله خالوی ناصرالدین شاه حاکم قزوین را که به مردم ستم می کرد به خواری و رسوایی از شهر بیرون راندند. در عرصه تفکر پاسدار جدّی تفکر ناب اسلامی بود. محمدتقی برغانی از جمله عالمانی بود که علیه تفکر خرافی و ضد انسانی بابیت قد برافراشت و به دست همین گروه منحرف به شهادت رسید. این حرکت چه در بعد سیاسی اجتماعی و چه در بعد فکری حوزه را شاداب و زنده نگه می داشت و طلبه مستعد توشه لازم را بر می گرفت.

روح لطیف و کنجکاو سیّد از مبارزه عالمان علیه الحاد و ستمگری های قاجاریان تاثیر پذیرفت و در طول زندگی از مبارزه علیه بابیان و ستمگران غافل نماند. سیّدجمال الدین با تلاش شبانه روزی از محضر اساتید مدرسه صالحیه و مدرسه پنجعلی قزوین توشه ها برگرفت. پدر آگاه و هوشیارش نیز در آن ایّام به آموزش فرزند کمک می کرد. سیّد با مولی شیخ محمّدعلی فرزند محمد صالح برغانی همدرس بود و بین آن دو رفاقت و دوستی پایداری برقرار گردید. شیخ محمّدعلی ارتباط خود را با سیّدجمال الدین همچنان ادامه داد و به روزگاری که سیّد در هند به فعالیت مشغول بود به او ملحق گردید. [برغان از روستاهای آباد شهرستان ساوجبلاغ واقع در استان البرز است.]

به نقل از: مجله حوزه، آذر و دی - بهمن و اسفند 1372، ش 59 و 60.


نوشته شده در  سه شنبه 94/7/21ساعت  7:20 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

تقدیم به خوانندگان ساوجبلاغ پژوهی 

علی اکبر صفری

پژوهشگر موسسه کتابشناسی شیعه

این دو تصویر متعلّق به دبیر اعلم ساوجبلاغی و فرزندش است که در دیوان رسائل خاصّه قاجار دبیر بوده و آثاری فاخر در ادبیات فارسی دارد. سمت راست او فرزندش خوشنویس و نویسنده میرزا شفیع ساوجبلاغی است که مرقعات و آثار قلمی ارزشمندی از او به یادگار مانده است. خاندان دبیر اعلم  همه شاعر و هنرمند و نویسنده بوده اند؛ پدر بزرگوارش میرزا محمّد منشی ساوجبلاغی نیز از خوشنویسان روزگار قاجار بوده و مرقعاتی از او زینت بخش کتابخانه ها است. نوه دبیر اعلم، مرحوم استاد غلامرضا دبیران نیز از شاعران و نویسندگان روزگار ما است.

بزرگترین ویژگی دبیر اعلم ساوجبلاغی ترجمه نهج البلاغه و صحیفه سجادیه و مصباح الشریعه  به شعر است. این آثار خوشبختانه از گزند حوادث دور مانده و در کتابخانه مجلس شورای اسلامی و آستان قدس رضوی نگهداری می شود. این خاندان از روستای نجم آباد نظرآباد بوده و از ستاره های پر فروغ آسمان ادب و فرهنگ منطقه ساوجبلاغ هستند. معرفی دبیر اعلم و آثار او در مجله پیام بهارستان (تابستان 1389، دوره 2، سال 2، ش 8، صص 564 - 593)  آمده است. این تصویر به لطف و بزرگواری سرکار خانم دکتر حکیمه دبیران در اختیار اینجانب قرار گرفت که از ایشان سپاسگذارم.

نکته ای که به ذهن قاصرم می رسد این است که خانواده ها و خاندان ها اگر سند قدیمی یا نسخه ای نگهداری می کنند برای نشر آن اقدام کنند و یا برای معرفی و چاپ در اختیار علاقه مندان قرار دهند بی شک تاریخ چیزی نیست جز سند، نوشته، عکس. با این کار فرهنگی گوشه ای از تاریخ سرزمین ما روشن خواهد شد؛ کشورهای دیگر از هیچ برای خود تاریخ می سازند و افتخار می کنند.

دبیراعلم ساوجبلاغی و کتاب «چاره ساز» شرح کلمات قصار نهج البلاغه

گزارش دیدار با خاندان فرهنگی دبیران ساوجبلاغی


نوشته شده در  چهارشنبه 94/7/15ساعت  9:20 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

سلیقه او را نمی ‌‏پسندیدند 

مرجع عالى ‏قدر تقلید حضرت آیت الله آقاى حاج سیّد موسى شبیرى زنجانى  در کتاب «جرعه ای از دریا» درباره ماجرای تکفیر حاج شیخ هادی نجم آبادی (درگذشت 1320ق) از روحانیون بلندآوازه عصر ناصری و مظفری و شیخ هادی تهرانی (درگذشت 1321ق) از بزرگان علمای طراز اوّل اوایل قرن چهاردهم هجری قمری نوشته است:

«در میان علما دو تا آشیخ هادی داریم که هر دو به نوعی مکفَّر بودند: یکی آشیخ هادی تهرانی و دیگری آشیخ هادی نجم ‏آبادی. آشیخ هادی نجم‏ آبادی ساکن تهران و متوفای 1320 و آشیخ هادی تهرانی ساکن نجف و متوفای 1321 بود. هر دو هم تکفیر شدند. شیخ هادی ساکن نجف را میرزا حبیب ‏اللـه رشتی تکفیر کرد و شیخ هادی ساکن تهران را نیز به سبب روشنفکری‏ هایش، کسانی که سلیقه او را نمی ‌‏پسندیدند، تکفیر کردند. نقل می ‏کنند: میرزا حبیب‏ الله رشتی گفته بود استکان آشیخ هادی را باید آب بکشید. آقای آشیخ محمّد حسین کاظمینی [1] - که خیلی مورد قبول بود - در آن مجلس حاضر بود. وقتی این کلام را از میرزا حبیب ‏الله می‏ شنود، می‏ گوید: استکان او را بدهید تا من سؤر او را بخورم. اگر آشیخ محمّدحسین سؤر آشیخ هادی را نمی‌‏ خورد، آشیخ هادی را بیرون مجلس می ‏کشتند. آشیخ محمّد حسین با این کار جان آشیخ هادی را حفظ کرد (رضوان الله علیهم).  (رجب 1432).»

______________

[1]. یک وقت در اصفهان خدمت آقای حاج آقا رحیم ارباب رسیدم. وی از آسید عبدالله ثقه الاسلام اصفهانی که شیخ علمای اصفهان در دوره ما بود و میرزای شیرازی را درک کرده بود، نقل کرد آشیخ محمّدحسین کاظمینی که در قضیه حاج علی بغدادی در مفاتیح الجنان نام او آمده است، نماز صبحش را با جماعت و در نمازش سوره بقره می ‌خواند. می‌ گفت: «الله اکبر» او مقارن طلوع فجر و «السلام علیکم»اش مقارن طلوع شمس بود (خرداد 1387).

یادی از فقیه نامدار نجم آبادی و یک پیشنهاد


نوشته شده در  جمعه 94/7/10ساعت  7:10 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

از پایه ‌گذاران تلاوت نوین قرآن کریم در ایران

استاد حسن بیگلری (درگذشت 1358ش) مدرس ساوجبلاغی قرآن کریم و از پایه ‌گذاران تلاوت نوین در ایران است که در میان شاگردانش به نام سرهنگ بیگلری شناخته می ‌شود. ایشان کتابی دارند با عنوان «سرّ البیان فی علم ‌القرآن» (1338ش) که در آغاز آن آورده است: «سپاس و ستایش پروردگار جهان را سزاست که هر چه موجود است از وجود اوست و آنچه در گیتی است، جلوه‌ ای از اراده او و درود بی ‌پایان بر پیامبران و برگزیدگان خداوند رحمن، به ویژه سرور کائنات و خلاصه موجودات، مشعل هدایت، منادی وحدانیت، رسول محمود محمّد بن عبدالله (ع) و آل گرام وی از شاه مردان علی‌ بن ‌عمران تا صاحب العصر و الزمان صلواه الله و سلامه علیهم اجمعین من الآن الی یوم الموعود. اما بعد چنین گوید بنده ناچیز و خوشه‌ چین ارباب علم و تمیز، حسن بیگلری فرزند مرحوم حاج میرزا علی رحمت‌ الله‌ علیه که از اوان جوانی، در مجالس قرائت قرآن و مباحث دینی حاضر می‌ شدم و از اساتید فن، دستورهای قرائت و رموز علم قرآن و معانی آن را به فراخور فهم و استعداد خود، مطابق اسلوب اهل دانش فرامی ‌گرفتم و آنچه در این باره اهل خبره به رشته تحریر درآورده از نظر می ‌گذراندم و سالیان متمادی نیز به مطالعه و ممارست و تعلیم قرائت کلام ‌الله مجید پرداختم تا از بیان معجز نشان حق و دریای ژرف و بی‌ کران آن به قدر فهم قاصر خویش بهره‌ مند شدم و چون یکی از بهترین چیزهایی که در نزد خدا به حساب می ‌آید کوشش خالصی است که در خدمت به کتابش انجام شود لذا خلاصه بررسی ‌ها و تحقیقات چندین ساله و آنچه اقتباس از اصحاب فن و علمای متبحر و کتب قدیمه و جدیده عربی و فارسی شده با انشایی ساده و اسلوبی روان که ریشه لغات آن متّخذ از کتب لغت و معانی آن مستفیض از اهل معرفت است به رشته تحریر درآوردم تا طالبان امروز به سهولت دریافت مطالب و معانی کنند

ادامه مطلب...

نوشته شده در  چهارشنبه 94/7/8ساعت  7:13 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

مدرس موسیقی کلاسیک در ایران و اروپا 

استاد بهزاد میرخانی (متولّد 1348ش در تهران) آهنگ­ ساز و مدرّس شناخته شده موسیقی کلاسیک در ایران و اروپا است. پدر ایشان استاد سید احمد میرخانی (متولد 1318 خورشیدی) خوشنویس و کاتب قرآن کریم، متولد روستای تالیان از توابع شهرستان ساوجبلاغ در استان البرز است. «آخرین برگ»، «آستوریاس»، «شیفته»، «جوانه­ ها»، «راپسودی ایران»، «رقص گیتار» و «مثل برگ» نام آلبوم ­های موسیقی منتشر شده وی در ایران است. همچنین آثاری همانند «آخرین برگ»، «هفتاد دقیقه با عاشقانه ­های گیتار»، «کی مای» و «نت­های تنظیم شده برای گیتار» را در خارج از ایران منتشر کرده است. شش قطعه زیر از آلبوم آخرین برگ استاد میرخانی را بشنوید و لذّت ببرید.

قطعه اوّل/  قطعه دوّم/ قطعه سوم / قطعه چهارم / قطعه پنجم / قطعه ششم

کارنامه هنری استاد بهزاد میرخانی


نوشته شده در  چهارشنبه 94/7/8ساعت  7:25 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

از وزارت صنایع و معادن در کابینه هویدا تا مشاورت بانک جهانی

چند روزی است که مطلب «چهار سند آمریکایی درباره وزیر نجم آبادی» در وبلاگ «ساوجبلاغ پژوهی»، فراوان مورد بازدید قرار می گیرد. این را «وبگذر» نصب شده بر وبلاگ می گوید. حدس زدم خبری در میان است و «فرّخ نجم آبادی» را در گوگل جست و جو کردم. دریافتم که این وزیر نجم آبادی و فعّال اقتصادی و اجتماعی دوره پهلوی روز پنج شنبه 26 شهریور 1394 در شهر بتزدا واقع در ایالت مریلند آمریکا درگذشته است. او فرزند شیخ مصطفی و از نوادگان آخوند ملا ابراهیم نجم آبادی (م 1245ق) مدرس حکمت صدرایی در روزگار قاجار است. البته چند ماهی است که کتاب «ناگفته ‌هایی درباره سیاست نفتی ایران در دهه پس از ملّی شدن و یادداشت ‌های فؤاد روحانی» به کوشش او و غلامرضا تاج ‌بخش در 520 صفحه و شمارگان یک ‌هزار نسخه از سوی نشر نی منتشر شده است. این کتاب به بیان برخی جزئیات وضعیت نفت ایران پس از دولت مصدق در دهه 1340 با نقش محوری فؤاد روحانی (م 1382ش) نخستین دبیرکل سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) می‌ پردازد. ادامه مطلب...

نوشته شده در  پنج شنبه 94/7/2ساعت  8:49 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

موبد بیدگلی زرتشتی نبود

اشاره: آقای احمد فرهنگ (متولّد 1338ش) نویسنده وبلاگ سدید کاشان در روز چهارشنبه اوّل مهر 1394 در واکنش به یادداشت مذهب موبد بیدگلی کاشانی پیش از آشنایی با شیخ هادی نجم آبادی، ابراز نظر کرده اند که بدون هیچ دخل و تصرفی منتشر می شود. نویسنده وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی، منتظر دیگر دیدگاه ها در این باره است.

* * *

سلام! موبد بیدگلی زرتشتی نبود، چون بیدگل کاشان و به طور کلّی منطقه کاشان قرن هاست که زرتشتی ندارد؛ از طرفی خود شما نوشته اید که فرزند محمّدباقر است، پس چه طور پدرش نام مسلمانی دارد و خودش زرتشتی است؟! مگر می شود آدم زرتشتی باشد و نامش عبدالعلی باشد؟ هرات افغانستان نیز فاقد زرتشتی است. زحمات شما در پژوهش و تحقیق قابل ستایش است و برایتان آرزوی موفقیت دارم ولی توصیه می کنم نوشته های دیگران را نقد کنید مثلاً مرحوم حسن مرسلوند ممکن است در مورد این شخصیت اشتباه کرده باشد و باید نظر او را اصلاح کرد. مطلب آخر اینکه تصویر مرحوم موبد برای اوّلین بار در وبلاگ سدید کاشان آمده است، و در گوشه راست این تصویر امضای سدید کاشان قرار دارد، بهتر بود که نام سدید کاشان را حذف نمی کردید تا حقوق مالکیت معنوی رعایت شده باشد.

قابل ذکر است که جناب عالی در بخش پایانی یادداشت، اشاره به اشتباه مرحوم مرسلوند کرده اید و باب پژوهش را باز گذاشته اید، لیکن مجدداً به این نکته اشاره کرده اید که وی به سبب خرافه ها به دین زرتشت روی آورده است و سرانجام در محضر مرحوم نجم آبادی مسلمان شده است و پس از مرگ آن مرحوم به مسلک اهل حق گرایش پیدا کرده است. این نیز محل اشکال است. شاید در پژوهش، اثبات شود که ایشان از ابتدا مشی صوفیانه داشته است و بر این باور بوده است که راه زرتشت و دیگر ادیان توحیدی و غیر توحیدی و حتی سلوک مرحوم شیخ هادی یک چیز بیشتر نیست و همه راه خدا را می پیمایند (که یکی هست و هیچ نیست جز او / وحده لا اله الا هو) در این صورت باید از طریق اعتقادات ولایی به واکاوی او نشست. موفق باشید!

مقاله احمد فرهنگ درباره موبد بیدگلی کاشانی

بخش اوّل

بخش دوّم


نوشته شده در  چهارشنبه 94/7/1ساعت  1:14 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

در اشعارش تخلّص به «بنده» می ­کرد

حسین عسکری: با انتشار مطلب سراینده شعر «علی ای همای رحمت»؛ شهریار یا شاعر ساوجبلاغی؟ چند تن از خوانندگان وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی با ارسال پیام، خواستار معرفی بیشتر استاد سیّد حسن میرخانی هستند. نوشته زیر، به قلم بنده و مدخل «میرخانی، سیّدحسن» در جلد پانزدهم دایره المعارف تشیّع (تهران: موسسه انتشارات حکمت، 1394، ص 571) است.

استاد سیّد حسن میرخانی مشهور به سراج­ الکُتّاب (1291- 1369ش) فرزند سیّد مرتضی حسینی برغانی، خوشنویس معاصر و از بنیانگذاران انجمن خوشنویسان ایران است. تعلیمات آغازین را از پدر هنرمندش که شاگرد میرزا محمّدرضا کلهر (م­1310ق) بود، فراگرفت و خیلی زود در خطّ نستعلیق با اقلام ممتاز گردید تا آنجا که به سراج­ الکتّاب مشهور شد. او همچنین به انواع مختلف خط­ های مرسوم در ایران همچون نستعلیق، نسخ، ثلث، تعلیق، رقاع، ریحان، شکسته نستعلیق و تحریر تسلّط داشت امّا استادی او بیشتر در نگارش خطّ نستعلیق بود. استاد میرخانی علاوه بر خوشنویسی در شاعری هم دستی داشت و در اشعارش تخلّص به «بنده» می ­کرد. اشعار او با نام دیوان بنده به چاپ رسیده است. از اوست: ادامه مطلب...

نوشته شده در  دوشنبه 94/6/30ساعت  11:19 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

  

تبدیل سحاب به هما

اسماعیل آل احمد

25 اسفند 1393 در «چهارمین آیین سور سوره های قرآن» در فرهنگسرای هنر شهرستان نظرآباد، صدای گرم استاد سید عباس میرخانی که از میهمانان ویژه موسسه رخسار قرآن بود حال خوبی در همه ما رقم زد. آن روز به مناسبت، اشاره ای به «علی ای همای رحمت» استاد شهریار کرد و گدشت و من نیز از لذت دانستن یک نکته جدید، مست شدم و گذشتم. امروز با دیدن مطلب سراینده شعر «علی ای همای رحمت»؛ شهریار یا شاعر ساوجبلاغی؟ در وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی، دیدم که استاد میرخانی ـ سید عباس ـ  چه خوب و هنرمندانه به این رابطه ناب هنری استادان سیدحسن میرخانی و شهریار، دامن زده اند. عین سخنان استاد سید عباس میرخانی را که فایل تصویری آن در موسسه رخسار قرآن موجود است برایتان می آورم: «بیت مربوط به استاد شهریار را همه به یاد دارید که می گوید: علی ای همای رحمت! تو چه آیتی خدا را... که به ما سوا فکندی همه سایه هما را. قبل از استاد شهریار، استاد سیدحسن میرخانی، مصرع اول همین بیت را این گونه بازگفته بود: علی ای سحاب رحمت! تو چه آیتی خدا را که استاد شهریار که البته مقام استاد، خیلی هم بالا است فقط با تبدیل سحاب به هما برای این مصرع، شعری ساختند.»



نوشته شده در  دوشنبه 94/6/30ساعت  8:31 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

<   <<   36   37   38   39   40   >>   >

فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
کوتاه نوشته های حسین عسکری در کانال تلگرامی البرزپژوهی - 4
آیت الله سید رضا حسینی زابلی و تجددگریزی در شهر کرج
تطهیر ترور فاتح یزدی و چریک های فدایی خلق در خبرگزاری تسنیم
نشست علمی درباره کتاب اشتهارد نوشته محمد پارسانسب
بازتاب انتشار کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری - 1
یادداشت های حسین عسکری درباره محمدصادق فاتح یزدی
سندی تازه از سردار شهید شعبان علی نژادفلاح
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]