چهارشنبه، همیشه خوب است
اسماعیل آل احمد
معاون پژوهشی حوزه علمیه امام جعفر صادق (ع) هشتگرد
زنگ خانه را که زدم ساعت از دو بامداد، گذشته بود. او مثل همیشه هم می خواست به کاری که کرده ام احترام گذاشته باشد هم به تأخیری که کرده ام اعتراض کند. من برای فرار از اعتراض او بهترین دفاع را حمله دیدم. البته حمله ای خودشیرینانه تا او مرا کمتر، دعوا کند. به گرمی و مهربانی به او سلام کردم بی آن که خیره در صورتش نگاه کرده باشم. یعنی انگار نه انگار که الان ساعت از دو بامداد گذشته است. از این که به من به چشم یک نامرد نگریستید ناراحت نشدم چون خودم هم دقیقاً همین حس را درباره خودم و رفتارم با همسرم که نیمه شب دم در همسایه رفته بود و او را از خواب بیدار کرده بود تا شوهر وقت نشناسش را از زیر پُل نظرآباد بر سر راه اتوبان کرج ـ قزوین به خانه بیاورد شرمگینم. او هم چیزی به من نگفت اما این سکوت از صد تا فحش هم بدتر بود. ممنون او هستم.
از وقتی که محقّق ارجمند جناب آقای علی اکبر صفری، مقاله ای مفصّل درباره مرحوم محمّدتقی عنوان نگار ساوجبلاغی ـ دبیراعلم ـ در شماره هشت فصلنامه پیام بهارستان چاپ کرد و نوشت که غالب آثار دبیراعلم، نخستین در رشته خویش است خیلی احساس وظیفه کردم که برای احیای برخی از آنها تلاش کنم. با راهنمایی های ایشان و حسین عسکری و آقای احسان الله شکراللهی و محبّت های همیشگی استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی و عنایت ریاست محترم کتابخانه مجلس جناب آقای محمّد رجبی دوانی، عکس چهار نسخه منحصر به فرد آثار مرحوم دبیر اعلم به دستم رسید: ادامه مطلب...
فقیه ساوجبلاغی که بنیانگذار دانشگاه آزاد اسلامی رودهن است
آیت الله حاج سیّد احمد میرخانی (1290 - 1372ش) فقیه و قرآن پژوه معاصر شیعه، فرزند سیّد مصطفی حسینی برغانی است که نَسَبش با 47 پشت به امام زین العابدین علیه السلام می رسد. تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در تهران فراگرفت سپس در سال 1315ش رهسپار حوزه علمیه مشهد شد. طی ده سال در مشهد، از محضر علمای تفکیکی آن سامان همانند میرزا مهدی اصفهانی (م1325ش) و شیخ هاشم مدرّس قزوینی (م1339ش) کسب دانش کرد. پس از مدّتی سکونت در تهران، در سال 1330ش راهی قم شد و از محضر آیات عظام سیّد شهاب الدین مرعشی نجفی (م1369ش)، سیّد محمد حجّت کوه کمرهای تبریزی (م1331ش)، سیّد محمّد تقی خوانساری (م1331ش) و سیّد حسین طباطبایی بروجردی (م1340ش) بهره ها گرفت. در سال 1333ش با نمایندگی از طرف آیت الله بروجردی به تهران برگشت و به فعالیّت های تبلیغی و اجتماعی گسترده پرداخت.
تکمیل ساختمان مسجد ولی عصر تهران و تشکیل کتابخانه آن با حدود سی هزار جلد کتاب، تأسیس مکتب ولی عصر (موسّسه آموزش عالی اسلامی برای بانوان در سال 1352ش با همکاری تنی چند از استادان حوزه و دانشگاه)، تأسیس موسّسه صدوق جهت تعلیم و تربیت کودکان بی سرپرست در شهرری، تأسیس دانشگاه آزاد اسلامی در رودهن، تأسیس مجتمع های دینی و رفاهی شامل مسجد، گرمابه، مدرسه و... در روستاهای اطراف تهران، کرج و شهریار، فعالیّت های فرهنگی و تبلیغی در خارج کشور جهت تقویت شیعیان به ویژه در زمان امام موسی صدر در لبنان و کمک به احیای جلدهای پانزدهم و شانزدهم کتاب بحارالانوار و دوره 24 جلدی کتاب «مرآت العقول» نوشته علامه محمّدباقر مجلسی (م1110ق) بخشی از باقیّات صالحات آیت الله میرخانی به شمار می روند.
32 عنوان اثر چاپ شده و چاپ نشده از او برجای مانده است که فهرست آنها را در ذیل می خوانید: آیات الاحکام (پنج مجلّد)، سیر حدیث در اسلام (با مقدّمه شیخ علی دوانی)، منابری از سوره مُرسلات و هَل أتی، تاریخ اجتهاد و تقلید، شرح زیارت عاشورا، شرح اصول کافی (دو مجلّد)، مباحثی در دفاع از ولایت، مقدّمه قرآن و تفسیر سوره حمد (دو مجلّد)، تفسیر سوره نساء (دو مجلّد)، تفسیر سوره اعراف، تفسیر سوره یوسف (دو مجلّد)، تفسیر سوره های یاسین، مُزمّل، قیامت، مُدّثر و واقعه (در پنج مجلّد جداگانه)، نماز شب، کشکول، مجموعه چند منبر (سه مجلّد)، ترجمه لئالی الاخبار جلدهای یک و دو و ترجمه جلد نهم بحارالانوار و رسایل چاپ نشده. پدر آیت الله میرخانی، سیّد مصطفی حسینی برغانی (م1310ش) نماینده نخستین دوره مجلس شورای ملّی، در اصل اهل روستای تالیان از توابع بخش چندار شهرستان ساوجبلاغ است. او برادر سیّد مرتضی حسینی برغانی پدر استاد سیّد حسین میرخانی (م1361ش) و استاد سیّد حسن میرخانی (م1369ش) است.
- نشر نخست این نوشته در: حسین عسکری ،«میرخانی، سیّداحمد»، دایره المعارف تشیّع، ج 15، تهران: انتشارات حکمت، 1394، ص 571.
آیت الله میرخانی در وب سایت دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن
بنیانگذار نخستین بانک اعضای پیوندی در ایران
دکتر سیّدحمید میرخانی (1330 - 1383ش) جرّاح نامدار قلب و بنیانگذار نخستین بانک اعضای پیوندی در ایران است که از روستای تالیان از توابع شهرستان ساوجبلاغ برخاسته است. او پس از دریافت دیپلم، در سال 1350ش در رشته فیزیوتراپی دانشگاه تهران پذیرفته شد اما به جهت علاقه به پزشکی در سال 1351ش بار دیگر در کنکور شرکت کرد و در رشته پزشکی دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت. در سال 1359ش مدرک پزشکی عمومی را دریافت کرد و بلافاصله دوره دستیاری جرّاحی را آغاز کرد و در سال 1363ش آن را به پایان رساند و سپس به عضویت هئیت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران درآمد. در سال1363ش در رشته فوق تخصصی جرّاحی قفسه صدری دانشگاه علوم پزشکی تهران پذیرفته شد و به مدّت سه سال در آن مقطع تحصیل کرد. در سال 1368ش جهت گذراندن دوره فوق تخصصی جرّاحی قلب و عروق و پیوند قلب رهسپار کشور سوئد شد و آن دوره را در بیمارستان هرفیلد انگلستان به پایان رساند و آنگاه به ایران بازگشت. ادامه مطلب...
کارمان را ان شاء الله به سرانجام می رسانیم
دکتر علیاکبر صالحی (زاده 4 فروردین 1328 در کربلا)، مهندس هسته ای، معاون رییس جمهور و رییس سازمان انرژی اتمی ایران و سیاستمدار ایرانی است. از سال 1389 تا 1392 وزیر امور خارجه ایران بود. او استاد دانشگاه صنعتی شریف است و دو دوره رییس این دانشگاه بوده است. از سال 1998 تا 2003 نماینده ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی بود. وی بین سالهای 2005 تا 2009، معاونت دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی را برعهده داشت، سپس از سال 1388 تا 1389 رییس سازمان انرژی اتمی ایران شد. دکتر حسن روحانی در روز 25 مرداد ماه 1392 وی را به ریاست سازمان انرژی اتمی برگزید. دکتر صالحی از نوادگان شیخ محمّدصالح برغانی (فقیه نامدار و بنیانگذار مدرسه صالحیه قزوین در روزگار قاجار) است. برغان از روستاهای شهرستان ساوجبلاغ واقع در استان البرز است.
سومین بیمارستان تهران و شیخ هادی نجم آبادی
خبرگزاری ایسنا: سومین بیمارستان تهران که حالا فقط اتاق عمل و بخشهایی از کادر اداریاش موجود است تا چند ماه دیگر براساس مستندات باقی مانده از 120 سال پیش، بار دیگر بازسازی میشود. بقایای سومین بیمارستان تهران که با دستهای «شیخ هادی نجمآبادی» برای عمل به وصیت «میرزا عیسی» در سالهای 1275 تا 1279 شمسی ایجاد شد تا درمانگاهی برای مردم منطقه ایجاد کند، 11 سال است که با اسکان دو خانواده در آن، دستکم سرپا باقی مانده است، خانوادههایی که ترس ریزش سقف و دیوارهای سست شده و نم کشیده و طبله زدهی اتاقها را بر دوش میکشند تا شاید روزی این مکان قدیمی بار دیگر به یاد گذشته سرپا شود.
حیاط بزرگ کنونی این درمانگاه حالا گرمای سوزان تابستان را به دوش میکشد و علفها در هر گوشهی آن سربالا آوردهاند، اما به گفتهی یکی از نوههای شیخ هادی نجمآبادی، قرار است براساس مستندات باقی مانده از آن زمان، کلنگ ساخت دوبارهی این بنای تاریخی در میانهی حیاط درمانگاه به زمین بخورد و درمانگاه «نجمآبادی» (وزیری) در کوچهی «سخنور» بین ولیعصر (عج) و شیخ هادی بار دیگر ساخته شود. براساس تابلوی اطلاعاتی که روی دیوار این بنا توسط سازمان زیباسازی شهرداری تهران نصب شده، بیمارستان «وزیری» با وصیت میرزا عیسی توسط حاج شیخ هادی نجمآبادی در فاصلهی سالهای 1275 تا 1279 هجری شمسی ساخته شد.
این بیمارستان پس از چند سال فعالیت مستمر در سال 1350 مستهلک و به متولی وقت برگردانده شد. در سال 1355 وزارت بهداری وقت، بیمارستان را با هدف ساخت بیمارستانی جدید تخریب کرد، اما هیچ اقدامی صورت نگرفت تا اینکه در سال 1360 تعدادی از پزشکان و افراد خاندان نجمآبادی بخشی از بنا را بازسازی کردند. هرچند این بنای تاریخی در دوم شهریورماه 1377 در فهرست آثار ملی ثبت شد، اما ساخت و سازهایی که در اطراف این بنا انجام شده و سایهی ساختمانهایی که در روزهای آفتابی بر روی حیاط به طور کامل سایه میاندازند، حریم این بنای تاریخی را مخدوش کردهاند! در تهرانگردیِ این هفته، احمد مسجدجامعی که به مناسبت روز پزشک در مکانها و مراکز درمانی قدیمی تهران برگزار شد، از مقبرهی «شیخ هادی نجمآبادی» نیز که در خیابان شیخ هادی تهران قرار دارد بازدید شد. در این مکان تاریخی که اکنون به نسل هشتم خانوادهی «نجمآبادیها» رسیده است، 84 نفر از این خاندان مدفون هستند.
اما وضعیت مقبرهی خاندان «نجمآبادیها» نیز زیاد مناسب نیست؛ به گفتهی یکی از نوههای «شیخ هادی نجمآبادی»، دیوارهای مقبره که از چوب و گچ هستند را موریانه زده و از داخل در حال سست شدن هستند.او از شورای شهر و میراث فرهنگی تهران خواست تا هر چه زودتر به وضعیت این بنای تاریخی رسیدگی کنند.
شیخ گفت: افعی که افسون بر نمی دارد !
شیخ عبدالعلی موبد کاشانی که از یاران و هواخواهان شیخ هادی نجم آبادی بود تعریف می کرد: شیخ از تهمت زدن و آزار و ستم، دروغ گویی، مال مردم خوردن، طعنه بر دین و ایمان مردم زدن و سایر کارها و سخنان بیهوده و زشت پرهیز داشت. در یکی از روزها شخصی چون ماری خوش خط و خال به نزد شیخ رفت و در کنارش نشست؛ همی از سلامت نفس خود لاف می زد و وانمود می کرد که عقیده به مکافات دنیا و آخرت دارد؛ داستان ها شاهد مدعای خود می آوردند؛ از مردم و از خودش همی گفت. براستی که چه زبان چرب و نرمی داشت. آن کس که او را نمی شناخت می پنداشت که چنان حاج آقایی در روزگار نبوده و نیست؛ چنین خیرخواه مردمی از آغاز تا انجام گیتی یگانه است. وی برای آنکه ثابت کند که حتی در این دنیا هم کار بد بدون مکافات نمی ماند حکایتی را تعریف کرد. خیلی با مزه است.
می گفت: یکبار برای زیارت به مکه رفته بودم. در راه مکه به صحرا به ماری دچار شدم. ترسیدم که زیانی رساند. برای دفاع از خود چماقی به سوی مار انداختم. پس از مدتی ضربه زدن به افعی، اسبابی فراهم گشت که چند ضربه چماق خوردم. من (شیخ عبدالعلی) می دیدم که شیخ هادی به حرف های او گوش می داد و چیزی نمی فرمود. من آن مرد را می شناختم و می دانستم که به همه عیب های شرعی و عرفی آراسته است. وی با خبرچینی دویست آدم بی آزار و گوشه گیر را به کشتن داده بود به طوری که حجاج بن یوسف ثقفی نسبت به او رحمت دو جهانی بود. بی هیچ هنر و منصب روشنی مالک کرورها ثروت شده بود. هر خانواده ای را که نابود می کرد دو تومان بهره می برد و هنوز هم دست از کار پلیدش بر نداشته بود. من در این اندیشه بودم که شیخ ما دارد فریب می خورد و شقی ترین آدم را حضرت زین العابدین تصور کرده است...
اما ناگاه آن خواجه برزگ به فراست دریافت که من در چه اندیشه ای بودم که «پس از آن همه کوشش به عجب کسی دست ارادت دادم که سعید را از شقی درست نمی شناسد» پس فرمود: «عبدالعلی چفدر کودکانه می اندیشی و کم ظرفیت هستی. گمان داری جز تو کسی نمی فهمد. افعی که افسون بر نمی دارد. حاجی چه می گوید؟» شیخ ما با خواص لهجه و اصطلاح مخصوص داشت. از این جهت خاصان مجلس دانستند که چه می گوید. دریافتیم که شیخ درست تشخیص داده است. حاجی هم به خود می بالید و همچنان لاف می زد و دست بردار نبود. خاصان مجلس دانستند که به گفته شیخ حاجی افعی است و ترک شرارت و فساد نکند. بنا بر این جز گوش دادن به یاوه بافی های او کار دیگری مصلحت نیست.
منبع: هزار و یک حکایت تاریخی.
به شوخی به او می گفتم آقای ولایتی!
وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی: اخیراً روایتی خواندنی و صریح از زندگی و شهادت دیپلمات شهید نورالله نوروزی، در «وب سایت کافه کلاسیک» درج شده که نشان می دهد نویسنده آن از دوستان صمیمی شهید نوروزی است. تلاشم در شناخت نویسنده این متن، تاکنون به جایی نرسیده است. گفتنی است این یادداشت انتقادی به بهانه معرفی «فیلم مزار شریف» به کارگردانی عبدالحسن برزیده نوشته شده است. پیشاپیش بابت تکرار چندباره علامت ناخوشایند [...] در متن زیر، عذرخواهی می کنم.
دیپلمات شهید نورالله نوروزی
تاریخ تولّد: 1347
وضعیت تأهل: مجرد
محل تولّد: شهرک فخرایران از توابع شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز
شغل: کارشناس امور کنسولی در کنسولگری ایران در مزارشریف
تاریخ آغاز مأموریت در افغانستان: 6/3/1377
شهادت: 17 مرداد 1377 در کنسولگری ایران در مزارشریف
هنرمندی عارف
استاد علی اشرف والی (م1389ش) عارف، شاعر، خوشنویس و نقاش معاصر مکتب کمال الملک است. در سال 1299ش در روستای وِلیان از توابع شهرستان ساوجبلاغ زاده شد اما از اوان کودکی، زندگی و تحصیلات خود را در تهران گذراند. در سال 1317ش به مدرسه (دانشکده) هنرهای زیبای نوین راه یافت و از تجربیات و آموزش استادانی چون میرزا علی اکبر خان نجم آبادی (م1373ش)، علی محمّد حیدریان (م1369ش)، رفیع حالتی و ابوالحسن صدیقی (م1374ش) بهره مند شد. هرچند خود، تربیت هنریاش را وامدار استاد اسماعیل آشتیانی (م1349ش) شاگرد برگزیده استاد کمال الملک می دانست. در سال 1323ش با مارکار قارابگیان (م1355ش) از ارامنه مهاجر روس و از نخستین گالری داران تهران آشنا شد و طی قراردادی، در سالن مانی بیش از دو هزار پرتره را اجرا کرد اما همه آنها با امضای قارابگیان عرضه شد.
استاد والی در سال 1326ش نخستین کارگاه هنری شخصی خود به نام «هنرگاه والی» را در سرای طاهباز واقع در خیابان لاله زار ایجاد کرد. آثار او تنها یک بار در سال 1343ش در معرض دید عموم قرار گرفت. این نمایشگاه انفرادی، در انجمن روابط فرهنگی ایران و اتّحاد جماهیر شوروی به مدت 55 روز دایر شد. در آن، پرتره هایی از شخصیت های فرهنگی و سیاسی ایران و جهان از جمله جواهر لعل نهرو (م1964م) و ایندیرا گاندی (م1984م) به نمایش گذاشته شد. استاد والی علاوه بر نقاشی، به هنرهای خوشنویسی، تذهیب و صفحه آرایی نیز پرداخت و در خوشنویسی از شیوه استاد حسن زرّین خط (م1357ش) پیروی میکرد. طراحی کتاب های «ترجمه الصلوه» نوشته ملامحسن فیض کاشانی، «بانگ تکبیر»، «درس دین» نوشته شیخ محمود شبستری و «سرود اسلامی» از آثار او است. نفیسترین نقاشی وی، تمثالی از امام علی علیه السلام است که از سال 1372ش در موزه آستان قدس رضوی (مشهد) نگهداری میشود. گفته می شود استاد والی وقتی در سیزده سالگی امام را در رویا دید، تصمیم به یادگیری نقاشی گرفت اما بیست و سه سال بعد توانایی نقاشی چهره امام را پیدا کرد. در آن تابلو، امام علی علیه السلام قرآن به دست گرفته و شمشیر را زمین گذاشته است. ادامه مطلب...
فرزند ضدّ مشروطه شیخ هادی نجم آبادی و شیخ فضل الله نوری
در 11 امرداد 1394 مقاله ای را با عنوان «واپسین روزهای حیات شیخ شهید در آیینه دو روایت» در روزنامه جوان (ش 4590، ص 9) خواندم. آقای شاهد توحیدی در آن مطلب به ماجرای دیدار آیت الله آخوند حاج ملا محمّدجواد صافی گلپایگانی (م1337ش) والد مکرّم حضرات آیات حاج شیخ علی و حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی با مرحوم شیخ فضل الله نوری (شهادت 1327ق) به هنگام فتح تهران به وسیله مجاهدان مشروطه خواه اشاره کرده است. از گفته های مرحوم شیخ فضل الله در آن دیدار تاریخی، دو روایت از سوی فرزندان آیت الله محمّدجواد صافی گلپایگانی منتشر شده است. ادامه مطلب...
زندانی در تبعید
نزهت امیرآبادیان
در قلعه هنوز هم سبز است، به سبزی یاد مردی که سالهای تنهایی و خاموشی خود را در آن گذراند، قلعهای که همزمان خانه و تبعیدگاه نخستوزیر ایران بود. غبار زمان، نه رنگ در ورودی را تغییر داده و نه از نام و یاد مصدق کاسته است. جلوی قلعه احمدآباد که بایستی، انگار مصدق هنوز در حیاط کوچک جنوبی ساختمان به عصایش تکیه داده، نشسته و روزنامه میخواند یا ابوالفتحخان را صدا زده تا سفارش رعایای ده را بکند. بلندقامت بود، پشتش اندکی خمیده، عصایی در دست داشت و لباس برک میپوشید. وارد قلعه احمدآباد که میشوی راه باریک خاکی میان درختها یکراست میرسد به عمارتی دوطبقه که رهبر جبهه ملی ایران در آن، سالهای پایانی عمرش را گذرانده است. پس از تبعید مصدق، روستای احمدآباد (از توابع شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز) به نمادی تبدیل شد. در آن سالها که دستگاه شاه تلاش میکرد تا نام و یاد مصدق را از حافظه مردم پاک کند، مهدی اخوانثالث، شعری برای مصدق نوشت و برای فرار از ممنوعیتها آن را به پیرمحمد احمدآبادی تقدیم کرد: ادامه مطلب...