شیخی که با فقرا هم غذا بود

در دوره حکومت شاهان قجری و به ویژه ناصرالدین شاه، کمتر روحانی بود که به قیام علیه دستگاه حکومتی و هنجارشکنی برخیزد و شاید شیخ هادی نجم آبادی را بتوان از معدود روحانیون پیش قدم در این امر دانست.مرحوم شیخ هادی نجم آبادی، از اهالی روستای نجم آباد از توابع شهرستان نظرآباد بود و پس از تحصیل و بازگشت از نجف به یکی از علمای و فقهای مشهور تهران در دوره ناصری تبدیل گردید. وی در امور شرعی همیشه با مردم بود و به امور قضا و دادخواهی شخصاً رسیدگی می نمود و در دادخواهی هرگز به خواهش دوستان و برآورده نمودن تقاضاهایشان وقعی نمی نهاد. بنا به روایات اطرافیانِ وی، او سرپرستی بیش از دویست خانواده بینوا را عهده دار بود و گروهی از یتیمان را کفیلِ تمام مخارج آن ها بود که اکثر آن ها در دبستان رشدیه دانش آموز بودند و بنا به دستور شیخ، ناهار این کودکان پلوخورشت بود و این کودکان هر ماه به نزد شیخ آورده می شدند و از آن ها سؤالاتی پرسیده می شد تا موفقیت درسی آن ها محک زده شود. از شیخ هادی نجم آبادی ماجراها و حوادث شنیدنی بسیاری روایت شده است به نحوی که محمود حکیمی به تعدادی از آن ها اشاره نموده است که شاید ذکر تعدادی از آن ها خالی از لطف نباشد. ادامه مطلب...

نوشته شده در  چهارشنبه 94/2/30ساعت  2:45 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

پروفسور ابوالقاسم غفّاری از برجسته ‌ترین دانشمندان ایرانی در ناسا

پروفسور ابوالقاسم غفّاری (1286 - 1392ش) از برجسته ‌ترین دانشمندان ایرانی در حوزه علوم ریاضی، فیزیک و صنعت فضا است. ایشان نخستین ایرانی راه یافته به سازمان فضایی آمریکا (ناسا) و تنها خارجی حاضر در پروژه بزرگ آپولو است. پیش از آن نیز در زمینه علوم ریاضی و فیزیک، فعالیت های فراوانی به انجام رسانیده است که یکی از برجسته ‌ترین آن ‌ها، همکاری با پروفسور اینشتین در زمینه نظریه وحدت میدان ‌ها است. نظریه‌ ای که سال‌ها ذهن دانشمندان را به خود مشغول داشته است و تلاشی است در جهت یگانه‌ کردن کل نیروهای جهان هستی. می گویند خاندان این دانشمند بزرگ، ریشه در روستای فشند از توابع شهرستان ساوجبلاغ دارد.

عکس بالا متعلّق به کنفرانس لاهور؛ (آوریل 1953) است. به ترتیب از چپ به راست: پروفسور ضیاءالدین، پروفسور بهابها (رئیس کمیسیون انرژی هندوستان و از دانشمندان هسته ‌ای برجسته این کشور)، پروفسور ابوالقاسم غفاری، پروفسور عبدالسّلام (پدر فیزیک هسته ‌ای پاکستان و یکی از سه برنده نوبل فیزیک 1979) و پروفسور نصیر.پروفسور غفاری درباره این عکس نوشته است: «…یک کنفرانس علمی در لاهور پاکستان برگزار شد که من هم دعوت شده بودم برای سخنرانی. آنجا، هم بهابها بود و هم جوان فیزیکدانی به نام عبدالسّلام؛ همان که بعداً جایزه نوبل هم گرفت. من عبدالسّلام را از لندن می‌شناختم. این دو با هم خیلی اختلاف داشتند. من سر ظهر دست هر دو را گرفتم و با هم بردم ناهار و تمام تلاشم را کردم که این‌ها را آشتی دهم»  

منبع: کتابخانه شخصی پروفسور غفاری.


نوشته شده در  دوشنبه 94/2/28ساعت  6:56 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

رونمایی از کتاب «نقد دل» و پاسداشت مقام علمی دکتر یوسف فضایی

با حضور دکتر یوسف فضایی، حسین عسکری و یکی از اساتید ادیان و عرفان

زمان: شنبه 19 اردیبهشت 1394، ساعت 16

مکان: غرفه دانشگاه آزاد اسلامی در محلّ بیست و هشتمین نمایشگاه بین‌ المللی کتاب تهران

برگزارکننده: معاونت فرهنگی - اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی

درباره کتاب...

نوشته شده در  دوشنبه 94/2/14ساعت  8:27 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

صدیقه نجم آبادی  

بانو صدیقه نجم آبادی، دختر شیخ مهدی نجم آبادی و نوه شیخ هادی نجم آبادی، در 12 مهر 1281ش در خاندان علمی نجم آبادی به دنیا آمد. او از نخستین دانش آموختگان مدرسه مامایی در ایران بود. صدیقه نجم آبادی در سال 1303ش با احمد نجم آبادی ازدواج کرد و آن دو صاحب فرزندی به نام پرویز شدند که در دو سالگی درگذشت. این ازدواج در سال 1311 به جدایی انجامید. در سال 1323 با ضیاء نجم آبادی ازدواج کرد. صدیقه نجم آبادی در چهارم فروردین 1334 در اثر ابتلا به سرطان درگذشت و در آرامگاه خانوادگی در خیابان شیخ هادی نجم آبادی، در تهران، به خاک سپرده شد.

عین الهدی نجم آبادی

بانو عین الهدی (عینی خانم) نجم آبادی، دیگر دختر شیخ مهدی نجم آبادی، در سال 1277ش به دنیا آمد. او از نخستین دانش آموختگان مدرسه مامایی در ایران بود. عینی خانم با عیسی نجم آبادی ازدواج کرد اما عقد نکاح قبل ازعروسی فسخ شد (1345ق). او درسال 1314ش درگذشت و در آرامگاه خانوادگی در خیابان شیخ هادی نجم آبادی، در تهران، به خاک سپرده شد. (به نقل از وب سایت دنیای زنان در عصر قاجار).


نوشته شده در  شنبه 94/2/5ساعت  5:37 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

پروفسور سیف الدین نجم آبادی استاد زبان شناسی و ایران پژوه نامدار، امسال وارد نود و سوّمین سال از زندگی پربار خود شده است. ایشان فرزند شیخ مهدی نجم‌آبادی (م1336ش) از روحانیون مشروطه‌خواه و نوه آیت الله حاج شیخ‌هادی نجم‌آبادی (م1320ق) روحانی نواندیش، آزادی خواه و قرآن پژوه عقلگرای روزگار قاجار است. در عکس بالا که به تازگی از سوی «وب سایت دنیای زنان در عصر قاجار» به مدیریت دکتر افسانه نجم آبادی منتشر شده، پروفسور نجم آبادی در کنار پدرش دیده می شود. جهت آشنایی با زندگی و آثار پروفسور نجم آبادی رجوع کنید به: پاسدار ادب در آلمان


نوشته شده در  جمعه 94/2/4ساعت  12:21 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 مدرسه صالحیه قزوین از بزرگترین مرکز علمی ایران در قرن سیـزدهم هجری است که توسط حاج شیخ محمدصالح برغانی در سال 1262 قمری بنیانگذاری شده است.

 

شیخ محمدصالح برغانی گفت که در غیبت کبری، اختیارات شاه محدود است

در سده سیزدهم، در سال 1220 هجری قمری بود که ملامحمدصالح برغانی از عتبات به تهران بازگشت، این هنگام روس­ها، سپاهیان فتحعلی­شاه را در هم شکسته و بسیاری از شهرهای شمالی ایران به اشغال روسیه تزاری درآمده بود، انگلستان نیز می رفت تا چمبره نفوذ خود را در سرتاسر جنوب ایران بگستراند. ملامحمدصالح، به ناکارآمدی حکومت یورش آورد و فتوا داد که هرگونه جنگ و صلح و گفت­و­گو با دولت­ها و کشورهای خارجی، نیاز به اجازه فقها دارد. این فتوا، شاه را ناگزیر کرد که روحانیان طراز اول را به کاخ گلستان فرابخواند. آن روز در برابر شاه، نشست برگزار شد. سه برادر، ملامحمد صالح برغانی، ملامحمد تقی برغانی و ملامحمدعلی برغانی هم در این نشست بودند. ملامحمدصالح آشکارا گفت که در غیبت کبری، اختیارات شاه محدود است و باید برای رایزنی از قرآن و سنت بهره گرفته شود که این هم از اختیارات روحانیت است. در برابر، ملامحمدعلی جدلی  مازندرانی که با دربار روابطی گرم و صمیمی داشت، به مخالفت برخاست و دمی بعد، مشاجره شدت گرفت و خشونت از کلام به عمل گرایید، برادران برغانی بی­واهمه یورش آوردند. روحانیان حاضر در دربار دو شق شدند، بخش بزرگتر سوی برغانی­ها را گرفتند و دیگران به هواداری از دربار به ستیز با گروه رودررو برخاستند. جنگ لفظی و کتک­کاری شاگرد و استاد (1) شاه را سخت آزرد. فتحعلی شاه، خشمگین از عمل برغانی­ها، آن­ها را تبعید کرد.

ملامحمدصالح به  عتبات رفت و از آنجا نیز به حجاز سفر کرد و در مکه و مدینه سکنی گزید. پس از چندسال به ایران بازگشت و به قزوین رفت. مدرسه صالحیه  را پی افکند با نگرشی دیگرگونه و رویکردی نو به جامعه. مدرسه صالحیه دارای رشته­ها و گروه­های آموزشی بود و ویژگی­های بسیار داشت. نخست: آن که رشته­های درسی مختلفی را آموزش می­دادند، همانند: فقه، طب، اصول، تفسیر و حدیث، ادبیات و عرفان. دوم: راهیابی زنان به آموزشی­های دینی که می­توان برای نمونه چند زن از خانواده برغانی را نام برد که آموزندگان این مدرسه بودند، میرزا ماه شرف برغانی، آمنه خانم قزوینی، رقیه برغانی و... (2) سوم: فتاوی نو و تجددخواهانه که یکی از انگیزه­های آن حضور روحانیون نامداری چون شیخ جعفر کبیر مؤلف کاشف الغطاء، شیخ احسایی، آخوند ملاآقا حکمی و... و بنگریم به شاگردان که برخی را نام می­بریم: میرزای شیرازی (اول)، سیدجمال­الدین اسدآبادی، میرزا کوچک جنگلی و طنزسرای معروف دوره مشروطه و مدیر نشریه­ای که مردم آن را مشتاقانه می­خریدند و می­خواندند، یعنی سیداشرف الدین گیلانی مدیر و سراینده روزنامه نسیم شمال. علمای مدرسه صالحیه درباره مسائل روز نظریاتی نوگرا داشتند که می­توان به «فتوای عدم حرمت حلق لحیه (ریش­تراشی) و فتوا در حلیت موسیقی ودیگر مسائل مبتلا به روز» (3) اشاره داشت.

پانوشت ها: 1. محمدصالح برغانی در قزوین، مقدمات را نزد ملا محمدعلی جدلی خوانده بود. (علی کرباسی زاده اصفهانی، حکیم متاله بیدآبادی، ص 145) / 2. همانجا،  صص 4 و 143 / 3. همانجا، زیرنویس ص 43. (به نقل از: وبلاگ نقد و بررسی تاریخ ایران، نوشته غلامحسین مراقبی).


نوشته شده در  جمعه 91/12/18ساعت  9:56 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

استاد بهزاد میرخانی  

 

مدرس شناخته شده موسیقی کلاسیک در ایران و اروپا

استاد بهزاد میرخانی (متولد 1348خورشیدی در تهران) آهنگ­ساز و مدرس شناخته شده موسیقی کلاسیک در ایران و اروپا است. پدر ایشان استاد سید احمد میرخانی (متولد 1318 خورشیدی) خوشنویس و کاتب قرآن کریم، متولد روستای تالیان از توابع شهرستان ساوجبلاغ در استان البرز است. کالج موسیقی لندن از دانشکده های دانشگاه لندن غربی از اکتبر سال 2010 میلادی، استاد میرخانی را به عنوان مدرس رسمی خود معرفی کرده و آزمون کتبی اش را ژوئن هر سال در تهران همزمان با مراکز کالج لندن در کشورهای دیگر برگزار می­کند. «آخرین برگ»، «آستوریاس»، «شیفته»، «جوانه­ها»، «راپسودی ایران»، «رقص گیتار» و «مثل برگ» نام آلبوم­های موسیقی منتشر شده وی در ایران است. همچنین آثاری همانند «آخرین برگ»، «هفتاد دقیقه با عاشقانه­های گیتار»، «کی مای» و «نت­های تنظیم شده برای گیتار» را در خارج از ایران منتشر کرده است.

 

 BEHZAD MIRKHANI 

نوشته شده در  جمعه 91/12/11ساعت  8:0 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

قرآن کریم به خط نستعلیق استاد سید حسین میرخانی 

 

به قرآن من افتخار کن، نه به کمانچه‌ نوازی‌ام !

بانو اشرف‌السادات میرخانی سال‌ها است که در حفظ‌  و حراست میراث پدرش استاد سیدحسین میرخانی (متولد 1286 خورشیدی در روستای تالیان از توابع شهرستان ساوجبلاغ) اهتمام کامل داشته و دارد. هر چیز فرد و کلان، که بارقه‌ای از معرفت پدر را بنماید، نزد او گرامی ا‌ست و از این بابت کامل‌ترین مرجع برای کسب اطلاعات. آنچه در پی‌ می‌آید، متن گفت­وگویی است که با ایشان صورت گرفته است:

- آداب خوشنویسی مرحوم میرخانی چگونه بود؟

- پدرم چون قرآن را کتابت می‌کرد، هرگز بدون وضو دست به کار نمی‌شد. از سال 1323، که متولد شدم و ایشان از همین ایام کتابت استاد سید حسین میرخانی؛ خوشنویس نامدار ساوجبلاغیاولین قرآن را شروع کرده بود، هرگز سراغ ندارم بدون وضو بوده باشد. یکی از مواردی که در خصوص کار ایشان به طور استثنایی وجود داشت، نحوه قلم‌گیری بود که آن را بین سَبابه و شَست قرار می‌داد. این نکته را در بین خوشنویسان فقط استاد خروش است که دنبال می‌کند. سبک تراشیدن قلم هم برای پدرم متفاوت بود. دکتر انوری، یکی از شاگردان ایشان که چهل سال است در کلن آلمان زندگی و در دانشگاه تدریس می‌کند، می‌گفت:«یک عصر تا شب من ما با آقای خروش بر سر مسأله تراش قلم با هم بحث و تبادل نظر داشتیم که مثلاً اگر تراش به این صورت باشد، چه می‌شود و اگر زاویه و نوک قلم در این حد و حدود باشد، چه.» دست آخر رفته بودند و یکی از قلم‌های استاد سیدحسین را آورده و سنجیده بودند. بعد متوجه شده بودند، ایشان بهترین شیوه را در تراش قلم رعایت کرده. پدرم پشت میز نمی‌نشست، اگرچه میز تحریر داشت، اما کاغذ را روی پایش می‌گذاشت و خط می‌نوشت. مرکبِ خشک را بسیاری برای پدرم سوغات می‌آوردند؛ ایشان آن را با آب مخلوط و استفاده می‌کرد. اخیراً آقایان گلاب در مرکب می‌ریزند، اما پدرم، از آب استفاده می‌کرد. یک بیت شعر را آقای انصاری در این خصوص سروده‌اند که به نظرم جالب است: با دواتش از این شراب بهشت / که سه قرآن بدین شراب نوشت... یک دوات انگشتی داشت که بین انگشتان دست چپ قرار می‌داد و با دست راست می‌نوشت.

ادامه مطلب

نوشته شده در  جمعه 91/12/11ساعت  9:50 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی؛ از مفاخر فرهنگی شهرستان های ساوجبلاغ، طالقان و نظرآباد

 

تأملی در سبک زندگی امروز ما

سبک زندگی در هر جامعه‌ای پیوندی تنگاتنگ با منش فرهنگی و زیبایی‌شناختی مردمان آن جامعه در طول تاریخ خود دارد؛ به همین خاطر شاید بتوان گفت به تعداد ملت‌ها و جامعه‌های گوناگون در سیر تاریخ، سبک و منش زندگی وجود داشته است. ما ایرانیان نیز مانند هر مردم دیگری در این کره‌خاکی سبک زندگی ویژه‌ای داشته‌ایم که در نحوه رفتار، ارتباطات، نشست و برخاست‌ها، لباس پوشیدن، معماری و ...ما نمود داشته است. با این‌حال از زمانی که چندان هم دور نیست، این سبک خاص زندگی که بر شالوده فرهنگ ایرانی - اسلامی بنیان گرفته بود، به‌تدریج شروع به افول کرد و اینک در روزگار ما به گفته پژوهشگران حوزه‌های مختلف جز پاره‌هایی از آن باقی نمانده است. با نگاهی به معماری شهرهای ما و همچنین شیوه‌های زیست زندگی روزانه می‌توان این گسستگی و آشفتگی و در مواردی بی‌هویتی را دید. با این حال هنوز دیرنشده و همچنان می‌توان با آسیب‌شناسی سبک زندگی معاصر خودمان و بازشناسی منش و فرهنگ ایرانی - اسلامی بر این بحران تا حدی فائق آمد. درمطلب زیر با نگاهی فلسفی و تاریخی تلاش شده که در این موضوع کندوکاو شود .

از بودن تا چگونه بودن و از زیستن تا فرهنگ و منش زندگی به مفهوم انسانی آن تفاوت از زمین تا به ثریاست. در«بودن» همه ما بر خوان ضیافت هستی و هستومندی زیرسقف یک میراث مشترک گردآمده‌ایم و هر یک سهم خود را برگرفته و بهره خود را برده‌ایم. بهره وجودی هر موجود یا هستنده‌ای را نیز به عیار و اعتبار نحوه بودنش درجهان می‌توان محک زد و درباره‌اش داوری کرد. انسان بودن آدمی نیز در نحوه بودن و فرهنگ و منش چگونه زیستن او در جهان افق گشوده و چهره نموده و جامه تحقق بر تن پوشیده است. البته بودنی نه از جنس نحوه بودن در جغرافیای طبیعی و سپهر طبیعت و بشر طبیعی آنگونه که رمانتیست‌های آرمان‌گرای سده‌های 18 و 19 پس از به‌پا خاستن توفان انقلاب علمی و صنعتی در اروپا مشتاقانه بازگشت ناممکن و ناکام به آن را در سر داشتند. در جغرافیای طبیعی و سپهر طبیعت همه چیز به میزان زیاد پیشاپیش طراحی شده است. این طراحی‌های از پیش مهیا شده در جغرافیای گیاهی و رفتار گیاهان بسیار مشهودتر از جغرافیای گونه‌های جانوری بوده و در اقلیم و عالم بشری سر از افق دیگری برکشیده است. در این جغرافیای پرچین و شکن و هزار توی عالم انسانی است که برای نخستین‌بار با نحوه بودنی از جنس دیگر و منش زیستنی از تباری دیگر مواجه می‌شویم؛ جغرافیا و سپهر اقلیم و عالمی که اصطلاحا" آن‌ را جغرافیای تاریخی و فرهنگی و انسانی اطلاق کرده و می‌شناسیم.

ادامه مطلب

نوشته شده در  سه شنبه 91/12/8ساعت  6:53 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

حاج میرزا عبدالله شهیدی با جوانان مهربان بود

شادروان آیت الله حاج میرزا عبدالله شهیدی، فرزند آیت الله شیخ عبدالحسین شهیدی است که نسبش با چهار واسطه به شیخ محمدتقی برغانی )شهید ثالث) می‌رسد. در محرم الحرام 1340 قمری در بیت علم و فضیلت در شهر قزوین زاده شد. پس از طی دوره دبیرستان به تحصیل علوم دینی اشتغال یافت. علوم مقدماتی و بخشی از سطوح را نزد پدرش و اساتید وقت حوزه علمیه قزوین فراگرفت و سپس در سال 1361 قمری به منظور ادامه تحصیل به قم مهاجرت کرد و از محضر آیات عظام به ویژه آیت الله حجت کوه کمری، آیت الله بروجردی و آیت الله مرعشی و امام خمینی بهره علمی گرفت و به کسب اجازاتی از مراجع تقلید عبدالنبی عراقی، سید عبدالهادی شیرازی، حاج سید ابوالقاسم خویی، حاج آقا حسین بروجردی، آقا سید ابوالحسن رفیعی قزوینی نایل آمد.    

آیت الله شهیدی انسانی وارسته، دارای اخلاق نیکو و خدمتگزاری صادق بود. ایشان با جوانان، مهربان و صمیمی بود. فعالیت های چشمگیر اجتماعی و فرهنگی و دینی و تلاش­های فراوانش در انقلاب اسلامی در قزوین از دیگر فرازهای زندگی ایشان است. از آثار به چاپ نرسیده ایشان می‌توان به «کتاب المعراج» و تفسیر سوره یوسف اشاره کرد. روح آن فقید سعید در روز پنجشنبه 18 فروردین 1373 در شهر قم به رحمت الهی واصل گردید.


نوشته شده در  سه شنبه 91/12/1ساعت  6:39 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

<   <<   41   42   43   44   45   >>   >

فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
کوتاه نوشته های حسین عسکری در کانال تلگرامی البرزپژوهی - 4
آیت الله سید رضا حسینی زابلی و تجددگریزی در شهر کرج
تطهیر ترور فاتح یزدی و چریک های فدایی خلق در خبرگزاری تسنیم
نشست علمی درباره کتاب اشتهارد نوشته محمد پارسانسب
بازتاب انتشار کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری - 1
یادداشت های حسین عسکری درباره محمدصادق فاتح یزدی
سندی تازه از سردار شهید شعبان علی نژادفلاح
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]