در غروب دیرینه و دیرپا و تاثیرگذار و جهانی ترین سنت های دینی و فروپاشی ستون های سُتُرگ و استوار نظام های اعتقادی و غیبت آسمانیان و حیات معنوی انسان عابد معبد عالم غیب و قدس و زمانه سروری و سالاری بشر دنیوی و زمینی و مسافر بی قرار موزه های عالم مدرن آیا هنوز فرصتی، روزنه امیدی، شعله ایمانی گرم و زنده در زیرلایه های نهان و آشیانه های درون روح پوشیده از خاکستر های ضخیم و زمخت و سنگین و نفسگیر جنگل های مقدس ارزش ها و باورهای به آتش کشیده شده و سوخته به جای مانده است که بتوان اصیل و گوهرین و راستین، زنده و گرم و مومنانه بعثت را به حضور فراخواند و در ضمیر خویش تداعی کرد و در روشنگاه حضوری زنده و ذکر و تذکاری گرم چونان یک ذاکر و زائر عاشق آن را جشن گرفت و زیست؟ چه کسی می داند؟
زیر سقف مدرسه های فراخ تجربه و تقدیر تاریخ آدمی در ارض هبوط آموخته ایم؛ وقتی بسیاران، آسمان و آسمانیان را از یاد برده اند، وقتی دوره ها سر و تن به خواب عمیق و سنگین سپرده و فرو برده اند، وقتی بسیاران، پیمان شکسته اند و سلسله عهد گسسته اند؛ آن اندک ها که بر پیمان خویش وفادار و بیدار و هشیار مانده اند و پرچم آن روح، ایمان و حقیقت از یاد رفته و ارزش های بر باد رفته را چونان صلیب بر شانه کشیده اند؛ فردای تاریخ، فردای آنها بوده است و پرچم ایمان و ارزش های اینان بر فراز تاریخ در اهتزاز درآمده است.
سهم آب و گل کوزه تن هر یک از ما در ارض هبوط در این عالم یک تولد و یک مرگ بیش نیست لیکن ولادت هایی هست از جنس دیگر و رستاخیزهایی از نوع دیگر، ولادت و رستاخیز از آشیانه های بکر روح، از ذات سرمدی، از رحم مریم باکره چونان کلمه الله موید به روح القدس یا طلوع و تابیدن خورشید وحی در سینه امی نبوی. این رستاخیزها و ولادت های روحانی و نورانی هرجا و هرگاه که اتفاق افتاده است و چونان خورشید از افق اعلا سر بر کشیده است، طرح عصر و عهدی نو در تاریخ درانداخته شده است و در روشنگاه آن عالم و آدمی نو بر صحنه آمده است.
بعثت، یک رویداد متعارف و معمولی تاریخی در میان سیلابی از اتفاقات و تحولات دیگر تاریخی نیست. بعثت، قیامت یا رستاخیز حضور و ظهور انسان روحانی و نورانی انسان از ذات سرمدی و کلمه الله موید به روح القدس در جان اوست. ولادت ثانوی انسان روحانی و نورانی و رحمانیست که در گوهر آن، مرگ و زوال راه ندارد.
تعابیر نغز و مغز و دلنشین عارف و شاعر روشن ضمیر خراسانی ما را در مثنوی ببینید:
پس محمد صد قیامت بود نقد
زانکه حل شد در فنای حل و عقد
زاده ثانیست احمد در جهان
صد قیامت بود او اندر عیان
پس قیامت شو قیامت را ببین
دیدن هر چیز را شرط است این
(مثنوی دفتر اول، ص 947).
جشن ها، رسم ها، سنت ها و آئین ها بهانه اند. بهانه در خدمت جامعه، فرهنگ، زندگی و نحوه بودنی معنوی، اصیل، گرم، گوهرین، صمیمانه، همدلانه و شیرین و دلنشین. هر جشن و رسم و سنت و آئین و میراثی سرچشمه ای تر و رشته اتصالش به سرچشمه زندگی و انسان بودن ما مستحکم تر و استوارتر، ماناتر و پایاتر و تعلق خاطر و دلبستگی ما به آن گرم تر و زنده تر و شورمندانه تر. نوروز یک چنین سنت و آئین و میراث معنویست. سنتی اصیل، رسمی گوهرین و آئینی ارجمند و برآمده از سرچشمه های زلال یک فرهنگ و زندگی و سنت و میراث مشترک و رابطه ای همدلانه و صمیمانه و مقدس و گرم و زنده و عمیقاً معنوی و روحانی میان انسان و طبیعت، میان جغرافیای طبیعی و جغرافیای تاریخی، میان آسمانیان و زمینیان و در یک کلام میان انسان و اصل الوهیت. رابطه ای که در دوره و دنیای مدرن به طرز بی سابقه دستخوش اختلال و اغتشاش و آشوب شده است. آئین های نوروزی نیز چنانکه بسیاری از سنت ها و آئین ها و رسم ها و جشن ها از چنین آشوب ها و آسیب ها و آفت ها و تخریب ها و تحریف ها مصون نبوده و ایمن نمانده اند. آن ها تهی از محتوای واقعی شان چونان اسکلت های تهی از زندگی برای سرگرمی و فرار از فشار سنگین مشغله های روزینه و ملال روزینگی به اجرا درمی آیند. ادامه مطلب...
اگر از این قلم می پرسیدند چه روزی برایتان مبارکت ترین روز آفرینش است به صراحت و با اشتیاق می گفتم روز آفرینش انسان. در اینجا «روز» استعاره ای است از لحظه بی لحظه آفرینش حقیقت انسان بودن آدمی که زمان و مکان تاریخی بر آن مترتب نیست و مشمول زمان و مکان تاریخی نمی شود. حقیقت انسان کلی و نوعی تاریخ ندارد. به تعبیر قرآن شریف «نفس واحده» است و اصل و گوهر انسان بودن مقدم بر زن و مرد بودن آدمی است. به بیان دیگر ما نخست انسانیم و پس آنگاه، زن و مرد.
سعدی علیه الرحمه را ببینید:
بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش زیک گوهرند
این یک گوهربودگی اصل و حقیقت انسان بودن آدمی است.
حضرت مولوی را ببینید:
یک گهر بودیم همچون آفتاب
بی گره بودیم و صافی همچو آب
چون به کثرت آمد آن نور سره
شد عدد چون سایه های کنگره
مقام و جایگاه و منزلت زن و زنانگی و مادرانگی در عالم انسانی ما بس رفیع و به غایت ویژه است. این آفریده آفریدگار و پیامبر مبعوث زندگی رازآمیز ترین وجه انسان بودن آدمی است. همه ما فرزندان و بسط هستی مادرانمان هستیم در رحم مادرانمان از شیره جان زاینده او مکیده ایم و قوت و قوّت گرفته ایم و با رنگ و بو و عطر خوش و طعم شیرین هستی زنانه و مادرانه مادرانمان چشم در جهان گشوده ایم. چشم دوختن در چهره مادر نخستین مواجهه نوزاد انسان با هستی است. تصادفی نیست که نخستین تجربه انسان از الوهیت از امر مقدس و متعال با رمزها و تمثیل های زنانه به ویژه با محوریت مادرانگی در هزاره های پیش از تاریخ بیان و بازنموده می شود. این نیز تصادفی نیست که در ادبیات عرفانی ما رمزها و تمثیل های مونث پی به پی فراخوانده می شوند تا هرچه زنده تر و شورمندانه تر و جذابتر و دلنشین تر و اصیل تر و سرچشمه ای تر، نسبت، رابطه و مشاهدات و اشراقات عاشقانه انسان را با امر متعال، با الوهیت و امر مقدس و ذات سرمدی بیان کنند. جهان بدون حضور لطافت نجیب و ملاحت گرم و احساس زلال و عواطف اصیل زنانه غم انگیز و دلگیر و سرد و منجمد می شد و تهی از زیبایی و به غایت فقیر و شکننده و آسیب پذیر. محترم و مقدم داشتن حقوق زنان و بازنگری و تصحیح سوءتفاهم های تاریخی درباره حقوق زنان، باور و احترام به اصل انسان بودن و اصل زندگی است. زنان به پیامبری مبعوث نشده اند چون مبعوث زندگی اند و مبعوث زندگی بودن خود رفیع ترین رسالت پیامبرانه است. ارج نهادن و عزیز داشتن زن ارج نهادن و عزیز داشتن اصل زندگی و اصل انسان بودن آدمی است. فرخنده باد بر بشریت روز زن که هم روز زندگی است هم روز زایش و رویش انسان بودن ما.
وبلاگ اسرار حکمت (آثار و اندیشه های استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی)
در کنار استاد حکمت الله ملاصالحی، شهر جدید هشتگرد، تابستان 1393
مهیار قاسمی
نویسنده پرتال جامع گردشگری، سفر و تفریح همگردی
درباره این روستای مرموز اطلاعات زیادی در دست نیست. محققان اهالی این منطقه را منتظران یا اهل توقف می نامند و روستای آنها را با نام های فانوس آباد، ترک آباد یا ایستا نامیده اند. ورود به این روستا برای غریبه ها کاملاً ممنوع است و خود یکی از آثار تاریخی طالقان است. اهالی روستا فقط به تعداد کمی از علمای دینی اجازه ورود داده اند و حتی ارتباط خودشان را با بقیه بخش های شهرستان طالقان نیز قطع یا به شدت محدود نموده اند؛ اما از آنچه درباره روستا شنیده شده این است که این روستا هیچ یک از نشانه های تمدن امروزی را در خود ندارد. مردم این روستا مزارع خود را در اطراف رودخانه شاهرود بنا کرده اند. خانه های کاهگلی روستا با نظم خاصی در کنار هم چیده شده اند. این مردم از آب لوله کشی یا برق استفاده ای نمی کنند. حتی روی زمین آسفالت هم راه نمی روند تا به اعتقاداتشان صدمه ای وارد نشود. آنها زندگی خودشان را در آرامش و جدا از همه دنیا سپری می کنند. با هیچ کس کاری ندارند و از ارتباط داشتن با بیرون روستا نیز تا حد امکان پرهیز می نمایند. روستا مدرسه ندارد و آموزش های داخل آن به صورت مکتبخانه اعمال می شود و به آموزش متون دینی، قرآن و خوش نویسی می پردازند.
مهمترین سند درباره توصیف روستای ایستا را منسوب به حسین عسگری می دانند که پژوهشی درباره اهل توقف در شهر طالقان انجام داده. به طوری که در این پژوهش نوشته شده از اواخر دهه شصت، در شرق یکی از دیدنی ترین مناطق استان البرز، شهرستان طالقان است. سکونتگاهی شکل گرفت. این منطقه را ترک آباد یا فانوس آباد هم می خوانند و مرتبط با پیروان میرزا صادق مجتهد تبریزی می باشد (وفات سال 1311) که به تجددگریزان معروف هستند. مردم این منطقه از امکانات جدید و مدرن استفاده نمی کنند و سبک زندگی متناسب با صد سال گذشته را دارند. با گذشت سالها همچنان از میرزا صادق تبریزی تقلید می کنند. تا سالها اهالی این منطقه اسماعیلی مذهب شناخته می شدند و مردم آنان را از پیروان حسن صباح و اسماعیلیان می دانستند؛ اما در حقیقت این مردم افرادی هستند که روستای خودشان را با پیروی از اسناد فقهی میرزا صادق مجتهد تبریزی بنا نمودند و همه آنها شیعه دوازده امامی می باشند. مردم این روستا شناسنامه ندارند. از نظر امکانات نیز بسیار محدود هستند.در این روستا نه از آب لوله کشی خبری هست نه از گاز و برق و تلفن، اهالی روستا رادیو و تلویزیون ندارند. مطبوعات در میان آنها جایی ندارد. از نظر بهداشت و درمان در حد صد سال قبل هستند. آموزش و پرورش ندارند و از کامپیوتر استفاده نمی کنند. در حقیقت این مردم زندگی جداگانه ای از تمام دنیای اطراف دارند. یک زندگی برپایه اصول بیش از صد سال قبل. برای رفت و آمد به شیوه صدها سال قبل از کالسکه های اسب دار استفاده می کنند.
برطبق شایعات، چنانچه جوانان این ناحیه بخواهند در خارج از روستا ازدواج نمایند باید روستا را برای همیشه ترک کنند. در سنت های اهالی این ناحیه عروسی و عزا وجود ندارد. تلاش آنها سیر و سلوک و انتظار ظهور است. یکی از فقیهان مشهور دوران مشروطه به نام میرزا صادق مجتهد تبریزی که با مشروطه مخالف بود و مخالف مدرنیزه شدن دنیا و تجدد بود. این طور که گفته می شود روستای ایستا با مهاجرت هواداران ایشان از تبریز به سمت شهرستان طالقان به وجود آمد. آنطور که به نظر می رسد ورود به روستای ایستا امکان پذیر نیست. چنانچه فردی بخواهد به این روستا سفر نماید باید از اهالی روستا برای ورود اجازه داشته باشد. شما می توانید مناظر اطراف این روستای زیبای شهر طالقان را از بیرون تماشا کنید و شگفتی های مهندسی سازی ساختمان ها و نحو? چیدمان زمین های کشاورزی در نزدیکی خانه ها را ببینید.
کتاب «فرش ایرانی تصویری از باغ بهشت» تازه ترین اثر استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی است که با همکاری خانم دکتر ودیعه ملاصالحی در 100 صفحه و به دو زبان یونانی و انگلیسی در شهر آتن منتشر شده است. انتشارات پوریا این کتاب را در سال 2017 میلادی به همراه چکیده فارسی به چاپ رسانده است. مباحث کتاب درباره زیبایی شناسی، ترکیب بندی های هماهنگ و لطیف و ظریف و خوش تافت و بافت و سمفونی چشم نواز فرش ایرانی است. هنری که ریشه در یک سنّت دینی و حیات عمیقاً معنوی و خاطره ازلی و متعالی و روحانی ایرانیان دارد. بهشت هسته آرمانی و ملکوتی و متعالی حس ایرانی از زندگی است؛ حسی به غایت نجیب و گوهرین و غنی و پرمایه از نشاط درونی و حیات باطنی و معنوی.
بررسی زندگی اجتماعی پیش از وجود قانون: با مطالعه موردی روستای ایستای طالقان
با حضور دکتر حسین عسکری
دوشنبه 4 دی 1396، ساعت 10 تا 12
تهران، دانشگاه امام صادق علیه السلام، سالن شهید مطهری
تشکّل های گروهی و اجتماعی بدون توافق و اجماع آراء و تفاهم بر محور ارزش ها، اندیشه ها، هدف ها، آرمان ها و اعمال مشترک، حسمی بی جان و جسدی بی روح بیش نیستند. فرهنگ روح جامعه است. فرهنگ امری کیفی و کیفیت زندگیست. سهم و نقش فرهنگ در ارتقاء و تقویت و تحکیم کیفیت زندگی و همبستگی اجتماعی و رشد عواطف انسانی و استمرار حیات اجتماعی آدمیان تعیین کننده و به غایت مهم بوده است. هرچند که فرهنگ نیز چونان دیگر سپهرهای تجربیات بشری ما اعم از مهارت و صناعت و هنر و خلاقیت و آیین داری و دیانت و معرفت ورزی و دانشوری، در تاریخ چونان تیغ دودم بریده و دریده و عمل کرده است و سایه هایش نیز در پرتو روشنایی اش دیده شده است. به سخن دیگر سایه ها و تیرگی های فرهنگ را در پرتو روشنایی آن می توان دید و فهمید. به هر روی آیین ها اعم از جشن ها و عزائم و مناسک و شعائر دینی و عرفی، قدسی و دنیوی هم نقش هویتی را برای جوامع بشری بر شانه کشیده اند هم همبستگی اجتماعی را میان افراد و گروه ها و طبقات مختلف اجتماعی تقویت کرده اند و آنها را به بازیگری هرچه بیشتر و پررنگ و رمق رونق تر و موثرتر بر صحنه و پرده نمایش زندگی فرا خوانده اند. ادامه مطلب...
مجموعه مقالات بررسی باستان شناختی محوطه مانایی قلایچی بوکان با تکیه بر آجرهای لعابدار موزه ملی ایران، به کوشش: یوسف حسن زاده و دکتر حکمت الله ملاصالحی، 224 صفحه، مصور رنگی، چاپ اول 1396، 45000 تومان، ناشر: پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری - موزه ملّی ایران، شابک: 9786008412922
اسرار حکمت: آثار و اندیشه های دکتر حکمت الله ملاصالحی
حوادث طبیعی از خیزش ناگهانی سیل و طوفان وریزش بهمن و بوران و رانش کوه و لرزش زمین و بارش آذرخش و آتشفشان گرفته تا انواع بیماریها اعم از شیوع وبا و طاعون و مخاطرات خشک سالی و قحط سالی همه فارغ از اراده و عزم و اختیار ما آدمیان هر جا که شرایط مهیا بوده و اوضاع طبیعی مساعد، علت ها دست در دست هم داده اند و معلول ها اتفاق افتاده اند و زندگی و سلامت و امنیت آدمیان را به مخاطره افکنده اند و خسارات وتلفات مالی و جانی به بار آورده اند. آدمیان همیشه نگران چنین حوادثی بوده اند. جامعه ها و جمعیت های انسانی هزاره های کهن تر در برابر چنین حوادثی به شدت آسیب پذیر بوده اند. تجربه بشر از حوادث و مخاطرات طبیعی بسیار تلخ و ناگوار و نگران کننده و غم انگیز بوده است. رسوبات نگرانی و هراس بشر از حوادث ویرانگر و مرگبار و غیرقابل پیش بینی و کنترل طبیعی را هم در منابع و متون دینی هم در رفتار و نحوه مواجهه آدمیان به ویژه گروه ها و اقشار اجتماعی متدین روزگار ما می توان به خوبی ردیابی و رصد کرد و دید. وجوب خواندن نماز آیات پس از وقوع حوادث سنگین طبیعی که هراس و نگرانی در جان آدمیان می افکنده و در قرآن ذکرش آمده موید همین هراس ها و اضطراب ها و هول های سخت و سنگین و همگانی دور از انتظار و ناگهانی که حوادث طبیعی در جان آدمیان می افکنده اند؛ است. حوادثی که بیرون از مقیاس و فوق طاقت و توان آدمیان اتفاق می افتاده و از بشر قربانی می گرفته است. ادامه مطلب...
میرزا ابوالحسن میراشی هم جنگلی بود
پس از انتشار گفت و گویم با خبرگزاری ایرنا درباره البرزی های نهضت جنگل، آقای دکتر علی شاه حسینی (از سرمایه های علمی استان البرز) در 11 آذر 1396 یکی دیگر از جنگلی های اهل طالقان را معرفی کردند که نامش در گفت و گوی بنده منعکس نشده است. متن پیام ایشان به این شرح است: «سلام بر شما دکتر عزیز، عالی است. ضمناً یکی از اهالی روستای پدری ما میراش طالقان به نام میرزا ابوالحسن میراشی نیز با نهضت جنگل همکاری داشته است. این را از پدر مرحومم شنیده بودم. صفحه ای از کتاب دعا و قرآن به خط میرزا ابوالحسن میراشی که در جوانی در بحبوحه مبارزات جنگل در گیلان به شهادت رسید. حاشیه نویسی به قلم پدرش کربلایی ملاعلی 1338 قمری (یکسال پس از اعدام دکتر ابراهیم حشمت طالقانی).»