خاندان های علمی ساوجبلاغ و طالقان در یک نگاه

آیت الله سید ابوالحسن رفیعی طالقانیآیت الله محمد تقی برغانی ( شهید ثالث)آیت الله سید محمود طالقانیشیخ هادی نجم آبادی

آشنایی با خاندان های علمی: آل طالقانی (سادات) / آل طالقانی (غیر سادات) / آل حکمی /  آل رفیعی / آل برغانی / آل شهید ثالث (شهیدی ) / آل صالحی / آل علوی شهید /  آل حکمی / آل فشندی / آل نحوی / آل نجم آبادی.

شهرستان ساوجبلاغ واقع در غرب استان تهران در پنج قرن اخیر از جهت توجه به دانش و دیرپایی معرفت، کارنامه درخشانی دارد. در این میان نقش خاندان های علمی این شهرستان که خاستگاه علوم و معارف اسلامی بوده اند، بسیار مهم و اساسی جلوه می کند. در این نوشتار به معرفی کوتاه این خاندان ها که ریشه در منطقه ساوجبلاغ و طالقان دارند، پرداخته شده است:

- آل طالقانی (سادات): از خاندان های علم و ادب و مرجعیت شیعه در نجف اشرف که از نوادگان قاضی امیر سید جلال الدین حسینی هستند. قاضی در سال 935 قمری از روستای «اورازان» طالقان به نجف اشرف عزیمت کرد.(1) علامه علی اکبر دهخدا، سرسلسله این خاندان را سیدحسن معروف به میرحکیم پسر عبدالحسین می داند که از شاگردان مجلسی و ابن الوندی در کاظمین به شمار می رود.

برخی از رجال این خاندان عبارتند از: سیداحمد فرزند حسین بن سید حسن مشهور به میر حکیم طالقانی (متوفای 1208ق)؛ سید جعفر (متوفای 1277ق)؛ سید رضا (متوفای1280ق)؛ سید محمد (متوفای1346ق)؛ سید میرزا (متوفای1351ق)؛ (2) سید محمدحسن آل طالقانی از فضلای معاصر و منشی آقا بزرگ تهرانی صاحب کتاب «الذریعه» است. او کتابی با عنوان «غایه الامانی فی احوال الطالقانی» درباره این خاندان نگاشته است.(3) ادامه مطلب...

نوشته شده در  پنج شنبه 88/6/5ساعت  6:18 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

پروژه مطالعاتی تغییر نام شهرستان نظرآباد شکست خورد

 در اواسط سال 1387با تلاش و پیگیری های شورای اسلامی شهر نظرآباد، کمیته ای تخصصی و مطالعاتی مرکب از 12نفر از کارشناسان ارشد و دکتری رشته های مرتبط با پروژه تغییر نام شکل گرفت تا درباره تغییر نام شهرستان نظرآباد چاره اندیشی کند. همانند دیگر فعالیت های فرهنگی و پژوهشی کار تشکیل کمیته و تنظیم آیین نامه اجرایی آن با شوق و شور فراوان آغاز شد. مسوولیت این کمیته بر عهده نگارنده این وبلاگ قرار گرفت. با رایزنی و گفتگوهای فراوان گروه کارآمدی از جوانان خلاق و خوش فکر شهرستان گرد هم آمدند. آنها هیچ سخنی از حمایت مادی به میان نکشیدند و فقط با عشق و امید بر سربلندی و نامداری زادگاه و زیستگاه خویش تاکید می کردند. به سرعت برق و باد، آیین نامه اجرایی کمیته به تصویب همه اعضای شورای شهر رسید. پس از آن با هم اندیشی اعضا، نظرسنجی تغییر نام با عنوان «گلبانگ تغییر» به صورت علمی تنظیم گردید. ادامه مطلب...

نوشته شده در  سه شنبه 88/6/3ساعت  9:42 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

تولد نوشته پس از مرگ مؤلف

کتاب «باستان شناسی قرآن» تألیف مرحوم سید محمدتقی میرابوالقاسمی (نویسنده شهیر طالقانی) در تابستان 1388 به همت زهره میرابوالقاسمی در شمارگان 2500 نسخه و به وسیله مرکز نشر علوم و معارف قرآن کریم منتشر شد. از مرحوم میرابوالقاسمی (متوفی 1385 خورشیدی) تاکنون حدود 13 عنوان کتاب و تعدادی مقاله به چاپ رسیده است.

انتشار مجموعه مقالات کنگره شهید ثالث

آیت الله ملا محمدتقی برغانی (شهید ثالث)به کوشش عبدالحسین شهیدی صالحی مجموعه مقالات کنگره بزرگداشت آیت الله ملا محمدتقی برغانی (شهید ثالث) در 443 صفحه و به وسیله نشر رهام اندیشه به چاپ رسید. این کتاب با حمایت معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شده است.

کنگره شیخ مرتضی دیزانی طالقانی کلید خوردشیخ مرتضی دیزانی طالقانی

با تصویب شورای فرهنگ عمومی شهرستان ساوجبلاغ، در آینده نزدیک کنگره سراسری شیخ مرتضی دیزانی طالقانی در شهر هشتگرد برگزار خواهد شد. آیت الله شیخ مرتضی دیزانی طالقانی (1274- 1363 هجری قمری) حکیم و عارف و فقیه فرزانه طالقانی است که آیت الله مرعشی نجفی و آیت الله محمد تقی بهجت دو تن از مراجع تقلید معاصر و حکیم بزرگوار استاد محمدتقی جعفری به شاگردی او افتخار می کردند. دبیرخانه کنگره شیخ مرتضی دیزانی طالقانی در محل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان ساوجببلاغ مستقر شده است.

لایه نگاری در «تینال تپه» شهرستان نظرآباد

براساس هماهنگی های صورت گرفته پس از صدور مجوز، به زودی عملیات لایه نگاری اولیه در محوطه تاریخی «تینال تپه» واقع در جنوب شهرستان نظرآباد آغاز می شود. حدادیان مدیر اداره میراث فرهنگی شهرستان نظرآباد ضمن بیان این مطلب افزود: به زودی این عملیات باستان شناختی به سرپرستی دکتر مرتضی حصاری و دکتر کامیار عبدی آغاز می شود. براساس گزارش های موجود این تپه تقریبا" مسطح، مربوط به دوره تاریخی عصر آهن و مفرغ است.


نوشته شده در  سه شنبه 88/6/3ساعت  9:35 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

زلزله در ساوجبلاغ، دیر یا زود؟

زلزله جانسوز بم فرصتی پیش آورد تا در این ایام به صورت جدی و عمیق، در رسانه های جمعی زنگ خطر زلزله در 97 درصد از مناطق کشورمان به صدا در آید.(1) اما در این میان از مساله تهدید شهرسشهرستان ساوجبلاغتان ساوجبلاغ هیچ مطلبی در مطبوعات محلی و ویژه نامه های رنگین روزنامه های کثیر الانتشار منعکس نشد و کمتر مسوولی در این باره سخنی بر زبان راند. بر همین مبنا پس از گذشت حدود 2 ماه از فاجعه ملی بم، نگارنده این سطور که نه زمین شناس و نه جغرافی دان است؛ بلکه اغلب در موضوع شناخت فرهنگ و تاریخ کهن ساوجبلاغ قلم می زند به خود جرأت داد تا در غیاب و سکوت کارشناسان و مسوولان فقط به جهت یادآوری نکته مهم «زلزله خیزی ساوجبلاغ» به نکاتی کوتاه اشاره کند. بدون تردید پرداخت علمی و تخصصی به این موضوع در صلاحیت کارشناسان فن است:ادامه مطلب...

نوشته شده در  چهارشنبه 88/4/24ساعت  8:2 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

طرح تدوین دانشنامه ساوجبلاغ

مقدمه

نام «ساوجبلاغ» در اذهان همگان با تاریخ، فرهنگ و مدنیت چندین هزار ساله و مشاهیر نام آور و رسوم دیرپا و ریشه دار گره خورده است. منطقه ای که سابقه نه هزار سالهشهرستان ساوجبلاغ آن با قدمت بسیاری از مناطق باستانی جهان، برابری می کند.

از آنجایی که گسترده بودن دامنه علوم و معارف، مطالعه کتاب های مختلف و آگاهی از محتوای آنها را به ویژه برای عموم دشوار و غیر ممکن می سازد، ضرورت تدوین دانشنامه های تخصصی آشکار می شود. بر همین مبنا لازم و ضروری است که همه ویژگی های باستانی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و ... منطقه ساوجبلاغ در قالب دانشنامه مفصلی که به وسیله کارشناسان تنظیم و تدوین می گردد، به علاقه مندان معرفی شود. بی تردید بیان ویژگی های مختلف این منطقه فرهنگی و تاریخی - شامل شهرستان های ساوجبلاغ و نظرآباد - واقع در غرب استان تهران به صورت دانشنامه می تواند به مخاطبان علاقه مند به ویژه نسل جوان و پژوهشگران در شناخت درست و دقیق این منطقه فرهنگی و تاریخی کمک شایانی نماید. ادامه مطلب...

نوشته شده در  سه شنبه 88/3/19ساعت  7:45 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

ساوجبلاغ

حلقه میانی زنجیره استقرارهای عهد نوسنگی ایران باستان

حسین عسکری: از نظر اهل علم و پژوهش، استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی عضو هیئت علمی گروه باستان شناسی دانشگاه تهران، نخستین پژوهشگری است که مباحث عمیق و دشوار مربوط به دانش نوظهدکتر حکمت الله ملا صالحیور «فلسفه باستان شناسی» را در ایران مطرح کرده است. استاد ملاصالحی در سال 1329 خورشیدی در روستای گوران طالقان از توابع شهرستان ساوجبلاغ در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را به تناوب در طالقان و تهران سپری کرد و در سال 1349 موفق به اخذ دیپلم ادبی از دبیرستان پهلوی در تهران شد. سال 1349 در کنکور سراسری شرکت کرد و علی رغم کسالت سنگین، در رشته ادبیات پذیرفته شد و در سال 1353 در رشته باستان شناسی هنر از دانشگاه تهران لیسانس گرفت. دکتر ملاصالحی در سال 1354، برای ادامه تحصیل به یونان رفت؛ اقامت وی در این کشور به خاطر ضعف بنیه و ناسازگاری آب و هوا بیش از 15 سال به درازا کشید و سرانجام در سال 1364، موفق به اخذ درجه دکتری باستان شناسی و تاریخ با درجه عالی از دانشگاه آتن شد.

دکتر ملاصالحی پس از اخذ دکتری، چند ترم در دانشگاه های آتن و سالونیک دعوت به ارایه سخنرانی های ترمی شد و به موازات آن، دو سال نیز در رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در آتن به تدریس پرداخت و سپس برای ادامه مطالعات و تحصیل در مقطع فوق دکتری باستان شناسی به لندن رفت. وی پس از نزدیک به یک سال اقامت در لندن، از سوی دانشگاه تهران برای تدریس به ایران دعوت شد.

دکتر ملاصالحی در سال های پایانی دهه شصت به ایران آمد و ضمن تدریس و همکاری علمی و عملی با گروه باستان شناسی دانشگاه تهران، در مطالعات میدانی دشت قزوین؛ به ریاست موسسه باستان شناسی دانشگاه تهران انتخاب شد. دکتر ملاصالحی در دهه هفتاد همکاری چند سویه خود را با شورای برنامه ریزی دانشگاه هنر شاهد و همچنین حوزه هنری و دانشگاه تربیت مدرس ادامه داد و در دهه هشتاد، به همکاری با فرهنگستان زبان و ادب فارسی - بخش واژه گزینی- پرداخت وی در ادامه، همکاری خود را با بنیاد حکمت اسلامی صدرا آغاز نمود. از دکتر ملاصالحی هفت کتاب و نیز مقالات متعددی به زبان های فارسی، انگلیسی و یونانی در نشریات معتبر داخلی و خارجی در زمینه های متنوع باستان شناسی، تاریخ، هنرهای آیینی و مسایل دیگر، به چاپ رسیده است. وی در حال حاضر، ضمن تدریس و تحقیق، مسؤولیت سردبیری مجله باستان شناسی و مطالعات میان رشته ای را به عهده دارد.

در عصر دهمین روز از اولین ماه تابستان 1378 در یکی از خانه های سازمانی متعلق به دانشگاه تهران به خدمت استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی رسیدیم. او با مهربانی و تواضعی مثال زدنی پذیرای گروه خبرنگاری چهار نفره ما شد. استاد دوران کودکی اش را در سرزمین فرهنگ خیز طالقان، زیر باران رحمت دعاهای پرشور و جذبه شیعه و تعزیه ها و مرثیه های حماسی - تراژیک سپری کرده است و مدت 17 سال دوران تحقیق و پژوهش و تحصیل خود را در چند کشور اروپایی گذرانده است. او بر این نظر است: «ما ایرانیان متأسفانه هنوز به شأن معنوی خودمان در جامعه جهانی وقوف پیدا نکرده ایم و این در حالی است که ما دارای یک شأن معنوی بسیار برجسته در جامعه جهانی هستیم. استاد ملاصالحی تاکید می کند که انسان معاصر اسیر آزادی خویش است و باید گام به گام حقوق انسان، حقوق خدا هم مطرح شود و یک نوع توازن و تعادل بین حق انسان و حق خداوند مطرح شود، بین آزادگی و بندگی او، بین آزادی، حریت و مسوولیت او توازن برقرار شود. این توازن در جهان فعلی بهم خورده است یعنی انسان معاصر می خواهد آزاد باشد بدون مسوولیت، بدون خدا و اینجاست که انسان اسیر آزادی خودش می شود. ما می خواهیم بگوییم انسان تنها متعلق به فنا و زمان نیست بلکه ساحتی از ابدیت هم در خانه وجود او هست. باید او را به ابدیتش بیدار کرد... ما دوست داریم، انسان یکبار دیگر آزادی خودش را در خدا و برای خدا و به سوی خدا احساس و تجربه کند تا ببیند چه حلاوتی دارد.»

مطلب زیر بخشی از چهار ساعت گفتگوی صمیمی با ایشان است که پس از گذشت ده سال تقدیم مخاطبان فهیم «وب نوشت ساوجبلاغ پژوهی» می شود:

- آقای دکتر ما از طریق «نشریه تصویر ساوجبلاغ» سه محوطه باستانی خوروین، اسماعیل آباد و ازبکی را به مردم معرفی کرده ایم لطفا" درباره قدمت این فرهنگ ها توضیح دهید:

- ایران اساسا" یکی از فرهنگ خیزترین و دیرپاترین مراکز فرهنگ جهانی است. شما هر منطقه ای از ایران را که بخواهید مورد بررسی باستانشناسانه و مطالعات تاریخی قرار بدهید با مراکز فرهنگی کهن در آنجا برخورد خواهید کرد. شما از همان دشت قزوین که آغاز کنید تا نواحی ورامین و کاشان زنجیره ای از دهکده های پیش از تاریخ را مشاهده خواهید کرد و در ساوجبلاغ هم تپه هایی همانند خوروین، اسماعیل آباد و ازبکی دیده می شود که احتمال داده می شود که اینها از عهد نوسنگی آغاز شده اند و عهد نوسنگی عهدی است که در واقع نخستین جوامع کشاورزی شروع می شود. اعتقاد من بر این است که ساوجبلاغ در واقع حلقه میانی زنجیره این استقرار های عهد نوسنگی است که بعضی از آنها تا دوره های جدید ادامه داشته است. در دوره های نوسنگی احتمالا" یک نوع اشتراک در مالکیت، معیشت و اقتصاد وجود دارد و تجمع و تمرکز قدرت بگونه ای است که در دوره های بعد تاریخی می بینیم که این مسائل وجود ندارد، یعنی در آنها قدرت، ثروت و حاکمیت هم هست که انسان های فقیرتر استثمار می شود و زمین ها و تولید و زرع و کشت و کار و فعالیت ها در دست یک قدرت متمرکز قرار می گیرد. ساوجبلاغ یک منطقه عظیم فرهنگی است که از دوره های کهن تر نوسنگی شروع می شود. شاید کشفیات باستانشناسی در آینده، دهکده ها و جوامع و فرهنگ ها و استقرارهای کهن تر از این دوره را هم به ما نشان دهد.

- در اینجا سؤالی مطرح می شود که این مردمان از کجا به نواحی باستانی ساوجبلاغ آمده اند و در این دشت مستقر شده اند؟

- ما هنوز جواب این سؤال را نمی دانیم. اعتقاد من بر این است که ما باید در نواحی درونی و کوهستانی تر البرز جستجو کنیم و در این جنگل هایی که به طرف شمال گسترده شده اند، کاوش کنیم. شاید نخستین جوامع شکار را در آنجا ببینیم. به همین خاطر خود من چشم به جاهایی الموت و طالقان دوخته ام و نظرم بر این است که در نواحی کوهستانی تر می شود ردپای این اقوام و گروه های زبانی را پیدا کرد. هر چند شاید زبان آنها را شاید هرگز نتوانیم بازسازی کنیم که کار پیچیده ای است و بازسازی زبان های عهد نوسنگی که شفاهی است و دارای خط نیست خیلی پیچیده است، شاید اساسا" ممکن نباشد.

- در رابطه با آیین ها و باورهای فرهنگ های باستانی موجود در ساوجبلاغ چه اطلاعاتی در دست است؟

- ما در رابطه با آیین ها، باورها و اندیشه ها و عقاید مردمان عصر نوسنگی خیلی نمی توانیم داوری کنیم البته با اتکا، به همین داده های ناقص باستانشناسی مثل ظرف ها و نقش های روی سفال ها و نوع خاص بعضی معماری ها می شود حدس زد که این معماری ها می توانسته آیینی باشد. گاهی پیکره هایی یافت می شود که باید کنار هم گذاشت تا حلقه های این زنجیر گسسته را که شامل هزاران حلقه مفقوده است باز پردازش کنیم.

 اساسا" نفوذ و رخنه در اندیشه ها و باورهای مردمان پیش ار تاریخ کار خیلی سخت و مخاطره انگیز و پیچیده ای است. ولی باستانشناسان تلاششان را می کنند. ما امروزه تصویری از آیین مردمان آن دوره داریم که تصویر کاملی هم نیست ولی می دانیم که اینها به هر روی باورهایی داشته اند. می دانیم که پیکره های ساخته شده آنها اغلب مونث هستند که مسایلی همچون قداست زمین، باروری و زایندگی را می رساند. انسان به هر حال در هر دوره ای که می زیسته نمی توانسته عالم را بی معنا رها کند و نمی توانسته بی معنا و مبنا زندگی کند، چون انسان برای زندگی کردن نیاز به معنا و مبنا دارد. اساسا" دین در ذاتش متعلق به این عالم نیست بلکه متعلق به عالم دیگری است و تمام اصالت تجربه دینی به این است که عالم دیگری را به ما می تاباند و بشارت می دهد، یک عالم متعالی تر، روحانی تر و اسرار آلودتر. در یک کاوش باستانشناسانه که نمی شود خود دین را جراحی کرد و حفاری کرد، سر? را نمی شود جراحیاستاد دکتر حکمت الله ملاصالحی باستانشناسانه کرد، عالم متعالی را نمی شود زیر کلنگ باستانشناسی کشف کرد و یافت. تنها کاری که می شود کرد این است که بگوییم مردم این سه فرهنگ در ساوجبلاغ بی باور نبوده اند بلکه نوعی باور داشته اند.

- آیا درباره قدمت منطقه کوهستانی طالقان می توان گفت که قدیمی تر از مناطق باستانی دشت ساوجبلاغ است یا نه؟

- می توان گفت غارهای طالقان و موقعیت جغرافیایی اش طوری است که می شود احتمال داد که طالقان و الموت می توانند کهن تر باشند. غارهای موجود در طالقان شاید مراکز زندگی و گذر انسان های عصر برون سنگی بوده باشد.

- برون سنگی قبل از عهد نوسنگی است؟

- آری، قبل از عهد نوسنگی است. در واقع در طالقان و ولیان و مناطق کوهستانی ساوجبلاغ خیلی کار باستانشناسی انجام نشده. این مناطق الان این طور عریان و لخت است اما در قدیم شامل جنگل های انبوه بوده که پر از میوه جنگلی بوده و انسان دیرینه سنگی به راحتی می توانسته با تغذیه از جانوران، گیاهان و میوه های جنگل مزبور زندگی کند.

- آقای دکتر، در متون تاریخی مستند آمده است که مردمان منطقه طالقان ابتدا به اسلام گرایش پیدا نکرده اند و تا زمان آمدن علویان بر همان عقاید زرتشتی خود استقامت کردند و با آمدن آنها مستقیما" به تشیع گرویدند، آیا این استقامت می توانسته دلیل خاصی داشته باشد؟

- دلیل زیادی می تواند داشته باشد. یکی اینکه مناطق کوهستانی بالنسبه مناطق امن تری هستند و اساسا" کوهستانی ها محافظه کارتر از مردم دشت هستند. از آنجایی که تمام زندگی آنها به آب و چشمه و آن دره بستگی دارد. حراست از باورها و سنت ها با چنگ و دندان در واقع حراست از کیان حیات و تداوم زندگی است. یعنی کسی که در منطقه ای زندگی می کند و به باورهایی پایبند است و این باورها با تمام شوون و مراتب فرهنگ و زندگی اش سخت تابیده است، احساس می کند اگر دست از این ها بکشد در واقع دست کشیدن از همه آن باورها است. باید زمان بگذرد تا به این نتیجه برسد که آیین و دین جدید به او اطمینان می دهد که می تواند به او زندگی بهتری بدهد و او را رستگارتر و سعادتمندتر کند. مسئله مهم دیر یا زود نیست. می دانید که آنها وقتی هم که مسلمان شدند، مسلمان های خیلی پای بند و پایداری در باورهایشان بودند. در ثانی من درباره همه روستاهای طالقان چنین اعتقادی ندارم. بعضی روستاها مانند گوران که از «گبران» گرفته شده است اینچنین بوده اند. بقایای عقاید زرتشتی الان هم در بعضی از این روستاها هست. شگفت تر اینکه شما در طالقان آداب و رسومی پیدا می کنید که کهن تر است؛ واژه هایی را پیدا می کنید که پهلوی هستند البته گویش طالقان گویش آمیخته ای است. نوعی گیلکی است که با گویش های دیگر مخلوط شده حتی اگر خوب کار شود واژه هایی را می یابیم که به عصر نوسنگی بر می گردد.

- نام روستاهایی همانند مهران، اوانک، ناریان، خورانک و ...

- بله و مثل «منگلان» که اصل آن «مغ لان» بوده به معنی لانه مغان های زرتشتی.

- فراوانی بقعه های امامزاده در منطقه ساوجبلاغ و طالقان نشان از چیست؟

- شما دست کم نگیرید، بر فراز قله های چهار هزار متری البرز - که البرز هم از طالقان شروع می شود- امامزاده هایی است که عمق ایمان علوی این دیر مسلمان شده ها را نشان می دهد. اگر یک قطره خون از یک پارتیزان علوی در جایی به زمین ریخته می شد، همان جا را امامزاده اش می کردند و با چنگ و دندان از آن محافظت می کردند. من فکر می کنم در ایران امامزاده ای معتبرتر از شاه محمد حنیفه نیابید البته بخشی از امامزاده های ساوجبلاغ و طالقان مخروبه شده و وقتی یک امامزاده ای ویران می شود درست مثل این است که پنجه ای از پیکر یک امت قطع می شود و وقتی این سیر تخریب ادامه پیدا کند دیگر چیزی باقی نمی ماند و این پیکر فرو می ریزد.

- درباره واژه طالقان چه نظری دارید؟

- عقیده ام درباره واژه طالقان این است که نه از«طلاکان» گرفته شده و نه از ریشه «طلاق» و «طلقه» و نه معرب «تالک» است. بلکه بیشترین قرابت این واژه با «طالش» و «طالشان» بوده است یعنی با منطقه طالش و اقوام آن بیشتر قرابت دارند و از همان اقوام هستند.

- آیا آثار باستانی ساوجبلاغ با توجه به اینکه بعضی از کاوش های مناطق باستانی شهرستان را گروه های بلژیکی و آمریکایی انجام داده اند، در خارج از کشور هم بازتابی داشته است یا نه؟

- آری، شما مناطق کاوش شده ساوجبلاغ را در متون باستانشناسی جهان می توانید ببینید و همین تپه های حفاری شده در ساوجبلاغ، همه در متون و فهرست های خارجی ذکر شده اند. شما الان که به موزه ایران باستان بروید سفالینه های آیینی خوروین ساوجبلاغ را در آنجا می بینید. لذت بخش ترین لحظه های مشاهده من مربوط به همین سفالینه ها است که روح آخرت نگری مردم را نشان می دهد و چیز کمی نیست.

- آقای دکتر، الان با کدام یک از مطبوعات کشور بیشتر رابطه دارید و آیا قصد ندارید کتابی درباره ساوجبلاغ و طالقان بنویسید؟

- یکی مجله «باستان پژوهی» و دیگری هم مجله ای بنام «نامه فلسفه» که مجله خیلی خوبی است. کتاب یک فیلسوف ارتدوکس معاصر روسی را با نام «حقیقت و وحی» ترجمه کرده ام که بخش اول آن را این مجله چاپ کرد و دیگری هم مقاله ای است که برای «مجله ادبیات و علوم انسانی» آماده می کنم. مجله ای هم گروه فلسفه دانشگاه تهران دارد چاپ می کند که قرار است بعضی واژه های یونانی را توضیح بدهم و متن سخنرانی هایی هست که موسسه توسعه پژوهش و دانش چاپ می کند. قبلا" هم مدام هر ماه در کیهان فرهنگی قلم می زدم. الان هم قرار است سازمان سمت، کتاب «فلسفه باستانشناسی» مرا چاپ کند. علاوه بر آن مقالاتم را باید برای چاپ در شش یا هفت جلد کتاب آماده کنم، که مجموعا" هفتاد مقاله است با موضوعات «زیبایی شناسی»، «تاریخ و هنر»، «باستانشناسی»، «اندیشه و فرهنگ». وقتی هم اینها چاپ شوند و خیال من راحت شود به طالقان و ساوجبلاغ هم خواهم پرداخت.

- نشر نخست این گفتگو در: ماهنامه تصویر ساوجبلاغ، ش53، بهمن 1378، ص8


نوشته شده در  پنج شنبه 88/2/17ساعت  7:29 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

  نقاشی های ضد جنگ پرویز کلانتری در آستانه انتشار

احیای «حفی علایی» به همت دکتر نجم آبادی

خورشید اورازان منتشر شد.

«مایکل روف» آلمانی از «ازبکی» سخن گفت

چاپ 37 مقاله از حسین عسکری در دایره المعارف تشیع

متن کامل خبرهای فوق درادامه مطلب...

نوشته شده در  دوشنبه 88/2/7ساعت  7:52 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

اشاره: نویسنده این وب نوشت در 18بهمن1387 مطلب انتقادی کوتاهی را درباه برخی موضوعات «جشنواره ژرف اندیشی در قرآن» موسسه مکتب القرآن شهرستان نظرآباد نوشت. در 26 بهمن1387 پاسخی به شرح ذیل به قلم  آقای «حسین هوشنگ زاده»  از طراحان جشنواره مورد اشاره در وبلاگ موسسه مکتب القرآن به نشانی http://gqpr.blogfa.com/87114.aspx درج شد که بحث های دامنه داری را در بین علاقه مندان به علوم قرآنی و معارف اسلامی برانگیخت. با توجه به در دسترس نبودن این پاسخ و نظرات آن، متن آن جوابیه جهت داوری و ابراز نظر خوانندگان فرهیخته در کنار دو نوشته «حسین عسکری» درج می شود:

پاسخی به سخن با «علت» ولی بدون «دلیل» آقای عسگری

"نقد در اصطلاح چاقویی را گویند که مغز گردو را با آن در می آورند بدون

اینکه آسیبی به مغز گردو برسد".

باغبانم شاخ تر می پرورم     شاخهای خشک را هم می برم

مکتوبی با عنوان «آسیب شناسی رواج نگاه تفسیر علمی در برخی محافل قرآنی شهرستان نظرآباد» در وبلاگی متعلق به آقای حسین عسگری تهیه شده است با توجه به متن تهیه شده منظور از محافل قرآنی شهرستان نظرآباد جلسات هفتگی چندین ساله مکتب القران رسالت که چند هفته ­ای است با عنوان جشنواره ژرف اندیشی در قرآن برگزار می­گردد می باشد. بنده به عنوان یکی از ده­ها مخاطب آن جلسات باید به سمع و نظر ایشان برسانم عنوانی که برای این منظور انتخاب شده خود نشان از آسیبی جدی در حیطه نقد و نقادی است. ضمن اینکه در ترکیب عنوان «آسیب شناسی رواج نگاه تفسیر علمی» واژگانی چون آسیب، راوج، نگاه، تفسیر به چشم می خورد. که واژه نگاه قابل تامل میباشد که ایشان با چه نگاهی چنین نوشته ای تهیه کرده اند؟ آیا مکتوبی از جلسات بصورت چاپی (کتاب، مقاله، نشریه ای داخلی و...) یا رسانه­ای دیگر به دست ایشان رسیده؟ آیا جناب عسگری در جلسات حضور پیدا کرده اند؟ آیا نماینده­ای جهت بررسی جلسات فرستاده­اند و ؟؟؟

اما واژه تفسیر: همانطور که در پاراگراف دوم نوشته ایشان به چشم می­خورد «موسسه مکتب القرآن رسالت از اواخر پاییز 1387 جلساتی را به صورت هفتگی با دعوت از کارشناسان جوان علوم مختلف برگزار می­کند» منظور از علوم مختلف: رشته ­هایی چون ادبیات عرب/ الهیات/ معارف اسلامی/علوم قرآنی/ فقه و مبانی حقوق/ حقوق/ زیست شناسی/کتابداری/زبان و ادبیات انگلیسی/ مهندسی کامپیوتر/ ادبیات فارسی/ و... می­باشد که عناوینی چند از رشته ­های تحصیلی شرکت کنندگان جلسات هفتگی و هم اندیشی مکتب القران رسالت می­باشند که در بین رشته ­های موجود رشته ا­ی به نام تفسیر نداریم! ضمن اینکه دایر کنندگان این جلسات نیز داعیه تفسیر ندارند! همچنین در عناوین ذکر شده در پاراگراف دوم نوشته ایشان عناوینی چون: محبت، انفاق، چشم زخم، قصه های قرآنی، بازگشت به قرآن، ذوالقرنین، تحریف ناپذیری قرآن در جشنواره ژرف اندیشی مکتب القران رسالت مورد بررسی و گفتگو و هم اندیشی قرار گرفته با توجه به مباحث ارائه شده، نه تطبیقی بین علوم دیگر با قرآن و نه نتیجه گیری صورت گرفته است درحالی که از دیدگاه قرآن و قرآن پژوهان نیز در این جلسات استفاده شده است اما جلسه تفسیر برگزار نشده است.

عنوان «مدیریت زمان در شکار فرصتها» که توسط حجه الاسلام شریعت زاده ارائه شده جلسه­ای مستقل بوده بنا به درخواست آقای شریعت زاده. که ایشان این عنوان را ذیل عناوین جلسات ژرف اندیشی آوردند. نکته ­ای که باید به آن اشاره کرد بر می گردد به پاراگراف دوم، آنجا که "دعوت از کارشناسان جوان علوم مختلف" نگاشته شده. باید عرض کنم نزول قرآن در جهت هدایت انسان نازل گردیده و این انسان باید زمینه تفکر و تعقل و تدبّر را در خود و دیگران ایجاد نماید که مصداق کامل آن امامان معصوم می باشند. اما سخن ایشان "دعوت از کارشناسان جوان علوم مختلف" کنایه آمیز می­نماید. چرا که ایشان خود تحصیل کرده رشته فقه و مبانی حقوق می­باشند در حالی که در مورد تفسیر و روشهای تفسیری و بررسی و جست و جو در آثار مکتوب قرآنی سخن می­رانند این مطلب روشنگر این هست که رشته تحصیلی نشان دهنده و شاخصه قرآن پژوهی نیست ضمن اینکه در بین شرکت کنندگان جلسات هفتگی مکتب القران رسالت کارشناسان علوم دینی و قرآن کم نیستند.

متن تهیه شده توسط ایشان متشکل از شش پاراگراف می­باشد که چهار پاراگراف آن اختصاص یافته به تفسیر و روشهای تفسیری (خصوصاً تفسیر علمی) که این توضیحا ت و نتیجه گیری از آن همان طور که از عنوان "آسیب شناسی رواج نگاه تفسیرعلمی" بر می­آید این رواج را از ناحیه جلسات هفتگی مکتب القران رسالت می­بینند این در حالی است که جلسه تفسیری بنا به سخن ایشان برگزار نشده چه برسد به تفسیر علمی که می­گویند!!!؟ با توجه به بحث نگاه و سوالاتی که در آن پاراگراف ارائه شد باید به عرض برسانم در تمام جلسات تشکیل شده از آقای عسگری دعوت به عمل آمده اما مشارکتی از ایشان دیده نشده است. کما اینکه انتظار می­رود که ایشان ­ولو یک جلسه در این جلسات حضور پیدا کنند.

در آخرین پاراگراف سخن ایشان تبلیغ موسسه تازه تاسیس رخسار قرآن (البته تاسیس چنین موسساتی قابل تقدیر و بسیار جای خوشحالیست) که خود ایشان از موسسین آن هستند به چشم می خورد. آیا این موسسه تازه تاسیس قابل قیاس با فعالیت­های چند دهه مکتب القران رسالت می­باشد. به سمع و نظر قرآن پژوهان و مخاطبان مسائل قرآنی می­رسانم مکتب القران رسالت با بیش از دو دهه فعالیتهای قرآنی چندین سال هست که بصورت مستمر در شب­های جمعه به برگزاری جلسات هفتگی گفتگو­های قرآنی می­پردازد که دهها مخاطب مشتاق این جلسات با توجه به تاکید آقای عسگری که از تحصیلات عالیه نیز برخوردارند باعث پرشکوه تر شدن جلسات هم اندیشی قرآنی چندین ساله شده­اند. با توجه به پیشینه مکتب­ القران رسالت و تجربه برگزاری جلسات گفتگو و پرسش و پاسخ و هم اندیشی، این موسسه را بر آن داشته تا با تشکیل کمیته پژوهش و کارگروهای پژوهشی با محوریت قرآن مجید و معارف قرآنی جهت سامان بخشیدن به پژوهشها و آماده سازی آنها برای ارائه در محافل علمی و پژوهشی حرکت کند. که این حرکت با لطف خداوند متعال و شرکت قرآن پژوهان وهمکاری اساتید محترم دانشگاههای علوم قرآنی و حوزه با مکتب القران رسالت مسیر صعودی خود را پیش گرفته است و ما امید این را داریم که افتخارات مکتب القرآن رسالت را در جوامع علمی و پژوهشی به ثبت برسانیم. در پایان با توجه به فضای مذهبی و معنوی شهرستان نظرآباد شایسته است موسسات قرآنی در جهت تعالی ترویج فرهنگ و معارف قرآنی همگام و هم اندیش باشند.


نوشته شده در  جمعه 88/2/4ساعت  7:52 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 اشاره: نوشته زیر چکیده انگلیسی کتاب «روستای ایستا» تالیف حسین عسکری است که در بخش پایانی آن کتاب درج شده است. متن فارسی این چکیده در بخش مطالب پیشین این وب نوشت ذیل عنوان «منطقه طالقان» آمده است. ضمن درج این برگردان از مترجم کوشای آن آقای عادل نورزاده (فرهنگی و کارشناس ارشد آموزش زبان انگلیسی) صمیمانه سپاسگزارم. کتاب روستای ایستا آخرین مراحل آماده سازی برای چاپ را می گذراند.

 

AHL-E-TAVAGHOF

(THOSE AGAINST CHANGE)

A Study on the Followers

of Mirza Sadegh Tabrizi in Taleghan

BY: HOSSEIN ASKARI

In an area called Teleghan – a suburb of Tehran Province – lives a Turkish- speaking tribe who mysteriously avoid the public; therefore, very people are allowed into their homes. Moreover, they avoid using any type of manifestations of modern civilization and technology. Thus, with this secluded and monastic life, they have had a number of rumors and eccentric remarks dispersed around them. Meanwhile, natives of Taleghan, unaware of their origin as well as their aims and principles, sometimes name this group as Followers of Esmaeil (Esmaelis) and of course occasionally consider them as “World-Relinquishing Dervishes” who eagerly await the emerging of their missing Imam Mahdi (the last Imam of Shiites).

As a matter of fact, this tribe are the followers of Ayatollah Mirza Sadegh Mojtahed Tabrizi who was one of the famous clerics living in the era of Constitutional Revolution (1905). Inspired by his religious ideas, this group has chosen to lead such a bizarre life within this age of modernity. They are thought to be a clan of Esna Ashari (twelve-Imam) Shiites, who have remained faithful to this ideology by following a traditionalist Islamic jurist (Faghih). Hence, "Ahl-e-Tavaghof" (Those against Changes) seems probably an appropriate title for such people.

Mirza Sadegh Tabrizi (died in 1922) is one of those Islamic jurists who put a good deal of emphasis both theoretically and practically on the methodology of absolute elimination of modernized thought as well as its achievements. Accordingly, until the end of his life, the cleric did give fatwas against any kind of the possible permission of the exploitation of technological tools and modern affairs. He believed that government, the legislator and executor of laws, belongs basically to God, then to His Prophet (Muhammad), and eventually to twelve Imams of Shiites. During the absence period of the twelfth Imam secular governments, in his opinion, are deemed as “usurpers” since they have already usurped the position of the Saints and more importantly of the divine governor. He also contended that the secular modern legislation system advocated by constitutionalists, despite its philosophy and principles, was in contradiction with Islamic Law (Fiqh). As a result, the first cannot be extracted from the content of the latter.

Based on these beliefs, the followers of Mirza Sadegh argue that this is now “the end of times”, which has begun since a century ago i.e., the period of Constitution. Hossein Gholi Ziaee (a current member of this group) would go to Taleghan before the Islamic Revolution (1979), as he believes he was in search of some special men from Taleghan who would, according to Islamic narratives and maxims, be well-known helpers of their last Imam. Nevertheless, when he found none of them, he decided to purchase some land there and then in order to establish a form of anticipation-based life for the appearance of their Imam. And so he did. they have been living in Taleghan, a quarter of Savojbolagh in the west of Tehran, since 1990.

The tribe under his guidance own no identification; therefore, they are not incorporated into the population census of Iran, nor do they exploit any tools of modern welfare equipment such as pipe water, gas, electricity, telephone, television, hygiene, education, coupon etc. In short, they enjoy an entirely traditional life spending their nights by the light of only a lantern, of course.


نوشته شده در  پنج شنبه 88/2/3ساعت  7:0 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

اشاره: نوشته زیر چکیده عربی کتاب «روستای ایستا» تالیف حسین عسکری است که در بخش پایانی آن کتاب درج است. متن فارسی این چکیده در بخش مطالب پیشین این وب نوشت ذیل عنوان «منطقه طالقان» آمده است. ضمن درج این برگردان از مترجم کوشای آن آقای صلاح عبید (مترجم عراقی مقیم شهر قم) صمیمانه سپاسگزارم. کتاب روستای ایستا آخرین مراحل آماده سازی برای چاپ را می گذراند.

أهل التوقّف

بحث عن أصحاب المیرزا صادق المجتهد التبریزی فی طالقان

فی مدینه طالقان التابعه لمحافظه طهران یقیم قوم ترکی بنحو عجیب، بعیدون عن الناس، و لا یسمحون لأحد منهم بالدخول إلی منازلهم و یتجنّبون أی نوع من مظاهر التحضّر و التقدّم التکنولوجمیرزا صادق تبریزی پیشوای اهل توقف طالقانی. و لهذا الطوق من العزله و الرهبانیه تناثرت حولهم شائعات و کلمات عجیبه؛ لانّ أهالی طالقان لایعرفون من أین قدموا؟ و ما هی متبنیاتهم المذهبیه و الفکریه؟ فینسبونهم حینا" إلی الإسماعیلیه، و حینا" آخر إلی الصوفیه عازفین عن الدنیا و یترقّبون ظهور الإمام المهدی آخر ائمه الشیعه علیه و علیهم السلام أجمعین و فی الحقیقه أنّ هذه الفرقه من أصحاب آیه ا... المیرزا صادق المجتهد التبریزی أحد رجال الدین المشهورین فی زمن الثوره الدستوریه، و هم یقتفون تعالیمه الدینیه و یعیشون هذه الحیاه العجیبه فی زمن تسود فیه التکنولوجیا الحدیثه، ثلّه من الشیعه الاثنی عشریه باقیه علی تقلید فقیه قدیم، و لعلّه من أجل ذلک أطلق علیهم اسم «أهل التوقّف».

و المیرزا صادق التبریزی (م 1351ق =1311ش) واحد من الفقهاء الذین یؤکّدون بشدّه و بنحو نظری و عملی علی أسلوب الطرد المطلق للفکر التجدّدی و معطیاته، و قد أفتی بعدم جواز الاستفاده من الوسائل التکنولوجیه و الأمور المستحدثه المتطوّره الی آخر عمره، و یعتقد أنّ الحکومه المشرّعه للقوانین المنفّذه لها لله تعالی، ثم لرسوله، وانتقل إلی الائمه الاثنی عشر علیهم السلام، و الحکومات العرفیه فی زمن غیبه إمام الشیعه الثانی عشر غاصبة للحکم؛ لأنّها اغتصبت مقام المعصوم و الحاکم الالهی.  و یری کذلک أنّ تشریع النظام العرفی الجدید الذی دعا إلیه مؤیّدوا الثوره الدستوریه بجمیع أصوله و فلسفته یتعارض مع النظام الحقوقی و الفقهی الدینی بنحو أساسی، و لایمکن استخراج الأوّل من الثانی. و طبقا" لتلک التعالیم یعتقد أصحاب المیرزا صادق أنّ هذا العهد هو آخرالزمان، و شرع من بدایه عصر الثوره الدستوریه قبل قرن تقریبا". و قد نزح الزعیم الفعلی لأهل التوقف حسین قلی ضیائی إلی طالقان قبل أعوام من انتصار الثوره الإسلامیه فی ایران، و هو دائب البحث - کما یقول - عن الرجال الطالقانیین الذین أشارت إلیهم الروایات و الأحادیث الإسلامیه و یعدون من الأصحاب المعروفین للإمام المهدی علیه السلام، و لکنّه حینما لم یعثر علی أحد منهم اشتری عدّه أراض و عاش حیاه انتظار الموعود فی طالقان منذ سنه 1369ش.  و الجماعه الذین یعیشون تحت قیادتة لایملکون جنسیه إیرانیه، و لا یحسبون من نفوس إیران، و لا یستخدمون وسائل الحیاه الترفیهیه الحدیثه من شبکات المیاه و الغاز و الکهرباء و الهاتف و الصحافه و التلفزیون و الخدمات الصحیه و التعلیمیه و بطاقات التموین و غیرها، إنّهم یعیشون حیاه تقلیدیه قدیمه من جمیع الجوانب، و یطوون ظلام اللیالی بنور الفوانیس.


نوشته شده در  پنج شنبه 88/2/3ساعت  6:1 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

<   <<   156   157   158   159   160   >>   >

فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
مثال مهدی مهریزی از اهل توقف طالقان
کوتاه نوشته های حسین عسکری در کانال تلگرامی البرزپژوهی - 6
مطالب کانال تلگرامی البرز پژوهی درباره روستای ایستای طالقان - 11
مطالب کانال تلگرامی البرز پژوهی درباره روستای ایستای طالقان - 10
مطالب کانال تلگرامی البرز پژوهی درباره روستای ایستای طالقان - 9
مطالب کانال تلگرامی البرز پژوهی درباره روستای ایستای طالقان - 8
درباره پیوندهای فرهنگی و تاریخی استان های قزوین و البرز
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]