چرا با تغییر نام موافقم
حسین کیا
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی و مدرس دانشگاه
موضوع اسم و مسائل مربوط به آن امری است جذاب و دیرین و همزاد بشر، چنانکه در قصه آفرینش آدم نیز یکی از دلایل برتری آدم بر فرشتگان آگاهی آدم از اسمایی بود که خداوند بدو آموخته بود. بی گمان بخش عمده ای از موجودیت و هویت فرهنگی و اجتماعی هر شخص و مکانی در گرو نامی است که بر آن نهاده می شود و عدم تناسب و هماهنگی میان اسم و مسمّا باعث بروز مشکلاتی خواهد شد چنانکه برای ما با نام شهرستانمان ایجاد شده است. به قطع و یقین می توان گفت همگان به نام خود و نام اشیا و اماکن اطراف خود اهمیت داده به آن توجه و حساسیت نشان می دهند و ضرورت انتخاب نام زیبا و برازنده برای هر شخص و مکان بدیهی تر از آن است که بخواهیم دلیلی برای آن اقامه کنیم. به عقیده من نام شهرستان نظرآباد زیبنده و برازنده و در بر گیرنده مجموعه ویژگی های چشمگیر و متنوع این شهرستان نیست و مصداق دقیقی است برای اسم بی مسمّا. اگر به ویژگی های بارز این شهرستان نگاهی گذرا نیز بیندازیم در خواهیم یافت که نامی نامتناسب بر آن نهاده شده و این ظلمی است آشکار در حق مردم این شهرستان. اما این ویژگی ها که به نظرم هر کدام از آنها به تنهایی می تواند دلیل موجهی برای نام جدید برای شهرستان و البته مایه مباهات و تفاخر باشد، چیست؟
آنچه در نگاه اول به هر سرزمینی به چشم می آید چشم انداز طبیعی و اقلیمی آن میحط است. خوشبختانه شهرستان نظرآباد با توجه به موقعیت جغرافیایی آن که از آب و هوایی معتدل و زمینی حاصلخیز سود می برد همیشه از موهبت الهی باران برخوردار بوده و همین باعث شده شاهد دشت های سرسبز و درختان و باغ های انبوه و زیبایی در منطقه باشیم که یکی از ویژگی های بارز و اصلی منطقه به شمار می آید. به طور طبیعی و البته منطقی این خاصیت اقلیمی باعث رونق و گسترش کشاورزی شده که به عقیده من عنصر غالب و اصلی شهرستان است و با نگاهی به نام خانوادگی ساکنان قدیمی منطقه مانند خرمن بیز، کشت پور، اصل فلاح و ... که در اکثر آنها عنصری از عناصر کشاورزی وجود دارد این امر قابل اثبات است.
ویژگی مهم شهرستان که تا چندی پیش نامکشوف بود و در این چند سال به همت باستان شناسان نقاب از چهره گشوده قدمت تاریخی شهرستان و کشف منطقه باستانی موسوم به تپه ازبکی است که نه تنها افتخاری برای شهرستان بل مایه تفاخر تمامی ایران زمین است. علاوه بر این قدمت روستاهایی همچون نجم آباد، نوکند، تنکمان، فیروز آباد و ... حکایت از دیرینگی این مرز و بوم دارد. گرایش شدید مذهبی مردم شهرستان نیز از ویژگی های قابل اعتنای این منطقه محسوب می شود. وجود چهره های بر جسته ای همچون آیت الله نجم آبادی و آیت الله قارپوزآبادی و علاقه مردم به انجام شعائر و مراسم های مذهبی شاهدان صدقی بر این مدعایند. ویژگی دیگر قابل ذکر شهرستان تکلّم اکثر ساکنان شهرستان به زبان آذری است. وجه صنعتی و امنیت اجتماعی شهرستان نیز از ویژگی های در خور اعتنا و قابل ذکر در این منطقه هستند.
به نظرم موارد مذکور اهم ویژگی های شهرستان محسوب می شوند هر چند می توان مواردی دیگر نیز بر آنها افزود. اما هیچ کدام از موارد یاد شده نیز در نام این شهرستان لحاظ نشده است و متأسفانه این نام هیچ بار فرهنگی و اجتماعی ندارد و تا آنجا که اطلاع دارم در هیچ یک از کتب تاریخی و جغرافیایی نامی از آن ذکر نشده است. علاوه بر این امروزه پسوند آباد در اسامی اماکن افاده معنی روستا و آبادی می کند حال آنکه سخن از شهرستانی بزرگ و شهری چون نظرآباد است. به هر حال تمام تلاشی که تاکنون برای یافتن وجه تسمیه این شهرستان شده ره به جایی نبرده و دلیلی قانع کننده نیز برای حفظ نام فعلی ارائه نشده است. با توجه به مطالب گفته شده پسندیده و البته ضروری می نماید که نامی در خورد و زیبنده این شهرستان با تمام ویژگی های خاص آن انتخاب شود.
هم موافقم هم مخالف!
مهرداد کورش نیا
نویسنده و کارگردان تئاتر
درخصوص تغیر نام شهرستان نظرآباد که نامش را از شهر نظرآباد وام گرفته چند صباحی است که بحث در بین موافقان و مخالفان تغییر این نام درگرفته است و چون بحث تغییر نام نظرآباد در میان است و نام نظرآباد در حال حاضر هم بروی شهر و هم بروی شهرستان قرار دارد باید تغییر نام این مکان را با دلایل متقن و مختلفی مورد بررسی قرار داد نه حذف اسم نظرآباد با سلیقه و نظر شخصی افراد. از این رو من دلایل خود را در دو بخش موافقم و مخالفم مطرح می کنم باشد که مفید و موثر در این موضوع باشد.
با تغییر نام شهر نظرآباد مخالفم: چرا به نام احتیاج داریم؟ برای هویت بخشیدن؟ برای شناسایی؟ برای معرفی؟ و... نظرآباد را از وقتی می شناسیم با این نام به ما معرفی شده. هویت و گذشته این شهر با این نام عجین است و در تمام مکتوبات و اسناد و یادها با این نام حک و ثبت شده. حال چرا باید نامش را تغییر داد ؟ دوستی می گفت چون اینجا وقتی از روستا به شهر تبدیل شد و رو به پیشرفت قرار گرفت این نام تداعی کننده یک روستاست تا شهر و بازدارنده است برای پیشرفت شهر. مزید اطلاع دوستان این چنینی باید عرض کنم در هیچ جای دنیا برای پیشرفت و توسعه و آبادانی و ترقی با تغییر نام اتفاق نیفتاده بلکه با تغیرات بنیادین مانند فرهنگ سازی برای ارتقا مدنیت و شهر وندی. توسعه اقتصادی شهر. پاکیزگی و نظام مندی قوانین شهر و بخصوص حضور شهروندان آگاه و فرهیخته به هویت و روند رو به رشد یک منطقه کمک می کند . اگر پسوند « آباد» نشانه دهات و فضای غیر مدرن و بی کلاس ... است پس چطور منطقه جنت آباد و سعادت آباد و دارآباد در شمال شهر تهران جزو گران ترین و با کلاس ترین مناطق تهران محسوب می شود و کسی به فکر تغییر نام این مناطق نیفتاده آنهم برای توسعه و پیشرفت و جذب آدمهای متمول بیشتر!!! حتی یوسف آباد و عباس آباد که این آخری حتی استانداری و فرمانداری تهران که متولی تغییر نامند را هم در خود جا داده و از طرفی فکر می کنید با تغییر نام یافت آباد به الاهیه و زعفرانیه شاهد تحول و پیشرفت و رفاه و هجوم سرمایه گذران یافت آباد پیشین خواهیم بود.
باید یادمان باشد با عوض کردن نام ژیان به بنز هیچ تغییری در طراحی بدنه، قدرت موتور ، سیستم ایمنی و طراحی داخلی ژیان ایجاد نمی شود و حتی یک ریال به قیمت این ماشین افزوده نمی شود فقط امکانی برای تولید جوک ها و بهانه های استهزا آمیز مخالفان ایجاد می شود. برای توسعه و پیشرفت، ما نیاز به چیز های دیگری داریم که باید درباره آن نداشته ها بحث کنیم و در جستجوی آنها باشیم نه در حذف و تغییر هویت و پیشینه یک منطقه به بهانه توسعه و پیشرفت. و باز یادآوری می کنم در هیچ جای دنیا رسم نیست برای پیشرفت و توسعه نام شهر یا روستای را تغییر دهند و یک شبه دچار پیشرفت شوند مانند آن دسته از تازه به دوران رسیده های که دیروز نامشان را فریدون و ابراهیم و سلیمان انتخاب کرده اند و امروز برای پرهیز از اُمل جلوه کردن نام شان را فری و ابی و سولی صدا می کنند.
با تغییر نام شهرستان موافقم : شهر نظرآباد از بدو پیدایش (یک روستای کوچک تا مرحله شهر یکصد هزار نفری) نام خود را داشت اما شهرستان نظرآباد در چند سال اخیر متولد شد و چون نامی نداشت نام مرکز آن را برویش گذاشتند مانند سنّت بعضی از مردان ایرانی در گذشته که وقتی اولین پسرشان بدنیا می آمد همسرشان را با نام پسر صدا می کردند... به هر حال شهرستانی متولد شده که جغرافیای آن فراتر از یک شهر است و تاریخ و هویت و پیشینه این شهرستان فقط به نظرآباد خلاصه نمی شود؛ از نجم آباد با آن پیشینه و تاریخچه و حوزه علمیه و آیت الله نجم آبادی گرفته تا تنکمان و تحصیل کرده هایش و احمدآباد و تپه ازبکی و قریه ها و امام زاده ها و....
انصاف و رفتار صحیح این است که اولا" ما باید نامی برای این شهرستان جوان در تقسیمات کشوری پیشنهاد دهیم که مقبولیت و جامعیتی داشته باشد که مبادا چند صباحی دیگر باز وقت و انرژی و هزینه جوانان و مسئولان این شهرستان برای ناکارآمد بودن این نام صرف تغییر مجدد آن شود: الف) نامی که معرّف هویت فرهنگی، تاریخی و اجتماعی منطقه باشد. ب) نامی که معرّف ویژگی های جغرافیایی منطقه باشد. ج)این نام تداعی کننده کل منطقه باشد نه بخشی از شهرستان. د) نامی که به لحاظ آوا و بیان، صوت مناسبی داشته باشد. ترجیحا" از نام های با سیلاب کمتر (مانند رشت یک سیلابی، کرج دو سیلابی در مقابل نظرآباد که چهار سیلابی است) استفاده کنیم. به عنوان مثال یک پیشنهاد می تواند نامی مانند «مهردشت» باشد که از طرفی تاکید بر روی دشتی بودن جغرافیای این شهرستان دارد و از طرفی واژه مهر نشانه ای دیگر برای عطوفت و همدلی مردم این دشت است که در در سالیان اخیر میزبان اقوام مختلفی در کنار هم بوده است و البته دو سیلاب هم بیشتر ندارد.
مبانی زبان شناختی واژه گزینی درست
عادل نورزاده
کارشناس ارشد آموزش زبان انگلیسی
بدون تردید، گزینش یک واژه خوب و با مسمّا برای هر پدیده ای و به ویژه برای نام یک شهرستان از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است، زیرا که آن واژه باید بیانگر ابعاد گوناگون آن شهرستان از نظر ویژگی های فرهنگی ،تاریخی، اقلیمی، جغرافیایی و موارد دیگر باشد. اما از نظر زبان شناسان، علاوه بر این موارد، یک واژه مناسب واژه ای است که ویژگی های دیگری هم دارد.
اولا" آن واژه، از نظر تلفظ و نحوه ادای آن باید آسان باشد. مثلا" بهتر است که آن واژه دارای سیلاب ها یا بخش های کمتر یعنی یک، دو یا حداکثر سه بخش باشد. برای نمونه، بیشتر شهرهای بزرگ ایران مانند تهران، تبریز، شیراز، مشهد، اهواز، ایلام، ساری، سمنان، زنجان، یاسوج و... دارای دو سیلاب و شهرهایی مثل رشت، قم، لار، یزد، ری، خوی، شوش و بم دارای یک بخش هستند. این مثال ها حاکی از کم بودن تعداد سیلاب های نام شهرها و آسان بودن تلفظ آنها است. ثانیا" معنای صریح (denotative) آن اسم باید روشن و شفاف باشد. به عبارت دیگر آن معنایی که در فرهنگ لغت زبان مورد نظر آمده است، به سهولت برای شنونده و بیننده قابل درک و فهم باشد. ثالثا" آن واژه باید دارای معنای ضمنی ((connatative باشد. منظور از معنای ضمنی یک کلمه عبارت است از تصورات، ایده ها و احساسات و عواطفی که همراه آن واژه تداعی می شود. به عنوان مثال در زبان انگلیسی هر دو کلمه skinny و slender از نظر معنای صریح، معنای مشابه یعنی «لاغر» دارند. اما در معنای ضمنی متفاوت هستند.skinny (لاغر مردنی) تداعی کننده معنای منفی است ولی slender (لاغر زیبا) بار معنایی مثبت را به دنبال خود دارد.
بنابراین در انتخاب نام شهرستان باید دقت لازم را داشت که آن واژه دارای تلفظ آسان، سیلاب کمتر، معنای صریح خوب و نهایتا" تداعی کننده احساسات و عواطف مناسب که در شأن نام آن شهرستان و ساکنان آن باشد. با در نظر گرفتن این مؤلفه های زبان شناختی احتمال می رود که واژه برگزیده بتواند در کوتاه مدت در وهله اول در سطح شهرستان و به دنبال آن در سطح کشور جای خود را پیدا کرده و بالاخره بر شناخته شدن شهرستان نظرآباد کمک کند.
نام نظرآباد و اندیشه تغییر
اسماعیل آل احمد
قرآن پژوه مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآن حوزه علمیه قم
و مدیر موسسه رخسار قرآن شهرستان نظرآباد
در آموزه های قرآن، تغییرات اقوام در هر بعدی، وقتی صورت می گیرد که خود آن قوم آن را بیاغازند. (1) بی شک از آنجایی که قرآن، کتاب هدایت است بالطبع، مراد اصلی آن از تغییر، آن تغییرهایی است که مقوله هدایت آدمیان را عهده دار است اما قرآن فقط در این مقوله صرف، کارکرد ندارد و می توان و باید در همه مقولات حیات آدمی از آن الگو گرفت. آنچه در فرهنگ امروزین ما در پرده های غفلت پوشانده شده، نام هایی است که بر افراد و اشیا و مکان های اطراف خود می نهیم. نام از چنان اهمیتی برخوردار است که در آموزه های خاندان پاک قرآن - حضرات معصومین علیهم السلام- یکی از حقوق فرزندان بر والدین، تعیین نام نیک برشمرده است.(2) ارتباط نام ها با ما آدمیان می باید ارتباطی دو سویه باشد؛ اثرگذاری و اثرپذیری و این مهم در زندگی نمی تواند و نباید نادیده انگاشته شود. در نهادن نام، حکمت هایی عمیق نهفته است که بر ارباب فضلیت و فرهنگ پوشیده نیست.
چندی است که مردانی از مدیران و فرهیختگان شهرستان ما درصدد تغییر نام شهرستان نظرآباد هستند و این قلم در امتداد همین دغدغه درصدد اندیشیدن به مطالبی است از جمله: 1- آنچه در نام نهادن جدید باید بسیار جدّی تلقی شود این است که نام جدید نباید گسستی بین امروز و دیروز و پریروز این دیار ایجاد کند. اگر چنین شود مردمان فردای این دیار در یافتن هویت کهن خویش متحیّر می شوند همان تحیّری که بسیاری از انسان های بی هویت امروز را در منجلاب بی آیندگی فرو برده؛ آینده ای که بی این پشتوانه عظیم کهن خانه ای بنا شده بر آب است بی ریشه و پی. پیشنهاد تعیین نامی که غیر از نام نظرآباد باشد پیشنهاد خوبی است به این صورت که نام شهر غیر از نام شهرستان باشد مثل هشتگرد و ساوجبلاغ. 2- قطعا" این نام باید حاوی پیامی برخاسته از این دیار و پیشینه کهن آن باشد و به قول قدیمی ها اسم باید با مسمّا باشد. در این شهر، نام رجالی بزرگ در علم و صنعت می درخشد؛ روزگار این شهر، روزگاری سرشار از حضور درخت و سبزه و طبیعت دلگشا است؛ بر دامان این دیار، آثار باستانی فاخری که آبرویی بین المللی دارند زینت بسته اند. 3- این نام از زیبایی و شیوایی آوایی و خوشامد اهالی هم اگر بهره ای کامل نداشته باشد با بی مهری اهالی روبرو شده و طرد می شود و اگر نشود در طول زمانی بس دراز پذیرفته خواهد شد و این یعنی هزینه ای بس کلان اما بی نتیجه یا کم نتیجه.
حال که کار تغییر نام شهرستان به دست افرادی این کاره سپرده شده خوب است که با وسواس تمام، نامی هنرمندانه و مردم پسند و با مسمّا بر این دیار زیبا و نیک بر گزینیم. ان شاءالله
پانوشت ها: 1. قرآن کریم، آیه 52 سوره انفال و آیه 11 سوره رعد/2. کلمات قصار شماره 403 نهج البلاغه حضرت امیر علیه السلام.
دلایل باستان شناختی تغییر نام
ذکرالله زنجانی
کارشناس ارشد باستان شناسی و عضو هئیت کاوش در محوطه ازبکی
درباره تغییر نام هر شهر یا شهرستان، مقوله های مختلفی از جمله مسائل تاریخی، مذهبی، جغرافیایی و… تأثیرگذار هستند. در این نوشتار سعی شده است بیشتر مسائل مذکور با چشمی تیزبین و با استفاده از چشم اندازهای موجود در سطح شهرستان که جلودار بوده و می توانند تأثیری شگرف و اثربخشی داشته باشند بحث گردد. اگر ساکنان خواسته باشند آماری بدست بیاورند، اصالت و قومیت می تواند همسو با انگیزه های دیگر مؤثر واقع گردد. از آنجایی که غربی ترین شهرستان استان تهران با وسعتی مناسب به شکل هندسی می باشد و با توجه به اینکه دشت صاف و سرسبز این منطقه محوطه ها و مکان های باستانیّ، ابنیه تاریخی و فرهنگی بسیار جذاب و زیبایی را در خود جای داده است و قدمت محوطه های تاریخی این ناحیه با تنوع عالی با استناد به داده های فرهنگی و حفریات باستان شناسی به هزاره های دور، حدودا" هشت هزار سال قبل اشاره می کند و بررسی های انجام شده در این پهندشت، نشان از این دارد که انسان های ساکن در این منطقه با نقاط مختلف جهان باستان ارتباط داشته اند.
این شهرستان تازه تأسیس بیش از 50 اثر تاریخی و باستانی را در خود جای داده است: محوطه باستانی ازبکی با تپه های گوموش، مارال، جیران، تپه باستانی گازرسنگ، تینال تپه، تپه های قزل حصار، خرم آباد... و آثاری چون قلعه های تاریخی، یخچال ها، امام زادگان شریف، آسیاب ها، حمام های قدیمی که از نظر تاریخی، از آنها اطلاعات دقیقی در دست نیست، بجز اطلاعاتی که مربوط به حفاری های باستان شناختی در محوطه ازبکی و بررسی های باستان شناسی نگارنده و همچنین کارشناسان میراث فرهنگی در دست می باشد. از داده های فرهنگی باارزش می توان به شهر و قلعه تاریخی مربوط به حدودا" سه هزار سال پیش که آثار معماری ارزشمندی را از گذشتگان به یادگار داریم و یکی از قدیمی ترین خشت های دست ساز بشر که در حال حاضر در موزه بین المللی سازمان ملل متحد نگهداری می شود اشاره نمود. از آثار دیگر می توان به قطعات شکسته لوحه های آغاز عیلامی، معبد رنگین، ملات ساروج (ساروج ملاتی است که از ترکیب موادی چون آهک،شیر، تخم مرغ، خاکستر و… تشکیل می شود) اشاره کرد. بر طبق بررسی های بعمل آمده و با توجه به سفالینه های تاریخی در شکل، رنگ و تزئینات مختلف از محوطه های تاریخی از دشت نظرآباد که حد واسط بین دشت قزوین و ری می باشد و همچنین نتیجه حفریات باستانی، ارتباط ساکنان با مناطق همجوار و دوردست را به اثبات می رساند.
همچنانکه نقوش حیوانی و گیاهی بر روی سفالینه های این شهرستان، موجودیت و سرسبزی این شهرستان را در دوران باستان هویدا می نماید. این شهرستان با داشتن مکان ها و محوطه های تاریخی و نیز داده های فرهنگی بسیار زیبا و دیدنی و همچنین چشم انداز طبیعی، توانایی آن را دارد که در لیست شهرهای باستانی و نامی کشور قرار بگیرد. آیا به نظر نمی رسد که نام شهرستان و حتّی شهر، نامی زیبا، جذاب و برگرفته از اسامی تاریخی، فرهنگی و باستانی باشد؟ با توجه به گذشته و تاریخ کهن این شهرستان می توان موجبات جذب توریست و جهانگردان را در این منطقه فراهم آورد که همّت والای مسئولان را می طلبد. امید آن می رود که در سطح شهرستان نظرآباد پارک موزه ای احداث شود و دگرباره حفاری های باستان شناختی رونق گرفته و از همه مهمتر اسمی با مسما انتخاب شود که برای آیندگان به یادگار بماند.
ویژگی های جغرافیایی شهرستان نظرآباد
نامی برای تمام فصول
علیرضا عزیزی
کارشناس ارشد جغرافیا
در خصوص اهمیت نام در جغرافیا و فرهنگ ملل سخن بسیار است. بشر از زمانی که با مکان سر و کار داشته لزوم شناسایی و نامگذاری مکان ها را دریافته است. چرا که نامگذاری سبب می شود که اولا" مکان های مختلف شناسایی شوند و ثانیا" مکان های مختلف از یکدیگر تمیز داده شوند. در واقع این اسامی جغرافیایی هستند که به مکان های مختلف هویت و شخصیت می دهند. بی تردید یکی از مناسب ترین وسایل شناخت اوضاع فرهنگی، اجتماعی ، اقتصادی، تاریخی و جغرافیایی یک منطقه در عین حال پیچیده ترین وسایل شناخت آن جامعه مسئله نام و وجه تسمیه مناطق جغرافیایی می باشد چرا که بررسی صحیح وجه تسمیه شهرها از طرفی می تواند به روشن شدن وضعیت تاریخی، فرهنگی و جغرافیایی کمک شایان کند و تعبیر اشتباه می تواند سبب گمراهی گردد. لذا با توجه به موارد فوق ضرورت دارد ویژگی ها و خصوصیات شهرستان نظرآباد به عنوان یک مکان جغرافیایی بیان شود تا سنخیت نام آن مشخص شود.
شهرستان نظرآباد یکی از شهرستان های سیزده گانه استان تهران است. این شهرستان در واقع تازه تأسیس اما از نظر تاریخی و سابقه سکونت، کهن ترین شهرستان استان تهران می باشد. شهرستان نظرآباد با وسعت 576 کیلومتر مربع که موقعیت جغرافیایی از 35درجه و 47دقیقه در جنوبی ترین نقطه شروع و تا عرض 31درجه و 1 دقیقه شمالی امتداد دارد و طول جغرافیایی آن نیز از 50 درجه و 15 دقیقه در شرق شروع و تا 50 درجه و 41 دقیقه در غرب امتداد دارد. این شهرستان از شمال و شرق به شهرستان ساوجبلاغ از جنوب به اشتهارد شهرستان کرج و از غرب به شهرستان آبیک قزوین محدود می گردد و در واقع غربی ترین شهرستان استان و دروازه ورود به تهران از نواحی غرب و شمال غرب کشور است.
از نظر توپوگرافی، این شهرستان دارای زمین های نسبتا" صاف و هموار است که حداقل اختلاف ارتفاع و ناهمواری در آن مشاهده می شود. حداکثر ارتفاع در این شهرستان در نواحی شمالی این شهرستان «نواحی اطراف مسجد فخرایران» 1305 متر و حداقل ارتفاع 1162 متر در نواحی شرقی نجم آباد مشاهده می شود که 143 متر اختلاف ارتفاع بین نواحی شمالی و جنوبی شهرستان وجود دارد که با توجه به فاصله افقی بین این دو نقطه، شیب کلّی و عمومی این شهرستان 5 درصد است که زمینه هر گونه فعالیت را در این شهرستان فراهم می کند و زمینه اجرای پروژه های عمرانی بدون هیچ محدودیتی قابل اجرا می باشد.
وضعیت اقلیمی این منطقه نیز تحت تأثیر چند عامل قرار دارد که مهمترین عامل تأثیرگذار در آب و هوای این منطقه بادهای غربی است که عمده ترین عامل بارش در شهرستان می باشد و عامل دیگر نسیم کوه به دشت است که این باد به ویژه در فصول سرد سال از کوه های نواحی شمالی «دامنه جنوبی کوه های طالقان» به سمت این شهرستان وزش می کند و آب و هوای منطقه را تحت تأثیر خود قرار می دهد. باد دیگر باد محلّی «راز» است که در فصول تابستان از نواحی جنوب شرقی شهرستان وارد منطقه شده و موجب افزایش محسوس دما در فصول گرم سال می شود . بررسی خاک شهرستان نشان می دهد که عمده خاک های این شهرستان رسوبات دانه درشت و دانه ریزی هستند که طی دوران مختلف زمین شناسی و دوره پر باران از مناطق مرتفع شمالی شهرستان شسته و در مناطق جنوبی رسوبگذاری شده اند که با حرکت از شمال به جنوب اغلب رسوبات از دانه درشت به دانه ریز تبدیل می گردند و خاک بسیار مناسبی از نظر جنس و عمق خاک برای کشاورزی فراهم می نماید.
عمده ترین منابع آبی این شهرستان از آب های زیر زمینی تأمین می شود که در دوره های گذشته به شکل چاه های دستی و نیمه عمیق و قنات «کاریز» از آنها بهره برداری می شد که در سال های اخیر به شکل چاه های عمیق و نیمه عمیق از آنها استفاده می شود و منابع آب سطحی شهرستان امتداد رودهای کردان، خور و سیفدارک، هیو و شلمزار و عرب آباد و رودخانه چمبورک است که همگی آنها در محدوده شهرستان ساوجبلاغ هستند و در فصول پر آبی جریان آب این رودخانه ها وارد این منطقه شده و با توجه به شیب کلّی و عمومی شمالی- جنوبی امتداد پیدا می کند و در همان بخش شمالی شهرستان ناپدید می شود و از این میان تنها آب رودخانه کردان است که در فصول پر آبی امتداد آب این رودخانه با جهت شمال شرقی - جنوب غربی امتداد پیدا می کند و به رودخانه خررود که در سمت جنوب غرب شهرستان قرار دارد و با هم رودخانه شور را تشکیل می دهند که در منتهی الیه جنوبی شهرستان امتداد پیدا می کند و از شهرستان خارج می شود.
بررسی وضعیت جمعیت طبق آمارگیری رسمی سال 1385 نشان می دهد که این شهرستان 128725 نفر جمعیت دارد که از این تعداد 97722 نفر «76درصد» در تنها نقطه شهری شهرستان یعنی شهر نظرآباد و مابقی 31003 نفر در نقاط روستایی که در 44 روستای دارای سکنه این شهرستان سکونت دارند. البته در سال اخیر تنکمان تبدیل به نقطه شهری شده که باید جمعیت آن از نقاط روستایی کسر گردد. شهر نظرآباد تنها نقطه شهری شهرستان است که در ابتدا با احداث کارخانه مقدم در سال 1337 و پس از آن با آغاز روند مهاجرت ها به ویژه در چند دهه اخیر به سرعت رشد نمود و باغات و زمین های کشاورزی و روستاهای اطراف خود یعنی محمدآباد، علی آباد، سیدجمال الدین، صالح آباد را در خود بلعیده و به صورت افقی در تمامی جهات جغرافیایی توسعه پیدا کرده و در حال حاضر نیز فضاهای خالی بین این نقاط را پر نموده و با افزایش شعاع این شهر، روستاهای دیگر در معرض تهدید این شهر قرار گرفته است که همه این عوامل شهر نظرآباد را به یک شهر نسبتا" بزرگ صدهزار نفری تبدیل کرده است.
روستاهای شهرستان نیز از ویژگی های توپوگرافی شهرستان تبعیت می کند چرا که نگاهی به پراکندگی روستاهای شهرستان نشان می دهد که اغلب روستاها به صورت نسبتا" متعادل و به صورت فضایی در سطح شهرستان پراکنده شده اند و رابطه این نقاط روستایی با شهرها نیز در حال حاضر از عامل راه های ارتباطی تبعیت می کند چرا که اغلب روستاهای دهستان احمدآباد با شهر آبیک، بخش تنکمان با هشتگرد و نظرآباد و دهستان نجم آباد با شهر نظرآباد ارتباط دارند که در حال حاضر با گسترش و تعریض راه های ارتباطی تلاش بر این است که ارتباط این نقاط با مرکز شهرستان برقرار شود تا مرکز شهرستان حوزه نفوذ گسترده ای داشته باشد. شهر نظرآباد با توجه به غالب بودن جمعیت این شهر مسائل اجتماعی شهرستان را تحت تأثیر خود قرار داده است. نگاهی به مبدأ مهاجرت های ساکنان این شهر نشان می دهد که غالب مهاجرین از استان های آذربایجان شرقی، زنجان، اردبیل، قزوین، همدان، گیلان، کردستان و کرمانشاه به این شهر آمده اند که اکثر آنها از فرهنگ اصیل و بومی مناطق خود بهره می برند که در فرهنگ اجتماعی و عمومی شهرستان بی تأثیر نیست. زبان مردم شهرستان در نقاط روستایی ترکی با لهجه ساوجبلاغی و مهاجرین شهر نظرآباد نیز اکثرا" ترکی آذری می باشد.
نگاهی به وضعیت اقتصادی شهرستان نشان می دهد که دشت نسبتا" وسیع و یک دست با شیب کم، خاک حاصلخیز با افق کامل خاک و منابع آب زیرزمینی قابل توجه باعث شده که این منطقه توان بالایی را در تولید اغلب محصولات کشاورزی داشته باشد که می تواند تأمین کننده بخش قابل توجهی از مواد غذایی شهرهای پرجمعیت استان به ویژه تهران باشد. هر چند این شهرستان توسعه خود را مدیون احداث کارخانه نساجی مقدم است که با همت عبدالله مقدم در این منطقه احداث گردید که ظرفیت بالایی جذب نیروی کار به عنوان یک نقطه عطف باعث توسعه بسیار سریع این شهر گردید اما در حال حاضر بخش صنعت تحت تأثیر نزدیکی به پایتخت، راه های ارتباطی اصلی کشور، تمرکز صنایع در اطراف پایتخت و بازارهای بزرگ مصرف قرار دارد و در حال حاضر احداث چهار شهر صنعتی در این شهرستان به تصویب رسیده که در حال حاضر 2 شهر فعال می باشد که در صورت بهره برداری از واحدهای صنعتی این شهرک ها، بخش صنعت این شهرستان نیز می تواند همانند بخش کشاورزی شهرستان در استان و کشور نمونه باشد.
پیشینه تاریخی و باستانی حکایت از قدمت کهن و بسیار طولانی این منطقه دارد چرا که موقعیت جغرافیایی و قرارگیری در مسیر ارتباطی غرب به شرق ایران و زمین های همواره باعث استقرار تمدن در این شهرستان گردیده است و در حال حاضر در این شهرستان 54 اثر تاریخی وجود دارد که از این میان 34 اثر ثبت شده ملی وجود دارد که عمده ترین و اصلی ترین آنها تپه باستانی ازبکی و تپه های همجوار آن است که طبق نظر کارشناسان قدمت نه هزار ساله را بیان می کند. همه این عوامل در کنار شخصیت های فرهنگی این شهرستان همچون ملاعلی قارپوزآبادی، خاندان نجمی و مقدم از برجسته ترین شخصیت های ملی محسوب گردیده که حاکی از موقعیت برجسته و ممتاز شهرستان در زمینه فرهنگی می باشد.
با توجه به موارد بیان شده در مورد خصوصیات جغرافیایی شهرستان نظرآباد نشان می دهد که این شهرستان دارای ویژگی ها و توانمندی های قابل توجهی است. در واقع این نام از نظر مفهوم و محتوا هیچ تفامتی با نظرآباد دهه 40 که یک روستای کوچک 446 نفری که دهخدا از آن یاد می کنند ندارد، در حالی که این شهرستان در طول نیم قرن گذشته سریعترین تحولات را پشت سر گذاشته و همچنان این تحولات ادامه دارد که نام نظرآباد بیانگر اوضاع فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، تاریخی و جغرافیایی شهرستان را ارائه نمی نماید. با این حال ضرورت دارد که با توجه به نظر ساکنان محترم و نظر کارشناسان، نام شایسته و در خور که آینه تمام نمای خصوصیات بیان شده فوق باشد انتخاب گردد.
اعلام پایان گفتگوی انتقادی با نویسنده
وبلاگ «گروه قرآن پژوهی مکتب القرآن نظرآباد»
رقیب آزارها فرمود و جای آشتی نگذاشت
مگر آه سحرخیزان سوی گردون نخواهد شد؟
بنده پس از نگارش از سر صدق مطلب «آسیب شناسی رواج نگاه تفسیر علمی در برخی محافل قرآنی شهرستان نظرآباد» و پاسخ خارج از موضوع و غیر روشمند نویسنده وبلاگ «گروه قرآن پژوهی مکتب القرآن رسالت نظرآباد»، در سوگ شهرستانی نشسته ام که نقد در آن پرهزینه و در حال فراموشی است. اندیشناک حرمت مجادله احسن قرآنی در بین بچه مسلمانها هستم که اینک بر باد تهمت و نابردباری می رود. نگران این هستم که چرا قواعد نقد و گفتگوی متدیک کمتر در بین پیروان قرآن و اهل بیت (ع) رعایت می شود. دل مشغول این موضوع هستم که چرا انتقاد دلسوزانه و احساس خطر شاگرد حقیر و ناچیز مکتب قرآن این چنین آماج گمانه زنی های وهم آلود محلّی می شود. بی تردید بنده در همه مسائل فرهنگی و اجتماعی شهرستان، با دوستان خود همداستان نیستم اما چرا این اختلاف سلیقه را مترادف با دشمنی می گیرید و با همین منطق فرو کوفتن بنده را با هر وسیله ای روا می دانید؟ رسم مسلمانی اقتضا می کند که اولا" اختلاف سلیقه را از دشمنی ورزیدن جدا کنید و ثانیا" مسوولانه و عالمانه بنشینید و در بررسی دغدغه چنین کسی قلم بزنید و روشنگری روشمند کنید، نه اینکه سخن های ناروا و خارج از موضوع بزنید و...
اینها را گفتم تا گواهی دهم بر حلول زمانه عسرت و بر ناامنی اهل قلم در این شهرستان توسعه نایافته. خداوندا! تو گواهی که این قوت و فرصت را که به این بنده دادی تا احساس خطر «غلبه نگاه علمی به کلام وحی» را با دوستان خود در میان بگذارم، ضایع نکردم و سعی کردم آشکارا و با رعایت ادب با آن عزیزان سخن گویم اما آنها با پیش کشیدن سخن های حاشیه ای و ناروا اصل مدعا را به فراموشی سپردند. به گمانم ادامه این فضای مشوّش بیش از این باعث ملال خواهد شد. آرزومندم که زمستان نابردباری از مراکز قرآنی و فرهنگی شهرستان ما رخت بربندد.
سخن پایانی این که بنده همچنان بر نگرانی خود مبنی بر آسیب نگاه علمی به قرآن اصرار دارم و برخی موضوعات مطرح شده در جشنواره ژرف اندیشی آن موسسه را مصداق بارز این نگاه می دانم. به همین جهت فرازهای پایانی این گفتگوی انتقادی را مزین می کنم به دیدگاه آیت الله محمدهادی معرفت کسی که قرآن پژوهان شیعه به وجود ایشان افتخار می کنند. ایشان در این باره معتقد است: «قرآن یک کتاب علمی به معنای خاص آن نیست که مقصود از آن، مسائل علمی روز باشد؛ بلکه قرآن، کتاب هدایت است و هر جا که لازم بوده، به مسائل علمی هم اشاره کرده، اما این اشاره، به عنوان اصل نبوده است. در تطبیق آیات با نظرات علمی این گونه موارد را باید به عنوان احتمال مطرح کرد؛ زیرا نظرات علمی همواره در حال تحول و دگرگونی هستند و استفاده از دستاوردهای علمی، به عنوان ابزار و درک مفاهیم قرآنی برای صاحب نظران، قهری است ولی برای استفاده دیگران، باید این نظرات به کمال مطلوب خود رسیده باشد و در عین حال، با کلمه «یحتمل» (احتمال دارد) مطرح شود، چنانکه در مسائل علمی غیر تجربی هم همین گونه است.» ( نشریه گلستان قرآن، ویژه آرا و اندیشه های آیت الله معرفت، ش199، اسفند 1383).
روزی که پیشگاه حقیقت شود پدید شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد.
هشدار...هشدار....هشدار....
مدعی پیامبری در ساوجبلاغ دستگیر شد
فرمانده انتظامی ساوجبلاغ از شناسایی و دستگیری فردی که در یکی از روستاهای این شهرستان ادعای پیامبری می کرد، خبر داد. سرهنگ اصغر هاشمی به خبرنگار ایرنا گفت: این فرد به هویت "مهدی - خ" 29 ساله که دارای مدرک دکترای دامپزشکی است، یک شرکت درارتباط با امور دام در روستای بانوصحرای کردان در بخش چندار این شهرستان دایر کرده بود. وی افزود: این فرد با ادعای گرفتن وحی ازسوی خداوند، فرارسیدن روز قیامت را نزدیک اعلام و براساس سوره مبارک کهف محل این روستا را همان مکانی عنوان می کرد که در این سوره بدان اشاره شده است.
هاشمی خاطرنشان کرد: فرد دستگیر شده خود را فرستاده خداوند می دانست و می گفت به او وحی شده که به این محل بیاید و رسالتش را انجام دهد. وی گفت: این فرد همچنین ادعا می کرد تاکنون مفسران نتوانسته اند قرآن را بخوبی تفسیر و معنا کنند و قرار بود این مطلب مخفی بماند تا من بیایم و رسالت خود را که افشارگری این موضوع است انجام دهم. به گفته وی، پس از تحقیقات و گفت وگو با این دامپزشک، نامبرده از ادعای خود اظهار پشیمانی کرد، با این حال تحقیقات بیشتر برای بررسی وضعیت روحی و روانی او ادامه دارد. وی افزود: فرد دستگیر شده هنوز انگیزه روشنی را برای اعمال خود ارائه نکرده است
آسیب شناسی رواج نگاه «تفسیر علمی»
در برخی محافل قرآنی شهرستان نظرآباد
مفسران قرآن کریم برای رسیدن به مفهوم یک یا چند آیه، راه و روشی را اتخاذ می کنند که به آن «روش تفسیری» گفته می شود. یکی از آن روش ها، روش «تفسیر علمی قرآن» است. برخی پژوهشگران تفسیر علمی قرآن را یکی از گونه های مکاتب تفسیری بر می شمارند نه روش تفسیری. در شیوه تفسیر علمی، مفسر با نگرش علمی وارد آیات قرآن می شود و سعی می کند که آیات را با اصطلاحات و علوم روز تطبیق دهد. درباره درستی و نادرستی این شیوه، نظرهای متفاوتی ارائه شده است که در ادامه همین نوشتار به آن دلایل پرداخته می شود.
مؤسسه مکتب القرآن شهرستان نظرآباد از اواخر پاییز 1387 جلساتی را به صورت هفتگی با دعوت از کارشناسان جوان علوم مختلف برگزار می کند. برخی از موضوعات «جشنواره ژرف اندیشی در قرآن» عبارتند از: تغذیه در قرآن؛ رویا در علوم جدید و قرآن؛ مدیریت زمان در شکار فرصت ها (ارائه شده به وسیله حجت الاسلام شریعت زاده مبتکر علوم کاربردی اقتدار در ایران؟!) و...
با بررسی و جست وجو در آثار مکتوب قرآنی روشن می گردد که گرایش به تفسیر علمی در بین مفسران شیعی در گذشته بسیار کم رنگ بوده و شاید بتوان گفت هیچ اثر و نمودی نداشته است اما در یک قرن اخیر این روش طرفدارانی در بین قرآن پژوهان پیدا کرده است. علاوه بر برخی حوزویان، چهره هایی از «جریان نواندیشی دینی» با این شیوه به تفسیر قرآن پرداخته اند: آیت الله سیدمحمود طالقانی (م 1358 خورشیدی) در تفسیر پرتوی از قرآن؛ استاد محمدتقی شریعتی (م1366 خورشیدی) در تفسیر نوین؛ مهندس مهدی بازرگان (م1373 خورشیدی) در غالب آثارش؛ دکتر یدالله سحابی (م1381 خورشیدی) در کتاب های خلقت انسان و قرآن و تکامل. برخی از دلایل باورمندان به این شیوه تفسیری عبارتند از: 1- جامعیت قرآن نسبت به علوم و نیازهای بشری؛ 2- اثبات اعجاز علمی قرآن؛ 3- اثبات سازگاری علم و دین؛ 4- تفسیر علمی، خدمتی به دین و وسیله افزایش ایمان مردم؛ 5- تفسیر علمی، وسیله فهم بهتر قرآن؛ 6- تفسیر علمی، عامل تبلیغ و ترویج اسلام.
قرآن پژوهان مخالف با تفسیر علمی ضمن نقد دلایل پیش گفته، برای اثبات دیدگاه خود دلایلی را به شرح ذیل بیان می کنند: 1- هدف از نزول قرآن هدایت و تربیت است؛ 2- تغییرپذیری یافته های علمی؛ 3- ناسازگاری علم و دین؛ 4- تفسیر علمی، عامل تأویل و مجازگرایی؛ 5- تفسیر علمی، روش صحابه و تابعان نبوده است؛ 6- تفسیر علمی منجر به تفسیر به رأی می شود؛ 7- تفسیر علمی شامل بخشی از آیات می شود؛ 8- تابعیت قرآن از سایر علوم. با بررسی دو دیدگاه فوق می توان نتیجه گرفت که قرآن کتاب هدایت، تربیت و تزکیه نفوس است و برای آموزش علوم و فنون زندگی که بشر به نیروی تفکر می تواند به آنها دست یابد، نازل نشده است. از این رو هرگز نباید از آن انتظار داشته باشیم تا جزئیات علوم را مطرح کرده و همه قوانین علمی را استخراج کند. اشاره مختصر قرآن به پدیده های هستی در علوم مختلف در راستای اهداف نزول یعنی هدایت بشر و به منظور ژرف اندیشی بیشتر انسان است نه آن که مقصود اولیه و اصلی باشد.
در سالهای اخیر برخی قرآن پژوهان در تطبیق آیات قرآن با یافته های علوم تجربی راه افراط را پیموده اند. عده ای نیز یک سره نقش قرآن را در بیان پدیده های هستی و علمی نادیده گرفته اند. به نظر می رسد هر دو گروه بر خطا رفته اند و تنها افرادی بر طریق صوابند که با احتیاط و اعتدال و رعایت مبانی و اصول تفسیر علمی مقبول، مبادرت به این کار کرده اند. به دیگر سخن تحمیل نظریه ها، فرضیه ها و کشفیات علمی غیرقطعی به قرآن کریم، بارزترین لغزش حرکت افراطی در تفسیر علمی قرآن است که دستاوردی جز التقاط در پی ندارد. کمتر کسی در حسن نیّت اداره کنندگان «جشنواره ژرف اندیشی در قرآن» تردید دارد. نشستی که در کنار جلسات «گفت و گوهای قرآنی» مؤسسه رخسار قرآن در نوع خود تنها جلسات هم اندیشی قرآنی به شکل جدید در دو شهرستان ساوجبلاغ و نظرآباد به شمار می رود. نکته مهم این است که بایستی در ورود صحیح و روشمند به مباحث قرآنی، بیشترین دقت ها را اعمال کرد چون لغزشگاه هایی همانند التقاط و تفسیر علمی افراطی در طریق فهم قرآن وجود دارد که می تواند ما را از معرفت عمیق و دقیق به کلام وحی باز دارد. بی تردید تشکیل هیئت علمی قوی متشکّل از کارشناسان حوزوی و دانشگاهی علوم دینی در کنار این گونه نشست ها تا حد فراوانی از بروز و غلبه این شیوه ناصواب در محافل قرآنی شهرستان جلوگیری خواهد کرد.
خوانندگان گرامی می توانند برای مطالعه پاسخ موسسه مکتب القرآن رجوع کنند به: http://gqpr.blogfa.com/87114.aspx
چرا تعصّب و نگاه ناسیونالیستی؟!
• پیام آقای محمدعلی صالحی: با سلام، این هنرمندان شاعر و خوشنویس طالقانی هستند با فرهنگ و جغرافیای متفاوت با ساوجبلاغ (یکشنبه 29 دی 1387).
1- جمله فوق نظر متعصّبانه و غیر فرهنگی یک همشهری طالقانی به مطلب «برگی از افتخارات فرهنگی شهرستان ساوجبلاغ» در وب نوشت «ساوجبلاغ پژوهی» است که بهانه نگارش این یادداشت کوتاه شد. ماجرا از این قرار است که این وب نوشت از حدود یک سال و نیم پیش با هدف آشنایی علاقه مندان به فرهنگ و هنر «ولایت ساوجبلاغ» شامل دو شهرستان ساوجبلاغ و نظرآباد راه اندازی شد. به این دلیل در پیشانی این وب نوشت عنوان «ساوجبلاغ پژوهی» حک شده که منطقه ساوجبلاغ تا سال 1368 از توابع شهرستان کرج بود تا اینکه در 21 تیر 1368 هیات وزیران جمهوری اسلامی ایران طی مصوبه شماره 49140 با تشکیل شهرستان ساوجبلاغ به مرکزیت هشتگرد موافقت کرد. در 11تیر 1374 وزارت کشور، ایجاد بخشی با عنوان نظرآباد را با چهار دهستان به مرکزیت شهر نظرآباد به هیات وزیران پیشنهاد داد که دولت با تشکیل این بخش به عنوان سومین بخش شهرستان ساوجبلاغ در کنار دو بخش مرکزی و طالقان موافقت کرد. از دیگر سو در سال 1380 با تصویب هیات دولت، بخش های چندار و چهارباغ در شهرستان ساوجبلاغ ایجاد گردید.
2- هرگاه در این وب نوشت از ساوجبلاغ سخن گفته می شود، منظور نویسنده همان محدوده فعلی جغرافیایی شهرستان ساوجبلاغ شامل طالقان و سه بخش دیگر است. هیچ کس تردیدی در این ندارد که طالقان یکی از بخش های فرهنگی و تاریخی شهرستان ساوجبلاغ است که افتخارات بسیاری را برای همه این شهرستان 2253 کیلومتر مربعی به ارمغان آورده است.
3- نگارنده این سطور در مطبوعات و نشریات فرهنگی به ویژه دوره 77 شماره ای تصویر ساوجبلاغ (نخستین نشریه شهرستان ساوجبلاغ) و دیگر آثار مکتوب شامل سه کتاب و مقالاتی در دایره المعارف تشیع جلدهای 11و 13 مشتاقانه به معرفی بسیاری از مشاهیر و ویژگی های مذهبی و تاریخی منطقه طالقان پرداخته است. این مداومت به اندازه ای بوده است که برخی گمان می کنند که بنده هم طالقانی ام. به طور نمونه مقاله ای بدون ذکر منبع در وبلاگ شما به نشانی http://taleghan1.blogfa.com درباره مرحوم جلال الدین عنقای طالقانی (احیاگر سلسله عرفانی اویسیه) درج شده است. آن مقاله کوتاه که در جلد یازدهم دایره المعارف تشیع، صفحه 505 به چاپ رسیده، یکی از نوشته های بنده درباره فرهنگ طالقان است. ای کاش به جای این همه تعصّب عاری از منطق، مقداری به مساله مهم حقوق معنوی آثار دیگران (کپی رایت) توجه می کردید.
4- بنده در فعالیت های ناچیز پژوهشی خود سعی کرده ام که همه ابعاد شهرستان ساوجبلاغ را مورد دقت قرار دهم. به شدت از نگاه ناسیونالیستی به مسائل فرهنگی بیزارم. چرا که این نگاه را اندیشه سوز و ضد تعالی می دانم. جان کلام این که بر اساس تعالیم آسمانی مکتب اهل بیت علیهم السلام، یکی از مقیمان آتش، متعصبان هستند (حدیثی از حضرت امام علی علیه السلام، کتاب خصال شیخ صدوق، ج1، ص325).
5- دوست نادیده ام چرا شما سعی می کنید که افتخارات ماندگار منطقه طالقان را فدای اندیشه زودگذر تقسیمات معیوب و غیر فرهنگی فعلی نمایید. چرا علاقه مند نیستید که جوان ساوجبلاغی در بخش های چندار، چهارباغ و مرکزی و یا شهرستان نظرآباد هویت فرهنگی خود را در سایه چهره های ماندگار خطه طالقان همانند جلال احمد، درویش عبدالمجید طالقانی، آیت الله سیدمحمود علایی طالقانی، شیخ مرتضی دیزانی و ملا نعیمای طالقانی تعبیر و تفسیر نمایند. آیا شما می دانید که در سراسر دو شهرستان ساوجبلاغ و نظرآباد، استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی (پایه گذار دانش فلسفه باستان شناسی در ایران) در بین نسل جوان محبوبیت فراوانی دارد. برگزاری شکوهمند مراسم نکوداشت استاد در 27 تیر 1381 در شهر هشتگرد (مرکز شهرستان ساوجبلاغ) دلیلی بر میزان این محبوبیت است. آیا مگر آنها نمی دانند که استاد ملا صالحی زاده روستای گوران طالقان است. باعث تعجب نویسنده این وبلاگ است که چرا شما اصرار دارید که این چهره های ملی و فرا ملی را در قالب تنگ نگاه متعصبانه خود و در جغرافیای محدود منطقه طالقان اسیر نمایید.
6- در حلقه دوستان فرهنگی و اهل قلم بنده، طالقانی ها بهترین ها هستند: استاد فرهیخته جناب آقای دکتر ملاصالحی که حق استادی بر بنده دارد، آقای اسماعیل آل احمد (از فضلای اهل قلم مقیم قم)، آقای اسماعیل یعقوبی (نویسنده کتاب آشنایی با مشاهیر طالقان)، آقای بهروز محمدبیگی (مؤلف و رئیس پژوهشکده طالقان شناسی)، آقای سید محمدحسین میرابوالقاسمی (نویسنده کتاب طالقانی فریادی در سکوت). سخن پایانی این که رابطه فرهنگی اهل قلم ساکن در منطقه دشت شهرستان ساوجبلاغ با اهالی فرهیخته طالقان همیشه نیکو و صمیمانه بوده است. امیدوارم که جنابعالی هم با دست کشیدن از این نگاه ناسیونالیستی، افتخار دوستی خود را نصیب ما هم فرمایید.
نقد کتاب درسالن تئاتر
انتقاد «نمایش درختها»
به کتاب «دشتی به وسعت تاریخ»
توضیح: تقریبا همه کارشناسان و اهل فرهنگ شهرستان های ساوجبلاغ و نظرآباد، نمایش «درخت ها» به نویسندگی و کارگردانی مهرداد کورش نیا را یک اثر هنری واکنشی به بخشی از مطالب کتاب «دشتی به وسعت تاریخ» نوشته حسین عسگری می دانند. به همین جهت یکی از جوانان اهل قلم شهرستان نظرآباد به این مناقشه جالب فرهنگی و اجتماعی، توجه کرده که نوشته کوتاه ذیل حاصل همین نگاه تیزبینانه است. نویسنده این وب نوشت مطلب مورد اشاره را بدون هیچ دخل و تصرفی جهت داوری خوانندگان درج می نماید و از نظرهای مختلف نیز در این باره استقبال می کند. به درخواست نویسنده، مطلب زیر بدون ذکر نام درج شده است.
در بهار 1386 کتاب «دشتی به وسعت تاریخ» به قلم حسین عسگری منتشر شد. مؤلف جوان در این کتاب 600صفحه ای سعی کرده است که به دور از هر گونه تعصّب های رایج قومی و محلّی، زوایای مختلف فرهنگی، تاریخی، اجتماعی، اقتصادی و جغرافیایی نظرآباد - غربی ترین شهرستان استان تهران- را مورد دقت پژوهشی قرار دهد. بیست صفحه از این کتاب به بررسی روند تاریخی توسعه شهر نظرآباد اختصاص یافته است. شاید بتوان همین صفحات اندک را یکی از بخش های پر بحث و مناقشه برانگیز کتاب برشمرد. مؤلف تلاش کرده با دست یازیدن به منابع مکتوب و اسناد موجود، روند توسعه و آبادانی شهر نظرآباد از سال 1332 خورشیدی و سهم میرزا عبدالله مقدم (1281-1361خورشیدی) را مورد ارزیابی بی طرفانه قرار دهد. وی پس از بیان دیدگاه های موافق و مخالف اقدام توسعه زای مقدم، در صفحه 257 کتاب مورد اشاره نوشته است:« توسعه روستای نظرآباد از سال 1332خورشیدی پس از خریداری به وسیله عبدالله مقدم آغاز می شود. با تلاش های مقدم و همکاری اهالی با او کارخانجات نساجی، دفتر پست و تلگراف، باشگاه ورزشی، سینما، خانه انصاف، شرکت فلاحتی، فروشگاه، مدرسه، انجمن رفاه و عمران، بانک، درمانگاه، کارخانه های رب سازی و پوشند تأسیس و راه اندازی شد. از دیگر اقدام های عمرانی و اجتماعی مقدم، بازسازی مسجد جامع، واگذاری اراضی به کشاورزان، راه اندازی آسیاب، ساماندهی وضعیت باغ ها و زراعت، احیای قنات ها و حفر چاه های عمیق، احیای اراضی شوره زار جنوب نظرآباد، ساخت خانه معلم و چهل دستگاه ساختمان، برق و آب رسانی، تغییر راه ورودی نظرآباد و کمک به دامپروران ساکن در شهر است. توسعه و ورود نظرآباد به وضعیت مدرن و صنعتی و خروج از بافت سنّتی، واکنش های متفاوتی در میان اهالی و ناظران بیرونی ایجاد کرد. امروزه با فاصله زمانی از آن تغییرات بنیادین مقدم پس از سال 1332، بهتر و آسان تر می توان در این باره قضاوت کرد. به گمان نگارنده، آبادانی نظرآباد و توسعه آن از یک روستای معمولی و حمل نام آن به گستره جغرافیایی شهرستانی در غرب استان تهران، مدیون مردی زیرک و پرتلاش است که عبدالله مقدم نام دارد.»
برخی از اهالی بومی شهر نظرآباد که به خاطر قطع چند درخت کهن، اقدامات توسعه زای مقدم را زیر سوال می برند، پس از چاپ این کتاب اعتراض خود را در قالب موضع گیری شفاهی و مکتوب بیان کردند. آنها هیچ گونه سندی را از وجود آن درختان کهن ارایه نمی کنند و فقط به گفته های شفاهی خود تاکید می ورزند. از جمله این ابراز نظرها، نوشته مهرداد کوروش نیا -از هنرمندان تئاتر شهرستان های نظرآباد و ساوجبلاغ- در نشریه پیام زمان (آبان 1386،ص11) است. وی در بخشی از آن مقاله نوشته است:« نظرآباد درخت های توت هزار ساله داشته که همین آقای مقدم تمام میراث فرهنگی و باستانی نظرآباد را به عمد از بین برد. به عنوان مثال تمامی بافت قدیم روستا را از بین برد، حتی کمک نکرد برای نگه داشتن بخشی از آن برای میراث این روستا. او تمام درخت های کهن نظرآباد را از بین برد و بخشی را با بولدزر D10 آمریکایی از زمین بیرون کشید، درخت هایی که هزار سال قدمت داشت. نقد به مقدم از اینجا شروع می شود که فرهنگ و میراث و داشته های قبل از سال 1332 را عامدانه ار بین برد و برای توسعه نظرآباد آن هم زیر سایه نام و عنوان خود به خیلی چیزها بی اعتنایی کرد.»
انتقاد شفاهی کوروش نیا به مقدم به همین جا ختم نشد. او در ماه های اخیر با استفاده از هنر اثرگذار نمایش، دگرباره با مورد توجه قرار دادن سوژه قطع درختان کهنسال، اقدامات مقدم در نظرآباد را به چالش کشیده است. «درخت ها» عنوان نمایشی به نویسندگی و کارگردانی مهرداد کوروش نیا است که در سومین روز از جشنواره بین المللی تئاتر فجر در تماشاخانه سنگلج تهران به صحنه رفت. داستان نمایش درباره قطع درختان کهنسال و جاده سازی است که در دو دهه 40 (به وسیله مقدم) و دهه 80 (به وسیله شهرداری) به طور موازی اتفاق می افتد و به بهانه آن موضوع رانت خواری و زمین خواری برای توسعه و تخریب میراث فرهنگی و ملی کشور توسط سرمایه داران در جهت مطامعشان مطرح می شود. کوروش نیا داستان نمایش درخت ها را که نقدی هنری بر بخشی از کتاب «دشتی به وسعت تاریخ» است را اینگونه در روزنامه بانی فیلم (شماره 1385، پنج شنبه 3بهمن) تشریح می کند: «بهرام علی پدر خانواده نمایش که نقش آن را داریوش مودبیان ایفاء می کند، مباشر یکی از خانها و مالکان دهه40 بوده که اکنون در خارج از شهر و در روستایی خوش آب و هوا برای خود باغی دست و پا کرده و برای مطامع خود ساکنان آن روستا را آلوده به هوس و معضلات امروزی جامعه می کند تا بتواند املاکشان را از چنگشان درآورد و درخت ها را برای جاده سازی قطع کند و پس از مدتی موجب می شود تا آنها با از دست دادن هویت و دارایی خود به شهر مهاجرت کنند و ...»
به نظر می رسد که مناقشه دو دوست قدیمی و صمیمی یعنی مهرداد کوروش نیا و حسین عسگری در قالب تولید کتاب و تئاتر یکی از نقاط قوت فضای فرهنگی شهرستان های ساوجبلاغ و نظرآباد است و تعاطی روشمند آن دو می تواند به رشد و توسعه فرهنگی و اجتماعی این دو شهرستان کمک شایانی نماید. بی تردید تعصّب، دشمن اندیشه سوز این مناقشه است. دامی که هر دوی این بزرگوار باید از آن به شدت برحذر باشند.