چهار رساله در باره حضرت ابوطالب و قصیده لامیه
این گفتار، شامل دو ترجمه منظوم فارسی از قصیده لامیه حضرت ابوطالب (پدر گرامی امام علی علیه السلام) است که استاد غلامرضا دبیران (1296 - 1365ش) از مشاهیر شهرستان ساوجبلاغ آن را سروده است. در مقدمه این دو قصیده یادداشت هایی از سید علی بهبهانی و محمود شهابی در باره مقامات ابوطالب و دو ترجمه یاد شده آمده است. نگارنده در مقدمه، توضیحاتی در باره ابوطالب و قصیده لامیه او آورده و شرح حال و آثار غلامرضا دبیران را بررسی می کند. این مقاله به کوشش استاد علی اکبر صفری از پژوهشگران فاضل و کوشای شهرستان های ساوجبلاغ و نظرآباد در فصلنامه تخصصی مطالعات قرآن و حدیث سفینه (شماره 48) منتشر شده است.
سیّد محمّدصادق طباطبایی پیروز چهارم، مغلوب پانزدهم
گفت و گوی ماهنامه فراز البرز با حسین عسکری
بخش دوم
- همانگونه که اشاره کردید، در دوره چهارم مجلس شورای ملّی، سید محمدصادق طباطبایی از حوزه انتخابیه «شهریار، ساوجبلاغ و کُردان» به نمایندگی رسید. آیا وی با آیت الله طباطبایی از رهبران مشروطیت نسبتی دارد؟
- سیّد محمّدصادق طباطبایی (1260 - 1340ش) فرزند آیت الله سیّدمحمّد طباطبایی است. وی از رهبران اصلی مشروطیّت و شاگرد شیخ هادی نجم آبادی است.
- کمی درباره زندگی و تحصیلات سیّد محمّدصادق طباطبایی صحبت کنید.
- تحصیلات خود را از شش سالگی زیر نظر پدرش و معلّمان خصوصی در سامرا آغاز کرد و در نوجوانی به کسوت روحانیت درآمد. او که سری پرشور داشت از سال 1284ش در کنار پدرش وارد مبارزه با حکومت قاجار شد و در راه استقرار مشروطه به کوشش هایی دست زد. تشکیل انجمن های سیاسی «مخفی» و «کتابخانه»، حضور در واقعه مهاجرت روحانیون به حرم حضرت عبدالعظیم و کوچیدن به قم، دیدار و گفت و گوی چندباره با دولتیان و پناهندگان سفارت انگلیس از طرف پدر، از جمله فعالیّت های سیاسی او بود.
- پس از استقرار مشروطیت به چه کارهایی مشغول بود؟
- روزنامه مجلس را در سوّم آذر 1285ش پایه گذاری کرد. پس از به توپ بسته شدن مجلس در سال 1287ش، محکوم به تبعید از ایران شد و نزدیک به ده ماه در شش کشور اروپایی به سر برد. با برکناری محمّدعلی شاه ششمین پادشاه قاجار و پیروزی دگرباره مشروطه خواهان، او به اتّفاق پدر به تهران آمد و در انتخابات دوره دوّم مجلس شورای ملّی به نمایندگی مردم مشهد برگزیده شد. در آن ایام، «حزب اجتماعیون اعتدالیون» را تأسیس نمود و گروهی از مجلسیان را با روش سیاسی خود همراه کرد. در سال 1293ش در دوره سوّم مجلس از تهران به نمایندگی انتخاب شد.
- چگونه شد که به نمایندگی شهریار و ساوجبلاغ رسید؟
- در سال 1298ش در انتخابات دوره چهارم با کسب 6756 رأی از 8098 رأی از حوزه انتخابیه شهریار و ساوجبلاغ به نمایندگی مجلس برگزیده شد اما این مجلس به علّت جنگ جهانی اوّل و نابسامانی اوضاع داخلی تا سال 1300ش افتتاح نشد.
- گرایش سیاسی او چه بود؟
- پس از افتتاح مجلس چهارم با همکاری سلیمان میرزا اسکندری، حزب سوسیالیست را به وجود آورد.
- عملکردش در مجلس چگونه بود؟ ادامه مطلب...
دست خط منتسب به امام خمینی (ره) و یکی از علمای شهرستان نظرآباد پس از امضای ایشان در 12 امرداد 1316ش، 78 سال است که در کتابخانه تربیت تبریز، نگهداری می شود. زمانی که امام خمینی (ره) رهبر کبیر انقلاب اسلامی در سال 1316ش به تبریز مسافرت کرده بودند، حین بازدید از کتابخانه تربیت این شهر، دستخطی را برای این کتابخانه نگاشته اند که طی آن از کتابخانه تربیت، به عنوان محلی برای سیاحت علمی و زیارت یاد کرده اند. در سند مورد اشاره، امضای آیت الله ابوالقاسم مجتهدی، آیت الله میرزا ابوالفضل نجم آبادی (از علمای خاندان نجم آبادی که ریشه در روستای نجم آباد از توابع شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز دارد) و آیت الله سید صادق لواسانی نیز ثبت شده است. یادآور می شود، کتابخانه تربیت در سال 1377ق و با تلاش شادروان محمدعلی تربیت، از چهره های فرهنگی و رجال مشهور مشروطیت، تأسیس شده و مکانی بسیار غنی از کتب مختلف شناخته می شود.
یادی از فقیه نامدار نجم آبادی و یک پیشنهاد
دیدار با دکتر محمدعلی نجم آبادی
انتخابات اجباری پشت دروازه تهران!
گفت و گوی ماهنامه فراز البرز با حسین عسکری
بخش اول
- بررسی زندگی، زمانه و عملکرد نمایندگان گستره جغرافیایی فعلی استان البرز از آغاز تا دوره نوزدهم مجلس شورای ملّی، موضوع این گفت و گو است. این محدوده تاریخی که پیشنهاد شما است، چه مبنایی دارد؟
- همان گونه که می دانید با به سلطنت رسیدن مظفرالدین شاه، دوره جدیدی در حیات سیاسی ایران معاصر پدید آمد که منجر به تشکیل نهاد پارلمان شد. در 16 شهریور 1285 نخستین نظامنامه انتخابات در 32 ماده به امضای شاه قاجار رسید و دو ماه پس از تصویب آن، نخستین دوره مجلس شورای ملّی افتتاح شد. در دوره های اوّل و دوّم، هیچ کدام از مناطق استان البرز نماینده ای در مجلس نداشتند. در آخرین ماه های دوره دوّم یعنی در 22 مهر 1290 انتخاب نماینده ای برای حوزه انتخابیه «شهریار، ساوجبلاغ، اشتهارد، برغان و فشند» به تصویب نمایندگان رسید. این عنوان تقریباً بر همه گستره جغرافیایی استان البرز و بخشی از استان تهران فعلی دلالت می کرد. برغان و فشند از روستاهای آباد و قدیمی ساوجبلاغ به شمار می روند. این عنوان پس از مدّتی به حوزه انتخابیه «شهریار، ساوجبلاغ و کُردان» تغییر یافت و تا پایان دوره نوزدهم باقی بود تا اینکه در دوره بیستم به «حوزه انتخابیه کرج» تغییر یافت. بر همین مبنا در این گفت و گو، وکلای البرز از آغاز یعنی دوره سوّم تا نوزدهم را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
- لطفاً نام نمایندگان این دوره زمانی را برشمارید تا در ادامه به تفصیل درباره هر کدام گفت و گو کنیم.
- عرض کردم، گستره فعلی استان البرز در دوره های اوّل و دوّم، فاقد نماینده بود؛ اما نام نمایندگان دوره سوّم تا نوزدهم به این شرح است: دوره سوّم: میرزا قاسم خان تبریزی مشهور به صوراسرافیل (درگذشت 1327ش)؛ دوره چهارم: سیّد محمّدصادق طباطبایی (درگذشت 1340ش)؛ دوره پنجم تا چهاردهم: میرزا یدالله خان دهستانی (درگذشت 1336ش)؛ دوره پانزدهم تا هفدهم: بهاءالدین کهبد (درگذشت 1361ش)؛ دوره هجدهم: دکتر سیّدجواد حمزوی (متولد 1300ش)؛ دوره نوزدهم: مهندس عبدالعلی دهستانی (متولد 1300ش). در پایان این گفت و گو نیز درباره دو نماینده البرزی الاصل یعنی آقا سیّدمصطفی حسینی برغانی (درگذشت 1310ش) نماینده صنف سمساران در نخستین دوره مجلس شورای ملّی و شیخ مهدی نجم آبادی (درگذشت 1336ش) نماینده مردم کرمان در دوره دوّم مجلس شورای ملّی، نکاتی را عرض خواهم کرد. ادامه مطلب...
اشاره: مقاله زیر نوشته «سید احمد سجادی» در فصلنامه ضد فلسفه و عرفان «نورالصادق» چاپ اصفهان (ش 25 و 26) به مدیریت «شیخ علی صافی اصفهانی» است. نویسنده درصدد اثبات آن است که آیت الله شیخ محمدتقی بَرَغانی مشهور به شهید ثالث از مشاهیر شهرستان ساوجبلاغ واقع در استان البرز در جبهه اهل تفکیک (ضد فلسفه و عرفان) قرار دارد. سجادی در آغاز مقاله اش نوشته است: «مقاله حاضر که سابقاً گزیده مختصری از آن در جلد 12 دایره المعارف تشیع، ذیل «فلسفه» به چاپ رسیده، درصدد ارایه فهرست و نموداری اجمالی از تاریخچه مخالفت و انتقاد عالمانه بزرگان مکتب شیعه، از فلسفه و فلاسفه و اوهام و خیالات و پندارهای بی اساس فلسفیان است.»
وب سایت فصلنامه تفکیکی نورالصادق در معرفی خود نوشته است: «در راستای نشر معارف حقه قرآن و عترت و تبیین عرفان واقعی که از وحی گرفته شده و جداسازی آن از عرفان های کاذب و مبارزه با انحرافات دینی و اعتقادی از قبیل وهابیت، تصوف و نقد مبانی فلاسفه و عرفای التقاطی و سایر فرق باطله ای که از نورالصادق قرآن و عترت جدا شده اند با قلبی آکنده از نور صادق پا به عرصه فضای مجازی گذاشته است. نورالصادق با انتقاد از تفکرات انحرافی فلاسفه و عرفای التقاطی و به چالش کشیدن اصول و مبانی باطل آنها که برخاسته از مکتب انحرافی صوفیه است با استناد به منابع اصلی اهل تصوف تقابل و تباین کلی این تفکرات را با معارف راستین قرآن و عترت به اثبات می رساند...»
بازنشر این مقاله در «وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی» به منزله تایید همه ادعاهای آن نیست از جمله تهمت بابیگری به شیخ محمّدعلی برغانی مشهور به ملاعلی برغانی (م 1269ق) برادرِ شهید ثالث. آثار برجای مانده از ملاعلی نشان می دهد که وی مشربی عرفانی و اخلاقی داشته و در عقاید نیز راهی میان شیخیه و متشرّعه را برگزیده بود. ملا حسین قلی همدانی مشهورترین شاگرد وی در عرفان و اخلاق است. برخی نویسندگان همانند میرزا محمّد تنکابنی نویسنده کتاب «قصص العلما» بدون ارایه دلیل و شاید با خَلط میان شیخیه و بابیه، شیخ محمّدعلی برغانی را «بابی» معرفی کرده اند. این در حالی است که وصیت نامه وی که در سال 1264ق نوشته شده به طور کامل منطبق با اعتقادات و احکام فقهی مذهب تشیّع است. او ضمن برشمردن اسامی چهارده معصوم علیهم السلام و تاکید بر حقانیت ایشان، در آغاز وصیت نامه نوشته است: «اولاً بدانند که وصیت می کنم آنچه را که آل محمّد صلی الله علیهو آله فرمود که به آن وصیت نمایم، پس می گویم...» البته بنده، شیخ محمّدعلی برغانی را بیشتر یک عالم شیعه اخباری می دانم تا شیخی مسلک؛ چون او با شاگردی نزد میرزا محمّد اخباری در شهر کاظمین، همانند دیگر عالمان اخباری، حجیّت عقل را در تمیز دادن قواعد احکام شریعت قبول نداشت و اجتهاد را بدعت در دین می دانست. او در کتاب خود لسان العارفین (چاپ شده به سال 1306ق در بمبئی) پس از استناد به حدیث ثقلین می گوید که علمِ قرآن نزد آل محمّد است و مردم برای هدایت، جز تمسّک به اخبار آل محمّد (ص) راه دیگری ندارند. وی سپس اختلافات مشائیون و اشراقیون را دلیل بر عدم لزومِ اعتماد بر آنها می داند. دوست فرهیخته ام علی اکبر صفری پژوهشگر موسسه کتابشناسی شیعه در نقد برخی سخنان سست میرزا محمّد تنکابنی در کتاب های کرامات العلما و قصص العلما، مقاله ای با عنوان نگاهی به کرامت الاولیا و تصحیح آن در مجله آیینه پژوهش به چاپ رسانده و اتفاقاً ادعای ناروای بابی بودن شیخ محمّدعلی برغانی را هم نقد کرده است.
پایان واقعی یک دانشنامه
دکتر حسین خندقآبادی، سرویراستار دایرهالمعارف
دایرهالمعارف تشیع طی این 30 سال فراز و فرودهای بسیاری داشته است؛ از شروع پرتوان نخستین خود، که هم بنیه مالی خوبی داشت و هم پشتوانه علمی قوی، تا چندین پرتگاه که تا دم تعطیلی رفت، بیشتر هم به سبب دریغ داشتن حمایتهای مالی، که سهل است و البته مصادره اموال وقفیاش. دوستان آشنا با دانشنامه و دانشنامهنویسی من میدانند چه دشوار است سروسامان دادن به یک دانشنامه؛ آنقدر که ازجمله بزرگترین مزایای دایرهالمعارف تشیع این است که به پایان واقعی نزدیک شده است.
خوشحالم که از زمانی که دایرهالمعارف تشیع به لطف غفاری، رئیس انتشارات حکمت، از آخرین پرتگاه رهید، سهمی اندک در انجام رساندن این کار داشتهام. کوشیدهام تا حد ممکن بهخصوص با یاری گرفتن از دوستانم در دانشنامه جهان اسلام تا جای ممکن مجلدات آخر را به قوت مجلدات نخست برسانیم. در این جلد همچنان مقالاتی از گذشتگان هست؛ از جمله مدخلهای «مازندران»، «مشهد»، «مکه» و «مدینه» از مرحوم حسین کریمان، مدخل بلند «محمدبن عبدالله» از حسن یوسفی اشکوری، مدخل «مناره» از محمود فاضل و نیز باید اشاره کنم به مدخل «مصحف علی» که تنها مدخل به قلم بهاءالدین خرمشاهی در این جلد است. از مدخلهای مهم دیگر باید به مدخل بلند «مسجد» نوشته دوست خوبم مهدی گلچین عارفی و همسرش نگار صبوریان اشاره کنم، که نمونه بسیار خوبی است برای مدخل دایرهالمعارفی در تراز بالا.
مدخل مهم دیگر مدخل خوشساخت و پراطلاع «مباهله» نوشته کمالالدین غراب است که پیش از این کتابی تحقیقی با همین عنوان از او در انتشارات حکمت چاپ شده بود. مدخل «مقبره» در معرفی مدفنها و زیارتگاههای مهم شیعی است به قلم اکرم ارجح و احمد خامهیار. دو مدخل مربوط به مجلسیها (پدر و پسر) به قلم همکارم خانم مریم کیانیفرید است. همچنین مدخل «مشروطیت» از دوست خوبم صادق حیدری نیاست. از مدخلهای هنری مدخل «میرعماد قزوینی» خوشنویس (نوشته ولیالله کاووسی)، «محمد زمان» نقاش (نوشته معصومه میرسعیدی) و مدخل «موسیقی» (نوشته بابک خضرائی) را میتوان نام برد که هر سه مولف از متخصصان در این زمینه و دوستانم در گروه هنر دانشنامه جهان اسلام هستند.
همچنین خوب است اشاره کنم به مدخلهای «مکتب اصفهان»، «مکتب تهران» و «مکتب شیراز» از سعید انواری، «مرثیه و مراثی» از مرضیه محمدزاده، «محبت» از حسن سیدعرب، «مدرس، سیدحسن» از سعید طاووسی و مدخلهای فراوان و استانداردی که حسن انوشه و همکارش علیرضا خدابندهلو در زمینه تاریخ و ادبیات نوشتهاند و آنهایی که حسین عسگری در زمینه اصول فقه نوشته و همچنین مدخلهای پراطلاع و پاکیزه حمید باقری در زمینه اصطلاحات حدیثی و مدخلهایی که شهرام صحرایی، دوست دانشنامهنویس دیگرم، در رجال نوشته است، بهخصوص مدخل «مولوی» که در آن موضع مخالف و موافق علمای شیعه درباره مولوی و مثنویاش معرفی شده است.
ناسیونالیسم، رضاشاه و سیاست های ملی در ایران
کتاب «ناسیونالیسم، رضاشاه و سیاست های ملّی در ایران» اثر طاهر اصغرپور از پژوهشگران شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز است. در این اثر نویسنده برداشت های مختلفی که از ملی گرایی و ناسیونالیسم در دوره معاصر وجود دارد را به صورت بی طرفانه مورد بررسی قرار داده و نهایت تلاش خود را به کار گرفته تا مشخص نماید چگونه در دوره رضاشاه، سیاست های نظام پهلوی با نوع «ناسیونالیسم تجددخواه با تکیه بر باستان گرایی» سازگاری بیشتری داشته است. مهمترین یافته نویسنده در این نکته نهفته است که پهلوی اول در سیاستهای خود برای ایجاد وحدت ملی به جای بهره گیری از الگوی همگرایی، از الگوی همبستگی ملی استفاده کرده است و این ترجیح به خاطر شرایط بحرانی در حوزه های مختلف سیاسی، فرهنگی امنیتی و... بوده است که با نوع ناسیونالیسم شرقی که هانس کوهن آن را مبتنی احساسات و عواطف می داند و در اغلب کشورهای شرقی مورد استفاده سیاستمداران قرار گرفته، همخوانی دارد. اما نویسنده در بخش دوم کتاب با عنوان «ناسیونالیسم مدنی و همبستگی ملی در جمهوری اسلامی ایران» تلاش می کند با ارائه اسناد و استدلالهای تاریخی و دینی مخاطب و سیاستمداران را به تساهل و مدارا در پذیرش عقاید اعضای ملت -دولت دعوت کند و ناسیونالیسمی را که مبتنی بر پذیرش همه اعضای یک ملت - دولت فارغ از دین، نژاد، جنسیت و.. به عنوان شهروندانی که از حقوق اجتماعی و سیاسی برابری برخوردارند را بهترین الگو برای ایجاد همگرایی ملی در ایران می داند و معتقد است این الگو و سیاستهای حاصل از آن می تواند ایران را از مرحله پر التهاب بین المللی و منطقه ای کنونی نجات دهد (به نقل از وب سایت صدای ایران).
«وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی» تولد این کتاب خواندنی را به آقای اصغرپور تبریک عرض می کند.
مقاله طاهر اصغرپور در کنفرانس الگوی اسلامی ایرانی پیشرف
29 آذر1323 سالگشت مرگ میرزا حسن رشدیه
«میرزا حسن رشدیه» پیشگام آموزش نوین در ایران است، او که با فعالیت های بنیادین خویش توانست در نظام آموزشی کشور، تحولی نهادین پدید آورد، آموزه های پیشین را با دگرگونی های اساسی همراه سازد و فرهنگ جامعه را به سمت توسعه هدایت کند. رشدیه از جمله شاگردان شیخ هادی نجم آبادی است. پیش از تشکیل دارالفنون، مدرسه در ایران در واقع معادل حوزه علمیه کنونی بود. مرکزی در زیرمجموعه مسجد که به آموزش درس هایی در زمینه احکام و شریعت می پرداخت. به مرور زمان مدرسه ها از مکان های مذهبی جدا شدند و محتوای آموزشی آن ها متنوع تر و متفاوت تر شد. امر آموزش در ایران پیشینه ای طولانی دارد که نخست در رشته های خاص صورت می گرفت. شاید همین موضوع سبب شد تا سرجان مالکوم سفیر انگلیس در دربار فتحعلی شاه قاجار در کتاب خود بنویسد: «در دیگر علوم، اهالی حالیه ایران، مثل مردم قدیم این ملک اند. از ریاضی کم سررشته دارند و نجوم را هم بیشتر به جهت تعیین اوقات و احکام رایجه تحصیل می کنند... در این اواخر مختصری از قواعد کاپرنیکس با شرح نیوتان در فارسی ترجمه شده است بلکه سبب ترقی مردم در این باب شود و چند نفری هم تحصیل کرده اند. لکن محتمل نیست که این گونه انوار دانش به زودی ظلمت زدای ابر جهالتی که هم از سده های دراز محیط به آفاق مملکت بوده، شود... تا به حال بنابر تغییرات ملکی و انقلابات دولتی، دریای دانش در ایران علی الاتصال در جزر و مد بوده و مادامی که مردم این ملک در تحت حکومت بی ثابت و بالغلبه اند، بر همین نهج خواهد بود.» ادامه مطلب...
مردی که به شدت وفادار به کشورش و در عین حال فردی منطقی است
نشریه معتبر «نیچر» دکتر علی اکبر صالحی را به عنوان یکی از ده چهره تاثیرگذار در سال 2015 معرفی کرد. این نشریه نام صالحی را به عنوان دیپلمات هسته ای در فهرست یاد شده قرار داده است. کریستینا سیگرز فعال آب و هوایی، جنجیو هوانگ زیست شناس، آلن استرن دانشمند ستاره شناس ، ژنان بائو مهندس شیمی، جوان اشملز فعال زنان، دیوید ریش اندیشمند، میخائیل ارمتز فیزیکدان، کریستینا اسمولک زیست شناس و برایان نوسک روانشناس، اعضای دیگر فهرست نیچر هستند.
نیچر در معرفی دکتر صالحی نوشته است: «وی رئیس برنامه هسته ای ایران است که به انعقاد قراردادی در زمینه صلح آمیز ماندن این برنامه کمک کرد.» در ادامه مطلب نیچر آمده است: «ایران در 14 ژوئیه 2015 توافقی هسته ای را با شش قدرت جهان امضا کرد که اگر با موفقیت به اجرا درآید، می تواند سال ها تنش بر سر ادعاهای تلاش ایران برای ساخت سلاح هسته ای را برطرف کند و به این کشور امکان دهد که به نقش آفرین کلیدی در عرصه جهانی دانش بدل شود. صالحی برای تصمیم گیری و تنظیم ابعاد فنی توافق همکاری تنگاتنگی با ارنست مونیز وزیر انرژی آمریکا و همتای آمریکایی اش در مذاکرات به عمل آورد.» نیچر در معرفی دکتر صالحی، به سوابق تحصیل وی در دانشگاه آمریکایی بیروت و انستیتوی فناوری ماساچوست (MIT) و سپس بازگشت به وطن پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تصدی مناصب دانشگاهی و دولتی بلندپایه پرداخت و افزود: «صالحی چهره بین المللی برنامه هسته ای ایران است، مردی که به شدت وفادار به کشورش و در عین حال فردی منطقی است، به طوری که مذاکره کنندگان توانستند در دوران بحران به وی رو آورند. گفته می شود صالحی فردی عمیقاً معنوی و مورد اعتماد آیت الله خامنه ای رهبر عالی ایران است.»
مجاورت تهران با محل استقرار ایلات ساوجبلاغ
بعد از مرگ کریمخان زند، آغا محمدخان قاجار در سال 1200ق در اول فروردین بر تخت سلطنت نشست و تهران را به عنوان پایتخت برگزید و «دارالخلافه» نامید. انتخاب تهران به عنوان پایتخت از سوی خان قاجار چند علت داشته که مهم ترین آنها نزدیکی به اراضی حاصلخیز ورامین و مجاورت آن با محل استقرار ایلات ساوجبلاغ بوده است، مضافاً ایلات غرب ساکن در ورامین، یعنی هواخواهان وی در حوالی تهران اقامت داشتند و جز این، تهران با استرآباد و مازندران که در حقیقت ستاد اصلی نیروهایش بود فاصله چندانی نداشت. در این دوره بر اثر موج حرکت ایران به سوی غرب، تهران بیش از پیش آباد شد. این روال بیش از هفتاد سال ادامه یافت تا اینکه در بیست و یکمین سال سلطنت ناصرالدین شاه قاجار، بر اثر فزونی جمعیت، وی تصمیم گرفت که شهر را وسعت داده و شهری با نام خود در کنار تهران قدیم یا عتیق بنا کند. از این رو، در این روز برابر با یازدهم شعبان 1284ق کلنگ توسعه تهران و احداث شهر جدید با نام دارالخلافه ناصری را به زمین زد و از این پس، تهران به این نام خوانده میشد. به این ترتیب، شهر تهران از اطراف توسعه یافت و خندقهایی در جهات مختلف ایجاد شد. همچنین در هر طرف شهر، سه دروازه با شکلهای زیبای مشرق زمینی و کاشی کاری و مناره کوچک ساخته شد و شهر وسعت یافت (روزنامه دنیای اقتصاد، ش 3648، 17 آذر 1394، ص 30).