ناسیونالیسم، رضاشاه و سیاست های ملی در ایران
کتاب «ناسیونالیسم، رضاشاه و سیاست های ملّی در ایران» اثر طاهر اصغرپور از پژوهشگران شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز است. در این اثر نویسنده برداشت های مختلفی که از ملی گرایی و ناسیونالیسم در دوره معاصر وجود دارد را به صورت بی طرفانه مورد بررسی قرار داده و نهایت تلاش خود را به کار گرفته تا مشخص نماید چگونه در دوره رضاشاه، سیاست های نظام پهلوی با نوع «ناسیونالیسم تجددخواه با تکیه بر باستان گرایی» سازگاری بیشتری داشته است. مهمترین یافته نویسنده در این نکته نهفته است که پهلوی اول در سیاستهای خود برای ایجاد وحدت ملی به جای بهره گیری از الگوی همگرایی، از الگوی همبستگی ملی استفاده کرده است و این ترجیح به خاطر شرایط بحرانی در حوزه های مختلف سیاسی، فرهنگی امنیتی و... بوده است که با نوع ناسیونالیسم شرقی که هانس کوهن آن را مبتنی احساسات و عواطف می داند و در اغلب کشورهای شرقی مورد استفاده سیاستمداران قرار گرفته، همخوانی دارد. اما نویسنده در بخش دوم کتاب با عنوان «ناسیونالیسم مدنی و همبستگی ملی در جمهوری اسلامی ایران» تلاش می کند با ارائه اسناد و استدلالهای تاریخی و دینی مخاطب و سیاستمداران را به تساهل و مدارا در پذیرش عقاید اعضای ملت -دولت دعوت کند و ناسیونالیسمی را که مبتنی بر پذیرش همه اعضای یک ملت - دولت فارغ از دین، نژاد، جنسیت و.. به عنوان شهروندانی که از حقوق اجتماعی و سیاسی برابری برخوردارند را بهترین الگو برای ایجاد همگرایی ملی در ایران می داند و معتقد است این الگو و سیاستهای حاصل از آن می تواند ایران را از مرحله پر التهاب بین المللی و منطقه ای کنونی نجات دهد (به نقل از وب سایت صدای ایران).
«وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی» تولد این کتاب خواندنی را به آقای اصغرپور تبریک عرض می کند.
مقاله طاهر اصغرپور در کنفرانس الگوی اسلامی ایرانی پیشرف
پژوهشی درباره دفع مواد زاید در شهر هشتگرد
شهرک صنعتی هشتگرد بلای جان شهرستان های ساوجبلاغ و نظرآباد
مقاله ای به زبان انگلیسی درباره میزان آلودگی خاک هشتگرد + دانلود
مقاله علمی - پژوهشی درباره محیط زیست شهرستان نظرآباد
شناسایی عامل آلودگی هوای شهرستان نظرآباد
پرونده قطع 1800 درخت در شهرستان نظرآباد
سیمای محیط زیست شهرستان نظرآباد
ساوجبلاغ و نظرآباد در آستانه فاجعه زیست محیطی
تحلیلی درباره آلودگی های زیست محیطی کارخانه سیمان آبیک - 1
تحلیلی درباره آلودگی های زیست محیطی کارخانه سیمان آبیک - 2
نیروگاه شهید رجایی قزوین سبب آلودگی هوای نظرآباد میشود
خبرگزاری تسنیم: فرماندار نظرآباد با بیان اینکه نیروگاه شهید رجایی قزوین سبب آلودگی هوای نظرآباد میشود، گفت: وجود نیروگاه شهید رجایی با توجه به وزش باد از غرب به شرق آلودگیهای زیادی برای این شهرستان به همراه دارد. حجتالله صادقی در جلسه فوقالعاده شورای ترافیک استان البرز که امروز در استانداری البرز برگزار شد، اظهار داشت: دو مشکل اساسی برای آلودگی هوا در شهرستان نظرآباد وجود دارد که یکی از این موارد وجود نیروگاه شهید رجایی در استان قزوین است . وی آلودگی هوای ناشی از خودروها را یکی دیگر از منابع آلوده کننده این شهرستان دانست و افزود: همه رانندگان این خودروها ساکن استان البرز نیستند و به صورت عبوری از آن گذر میکنند اما آلودگیهای زیادی برای استان البرز به همراه دارند.
فرماندار نظرآباد با بیان اینکه خودروهای بسیار زیادی از طول استان البرز گذر میکنند و از اتوبان به سمت غرب کشور میروند، تصریح کرد: تمامی خودروهایی که از سمت شرق به غرب کشور میروند از این مسیر استفاده میکنند که آلودگیهای زیادی برای استان و شهرستان نظرآباد به همراه دارند. وی با بیان اینکه وجود اتوبان کرج - قزوین در کنار شهرستان نظرآباد در افزایش آلودگی هوای آن تاثیرگذار است، گفت: وجود نیروگاه شهید رجایی نیز با توجه به وزش باد از غرب به شرق برای این شهرستان آلودگیهای زیادی به همراه دارد. صادقی افزود: در عین حال کویرهایی در شهرستان نظرآباد قرار دارد که منبع بخشی از آلودگیها نیز این ریزگردها محسوب میشود. وی اظهار داشت: روزانه 2 هزار و 500 کامیون برای حمل بار و کالاهای صنایع موجود در این شهرستان از داخل شهر نظرآباد عبور میکنند که باید راهکارهایی برای برطرف کردن این آلودگیها در شهرستان نظرآباد اتخاذ شود.
29 آذر1323 سالگشت مرگ میرزا حسن رشدیه
«میرزا حسن رشدیه» پیشگام آموزش نوین در ایران است، او که با فعالیت های بنیادین خویش توانست در نظام آموزشی کشور، تحولی نهادین پدید آورد، آموزه های پیشین را با دگرگونی های اساسی همراه سازد و فرهنگ جامعه را به سمت توسعه هدایت کند. رشدیه از جمله شاگردان شیخ هادی نجم آبادی است. پیش از تشکیل دارالفنون، مدرسه در ایران در واقع معادل حوزه علمیه کنونی بود. مرکزی در زیرمجموعه مسجد که به آموزش درس هایی در زمینه احکام و شریعت می پرداخت. به مرور زمان مدرسه ها از مکان های مذهبی جدا شدند و محتوای آموزشی آن ها متنوع تر و متفاوت تر شد. امر آموزش در ایران پیشینه ای طولانی دارد که نخست در رشته های خاص صورت می گرفت. شاید همین موضوع سبب شد تا سرجان مالکوم سفیر انگلیس در دربار فتحعلی شاه قاجار در کتاب خود بنویسد: «در دیگر علوم، اهالی حالیه ایران، مثل مردم قدیم این ملک اند. از ریاضی کم سررشته دارند و نجوم را هم بیشتر به جهت تعیین اوقات و احکام رایجه تحصیل می کنند... در این اواخر مختصری از قواعد کاپرنیکس با شرح نیوتان در فارسی ترجمه شده است بلکه سبب ترقی مردم در این باب شود و چند نفری هم تحصیل کرده اند. لکن محتمل نیست که این گونه انوار دانش به زودی ظلمت زدای ابر جهالتی که هم از سده های دراز محیط به آفاق مملکت بوده، شود... تا به حال بنابر تغییرات ملکی و انقلابات دولتی، دریای دانش در ایران علی الاتصال در جزر و مد بوده و مادامی که مردم این ملک در تحت حکومت بی ثابت و بالغلبه اند، بر همین نهج خواهد بود.» ادامه مطلب...
آغاز اجرای نمایش مونس
داستان نمایش: نمایش مونس بر پایهای استوار است که چرا مادران دروغ میگویند؟ مسئلهای که کمتر در ادبیات نمایشی به آن پرداخته شده است. این اثر نمایشی کاملاً زنانه است. تمام بازیگران و فضای نمایش به دنیای آنان میپردازد. دیگر آنکه، نمایش لاینتک است، کل نمایش در یک صحنه واحد و یک رفت و آمد نوری در 75 دقیقه اتفاق میافتد. همچنین موضوعی را مد نظر قرار میدهد که کمتر به آن پرداخته شده است و به این توجه میکند که چرا مادران دروغ میگویند؟ ژاک پره ور می گوید: مادر می بافه پسر می جنگه، به نظر مادر این وضع خیلی طبیعیه. پدره چی؟ اون چیکار می کنه؟ پدره کار می کنه، زنش می بافه پسرش می جنگه خودش کار می کنه، به نظر پدره این وضع خیلی طبیعیه. خب پسره چی؟ پسره اوضاع رو چطور می بینه؟ پسره هیچی، هیچی که هیچی، پسره ننه ش می بافه باباش کار می کنه خودش می جنگه، جنگ که تموم بشه تنگ دل باباهه می چسبه به کار. جنگ ادامه پیدا می کنه و مادره ادامه می ده می بافه، پدرم ادامه میده کار میکنه، پسره کشته شده و دیگه ادامه نمیده. پدره و مادره میرن گورستون، به نظر پدره و مادره این وضع خیلی طبیعیه، زندگی ادامه داره، زندگی با بافتنی و جنگ و کار، با کار و جنگ و بافتنی و جنگ، زندگی با گورستون. ادامه مطلب...
تعزیه را در محرم به دید مذهبی، در ایام دیگر به دید هنر نگاه کنید
سیاوش توده فلاح (متولد اول تیر 1368) دانش آموخته کارشناسی رشته هنر اسلامی از دانشگاه هنر اسلامی تبریز و از هنرمندان کوشای شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز است. اخیراً در دهمین جشنواره استانی سوگواره وفا (همایش تعزیه خوانان استان البرز) گروه تعزیه تکیه دولت به سرپرستی او مورد تقدیر قرار گرفت. توده فلاح در عرصه تئاتر هم فعال است. نمایش «بی مرگی» از جمله کارهای اوست. وی در گفت وگو با وب سایت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی البرز درباره این نمایش گفت: بی مرگی داستان تلاش سه سرباز دوران جنگ است که در چاله ای اسیر شده اند و برای رهایی از آن چاره اندیشی می کنند. وی با اشاره به عوامل این نمایش خاطرنشان کرد: بی مرگی نوشته اصغر گروسی (نویسنده و کارگردان نظرآبادی) است که با بازی مهدی فتحی، جواد رنجبرزاده و جمال رنجبرزاده در دو بخش اجرای عموم و داوری به روی صحنه رفت. وی افزود: علاوه بر این، علی علی نژاد (نورپردازی)، سیاوش توده فلاح (طراحی صحنه)، سیامک توده فلاح (دستیار کارگردان و طراحی پوستر) این نمایش را به عهده داشتند . وی ادامه داد: قرار بود این نمایش برای جشنواره تئاتر مقاومت آماده شود ولی به دلیل متن جذاب و پرمفهومی که داشت برای جشنواره استانی تئاتر البرز آماده شد .این کارگردان افزود: نمایشنامه بی مرگی سال 88 نگارش و به صلاحدید نویسنده با اعمال تغییراتی در سال 91 بازنویسی شد. وی در بخش دیگری از صحبت های خود به مهجور ماندن هنر در شهرستان نظرآباد اشاره کرد و گفت: برای این که شاهد ارایه نمایش های با کیفیتی از سوی هنرمندان نظرآبادی باشیم باید زیرساخت های لازم مهیا و حمایت های لازم از هنرمندان این رشته صورت بگیرد. سیاوش توده فلاح وبلاگ «تعزیه، هنر ناب ایرانی» را در سال 1388 راه اندازی کرده است. در بخش «بهترین حرف وبلاگ» نوشته شده است: «تعزیه را در محرم به دید مذهبی در ایام دیگر به دید هنر نگاه کنید.»
سید محمد توکلی از رزمندگان افغان تیپ فاطمیون در درگیری با تکفیری ها در سوریه به شهادت رسید. پیکر او قرار است روز جمعه 20 آذر 1394 در گلزار شهدای شهر نظرآباد واقع در استان البرز در کنار مزار دیگر شهید افغان ابراهیم یعقوبی به خاک سپرده شود.
تشییع پیکر شهید افغان مدافع حرم در شهرستان نظرآباد
شهید افغان ساوجبلاغی در سوریه + فیلم و عکس
از این انتخاب خوشحالیم
بخش اول
محبوبه حسینزاده
شرکت کشت و صنعت و دامپروری زرین هیو در یک جادهی فرعی کوچک، دو کیلومتر بعد از کارخانهی سیمان آبیک قرار گرفته است. باید برای برگشت به شهر، آژانس بگیریم. وقتی ماشین از جاده فرعی وارد جادهی اصلی میشود، تازه چشممان به هفت پرچم کوچک میافتد که در ابتدای جادهی شرکت نصب شدهاند؛ پرچمهایی خالدار، همانند پوست گاوهای سفید با خالهای سیاه. یادم افتاد که وقتی با منشی زن شرکت تماس گرفته بودم تا آدرس را بگیرم، همین را گفته بود. چرا یادمان رفت بپرسیم چرا هفت؟
راننده تاکسی یکی از شرکتهای مسافربری ترمینال غرب، جایی در بزرگراه، زیر یک پل عابر پیاده، ماشین را نگه میدارد و توضیح میدهد که باید به آن سوی خیابان برویم تا با تاکسی دربست دیگری به مقصد موردنظر برسیم. آن سوی خیابان، بیرون شهرکی نیمهساز، یک پیکان مستهلک قدیمی پارک شده و راننده در حال خوردن نان و پنیر و چای داغ است. چند دقیقهای کنار جاده منتظر میمانیم و مقصد را به ماشینهایی که برایمان نگه میدارند، میگوییم ولی هیچکدام با ما هممسیر نیستند. بالاخره هم مزاحم خلوت صبحگاهی راننده پیکان میشویم تا شاید بتوانیم آدرس دقیقتری بگیریم. مسیر را «مثل کف دستش» بلد است و چند دقیقه بعد در ابتدای یک جادهی فرعی باریک هستیم که به مجتمع بزرگی در میانه یک دشت سرسبز بیانتها ختم میشود. روبهروی در ورودی مجتمع، گلکاری و دور تا دور آن درختکاری شده است. سکوت و آرامش خوشایندی در فضا جاری است. برای انجام هماهنگیها، چند دقیقهای در اتاق نگهبانی معطل میشویم و بعد یکی از کارگران ما را به ساختمان اداری و مدیریت مجتمع هدایت میکند. حضور زنان جوانی که با مانتوهای یکشکل رسمی به همراه مردان در حال تردد و انجام کارها هستند، جالب است. بعد از چند دقیقه به اتاق مدیریت مجتمع راهنمایی میشویم. حسین رضایی، مدیر 34ساله شرکت کشت و صنعت و دامپروری زرین هیو است که از هشت سال قبل در دامداری صنعتی بزرگی که پدرش تأسیس و راهاندازی کرده است، بهرغم فضای کاری مردانه حاکم بر دامداریها، زنان را چه در بخش کارگری و چه در بخش کارشناسی استخدام کرده است. این دامداری دارای 9 هزار رأس گاو است که 5 هزار رأس آن گاو شیری است و بیشتر کارگران و کارشناسان زن هم در بخش شیردوشی ـ قلب اصلی دامداری ـ مشغول به کارند. رضایی ادامه مطلب...
از این انتخاب خوشحالیم
بخش دوم
زن سوم، مسئول بخش شیردوشی قبل از زایمان
رزا خوشنیت متولد 1365 است. او هم لیسانس مهندسی کشاورزی، گرایش علوم دامی است. بر خلاف خانم طاهری و صادقی، آرام و ساکت به نظر میرسد و هر پرسشی را با طمأنینه پاسخ میدهد.
از قبل با این رشته آشنایی داشتی و به آن علاقهمند بودی یا اتفاقی در آن قبول شدی؟
یکی از آشناهایمان در همین رشته درس خوانده بود و البته پدرم هم قبلاً سوله دام و طیور داشت. همین دو عامل باعث شد به این رشته علاقهمند شوم و تحصیل در این رشته یکی از اهدافم شود.
چطور شد که برای کار به این دامداری مراجعه کردی؟
وقتی دانشگاه رفتم، به کار در گاوداری بیشتر علاقهمند شدم، در حالی که بعضی از بچهها همان ترم اول انصراف میدادند. در طول دوره تحصیل هم، دو بار از طرف دانشگاه ما را برای بازدید به این گاوداری آوردند و من محل کارم را هم انتخاب کردم. بعد از گرفتن لیسانسم، تا هشت ماه بیکار بودم و در این فاصله به گاوداریهای دیگر هم سر زدم ولی اینجا و محیطش را خیلی بیشتر دوست داشتم.
خانوادهات مخالفتی با شغلت ندارند؟
خانوادهام خیلی راحت قبول کردند. آنها ساکن کرجاند و روزی که به اینجا آمدم، برادرم هم همراهم آمده بود، به خانوادهام گفت که اینجا کارشناس خانم هم دارند و با محیطهای گاوداریهای دیگر فرق دارد. هنوز هم بعد از یک سال و سه ماه که از کارم در اینجا میگذرد، کارم برایشان جذابیت دارد. من هم در یکی از سوئیتهای بخش مسکونی اینجا زندگی میکنم و هر وقت به خانه میروم، خانوادهام با هیجان در مورد کارهایم در گاوداری میپرسند.
چه مسئولیتی در این دامداری بر عهده داری؟
مسئول بخش شیردوشی قبل از زایمان هستم. البته قبلاً این شیردوشی فقط برای گاوهای تازهزا بود ولی بعداً دستگاههای شیردوشی را افزایش دادند و گاوهای تازهزا، گاوهای کمشیر، گاوهای آبستن که در ماههای آخر میزان شیرشان کم میشود، در این بخش دوشیده میشوند. در هر شش ساعت حدود هفتصد گاو در این شیردوشی دوشیده میشوند.
اگر در موقعیتی قرار بگیری که باید بین شغل و ازدواج با مرد دلخواهت، یکی را انتخاب کنی، کدام را انتخاب میکنی؟
من با توجه به روحیهای که دارم، دوست دارم حتما شاغل باشم. نمیتوانم تمام ساعات روز را در خانه بمانم. از مردی هم که مرا دیده و شغلم را میداند، انتظار دارم که مرا همهجوره قبول کند. اگر هم این پیشنهاد را بدهد که برای ازدواج با او باید دست از شغلم بردارم، خیلی بهم برمیخورد و ناراحت میشوم، فکر نمیکنم بتوانم با چنین مردی کنار بیایم. ادامه مطلب...
جنگ خودش را به من تحمیل می کند / فکر می کنیم حرف جدی را باید عبوس بگوییم
گفت و گو از: علی یزدان دوست
نشست بررسی نمایش «مونس» با حضور مهرداد کوروش نیا نویسنده و کارگردان ساوجبلاغی، تینا بخشی بازیگر و طراح گریم و آزاده بخشی برنامه ریز این اثر نمایشی، در خبرگزاری شبستان برگزار شد. نمایش «مونس» که از چهارم آذرماه 1394 در تالار حافظ روی صحنه رفته، داستان مادری است که قصد دارد برای فرزند تازه از اسارت برگشته خود تدارک جشن ببیند. در این نمایش که تازه ترین تجربه مهرداد کوروش نیا در تئاتر جنگ است، سحرناز عباس زاده، ندا قربانیان، الهام شعبانی، سمیه برجی، مسیح کاظمی و تینا بخشی ایفای نقش می کنند. در بخش اول این نشست به چرایی علاقه کوروش نیا به موضوعات جنگ پرداختیم و داستان شکل گیری نمایشنامه ی مونس را از او جویا شدیم.
* قبل از اینکه درباره ی مونس بپرسم، بگذارید از اینجا آغاز کنیم که چرا بخش قابل توجهی از آثارتان درباره ی جنگ است؟
کوروش نیا: برای خودم هم جالب است که ده نمایشنامه نوشته ام و داستان شش تای آن به عوارض و مسایل جنگ بر می گردد. به هر حال جنگ پدیده ای اجتماعی است که در همه ی دنیا و در همه ی اعصار، رنج و تخریب همراه دارد. اگرچه مفهومی مقدس تر از دفاع کردن و مقاومت یک ملت برای حفظ ارزش ها و خاکِ میهنش نیست، اما خود جنگ جای دفاع ندارد و هیچکس نمی تواند آن را فی نفسه خوب بداند.
* چرا برای بیان دغدغه های اجتماعی تان جنگ و بویژه جنگ خودمان را انتخاب کردید؟ این برای زیستی است که در دوران هشت ساله داشته اید؟
بله. اینکه چرا جنگ اینقدر در نوشته های من پررنگ شده، یکی همین است. شاید قابل توجه باشد که از شش نمایشنامه ی من از جنگ، پنج تای آن بیرون از صحنه ی نبرد است و به عوارض ناشی از آن می پردازد. عوارضی که من این ها را تجربه کرده ام. از هفت سالگی تا چهارده سالگی ام در جنگ گذشته و اگرچه فرصت حضور در جبهه را نداشته ام ولی شاهد پیامدهای آن بوده ام. این عوارض آنقدر بر زندگی ما اثر گذاشته که هرگاه به طرح نمایشنامه ای فکر می کنم، جنگ خودش را به من تحمیل می کند. من راجع به چیزی که درک نکرده ام نمی نویسم و جنگ چیزی است که در دوران نوجوانی ام که شخصیت انسان شکل می گیرد، تجربه اش کرده ام. ادامه مطلب...