طرح های امضا شده توسط مفید کیایی نژاد
1394/05/25 طرح ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان
1394/05/04 طرح اصلاح قانون استفاده متوازن از امکانات کشور برای ارتقای سطح مناطق کمتر توسعه یافته
1394/03/17 طرح الحاق یک تبصره به ماده (117) قانون مدیریت خدمات کشوری
1394/01/30 طرح استفساریه ماده (7) قانون اعزام دانشجو به خارج از کشور
1393/11/15 طرح استفساریه بند (ط) تبصره (9) قانون بودجه سال 1393
1393/11/14 طرح الزام دولت به حفظ دستاوردها و حقوق هسته ای ملت ایران
1393/09/09 طرح استانی شدن حوزه های انتخابیه انتخابات مجلس شورای اسلامی
1393/09/05 طرح الحاق یک جزء به ماده (29) قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی
1393/08/18 طرح نحوه اجرای قسمتی از اصل یکصد و شصتم (160) قانون اساسی
1393/07/16 طرح صیانت از حریم عفاف و حجاب
1393/04/15 طرح الحاق یک تبصره به ماده (1) قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغها و اصلاح بعدی آن
1393/03/20 طرح ممنوعیت اشتغال به کار محکومان ناشی از تحقیق و تفحص در مشاغل حساس مدیریتی و دولتی
1393/03/18 طرح الحاق دو تبصره به ماده (241) لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت (مصوب 1347)
1393/03/05 طرح واگذاری مدیریتی شبکه های ورزشی صدا و سیما
1393/02/30 طرح تمدید مهلت جذب اعتبارات پروژه های تملک دارایی های سرمایه ای قانون بودجه سال 1392 کل کشور
1393/01/24 طرح افزایش نرخ باروری و پیشگیری از کاهش رشد جمعیت کشور
روستایی واقع در منطقه طالقان به نام ایستا!
چهلمین نشست انجمن فرهنگ قزوین (افق) با حضور اعضا، علاقه مندان و میهمانان در روز پنج شنبه اول مرداد ماه سال 1394 در بنای سردر عالی قاپوی قزوین برگزار شد. در این جلسه که با اجرا و لطیفه خوانی آقای مهران خدادادبیگی همراه بود، ابتدا آقای حسین سعیدی ابیاتی را از شاهنامه با عنوان حماسه کیومرث قرائت کرد. سپس آقای رضا ارداقیان با بیان خلاصه ای از یک داستان قدیمی قزوینی با نام باباسلاقا شعری از سروده های خود را به گویش قزوینی با این موضوع ارایه کرد. در واقع باباسلاقا شخصیتی بوده که بر اثر اتفاقاتی که می افتاده و بلاهایی که بر سر او و زندگی اش می آوردند بنا به مصلحت اندیشی سکوت می کرده و دیگران از این سکوت او نهایت سوءاستفاده را می کردند. در ادامه برنامه آقای سعید زارع پور در راستای تحقیقات خود حول محور روستاها به معرفی روستایی واقع در منطقه طالقان با نام «ایستا»، تاریخچه، مردمان و عقاید اهالی آن پرداخت که عده ای از مقلدان میرزا صادق مجتهد تبریزی در دوران قاجار در این منطقه ساکن گردیده اند که بنا بر فتوای نامبرده و به جهت انتظار برای ظهور امام زمان (عج) به سبک گذشتگان زندگی می کنند. در بخش موسیقی، آقای نیما ارداقیان ادامه مبحث شناخت مکتب موسیقی قزوین را همراه با مثال هایی با نوازندگی نی خود در سبک های مختلف ارایه نمود. در خاتمه نیز علی اصغر یوسف گمرکچی نکاتی را در خصوص فرهنگ عامه قزوین، مثل ها و اصطلاحات رایج در بین مردم یادآور شد. به نقل از: وبلاگ انجمن فرهنگ قزوین (افق).
طالقانی و مسالهاش
حامد زارع
اندیشه بازگشت به قرآن و آموزههای آن در تاریخ جدید ایران به مثابه یک سلاح ایدئولوژیـــک که دو امر دنیاگرایی (sécularisme) و جـــــــــزم گرایــــی (dogmatism) را به چالش کشیده، جزء سرفصل های کمتر پرداخته شــده تاریخ اندیشه معاصر محسوب میشود. اگرچه میتوان ریشهها و ایدههای این مراجعه به قرآن را تا قرون میانه به عقب کشید و در آثار و آرای ابنتیمیه، متفکر نامدار اهل سنت و جماعت رصد کرد؛ اما در بستر اندیشه شیعی، این متفکران ایرانی اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی (زمانه و دقیقه آغاز تاریخ مدرن ایران) بودند که با نیتی زمینه مند و معطوف به شرایط تاریخی خواهان طرح اندیشه بازگشت به قرآن شدند. آنان دو دغدغه داشتند؛ به عبارت دیگر طیف متفکران ایرانی که خواهان بازگشت به قرآن بودند، دو هدف متفاوت داشتند: گروهی همانند سیدجمال الدین اسدآبادی و شیخ هادی نجمآبادی عزم مبارزه با استبداد مطلقه قاجاری داشتند و گروهی دیگر نظیر اسدالله خرقانی داعیه دار مبارزه با خرافات و پالایش دیانت و مذهب از واردات بی مبنا و سند معتبر بودند.
اگر پیشگامان بازگشت به قرآن در آستانه نهضت مشروطیت دغدغهای سیاسی داشتند، در دوره رضاشاهی این دغدغه سیاسی، وجه دینی به خود گرفت. اما پس از شهریور و آغاز نفوذ مارکسیسم تا پس از کودتای 28 مرداد که روزنههای هر گونه فضای تنفس سیاسی و اصلاحات بسته شد و هم هنگام رگههای اندیشه مارکسیستی به مثابه اندیشه مبارزه با استبداد و استعمار قویتر شد، اندیشه بازگشت به قرآن نیز تحت تاثیر تمایلات چپگرایانه، وجهی انقلابی به خود گرفت.
پرپیداست تمثیل اندیشه بازگشت به قرآن در عصر چپگرایی از آن کسی جز آیت الله طالقانی نیست. همو که با شاگردی در عرصه نوگرایی دینی، قرآن را در کانون جهد فکری خویش قرار داد و به این ترتیب وجه دینی کار خود را به نمایش گذاشت و با اهتمامی که به فکر اعتراضی مسلط دوران داشت، تقریر دوبارهای از رساله تنبیه الامه و تنزیه المله میرزای نائینی به دست داد و وجه سیاسی کار خویش را خاطرنشان ساخت. اگر وجه نخست در اعتراض به دگماتیسم و تحجرگرایی بود، وجه دوم در مواجهه با استبداد معنا پیدا میکرد. مساله طالقانی در دهه 40 و 50 معطوف به این دو وجه دینی و سیاسی بود. وجوهی که پس از طالقانی و با تاسیس جمهوری اسلامی و سیستماتیک شدن فکر دینی، چهره متفاوتی پیدا کرد.
آیت الله طالقانی رحمت الله علیه، خود مصداق فضیلت هایی بود که دیگران را به خوان ضیافت آن دعوت می کرد. تنگناها و مقتضیات انسان زمانه خویش را درک می کرد. با سپرگرفتن نام خدا به انسان کفر نمی ورزید. به بهانه نام انسان و انسان مداری بذر انکار آسمانیان و افلاکیان را در مزرعه خاکیان و خاک نشینان نمی افشاند. در کنج حجره، خانه و خانقاه از سنت و میراث ارجمند آسمان و آسمانیان سخن به موعظه و اندرزهای تکراری نمی گفت. با اراده، عزم و ایمانی استوار گام در آوردگاه آزمون های بزرگ تاریخ و تمدن عصری نهاده بود که همه سنت های اعتقادی همه نظام های ارزشی و در یک کلام همه ملت ها، فرهنگ ها و جامعه و جامعیت های جهان را به چالش و رویارویی فرا خوانده است...
متن کامل یادداشت دکتر حکمت الله ملاصالحی درباره آیت الله طالقانی
روستایی ساخته اند به نام ایستا
«علی اکبر رائفی پور» دانش آموخته رشته حسابداری، سخنران محافل مذهبی در زمینه های صهیونیزم شناسی، فراماسونری و فرقه های نوظهور است. به گفته خودش به هیچ حزب و نهادی وابسته نیست و جنبشی کاملا ًخصوصی راه اندازی کرده که به وسیله خودش هدایت می شود. در بهمن ماه 1389 طی اطلاعیه ای از ایجاد «جنبش مصاف» خبر داد. مصاف مخفف عبارت مبارزه با صهیونیسم، اومانیسم و فراماسونری است. رائفی پور می گوید رکورددار تعداد سخنرانی در کشور است. در فایل تصویری زیر، سخنان وی درباره اهل توقّف طالقان و کتاب روستای ایستا را ببینید و بشنوید.
سخنان علی اکبر رائفی پور درباره روستای ایستای طالقان
یک شنبه 8 شهریور 1394 شخصی به نام «سید» با رایانامه maxx_110@yahoo.com نسبت به «خاطره دیدار با آیت الله موسوی دهسرخی؛ فقیه تجددگریز» به شرح زیر واکنش نشان داده است. به جهت ترویج فرهنگ نقد و گفت و گو، این نظر بدون هیچ دخل و تصرفی منتشر می شود. البته باب نقد درباره یادداشت بنده و این دیدگاه، همچنان باز است.
* * *
سکوتم را خیانت محرز به ساحت علما دانستم
چند روز قبل در یک وبلاگ به نام ساوجبلاغ پژوهی خاطره ای با عنوان دیدار با آیت الله موسوی دهسرخی؛ فقیه تجددگریز را مطالعه کردم. وقتی عنوان فقیه تجددگریز را دیدم سکوتم را خیانت محرز به ساحت علماء دانستم لذا برآن شدم برای استحضار عزیزان عرض کنم: اولاً صرف ملاقات یک شخص با بضاعت محدود علمی، نمی توان یک فقیه محرز را که در همه ابواب حدیثی و فقهی و طب سنتّی و علوم متعدد صاحب ایده است را متهم به تجددگریزی نمود. نگارنده در طی چندین سال رفاقت نزدیک با یکی از آقازاده ها که از روحانیون موفّق در عرصه بین الملی بنام حاج آقا صادق راجع به منش مرحوم علامه دهسرخی اطلاعات متعددی به دست آوردم که نشان می دهد مرحوم علامه دهسرخی در طی دوران دشوار تحصیل و تلمذ در حوزه نجف با کثرت اولاد با نهایت زهد و پارسایی ایام را سپری می کرد و به کرّات شاید برای تهیه مایحتاج اوّلیه زندگی خانوادگی مشکلات حادی را تحمل کرد و با عزّت نفس سرشار و مثال زدنی به تحصیل و تحقیق ادامه داد. عزیزان آیا تدوین کتاب مفتاح کتب اربعه با شیوه منحصر به فرد برای دسترسی احادیث در زمانی که حرفی از کامپیوتر و نرم افزار های فعلی نبود می تواند از یک تفکر تجددگریز نشات گیرد؟ آیا تدوین کتاب هایی برای درمان بیماری ها تجدد گریزی است.
متأسفانه بعضی از طلاب فعلی که فرسنگ ها از معنویت فاصله گرفتند ساده زیستی و زی طلبگی مورد نظر امام زمان (عج) را تجددگریزی قلمداد می کنند و به راحتی علمایی که سال ها با تحمّل سخت ترین روزها در زندگی و جوانی علوم و معارف آل محمّد را زنده مگه داشتند را متهم به تجددگریزی می کنند و این مایه تأسف است. بی تردید سال ها زمان سپری شد تا یک نفر مثل علامه دهسرخی از حوزه برخاست که متأسفانه این گونه مورد بی مهری قرار می گیرد. طلبه عزیزی که با نقل خاطره درصدد تخریب این شخصیت علمی محبوب و پارسا هستید ای کاش به کتاب های تألیف شده معظم له سری می زدید تا اکنون که در عصر ارتباطات نظراتتان را آنی منعکس می کنید پاره ای یا گوشه ای از شخصیت علمی و عملی این دست علماء را معرفی می کردید تا طلبه هایی که اکنون با وجوهات و امکانات فراوان فقط در حوزه به زندگی روزمره مشغول هستند و هیچ فعالیت علمی و عملی ندارند، درسی بوده باشد.
ایستا؛ روستای نوظهور ولی متوقف
اشاره: بحث درباره «اهل توقّف طالقان» همچنان در رسانه های مجازی ادامه دارد. در همین راستا، نویسنده ناشناسی در اینجا مطلبی به شرح زیر درباره روستای ایستا نوشته که در واقع، حرف تازه ای در آن نیست. وبلاگ روستای ایستای طالقان و وب سایت آفتاب نیوز منابع این مطلب هستند.
* * *
در سالهای دهه 1360 در شرق طالقان، روستای جدیدی بنام «ایستا» متشکل از چند خانواده شکل گرفت. بزرگان این خانوادهها از نظرات میرزا صادق مجتهد تبریزی از علمای تجددستیز عهد مشروطه تقلید میکنند و «اهل توقف» هستند یعنی مسائل نوظهور ورای نظرات ایشان را متوقف میسازند. آنها معتقدند آخرالزمان در عصر مشروطه و با دخالت مردم در امور حکومت و انتخاب حکومت آغاز شده است. یکی از مسائل نوظهور ازدواج جوانان است. پس دختران و پسران روستا حق ازدواج ندارند. ادامه مطلب...
از دانشوری تا اندیشوری
عصر چهارشنبه 7 مرداد ماه 1394 شب پرویز ورجاوند با همکاری بنیاد فرهنگی ملّت، دایره العمارف بزرگ اسلامی، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، گنجینه پژوهشی ایرج افشار، مجله فره وشی و انجمن علمی باستان شناسی ایران در کانون زبان فارسی برگزار شد. دکتر پرویز ورجاوند در 1313 در تهران به دنیا آمد. بعد از دوره دبستان و دبیرستان و دریافت ششم ریاضی ،ورجاوند اقدام به گذراندن دوره ی عالی نقشه برداری در سازمان نقشه برداری نمود. سپس ششم ادبی را گرفته و دوره لیسانس باستان شناسی و فوق لیسانس علوم اجتماعی رادر دانشگاه تهران طی کرده، با گرفتن بورس تحصیلی به کشور فرانسه عزیمت و دوره ی انستیتوی انسان شناسی را در دانشگاه پاریس و مدرسه عالی لوور گذرانید و توانست در سال 1342 در رشته باستان شناسی با گرایش معماری ایران در دوره تاریخی از دانشگاه سوربُن فرانسه مدرک دکتری اخد نماید. رساله دکترای ایشان درباره معماری دوره هخامنشی و هم سنجی آن با یونان و مصر بود.
دکتر ورجاوند در سال 1343 استادیار دانشگاه تهران شد. سپس به درخواست دکتر خانلری رییس پژوهشکده فرهنگ ایران و بعد در بررسی های باستان شناسی و کاوش های محوطه هایی چون هفت تپه و تخت سلیمان شرکت کرد. از سال 51 کاوش های رصدخانه مراغه را شروع کرد که تا 1356 ادامه داشت. دکتر ورجاوند در سال 48 مجله باستان شناسی و هنر ایران را منتشر کرد و در 15 دی 1362 با درجه استادی از دانشگاه تهران بازنشسته شد. دکتر ورجاوند پس از انقلاب برای مدت کوتاهی مسئولیت وزارت فرهنگ و هنر را پذیرفت و در همین مدت کوتاه اقدامات خطیری را برای فرهنگ ایران به انجام رساند و توانست جلوی بسیاری از حفاریهای غیرمجاز را بگیرد. از کتاب های او می توان به «سرزمین قزوین (سابقه تاریخی و آثار باستانی و بناهای تاریخی قزوین و منطقه ساوجبلاغ)»، کتاب میراث تمدّنی ایران، کتاب «کاوش رصدخانه و نگاهی به پیشینه دانش ستاره شناسی در ایران» و کتاب «ایران و قفقاز»، «سبک شناسی هنر و معماری در سرزمین های اسلامی» (ترجمه) و صدها مقاله اشاره کرد. او مداخل بسیاری برای دایره العمارف هایی همچون دایره العمارف تشیّع، اطلس ایران و دیگر کتاب های مرجع نوشته است. ادامه مطلب...
درباره خواجه شیراز
رهرو منزل عشقیم و ز سرحد عدم
تا به اقلیم وجود اینهمه راه آمده ایم
انسان وجودیست مرزی، ایستاده برکرانه دو عالم، در مرز دو مرتبه از «واقعیت»: بودن و نبودن، وجود و عدم، آنسو و اینسو، احسن التقویم و اسفلالسافلین، امر باقی و امر فانی، ابدیت و زمان، نفس و نفخه رحمانی و روحانی، طبیعت و نفس حیوانی. شمار جانها و وجدانهای بیداری که به حضور مرزی و حدی و کرانهای انسان، پی و ره بردهاند همیشه در تاریخ از تبار و از جنس اندکها و استثناها بوده اند. و در هرم زندگی و عالم بشری درمیان اندکها و استثناها و نوادر دوران میبایست به دنبالشان رفت و گشت و یافت.
به هر میزان از رأس هرم زندگی و عالم بشری به بدنه نزدیکتر و نزدیکتر شدهایم و در قاعده فرود آمده ایم، عطش و ولع زیستن و طپش قلب زندگی را درمیان جمعیتهای عظیم انسانی و کشش و کنش و چشش چریدن و خرامیدن و ماندن در مزرعههای سبز طبیعت جدیتر و پررنگ و رمقتر یافتهایم. طبیعت زندگی و سرشت زیستن، قاعده است و با قاعده هرم عالم بشری ما منطبقتر و موافقتر و همسوتر. تصادفی نیست که فشار سنگین بودن و ماندن را در قاعده هرم هماره بیشتر احساس کرده و زیسته و آزمودهایم. با این همه اگر زندگی همین قاعده طبیعی بود و در قاعده و طبیعت محدود و محصور و محبوس میماند و تهی از اندکها و استثناها میشد، بی سر و بیهوده و بیمعنا و بیروح و حیوانی و ملالآور میگردید و شر و شیطان حرص و حقد و حسد بر روان و وجدان و اندیشه و خرد و رفتار مردمان پنجه میافکند و چیره میشد و سروری میکرد و شرارات و شر درجان آدمیان میغرید و پیامی و مژدهای و نویدی خوش از آنسو پردههای گوش و هوش مردمان را مرتعش نمیکرد و شنیده نمیشد و ترشحی غیبی و قدسی و آنسویی، هرچند اندک ارض تاریخ و اقلیم و جغرافیای وجود آدمیان را مرطوب نمیکرد و طراوت و جان تازه نمیبخشید و تاریخ و حضور تاریخی انسان در جهان در طبیعت حیوانی سقوط میکرد. لیکن نه درطبیعت معصوم که در طبیعتی از جنسی دیگربه تعبیر قرآن شریف: «بل اضلهم کاالانعام». تعابیر ژرف و نغز و مغز و دلنشین عرف و شاعر روشن ضمیر خراسانی ما مولوی را در مثنوی ببینید: ادامه مطلب...
اباحیگری و تقابل تام، دو رویکرد غیردینی و ناکارآمد در مواجهه با جهانی شدن و مدرنیته است
جهانی شدن و مدرنیته؛ مساله سبک زندگی
حجتالاسلام والمسلمین دکتر علی نصیری
پدیده جهانی شدن و تبدیل جهان به دهکده کوچک و نقش تخریبی آن در تضعیف باورها و ارزشهای دینی، قابل انکار نیست؛ اما باید دید تعامل ما در برابر این پدیده باید چگونه باشد تا کمترین آسیب به سبک زندگی اسلامی ایرانی ما وارد شود. توجه به واقعیتهای موجود، سه گونه مواجهه را بهدست میدهد که عبارت است از: 1ـ تعامل اباحهگرایانه 2ـ تقابل سنتمدارانه 3ـ تعامل دینمدارانه. اینک به اختصار به بررسی این سه نوع تعامل میپردازیم.
تعامل اباحهگرایانه
تعامل اباحهگرایانه به معنای آن است که افراد بهرغم التزام قلبی به باورهای دینی، خود را در معرض انواع و اقسام آسیبهای پدیده جهانیشدن و ابزارهای ارتباطاتی همچون ماهواره و اینترنت قرار دهند و آن را امری طبیعی و عادی در زندگی تلقی کنند. چنین افرادی به خود اجازه میدهند انبوهی از شبکههای ماهوارهای و وبگاهها، بدون هیچ کنترل و نظارتی در اختیار آنان و خانوادههایشان قرار گیرد و هر زمان و هر گونه که دلخواه آنان باشد، از برنامه و مطالب آنها بهرهمند باشند؛ اعم از آنکه در آنها کفر، الحاد و فحشا تبلیغ شود یا آنکه گفتاری در زمینه دین و اخلاق انعکاس یابد. بدون تردید از پیامدهای چنین تعامل آزادمنشانه با ابزارهای آسیبزنندهای همچون ماهواره و اینترنت، گسترش اباحهگری در رفتار شخص و خانواده او خواهد بود که عدم اهتمام لازم به شعائر دینی همچون نماز و حجاب و ترک محرمات شرعی همچون استماع موسیقیهای مطرب و رعایت حریم در برخورد با نامحرمان، از نمودهای آن است. ادامه مطلب...