از روستای ایستای طالقان تا گلدره نظرآباد
نویسنده وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی: در 22 فروردین 1379 به همراه آقای محمدسعید جانب اللهی فیروزآبادی - پژوهشگر مردم شناسی سازمان میراث فرهنگی - دیداری از «روستای ایستای طالقان» و «روستای عشایری گلدره نظرآباد» داشتم. ایشان در پاییز 1389 در وبلاگ خود، سفرنامه اش به منطقه طالقان و نظرآباد را منتشر کرد. گزارشی که قرار است در کتابی با عنوان «هزار نکته مردم شناسی از هزار نقطه ایران» چاپ شود. ایشان درباره علت انتشار سفرنامه اش به روستای ایستا نوشته است: «برخلاف قول و البته بیشتر به نیت خیر که از دامنه شایعات بکاهم، اظهارات ایشان را در مقاله ای با عنوان «نگاهی مردم شناختی به نگرش های دینی در روستا و شهرهای اقماری تهران» در پژوهشنامه دفتر یکم سال 1379، از انتشارات اداره کل میراث فرهنگی استان تهران به چاپ رساندم.»
* * * * *
نظرآباد، سرزمین کهن خشت
خبرگزاری ایرنا- 7 فروردین 1390: نه هزار سال پیش، دستان ساکنان منطقه ای در دامنه رشته کوه های البرز از آب و گل، آثاری از خود بر جای گذاشتند که اکنون به عنوان نخستین خشت ساخته دست بشر برای باستان شناسان جهان شناخته شده است. تپه های شهرستان نظرآباد، در جریان کاوش های باستان شناسی تپه های به دست آمده، که علاوه بر اثبات قدمت سکونت بشر در این منطقه از سرزمین پهناور ایران، نشانگر وجود تمدنی دیرینه در آن است.
درنگی در دو روستای دیدنی بخش چندار ساوجبلاغ
....آجین دوجین....آردهه....
اشاره: آشنایی با روستاهای شهرستان های ساوجبلاغ و نظرآباد از اهداف اصلی وبلاگ «ساوجبلاغ پژوهی» است. مدتی این مهم به تاخیر افتاد. اکنون در مطلب زیر با دو روستای نام آشنای بخش چندار شهرستان ساوجبلاغ یعنی «آجین دوجین» و «آردهه» آشنا می شوید. یادآوری می شود این نوشته برای نخستین بار در «پایگاه اطلاع رسانی انجمن دوستداران شهر کوهسار» منتشر شده است. از علاقه مندان دعوت می شود که روستای خود را از طریق این وبلاگ به دیگران معرفی کنند. نشانی رایانامه نویسنده وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی: askari128@yahoo.com
* * * * * *
9000سال فراموشی در شهرستان نظرآباد
مسلم مرادی
امروز، سالیاد ثبت ملی «تپه ازبکی» ساوجبلاغ به عنوان میراث فرهنگی و باستانی ما ایرانیان است. ما بخشی مهم و انکارناپذیر از تمدن جهان را در این منطقه به نام خودمان در چنین روزی ثبت کردیم؛ از این شناسنامه کهن ملی جز مطلب فراروی شما به خبر دیگری فعلا" نمیتوان استناد کرد.
محوطه باستانی و تپه 9 هزارساله ازبکی که قرار بود بزرگترین سایت موزه پژوهشی خاورمیانه شود، اگرچه اکنون ویرانهای بیش نیست و اشیای کشف شده از آن نیز شاید در معرض خطر نابودی قرار گرفته یا اهمیتشان فراموش شده، اما تنها قلعه باقیمانده از دوره ماد همچنان پر از جذابیت و انگیزه برای باستانپژوهان است.
گشت و گذاری در روستای تاریخی برغان
فرهاد سلطانی
=بخش اول=
«برغان» یکی از روستاهای خوش آب و هوای استان تهران است که در بخش چندار شهرستان ساوجبلاغ واقع شده است. برای رسیدن به برغان دو راه اصلی وجود دارد که بازدید کنندگان از این روستا هر یک بنابر موقعیت جغرافیایی محل سکونت خویش و یا بر اساس دوری و نزدیکی به آن می توانند یکی از این دو راه انتخاب کنند.
یکی از راه های دسترسی به روستای برغان راه اصلی و قدیمی این روستا است. 11 کیلومتر پس از عوارضی کرج ـ قزوین بر روی اتوبان دو پل هوایی به موازات یکدیگر قرار دارد که به پل های کردان مشهورند. نرسیده به پل هوایی اول و در قسمت راست اتوبان جاده ای وجود دارد که در ابتدای آن تابلوی بزرگی شما را به سمت دو منطقه «کوهسار» و «کردان» راهنمایی می کند. با انتخاب این جاده به بالای پل هوایی اول خواهید رفت که پس از سرازیر شدن از پل به یک دو راهی خواهید رسید. برای ادامه مسیر جاده سمت راست را که در ابتدای آن تابلویی نصب شده است و جهت مناطق کوهسار کردان ولیان و برغان را نشان می دهد انتخاب کنید. این مسیر که از فراز پل هوایی دوم می گذرد شما را پس از عبور از جاده ای پر پیچ و خم و طی مسافتی حدود 17 کیلومتر در نهایت به روستای برغان خواهد رساند.
گشت و گذاری در روستای تاریخی برغان
=بخش دوم=
در داخل حیاط مسجد جامع برغان درخت چناری است که قدمتش به هزار سال پیش می رسد. این شاهکار طبیعت به همراه درخت چنار دیگری که در مجاورت آن قرار دارد یکی از کهنسال ترین درختان ایران هستند که در دامنه سلسله جبال البرز مقاوم و استوار سر به آسمان می سایند. گفته می شود با ورود دین مقدس اسلام به ایران مردم روستا که آیین زرتشت را دین خود می دانستند اسلام و تشیع را پذیرفته و با ساخت مسجد به کاشت این دو چنار به عنوان سایه بان مبادرت می ورزند. این شاهدان زنده تاریخ در قرون گذشته شاهد تاخت و تازهایی بوده اند که توسط اقوام مختلف در این روستا انجام گرفته است. گفته شده در سال 1357 هجری قمری آتش سوزی مهیبی مسجد روستا را در کام خود فرو برده علی رغم تلاش و کوشش ساکنین متاسفانه از ساختمان مسجد تنها تلی از خاکستر بر جای می ماند. به علت این آتش سوزی خسارات جبران ناپذیری بر تنه درخت اصلی وارد می شود که آثار آن همچنان مشهود است.
امامزاده علی اکبر (تکیه اغشت ساوجبلاغ)
امامزاده کمال الدین و شعیب الدین (رامجین ساوجبلاغ)
امامزاده مهراب (کش رود طالقان)
امامزاده یحیی (دوزعنبر ساوجبلاغ)
امامزادگان موسی و سلیم (آسفاران طالقان)
امامزاده قاضی میر سعید (حسنجون طالقان)
---------------------------
امامزاده سلیمان (خور ساوجبلاغ)
امامزاده زکریا (میراش طالقان)
امامزاده سید علاءالدین (اورازان طالقان)
امامزاده سید ضیاءالدین (خچیره طالقان)
امامزاده طاهر و مطهر (فشند ساوجبلاغ)
امامزاده ظاهرالدین (ایقربلاغ ساوجبلاغ)
---------------------------
مردم نگاری روستای ورده
=بخش اول=
اشاره: آقای «محمد سعید جانب اللهی فیروز آبادی» پیر کارشناس خبره و کوشای «مردم شناسی» اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران بود که هم اکنون بازنشسته شده است. ایشان را در سال 1379 خورشیدی در سفر به منطقه طالقان شناختم. همسفر بودیم تا ایشان گزارش مردم شناختی خود درباره روستای ایستا (محل سکونت اهل توقف طالقان) را تکمیل نماید. به جز دقت، ظرافت، مهربانی، شکیبایی و رعایت دیگر اصول اخلاقی چیزی از او ندیدم. پس از چند ماه، گزارش او در «مجله پژوهشنامه» اداره کل میراث فرهنگی استان تهران (پاییز 1379) به چاپ رسید. لطف کرده بود و دانسته های بنده و آقای سیروس علوی نیا را در ردیف منابع گزارش خود آورده بود.
عنوان دقیق و با مسمای «اهل توقف» پیشنهاد او برای این قوم تجددستیز است که با استقبال پژوهشگران مواجه شده است. گزارش زیر روزنوشت های مردم نگاری او درباره روستای ورده (varada) از توابع بخش چندار شهرستان ساوجبلاغ است که قرار است با عنوان «سفرنامه مردم شناختی ایران: از مغان تا چابهار» چاپ شود.
مردم نگاری روستای ورده
=بخش دوم=
آبان 1372: امروز بار دیگر به ورده رفتیم تا اطلاعاتی نیز در زمینه آیین ها و مراسم ازدواج بپرسیم. سید می گفت در ورده برای انتخاب همسر پدران تصمیم می گرفتند. با این حال پدر از هم سن و سال های پسر خود می خواست که به او اطلاع بدهند پدرش قصد دارد به فلان خانه برای خواستگاری برود. اگر پسر اعتراضی نداشت، دو نفر از بستگان را به خانه پدر دختر می فرستاد و نظر آنها را می پرسید، اگر پدر دختر می پذیرفت، پدر با بستگان برای به اصطلاح «قلیان شیرینی» به خانه دختر می رفتند و در همان جلسه میزان نقدینه (شیربها) و مهریه و زمان عقد را تعیین می کردند. در فاصله عقد کردن تا بردن عروس در هر عید داماد باید عیدی بدهد. این عیدی شامل لباس، پلو، شیرینی های خانگی به اسم «کسمه» یا «مشکه فی» بود. مادرعروس پس از دریافت این هدایا پلو را بین همسایگان تقسیم می کرد و خود نیز لباس و شیرینی در همان ظرف برای داماد می فرستاد.