اهل توقف در روستا
یادداشت انتقادی حسین کیا در روزنامه شرق
اشاره: یادداشت زیر و مقاله انتقادی «نکاتی درباره کتاب روستای ایستا» به قلم آقای حسین کیا دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی و مدرس دانشگاه آزاد اسلامی است که اولی در روزنامه شرق (دوشنبه 11 مرداد 1389، ش 1026، ص 9) و دومی در همین وبلاگ منتشر شده است. نویسنده کتاب «روستای ایستا» و «وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی» ضمن سپاس صمیمانه از آقای دکتر کیا، مشتاقانه از نقدهای سازنده این دوست فرهیخته استقبال می کند.
--------------------------------
در امریکا و کانادا فرقه ای به نام آمیش زندگی می کنند که سر ناسازگاری با تکنولوژی دارند. آنها از برق و اتومبیل استفاده نمی کنند، به ارتش نمی پیوندند، بیمه نمی شوند و هیچ گونه کمک مالی دولتی را نمی پذیرند. این فرقه مسیحی حدود سه قرن پیش بنیان نهاده شده و جمعیت آنها در سال 2000 میلادی تقریبا" 200 هزار نفر ذکر شده است. در ایران نیز گروهی اندک در روستایی در طالقان ساوجبلاغ زندگی می کنند که رفتاری مشابه آمیش ها دارند و از هیچ نوع تکنولوژی ای استفاده نمی کنند. آنها کارت شناسایی ندارند و با اغلب ملاک های رایج جز جمیت ایران محسوب نمی شوند. مساله تجدد و چگونگی رویارویی با آن موضوعی است که شاید به مدت یک قرن دغدغه اصلی اندیشمندان ما بوده و هنوز هم هست. برخی بی چون و چرا تسلیم آن شده اند و بعضی با قید و شرط هایی آن را پذیرفته اند و عده اندکی مانند اهل توقف از اساس آن را طرد و نفی کرده اند. نحوه شکل گیری و زندگی این گروه آخر موضوع کتابی است با نام روستای ایستا.
نکاتی درباره کتاب روستای ایستا
حسین کیا
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی و مدرس دانشگاه آزاد اسلامی
پیش از هر چیز باید به دوست عزیز جناب عسگری که پژوهش با منش او عجین گشته خسته نباشید گفت. خسته نباشید از این جهت که او در این وانفسا کماکان در پژوهیدن مداومت دارد و گویا بار سنگین انجمن پژوهش شهرستان را نیز به تنهایی بر دوش دارد. و باید از او که با تحمل مشقت های فراوان، همت بلندش را بی هیچ منتی صرف تحقیق و تفحص درباره شهرستان و مردمش کرده است سپاسگزار بود و باید به خاطر انتشار کتاب روستای ایستا، سومین کتاب محققانه و فاضلانه عسگری با موضوعیت شهرستان ساوجبلاغ، به او و اهالی شهرستان (به غیر از مسئولین اداره ارشاد) تبریک گفت.
آنچه در ذیل می خوانید نه معرفی و نه نقد کتاب ارزشمند روستای ایستا است چرا که دوستان دیگر در معرفی کتاب به خوبی از عهده برآمده اند و نقد کتاب نیز مطلقا" در صلاحیتم نیست. اینها نکاتی است که پس از یکبار مطالعه ی کتاب برای خود نوشتم و تمایل داشتم که با مولف در میان بگذارم . باشد که ارزش خواندن داشته باشد.
روستای ایستا را به حال خود واگذاریم!
مهراب حیدری
مسئول انجمن ادبی شهرستان ساوجبلاغ (ستاک)
کتاب «روستای ایستا» تالیف حسین عسگری از دسته مطالعاتی و پژوهش هایی است که با تاکید بر علت یابی نامحسوس و با اتکا به تمامی مدارک معتبر و مکتوب و گزارش ها و مستندات شفاهی و حضوری از یک اندیشه غریب که از یک قرن پیش شروع و تا به حال جریان داشته، صورت پذیرفته است. روش شناسی اصولی مولف، بکر بودن موضوع کتاب، علاقه به کشف زوایای پنهان زندگی قوم اهل توقف که منجر به تولید افسانه ها و حکایت های دور و دراز شده است، مهر تائید دیگری به کتاب کم حجم اما مفید روستای ایستا زده است.
برگزاری جلسه گفت و گوی قرآنی با موضوع «درآمدی بر شناخت مکتب تفکیک»
13 خرداد 1389- به گزارش واحد قرآنی اداره تبلیغات اسلامی شهرستان نظرآباد در ادامه طرح مباحث قرآنی و دینی در موسسه قرآنی مکتب القرآن رسالت، جلسه گفت و گوی قرآنی با موضوع «در آمدی بر شناخت مکتب تفکیک»، با حضور حسین عسکری مدرس دانشگاه و نویسنده در حضور اعضای موسسه موسسه مکتب القرآن رسالت برگزار گردید. عسکری در این جلسه، مکتب تفکیک را مشربی فکری و شناختی معرفی کردند که در پی جداسازی سه راه و روش معرفت یعنی قرآنی، فلسفی و عرفانی از یکدیگر می باشد .همچنین ایشان در ادامه به معرفی کتاب های مرتبط در این زمینه از جمله «مکتب تفکیک» پرداختند.
http://www.telavat.com/(S(k55tdbu2gcjvin45hetudt3g))/news/SubMainNews/ShowNews.aspx?id=7288
بررسی مبانی معرفتی و فقهی اهل توقف طالقان
31 تیر 1389- در ادامه گفت و گوهای دینی «موسسه مکتب القرآن شهرستان نظرآباد»، با حضور حجت الاسلام اسماعیل آل احمد (مدیر موسسه رخسار قرآن) و حسین عسکری (نویسنده کتاب روستای ایستا) مبانی فقهی و معرفتی اهالی روستای ایستای طالقان مورد بررسی قرار گرفت. در این نشست علمی، تاریخچه روستای ایستا، آرای فقهی مرحوم میرزا صادق مجتهد تبریزی مرجع تقلید اهل توقف، موعودگرایی اهل توقف، زندگی جمعی و فردی اهالی روستای ایستا، نسبت اهل توقف با دیگر جریان های تجددستیز ایران معاصر در قالب سخنرانی و پرسش و پاسخ برای حاضران تشریح گردید.
روستاهایی به قدمت طالقان
زمان رضاخانی
- بخش اول-
در مقاله حاضر، علاوه بر بررسی نام روستاهای طالقان، با تاریخ این منطقه و پیشینه ساکنان آن آشنا خواهید شد. «طالقان» بخشی بزرگ، کوهستانی و روستانشین در شمال غربی استان تهران است. حرفه بیشتر مردم این بخش از استان تهران باغداری، دامداری، و کشاورزی (زراعت و زنبورداری) است. از نظر زبان شناسی، مردم طالقان به زبان پارسی و گویشی نزدیک به مازنی و گیلکی سخن می گویند. در خود طالقان، هرچه به سوی دامنه های بالاتر پیش رویم، گویش مردم به مازندرانی و گیلانی نزدیک تر می شود. برای مثال به تفاوت بیان دو جمله در سه منطقه توجه کنید:
روستاهایی به قدمت طالقان
- بخش دوم-
پس از حمله تازیان، عرب ها «تپورستان» را «طبرستان» نامیدند. مردمان سرزمین های شمالی ایران، بسیار به دولت و آیین گذشته شان پایبند بودند و سال ها در مقابل تازیان عرب مقاومت کردند. در میان ایشان، دیلم ها بیش از دیگر اقوام شمالی در مبارزه با عرب ها مشهورند. این قوم آنچنان عرب های مهاجم را به چالش کشید که تازیان ناگزیر به خلق روایت ها و حدیث های دروغین برای جلب کمک از دیگر مسلمانان روی آوردند. برای مثال روایت شد که پیامبر اکرم (ص) جنگ مسلمانان با دیلمان را پیشگویی کرده بود و فرموده بود: «قزوین دری است از درهای بهشت. با دیلمان جنگ می کنند؛ شهدای آنجا مانند شهدای بدر هستند.» در روایت دیگری که البته راوی مستند دارد و درست به نظر می رسد، «احمد بن ابراهیم دورقی» به نقل از «خلف بن تمیم» به نقل از «رائده بن قدامه» به نقل از «اسماعیل» به نقل از «مره» می گوید: «علی بن ابیطالب (رضی الله عنه) فرمود از شما هرکس از جنگ با معاویه کراهت دارد، عطا بستاند و به جنگ دیلمان رود. پس چهار هزار یا پنج هزار از جنگ با معاویه روی بگرداندند و من یکی از آنان بودم؛ ما همه عطا خود گرفتیم و به دیلمان شدیم.» حتی سال ها پس از حاکمیت خلیفه عرب بر تمام ایران، ساکنان شمال هر از گاهی دست به شورش علیه تازیان می زدند. چنانکه «ابن واضح یعقوبی» در شرح دوران «ابوجعفر منصور عباسی» می نویسد: «مردم طالقان شورش نمودند و (خلیفه عباسی) «عمر بن علاء» را بر سر آنان فرستاد و او طالقان و دنباوند و دیلمان را فتح کرد و از دیلمان اسیران بسیار گرفت و...»
روستاهایی به قدمت طالقان
- بخش سوم-
- خیکان (خی + ک + ان): خیکان را می توانیم «خیک + ان» هم در نظر بگیریم. در این صورت، «خیک» به معنای ظرف پنیر و ماست و نیز به معنای شکم است. می گویند در گذشته، چون انتقال شیر از بالا طالقان به بخش های پرجمعیت میانی دشوار بود، ابتدا آن را به پنیر و ماست تبدیل می کردند و سپس به بازارهای یادشده می بردند. هنوز هم پنیر بالا طالقان معروف است. از سوی دیگر، «خی» در فارسی بمعنای «چراگاه» و «چمنزار» هم بکار رفته است. این معنای اخیر با نام روستا ارتباط دارد و مانند آردکان، دو پسوند مکانی (ک و ان) بدان افزوده شده است.
روستاهایی به قدمت طالقان
- بخش چهارم-
روستاهایی با پسوند «- ه»: پسوند «-ه» در زبان فارسی، می تواند بعنوان نشانه ی اسم مکان بکار رود.
- وشته {Voshteh} (وشت + ه): اینجا نیز همانند قاعده ی آواییِ یادشده در توضیح «کلانک»، واژه «وَشت» بمعنای خوب و نیکو در لهجه طالقانی به «وُشت» تبدیل شده است. مولوی می گوید: گفت ریشت شد سفید از حال گشت خوی زشت تو نگردیدست وشت.
- پرگه (پرگ + ه): مصدر «پراکندن» در زبان پهلوی به صورت «پرگندن» بکار می رفته است و «پَرگ» ریشه «پراکندن» است. «پرگه» احتمالا به جدا شدن کوچ کنندگان طالقانی از اقوام شمالی اشاره دارد. ما این معنا را در واژه «پراچان» نیز مشاهده کردیم.
- خچیره (خچیر + ه): خچیر در لهجه طالقانی به معنای «زیبا» است و برای مثال، طالقانی ها، دختر زیبا را «خچیره دتر» می نامند. معرب همین واژه در ادبیات فارسی بصورت «خجیر» بکار رفته است. چنانکه فردوسی می گوید: به شاه جوان گفت زرتشت پیر که در کیش ما این نباشد خجیر.
غلامحسین امیرخانی؛ استاد طالقانی خوشنویسی ایران
استاد غلامحسین امیرخانی در زمستان سال 1318خورشیدی در روستای «شهراسر» طالقان از توابع شهرستان ساوجبلاغ که از دیرباز مهد بزرگان خوشنویسی این مرز و بوم همانند استاد درویش عبدالمجید طالقانی، برادران میرخانی، استاد بوذری و...بوده، به دنیا آمد. در پنج سالگی به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد و تحصیلات ابتدایی را در محله ظهیرالاسلام و بهارستان گذراند و ادامه تحصیلات هم با پذیرش مسوولیت زندگی، به صورت شبانه گذراند. در 18سالگی با مرحوم استاد الاساتید سید حسین میرخانی (خوشنویس نامدار ساوجبلاغی) که آن زمان در انجمن خوشنویسان حضور داشت، آشنا شد و خوشنویسی را که علاقه به آن از کودکی در ضمیرش وجود داشت، به صورت حرفه ای پی گرفت.
یوسفی که به غلامی می فروشند
استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی
از مفاخر فرهنگی شهرستان ساوجبلاغ
تشکیلات میراث فرهنگی در هر کشوری، از مهمترین ارکان پشتیبان و قوامدهنده هویت آن کشور و ملت است. به تازگی مدیریت سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری تصمیم گرفته تا به دنبال مصوبه دولت، بخشهایی گوناگون از این سازمان را برای کاستن از تراکم جمعیت تهران به چند استان کشور انتقال دهد. از آنجا که شمار کارکنان این سازمان اندک است و این جابهجایی بهطور ناگهانی اعلام و به اجرا گذاشته شده، انتقادها و اعتراضهایی را در سطوح مختلف برانگیخته است. جدا از انتقادهایی که کارکنان و کارشناسان این سازمان طی روزهای گذشته ابراز داشتهاند، دکتر حکمتالله ملاصالحی، استاد دانشگاه تهران و از اعضای پژوهشی مؤسسه باستانشناسی از منظری جامعتر به این موضوع پرداخته و با یادآوری لزوم پرهیز از برخوردهای دستوری و غیرکارشناسانه در عرصه فرهنگ، به برخی از تبعات منفی تکه تکه کردن و انشقاق سازمان میراث فرهنگی و انتقال آن از پایتخت اشاره کرده است.